پاورپوینت کامل از ۸ صبح عام الفیل تا ۸ صبح در برلین آلمان ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از ۸ صبح عام الفیل تا ۸ صبح در برلین آلمان ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از ۸ صبح عام الفیل تا ۸ صبح در برلین آلمان ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از ۸ صبح عام الفیل تا ۸ صبح در برلین آلمان ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

کنکاشی در توصیه های اخلاقی و عملی پیامبر اکرم (ص)

۸ صبح، ۱۷ ربیع الاول سال عام الفیل

هفت صد هزار سال بود که اهل آسمان ها منتظر بودند؛

تا این مرد از کمین¬گاه مردان، سر برآرد و به حضرت عزت، تحفه آرد.

چون شب درآمد، مصحف مجد از وی چنین خبر داد:

«سبحان الذی اسری بعبده لیلا».

مقربان و کروبیان ملأ اعلی از مناظر تسبیح و تقدیس، سر بیرون کردند؛

تا آن مهتر به حضرت جلال چگونه خواهد خرامید.

وقتی نخستین قدم را در آستانه نهاد، گفت:

«لا احصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک».

مدح تو هم تو کن که تو دانی!۱

صبح شنبه، کلاس، ساعت ۸

هر صبح شنبه، کلاس ساعت ۸ برای سعید، زجرآورترین لحظه های نظام دانشگاهی کشور است؛ چشم ها پف کرده با زنگ ساعت که نه، با لگد هم اتاقی بیدار بشود که چی؟ که استاد بهدادی تأخیر را غیبت می زند! صبحانه نخورده، کفش ها را پوشیده و نپوشیده؛ تا سرکوچه می دود؛ تا سوار تاکسی شود. ماشین اول و دوم و دهم و یازدهم که بی اعتنا از کنارش رد می شوند، شم کارشناسی شازده گل می کند و ناسزا و لیچار نثار سازمان تاکسیرانی و راننده ها و استاد و نظام آموزشی می کند. غیبت نخوردن حضرت والا کافی است که به راننده تاکسی دوازدهم نیز کج خلقی کند. تازه بحث و یکی به دو کردن، گل انداخته که باید پیاده شود. ساعت ۸ و ۱۶ دقیقه در کلاس استاد بهدادی، یعنی یک جلسه غیبت و یک قدم نزدیک تر شدن به حذف درس و البته اعصاب خرابی که حالا گرسنگی هم تحریکش می کند.

کلاس صبح شنبه ساعت ۸، شاید خاطره تکراری بسیاری از ما نیز باشد؛ آن گاه که دچار بی نظمی می شویم و با نرسیدن به موقع بر سر کار یا عدم رسیدن به برنامه ها، پریشان خاطر، عصبی و منفعل شده، شروع به تحریک اعصاب دیگران می کنیم. گاهی تا آن جا پیش می رویم که یک دعوای پر تب و تاب با دوست یا با پدر و مادر یا با برادر و خواهرمان راه می¬اندازیم و غافلیم از این که داریم قدم به قدم از هم نشینی زیباترین آفریده هستی و مهربان ترین بابای عالم، فاصله می گیریم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، رحمه للعالمین است و به هر نسبت که ما رحیم و مهربان نباشیم، از او دور افتاده ایم. خود او چنین فرموده است: نزدیک ترین هم نشین من در رستاخیز، خوش اخلاق ترین شماست.۲ این یعنی امت محمد صلی الله علیه وآله باید خوش خلق ترین مردم روزگار خود باشند.

صبح شنبه، خیابان، ساعت ۸

هر صبح شنبه، کریم آقا باید قبل از رفتن به اداره، ریحانه، دختر کوچکش را به مهدکودک برساند. بعد از نماز صبح، پای سفره هفت رنگ صبحانه به روی همسرش لبخند می زند و اولین روز هفته را با شیرینی مربای آلبالو و کلسترول کره ۲۵ گرمی که حالا کمی نرم هم شده، آغاز می کند. هر ده لقمه بابا، یعنی یک لقمه صبحانه خوردن ریحانه و باز هم مامان با صبر و حوصله، وظیفه سوخت رسانی به ریحانه کوچولو را بر عهده می گیرد. مامان ریحانه به همسرش می گوید: عصر زودتر به منزل بیا؛ تا سری به بازار بزنیم. کریم آقا هم متبسم و با رضایت، سرش را تکان می دهد و آخرین لقمه صبحانه را پایین می دهد. ترافیک فلکه دوم، پاشنه آشیل کریم خان زند که نه، پاشنه آشیل آقا کریم خوش خلق ماست. همان طور که پایش را روی پدال گاز فشار می دهد و عقربه گرمای موتور بالا و بالاتر می رود، فشار خون آقا کریم هم بالا و بالاتر می رود و از صورت برافروخته اش می توان فهمید که چقدر از گیرکردن گاه و بی گاه در این ترافیک شلوغ، عصبانی است؛ به ویژه حالا که چند هفته ای است پرایدش را با وام کارمندی به این ۲۰۶ آلبالویی تبدیل کرده است و رنگ براق ماشین در دود و دم ماشین ها، تیره می شود. تکان شدید ماشین کافی است که چاشنی انفجار کریم آقا عمل کند و پرشتاب از ماشینش پیاده شود. ماشین عقبی، دقیقاً به اتومبیل بابای ریحانه خورده و… کریم آقا آب دهانش را قورت می دهد. کاری است که شده، کج خلقی فایده ای ندارد. راننده ماشین عقبی اما دست پیش می گیرد که پس نیفتد؛ «آقا! مگه پشت گاری نشسته ای که یک دفعه می زنی روی ترمز»! آقا کریم منفجر می شود و تا می آید فکری کند، می بیند دستش یقه طرف را چسبیده است و حرف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.