پاورپوینت کامل نام پر افتخار خدیجه ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نام پر افتخار خدیجه ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نام پر افتخار خدیجه ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نام پر افتخار خدیجه ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

روزگاری می شد که قریش از مکتب پیامبران دور شده و تحت حاکمیت جاهلیت غوطه ور بود. ناگهان در این محیط تاریک، در خانه خویلد، ستاره ای درخشید؛ دختری که نامش را خدیجه نهادند و در همان فضای مخوف و مکدر، رشد یافت. او به پرسش های مبهمی می رسید و به تازه هایی روشن دست می یافت. از همان ابتدا، از بت ها بی زار بود. روحی سرشار از انسانیت داشت و همواره با مستضعفان، با محبتی خاص رفتار می کرد.

سال ها پس از تولد او، پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله به دنیا آمد.

روزی خدیجه با یکی از بزرگان دین یهود در سرای باشکوه خود نشسته بود که پیامبر صلی الله علیه وآله از حوالی خانه اش عبور کرد. وقتی چشم دانشمند یهود به چهره زیبای رسول صلی الله علیه وآله افتاد، بی درنگ به خدیجه گفت: هم اکنون از کنار خانه ات جوانی عبور کرد که خاتم پیامبران خواهد بود. خوشا به سعادت بانویی که همسرش باشد؛ زیرا به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت، نایل می شود.

سخنان آن عالم یهودی، شعله ای در جان خدیجه برافروخت.

او سال ها پیش میان خواستگاران فراوانش، با عتیق بن عائذ مخزومی ازدواج کرد و هند، ثمره زندگی اش شد. ازاین رو، او را ام هند می خواندند.

بعد از عتیق، با زراره بن نباش ازدواج کرد و دو فرزند از او به دنیا آورد؛ اما مدت ها بود که پس از مرگ همسرانش، تنها و غمگین، به زندگی ادامه می داد.

از دو همسرش، ثروت بزرگی به او رسید و او برای مرهم غم فقیران و اندوه یتیمان، سرمایه خود را در تجارت، به جریان انداخت؛ تا کمک بیشتری به حال آنها باشد.

بارگاهی از حریر سبز با طناب های ابریشم بر بام خانه خود افراشته بود و در آن از مردم فقیر، پذیرایی می کرد.

شخصیت های معروف عرب از او خواستگاری کرده، اما جواب منفی گرفته بودند. او که از مقام والای پیامبر صلی الله علیه وآله باخبر شده بود، از وی خواست که کاروانش را در سفر به شام، همراهی کند.

سرپرستی کاروان، بر عهده میسره بود. پس از روزها، کاروان به شام رسید و مثل همیشه در کنار صومعه، برای استراحت توقف کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله زیر سایه درختی می نشست. راهبی به نام نسطور، در صومعه مشغول عبادت بود. وی از صومعه، بیرون را تماشا می کرد که ناگهان چشمش به جوانی افتاد که زیر درخت، آرمیده است. آن چنان جذب این صحنه شد که بی اختیار از صومعه بیرون آمد و میسره را صدا زد و گفت: آن مرد که زیر این درخت است، کیست؟

میسره پاسخ داد: مردی از اهالی مکه!

نسطور با نگاهی عمیق و نفس هایی به شماره افتاده، گفت: در این ساعت، زیر این درخت، هیچ کس غیر از پیامبری بزرگ فرود نمی آید!

میسره به محض ورود کاروان به مکه، خود را به خدیجه رساند و ماجراهایی را که بر پیامبر گذشته بود، تعریف کرد.

خدیجه روزهای پی در پی در خلوت، اندیشه کرد و سرانجام، تصمیم بزرگ و جسورانه خود را عملی کرد و به محمد صلی الله علیه وآله گفت: ای پسرعمو! من به خاطر خویشاوندی، شخصیت، امانت داری، خوش اخلاقی و راست گویی تو در میان قوم، شیفته تو شده ام!

پیامبر صلی الله علیه وآله موضوع را به عموهای خود اطلاع داد. مردان بنی هاشم به همراه ابوطالب، به خانه خدیجه آمدند تا در مورد محمد صلی الله علیه وآله صحبت کنند. ابوطالب گفت: در مورد برادرزاده ام نزد شما آمده ایم که نفع و برکتش، عاید تو خواهد شد.

خبر این پیوند مبارک، سروری جاودان را در قلب بنی هاشم رقم زد؛ اگر چه ابولهب با حسادت به این صحنه ها نگریست.

دو ماه از سفر تجاری گذشته بود که مراسم عقد در خانه خدیجه برگزار شد.

این زندگی مشترک، در آرامشی زیبا آغاز شد. پس از مدتی، اولین فرزندشان به نام قاسم، به دنیا آمد. اما با عمری کوتاه، جهان را ترک کرد. پیامبر به دوران چهل سالگی خود پا نهاد. روز بیست و هفتم ماه رجب بود و او بر فراز کوه حراء، به مناجات با خدا مشغول بود که ناگاه پیک وحی، جبرئیل بر او نازل شد و فرمود:

به نام خداوند بخشاینده مهربان. ای رسول! قرآن را به نام پروردگارت که آفریننده عالم است، بر خلق، قرائت کن؛ خدایی که آدمی را از خون بسته آفرید… بخوان قرآن را و بدان که پروردگار تو، کریم ترین عالم است.

وقتی نخستین پرتوهای وحی، بر جانش تابید، خستگی و هیجانی بی اندازه او را تسخیر کرد؛ پس نزد خدیجه آمد و فرمود: مرا بپوشان و جامه ای بر من بیفکن؛ تا استراحت کنم.

اما چگونه می توان در برابر این مشرکان و بت های متعدد، رسالت خود را بیان کرد؟

این تنها مطلبی است که بر پیامیر صلی الله علیه وآله فشار می آورد. محمد صلی الله علیه وآله یقین دارد که هرچه بر او وحی می شود، از جانب خداست؛ ولی اضطراب و فشار، او را رها نمی کند و در این شرایط سخت، تنها قوت قلب او، خدیجه است. خدیجه با مهربانی، او را تسلی می دهد. لبخند آرام او، هر هراس و خستگی را از جان پیامبر صلی الله علیه وآله می زداید. لب های متبسمش، آهنگ آرامش را بر روح رسول صلی الله علیه وآله می نوازد: مژده باد به تو ای رسول خدا! سوگند به خدا که خداوند، جز خیر تو را نمی خواهد. بشارت ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.