پاورپوینت کامل یک پرده واقعیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یک پرده واقعیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک پرده واقعیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یک پرده واقعیت ۱۴ اسلاید در PowerPoint :
حقیقت این است که اصلاً یادم نمی آد برای بار چندم بود؛ البته خیلی هم اهمیتی نداره که برای بار چندم بود که به یک مجلس خواستگاری می رفتم؛ اما به هر حال، با دسته گلی که خریده بودم، وارد مجلس خواستگاری شدیم.
هنوز ننشسته بودیم و سلام و علیکمون تموم نشده بود که عروس خانوم با سینی چای وارد شدن. خب، از تعارفات اولیه داستان می گذریم. مادر جون یه نگاهی سرتا پایی به عروس خانوم انداخت و گفت: خب، از خودتون و هنرهاتون بگید. عروس خانوم هم که معلوم بود تازه دماغش رو عمل کرده، صداش رو انداخت توی بینی و گفت: راستش من هنر نخوندم. من لیسانس آرایش گری دارم. مادر جون یه کم چادرش رو مرتب کرد و بعدش مسلسل وار شروع کرد به سوال های مختلف پرسیدن؛ از آشپزی عروس خانوم، تا خیاطی و گوبلن دوزی.
باور کنید یک کلمه بی احترامی از دهان مادرجون خارج نشده بود؛ اما نمی دونم چرا نگاه تمام خانواده عروس چنان به یک نگاه میرغضبانه تبدیل شد که نگو و نپرس.مادربزرگ عروس یک نگاه پرمعنا به مادر عروس کرد و زیر لب یه چیزی گفت. مادر عروس هم همون نگاه رو به پدر عروس کرد و باز زیر لب یه چیزی گفت. پدر عروس هم همون نگاه رو به عروس انداخت و زیر لب زمزمه ای کرد. عروس هم همون نگاه رو، البته با کمی چاشنی تحقیر، به سر تا پای من انداخت و چشم و ابرو برچید و بعد دوباره این سلسله نگاه از عروس خانوم شروع شد تا به مادر بزرگ رسید. ما همین جوری مبهوت به اونا نگاه می کردیم که مادر بزرگ عروس خانوم گفت: وا، مگه دیگه این دوره زمونه کسی آشپزی می کنه؟ نوه دسته گلم رفته با هزار مشقت و بدبختی لیسانس گرفته که آخرش بره توی یه آشپزخونه پنج متری، بوی قورمه سبزی و پیاز بگیره؟
تا صحبت های مادربزرگ تموم شد، مادر عروس شروع کرد به گفتن؛ وا، دخترم رو، جیگر گوشه ام رو، دختر عزیز دردونه ام رو با هزار نذر و صلوات و آروز فرستادم دانشگاه که برای خودش کسی بشه و به جایی برسه. چراغ روشن خاندان بشه. خاری تو چشم بقیه دخترای فامیل بشه. اون وقت حالا بیاد بره خونه شوهر، خیاطی بکنه و کاغذ الگو قیچی بزنه؟ این همه خیاط و خیاطی ریخته توی شهر، اون وقت دختر من باید سوزن نخ بکنه؛ اونم با این همه کمالات و تحصیلات؟!
خب، نوبت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 