پاورپوینت کامل عشق و عاشقی نبود؛ یک جور توفیق بود ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عشق و عاشقی نبود؛ یک جور توفیق بود ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عشق و عاشقی نبود؛ یک جور توفیق بود ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عشق و عاشقی نبود؛ یک جور توفیق بود ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

برگی از دفتر خاطرات همسر یک شهید

به هر حال هفته آینده مراسم عقدکنان ماست…

«یک روز در حالی که برای بازگشت به نجف آماده می¬شدیم، دکتر چمران به دیدار پدرم آمد و خاطره¬ای از روزهای جنگ با اسرائیل برایمان تعریف کرد. او گفت: من و چند نفر از دوستان در تپه¬ای گرفتار شدیم و کم و بیش در محاصره اسرائیل درآمدیم. تا لحظه ای که آذوقه و مهمات داشتیم، به جنگ ادامه دادیم؛ امّا فشار اسرائیل لحظه به لحظه بیشتر می شد. نه راهی برای فرار داشتیم و نه امکانی برای قرار. ناگهان دیدیم از پایین تپه چند نفر به سوی ما می¬آیند. دوربین را برداشم؛ تا ببینم به دست چه کسانی اسیر خواهیم شد. با کمال شگفتی دیدم آنها دو زن هستند و در حالی که تلاش می کردند خود را از آتش دشمن حفظ کنند، نزدیک ما رسیدند و از خستگی بر زمین افتادند. من سوی آنها رفتم؛ دیدم اندکی مهمات و آذوقه برای ما آورده اند. به آنها اعتراض کردم که چرا چنین کاری کردید؟ پس از آن که یارای سخن گفتن یافتند، گفتند: ما فهمیدیم شما در محاصره هستید و مطئمن بودیم آذوقه تان تمام شده است و برای همین، اقدام به چنین کاری کردیم. یکی از آن دو نفر، دختری به نام «غاده» بود. سرانجام آنها ما را نجات دادند و توانستیم خود را به پایین تپه برسانیم…چند خاطره دیگر از کارهای غاده نقل کرد و در پایان گفت: دوستان و آقای صدر پیشنهاد کرده¬اند من با غاده ازدواج کنم. من نیز گفته¬ام که زندگی من، با جنگ گره خورده است و حاضر نیستم کسی را در این زندگی شریک کنم؛ اما آنها گفتند با او صحبت کرده¬ایم. او بر خلاف میل خانواده¬اش، علاقه و آمادگی برای این ازدواج دارد و به راه و هدف شما اعتقاد دارد. به هر حال، هفته آینده مراسم عقدکنان ماست. دوست دارم خطبه عقد ما را شما و آقای صدر بخوانید…».

خوابی عجیب با تاریخی دقیق!

«یازده ساله بودم که یک شب خواب دیدم به اتاق پدرم(آیت الله روحانی، استادِ شهید مطهری) رفته ام. در اتاق پدرم، روی زمین یک ورق کاغذ افتاده بود. وقتی کاغذ را برداشتم، دیدم روی آن نوشته است: فلانی (یعنی من) برای مرتضی در بیست و نهم ماه عقد می شود. از دیدن این خواب، خیلی تعجب کردم؛ اما آن را با هیچ کس در میان نگذاشتم. خواستگاران متعددی می آمدند؛ ولی مادرم مخالفت می کرد؛ تا این که وقتی سیزده ساله بودم، آقای مطهری به خواستگاری ام آمد و با مخالفت شدید مادرم روبه رو شد؛ چون او در یک خانواده غیر روحانی و مرفه بزرگ شده بود و می گفت: دخترم را به روحانی شوهر نمی دهم! سرانجام بعد از مدتی، مادرم راضی به ازدواج ما شد و روز بیست و سوم، مادرم موافقت کرد و همان روز آقای مطهری گفت: بیست و نهم برای عقد، روز مناسبی است و موافقت شد و من در روز بیست ونهم به عقد وی درآمدم».

تازه عروسی که در تمام عملیات¬ها همراه همسرش بود!

ازدواج ما مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود؛ یعنی سال ۱۳۵۹ که جنگ در شهریور ماه تازه شروع شده بود. مهریه من، اسلحه کلت همسرم بود. شهید باکری بعد از عقدمان، فردایش به جبهه رفت؛ تا سه ماه و بعد از سه ماه که آمد، زندگی مشترکمان را شروع کردیم. در اوایل زندگی مشترکمان، بعد از این که از جبهه برگشت، گ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.