پاورپوینت کامل در دلم فاطمیه ای برپاست ۳۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در دلم فاطمیه ای برپاست ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در دلم فاطمیه ای برپاست ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل در دلم فاطمیه ای برپاست ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

برگهایی از آلبوم فاطمیه

خانه کوچک تو، به پایگاهی بزرگ برای سؤالات شرعی و مسائل زندگی زنان، تبدیل شده است. زنی در مجلس توست که این روزها پی در پی در جلساتت حاضر می شود و هربار سؤال های تازه و بسیاری را مطرح می کند. امروز بیش از روزهای پیش با شرم و حیا می پرسد و آن چنان از حجم سؤالاتش شرمگین است که رو به تو می گوید: من مادر پیری دارم که در مسائل نماز، سؤال هایی دارد و مرا فرستاده تا از شما جواب بگیرم؛ مرا ببخشید که شما را به زحمت می اندازم.

لبخند می زنی و با چهره ای گشاده می فرمایی: آیا اگر کسی را اجیر نمایند که بار سنگینی را به بالای بام ببرد و در مقابل صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار خواهد بود؟

زن با تعجب جواب می دهد: معلوم است که نه!

ادامه می دهی: پس بدان که من در برابر هر سؤالی که به تو جواب می دهم، بیش از فاصله بین زمین و آسمان گوهر و لولو پاداش می گیرم؛ پس سزاوار است که بر من سنگین نیاید. باز هم بیا و آن چه سؤال داری، بپرس!

باید از هر فرصتی برای توشه برداری اخروی استفاده کرد. تعالی هر یک از ما، وابسته به فرصت شناسی ماست. هم می توان خانه را پایگاهی برای میهمانی های بی محتوای زنانه و مجالس اتلاف وقت و گناه قرارداد و هم می توان آن را به قرارگاهی برای تعالی و مرکزی در جهت حل مشکلات دیگران تبدیل نمود. هریک از ما در این انتخاب، آزادیم. یقیناً کسی که مسیر دانش و دانشجویی را در پیش گرفته، می تواند انتخابی درست داشته باشد.

تو در بستر بیماری هستی. زنان همسایه به دیدنت آمده اند. اسماء شرمگینانه رو به تو اذن می طلبد؛ بانوی من! آیا اجازه ملاقات می دهی؟

با بزرگواری سری تکان می دهی و آنان را به داخل اتاق می خوانی.

یکی از زنان به نمایندگی از همه، با تأسف می پرسد: ای دختر رسول خدا! با این شدت ضعف و بیماری، شب را چگونه به صبح رسانده ای؟

این یک احوالپرسی معمولی است که هرکس به عیادت بیماری می آید، آن را بر زبان جاری می سازد؛ اما تو با نهایت اندیشه و بداعت فکر، این فرصت را مجالی برای مجاهده در راه حقیقت و افشاگری آن می یابی و می فرمایی: شب را در حالی صبح می کنم که از دنیایتان بیزارم و از مردانتان ناراحت! مردهایتان را آزمودم و از آنان متنفر شدم. پایداری شان را محک زدم و آنان بی دین و بی وفا از بوته آزمایش من درآمدند. به خدا سوگند! اگر مردانتان نمی گذاشتند زمام اموری که پیامبر صلی الله علیه و آله بر علی علیه السلام واگذار کرده بود، از دست برود، علی علیه السلام آن را به سهولت راه می برد و این شتر را سالم به مقصد می رساند. حال منتظر باشید تا این مرض فساد در پیکر اجتماع اسلام، منتشر شود! بشارتتان می دهم به شمشیرهای آخته و….

زنان با ناله و اندوه، به خانه های خود بازمی گردند و سخنان تو را به مردانشان منتقل می کنند. مردان، پریشان و سردرگم، برای عذرخواهی می آیند؛ اما بهانه می آورند و تو که به این بهانه تراشی هایشان عادت کرده ای؛ طردشان می کنی و آنان خوب می دانند که حجت را چه اندازه بر آنان تمام کرده ای.

تبلیغ حقیقت و روشن گری، بالاترین جهاد علمی و بینشی است که رسالت دانشجوی مسلمان را می توان در آن خلاصه کرد و حتی اگر امیدی به هدایت نباشد، نباید از بیان حق و دفاع از آن، دست برداشت و ناامید شد.

دختر حاکم اسلامی در عزای پدر به سر می برد؛ در حالی که عده ای وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله را نادیده گرفته و حق جانشینی او را ادا نکرده اند؛ اما اینک برای مشروعیت حکومتشان، به رضایت تو نیاز دارند؛ اما این خبر در شهر پیچیده که تو سوگند خورده ای تا قیام قیامت با آنها سخن نگویی.

آنها به در خانه ات آمده اند؛ تا از تو بخواند با آنها حرف بزنی. خشم، وجود تو را تسخیر کرده و تو را در گوشه اتاق، در خود فرو برده است. علی علیه السلام که بیش از هرکسی از سیاست تو در مبارزه منفی ات با غاصبان حکومت خبر دارد. وقتی اصرار آنان را می بیند، به سراغت می آید و می فرماید: آنها پشت در خانه منتظر اجازه ورود شما هستند.

هرکسی در این عالم جز علی علیه السلام اگر این پیشنهاد تلخ را به تو می داد، معترضانه می گفتی: چرا درک نمی کنی که اینها با من، با میراث پدرم و با مردمی که تا قیام قیامت خواهند آمد، چه کرده اند و چه بر سر دین خدا آورده اند! چگونه انتظار داری به اینها اجازه ملاقات بدهم؛

اما در برابر امام برحق خود، خشم خویش را فرو می بری و پلک برهم می نهی و آن گاه با طنینی از جنس صبر می فرمایی: خانه، خانه توست و من همسر هستم؛ هرچه می خواهی، انجام ده! اگر تو صلاح می دانی، اجازه ورودشان بده!

ولایت پذیری و سرسپردگی به امر ولی زمان، به میزان وسعت روح و درک انسان بستگی دارد. دانشجویی که لحظه های عمر خود را در راه بیداری و دانستن سرمایه گذاری کرده، بیش از هرکسی مخاطب پیام این تصویر است؛ چرا که با برخورداری از قوه دانش، درک ولایت بر او هموارتر خواهد بود.

در بستر بیماری به سر می بری. تمام امروز را در غم هجران پیامبر صلی الله علیه وآله و غفلت و گمراهی ام