پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و تحول علوم و فناوری ۵۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و تحول علوم و فناوری ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و تحول علوم و فناوری ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و تحول علوم و فناوری ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

در گفت وگو با پروفسور ویلیام بیمن

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران، یکی از بزرگ ترین و مهم ترین تحولات سیاسی – اجتماعی قرن بیستم و تنها جنبش اسلامی این سده به شمار می رود که موفق به ساقط کردن حاکمیت یکی از متحدین مهم و قدرتمند ایالات متحده در منطقه نفت خیز خاورمیانه شد. این انقلاب که حضور و مشارکت توده های عظیم مردم در آن، یکی از بارزترین خصوصیات آن بوده است، به رهبری و یک عالم دینی برجسته، به پیروزی رسید و توانست صدای خود را به گوش مردم جهان برساند.

امام خمینی در پایان سال ۱۹۷۹م. یعنی تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط مجله تایم آمریکا به عنوان چهره سال برگزیده شد. این انتخاب از سوی رسانه بزرگی که بعدها چندان روی خوش به انقلاب اسلامی و مردم ایران نشان نداد، نمایان گر اهمیت و نقش پررنگ امام خمینی در به ثمر رساندن جنبشی عظیم بود که نه به سادگی، اما در عین ناباوری، موفق شد حکومتی را از قدرت خلع کند که قدرتمندترین ارتش منطقه را در اختیار داشت و حاکم آن معتقد بود که هیچ قدرتی نمی تواند او را از تخت پادشاهی به زیر بکشد.

انقلاب اسلامی ایران، معادلات ژئوپلتیکی خاورمیانه را تغییر داد و منجر به ظهور بازیگران منطقه ای مهم دیگری شد که هر کدام امروز تهدیدی برای هژمونی و استیلای سیاسی ایالات متحده و شرکایش در این نقطه حساس از کره زمین به شمار می روند. پس از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن حکومت جدیدی که روابط گرمی با واشنگتن نداشت، کاخ سفید تمرکز خود را به حمایت از رژیم اسراییل معطوف کرد؛ تا بتواند جای خالی ایران را برایش پر کند و نقش حافظ منافع ایالات متحده در منطقه پرتلاطم و ناآرام خاورمیانه را بازی کند.

برای بررسی آثار بین المللی انقلاب اسلامی ایران و نقش آن در تحولات خاورمیانه و جهان اسلام، با پروفسور ویلیام بیمن (William O.Beeman) گفت­وگو کردیم. پروفسور بیمن، استاد مردم شناسی در دانشگاه مینه سوتا و مدیر گروه مردم شناسی در این دانشگاه است. وی سال ها به عنوان استاد مطالعات فرهنگی در دانشگاه براون آمریکا تدریس کرده است. او تحقیقات مفصلی در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران انجام داده و به زبان فارسی نیز کاملاً مسلط است. از او کتاب های بسیار زیادی برجای مانده و به دلیل دیدگاه های مثبتی که وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران و مردم این کشور دارد، مورد حمله و انتقاد همکاران تندروی خود، به ویژه نومحافظه کاران، قرار گرفته است. آن چه در ادامه می آید، متن گفت وگوی ما با پروفسور ویلیام بیمن است.

انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، حکومت شاهنشاهی را که توسط ایالات متحده آمریکا حمایت، مسلح و تأمین مالی می شد. در آن زمان، ایرانی ها از سیاست های دولت آمریکا در قبال ایران و تسلط آن کشور بر منابع انرژی ایران، به شدت عصبانی بودند. ارزیابی شما از دلایلی که مردم ایران را نسبت به ایالات متحده بدگمان و شکاک کرد، چیست؟

انقلاب ایران برضد شاه و حامیان خارجی آن بود. این حقیقت که حکومت پهلوی تأمین کننده منافع دولتی، نظامی و اقتصادی آمریکا، به ویژه در صنعت نفت بود، این که ملت ایران از طریق برنامه های دولت آمریکا مثل اجرای بسیار بد اصلاحات اراضی، به اجبار غرب زده می شد و روند نادرست صنعتی سازی کشور، هیچ سودی برای مردم ایران نداشت و تنها منافع آمریکا و اروپا را تأمین می کرد، همگی مسائلی جدی در کشور بودند و نیز از ایران به عنوان سنگری برضد اتحاد جماهیر شوروی سابق، در جنگ سرد، استفاده می شد.

اما این داد و ستدها بین حاکمان ایران و قدرت های بیگانه برای استثمار مردم ایران، از زمان قاجار که امتیازات تولیدات کشاورزی و صنعتی به خارجی ها فروخته شد، وجود داشته است. بنابراین، احساسات منفی مردم تنها به آمریکا مربوط نمی شود؛ بلکه نسبت به همه قدرت های بیگانه در قرن نوزدهم وجود داشته است و ایالات متحده، آخرین قدرت خارجی بود که ایران را برای منافع خودش، استثمار می کرد.

مردم ایران نسبت به انگیزه های ایالات متحده که در زمان دولت کارتر به شاه تبعیدی اجازه ورود به خاک آمریکا را داد، عمیقاً بدگمان بودند. به یاد داشته باشید که در طول شش ماه نخست پس از انقلاب، ایالات متحده همچنان با ایران روابط دیپلماتیک داشت. سفارت آمریکا و کنسول گری های آن در ایران، همگی باز بودند و آمریکا سعی می کرد در این سمت ها مقاماتی را منصوب کند که ایران را می شناختند و فارسی حرف می زدند و بسیاری از آنها، از جمله دکتر جان لیمبِرت، جزء گروه گروگان ها بودند.

ایرانی ها کودتای مهندسی شده توسط سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) را که باعث سرنگونی دولت مصدق در سال ۱۹۵۳م. شد، به یاد داشتند و می ترسیدند وقتی شاه به نیویورک آمد، دولت کارتر قصد تکرار همین نقشه را داشته باشد. کسی نمی دانست که شاه بیمار است و مقامات ایرانی از این ادعا متجب شدند و آن را باور نکردند و وقتی درخواست کردند که پزشکان ایرانی برای تایید این موضوع به آمریکا بروند، دولت کارتر درخواستشان را نپذیرفت و این موضوع، بدگمانی ایرانی ها را بیشتر کرد و بدگمانی و عصبانیت فزاینده درباره این مسئله، سرانجام، باعث نابودی دولت ملی گرای سکولار شد و حادثه تسخیر سفارت آمریکا را تسریع کرد.

پس از تسخیر سفارت آمریکا، تسخیرکنندگان سفارت، اسناد مخدوش شده ای را پیدا کردند که ظاهراً ثابت می کرد ایالات متحده در عملیات جاسوسی در ایران، دخالت فعال داشته است.

پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ایالات متحده سیاست خشنی در برابر ایران اتخاذ کرد و تحریم های اقتصادی شدید برضد جمهوری اسلامی اعمال کرد و علاوه بر این، در طول جنگ هشت ساله که منجر به کشته شدن حدود ۵۰۰ هزار ایرانی شد، به حمایت و مسلح کردن صدام پرداخت و در سال ۱۹۸۸م. یک هواپیمای مسافربری ایرانی را هدف قرار داد و ۲۵۴ ایرانی را به شهادت رساند. با در نظر گرفتن این مسائل، آیا ممکن است که تصویر ایالات متحده آمریکا در نگاه ایرانیان اصلاح شود؟

مقامات آمریکایی از تسخیر سفارت، خشمگین بودند و هنوز هم خشمگین هستند. تسخیر سفارت آمریکا در ایران، باعث تحقیر و شرمساری آنها شد و تلاش های بی ثمر آنها برای نجات گروگان ها نیز شرم آور بود. ایران پس از انقلاب، شعار نه شرقی نه غربی را محور سیاست هایش قرار داد و این موضوع، بدگمانی عمیق ایالات متحده را به دنبال داشت. در طول جنگ سرد، آمریکا از همه مردم جهان انتظار داشت موضع خود را مشخص کنند و بگویند که یا در جناح شوروی هستند و یا در جناح آمریکا؛ اما ایران، این کار را انجام نمی داد و تسخیر سفارت نیز این مسئله را به مقامات آمریکایی ثابت کرد. بنابراین، قطع رابطه با ایران، منجر به تسریع خشم و بدگمانی آمریکا شد و نقش ایران در تأسیس حزب الله در لبنان نیز باعث ایجاد سوءتفاهم در ایالات متحده شد. حزب الله به عنوان یک سازمان تروریستی، برای حمله به اسرائیل شناخته می شد؛ نه یک سازمان دفاعی برای جامعه شیعیان لبنان و علاوه بر این، ایالات متحده از توسعه ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای مستقل، می ترسد. در جنگ ایران و عراق، سیاست آمریکا، مبتنی بر مهار دوگانه بود؛ به این امید که مطمئن شود هیچ یک از طرفین در جنگ پیروز نمی شود و وقتی معلوم شد که ظاهراً ایران پیروز خواهد شد، ایالات متحده با در اختیار گذاشتن فناوری سلاح و جاسوسی، به دولت صدام کمک کرد؛ تا در حد یک نقطه توقف، با ایران بجنگد.

عهدنامه ۱۹۸۱م. الجزایر که به حادثه گروگان گیری در سفارت آمریکا پایان داد، حاوی توافق نامه ای بود که بر اساس آن، آمریکا نباید در امور داخلی ایران دخالت می کرد؛ اما آمریکا به روشنی این توافق نامه را نقض کرده است.

در سه دهه اخیر، ایران دستاوردهای علمی قابل توجهی در حوزه هایی مثل نجوم، فضانوردی، علم هسته ای، فناوری اطلاعات و ارتباطات، نانوفناوری، سلول های بنیادی، شبیه سازی، داروسازی، زیست فناوری و صنعت اتومبیل، کسب کرده است. شما این دستاوردهای چشمگیر را چطور ارزیابی می کنید؟

جدا شدن ایران از غرب، به وسیله تحریم ها و ابزارهای دیگر که برای فلج ک