پاورپوینت کامل استاد و شاگردی خاطره ساز ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل استاد و شاگردی خاطره ساز ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد و شاگردی خاطره ساز ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد و شاگردی خاطره ساز ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
جایگاه استاد در فرهنگ ما، چه در ادبیات دینی و چه در باور فرهنگی، به نکویی و والایی یاد شده است. در این جا برخی خاطرات دانشجویان و فارغ التحصیلان را درباره ارتباطی که با استادان خود داشته اند، از نظر می گذرانیم:
جا استادی
«جا استادی»، نامی بود که برای جایگاه استاد بر روی صندلی استاد درج شده بود. در کلاس، یکی از بچه ها شیطنت کرده بود و با ماژیک چنین نامی را نوشته بود. برخی از استادان عادت داشتند برای مشارکت و نظارت بیشتر بر کلاس، بر صندلی های انتهایی کلاس می نشستند و یا اگر می شد، چیدمان کلاس را دایره وار می کردند. انصافا وقتی کلاس ها به صورت دایره ای تشکیل می شد، مشارکت بالاتر می رفت، همچنین در برخی کلاس ها استاد و یا هر کسی، دنگی تقبل می کرد و چایی و یا بستنی خریداری می شد و با استاد می خوردیم. یک نوشیدنی دورهمی، صمیمیت را میان استاد و دانشجو بیشتر می کرد. یادم می آید که برخی کلاس های صبحگاهی نیز همراه با صبحانه بود؛ البته در زمان کارشناسی ارشد که تعداد دانشجو کم بود، به صورت دوره ای دانشجویان میهمانی می دادند و استاد نیز میهمان همه ما بود.
شیرین استاد
مدیر گروه ما، علاوه بر این که وظایف استادی و مدیر گروهی را بر دوش می کشید، مشاور بسیاری از بچه های گروه بود و بیشتر این مشاوره ها به شیرینی ختم می شد و گاهی در دفتر گروه، شیرینی پیوند همکلاسی ها را که به واسطه این استاد سر گرفته بود، می خوردیم؛ البته دنیادیدگی وی و تجربیات و همچنین شناختی که نسبت به دانشجویان داشت، در مشاوره هایش خیلی تأثیر داشت. وی علاوه بر مشاوره ازدواج، مشاوره های شغلی و تحصیلی را نیز از دانشجویان دریغ نمی کرد و همواره در اتاقش به روی دانشجویان، باز بود.
درس ادب
سر کلاس زبان تخصصی، امتحانی داشتیم که به صورت درج پاسخ در پاسخ نامه بود. من فکر می کردم که برگه سوالات دست خودمان خواهد ماند. از این رو، نام خانوادگی استاد را بر بالای برگه درج کرده بودم. وقتی پاسخ نامه ها جمع شد، برگه های سوالات نیز به همراه آن جمع شد. هنگامی که نمره ها اعلام شد، استاد در کنار نام من نوشته بود: «به من مراجعه کند». وقتی به استاد مراجعه کردم، بسیار ناراحت بود و با دلخوری فراوان گفت: «به تو احترام به بزرگ تر را نیاموخته اند؟ بدون آن که پروفسور یا دکتر قبل از نامم قرار دهی، بر برگه، نام مرا نوشته ای». نتوانستم استاد را قانع کنم که قصد اهانت نداشته ام و متهم به بی ادبی شدم؛ اما از آن به بعد، برایم درسی شد که همیشه نام استاد را کامل درج کنم.
استاد بدنمره
استاد مطالعات سینمایی ها به بدنمره بودن و بداخلاق بودن، شهره بود و همیشه کلاس هایش با افراد اندکی برگزار می شد و کسانی که از انتخاب واحد جا می ماندند و یا کسانی که خیلی برای وی احترام قائل بودند، درس مطالعات سینمای را با او بر می داشتند. در این زمان، من هم از کسانی بودم که از انتخاب واحد جا مانده بودم و به ناچار، سر این کلاس حاضر شدم. بر خلاف شنیده ها، استاد بر موضوع کاملا مسلط و مشارکت دانشجویان برای او مهم بود. بماند که ضایع کردن دانشجویان در کلاس او، تبدیل به یک آیین مرسوم شده بود. یک روز خاطره ای رقم خورد که نحوه رفتار این استاد با دانشجویان کاملا تغییر کرد. استاد مقرر کرده بود هر روز غیبت و هر ساعت تأخیر، به کسر نمره و حذف دانشجو منجر خواهد شد. همچنین هر جلسه یادداشت تحلیلی درباره درس پیشین و فیلم مورد بررسی، قسمتی از نمره پایان ترم محسوب می شد. بیست گرفتن از استاد، یکی از محالات بود. جلسه بعد از عید نوروز، از استاد درخواست عیدی کردیم. استاد گفت: به عنوان عیدی، یک خواسته شما را برآورده می کنم و برای آن هم محدوده مشخص ساخت و به دنبال آن، به ترتیب دانشجویان خواسته خود را اعم از پاک کردن یک غیبت، افزایش نمره پایان ترم و کم کردن حجم مقالات، بیان می کردند و استاد در دفتر حضور و غیاب خود، آن خواسته را جلوی نام دانشجو ثبت می کرد؛ تا اعمال کند. نوبت به من که رسید، به استاد گفتم: من می خواهم عیدی ما این باشد که امروز درس ندهی و کلاس به گفت وگوهای خودمانی تبدیل شود. استاد فکرش را نمی کرد که با چنین خواسته ای روبه رو شود و بعد من برخلاف تصور، جل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 