پاورپوینت کامل شیعه تراز ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیعه تراز ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیعه تراز ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شیعه تراز ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

هر چیزی در این عالم، اصلی دارد و فرعی. خیلی از هست های این عالم، از اصالت ذاتی برخوردارند و خیلی ها هم تنها مشابه اصلند. این، خاصیت دنیای صورت و ظاهر و جهان ماده است.

یکی ازاین جلوه های تفکیک اصل و فرع، مربوط به دین است. گاهی که از ما درباره دین و مذهبت سؤال می کنند. من و هزاران نفر مثل من و تو می گوییم: اسلام… شیعه!

آخرین باری که به این چنین اعلام هویتی رسیدم، با خودم عهد کردم که روزی دراین باره بیشتر فکر کنم؛ این که تا چه اندازه شیعه هستم! راستی شیعه بودن هم عیار دارد یا نه؟ شما چه فکر می کنید؟ اصلاً مگر می شود یک قطعه پلاک نقره، عیار داشته باشد؛ اما عقیده جان انسان، بی عیار باشد؟

اگر شما هم تا به حال مثل من، مقابل هویت شیعه بودن خود توقف کرده اید، در عبور از این سطور، با من همراه شوید. می خواهیم سری به مرجع اول شیعه بودن بزنیم و در برابر آن، عیار خود را باز شناسیم.

×××

در کشور نهج البلاغه، به او می رسیم؛ اما قبل از من و شما، کسانی رسیده اند و با آن حضرت، باب گفت وگو را گشوده اند. این جا نه فقط سنجش گاه عیار تشیع، بلکه درمانگاه فطرت های غبارگرفته ای است که راه رهایی می جویند. اولین شیعه، مقابل بارگاه معرفتی حضرت، زانوی ادب زده است؛ اما سردرگم و حیران به نظر می رسد. خوب که به او خیره می شوم، عیار شیعه بودن او را از خودم بالاتر می بینم.

می گوید: خسته شدم مولا! بس که در کارها به آن چه می خواستم، راه نبردم؛ بس که شکست خوردم. احساس ضعف می کنم. هیچ حمایتی را از جانب کسی، حس نمی کنم که بتوانم به پشتوانه اش، دل به دریا بزنم و کارهای بزرگم را شروع کنم. اگر من شیعه شما هستم، پس چرا باید این همه در سرگردانی و درماندگی دست و پا بزنم؟

راست می گوید. من این حال پریشان را بارها در زندگی درک کرده ام. شما چطور؟

حال تلخی است. احساس می کنی هرگز به موفقیت، دست پیدا نخواهی کرد. حس پوچی پیدا می کنی؛ اما شیعه و احساس پوچی، با هم جور درنمی آیند. کجای کار می لنگد؟ راه درمان ما کجاست؟

طنین درمان گر نهج البلاغه، چنین ندایمان می دهد: در تمام کارها، خویشتن را به خدا بسپار که خود را به پناهگاهی مطمئن و نیرومند، سپرده ای.۱

×××

شیعه دوم، موضوع بحث را به دامنه گسترده تری پیوند می زند. او آلبومی از تصاویر خود را مقابل حضرت می گشاید و شروع به صحبت می کند؛ این منم. هر وقت خود را تماشا می کنم، این سؤال برایم مطرح می شود که اینها همه ثانیه های عمر من بوده اند که فقط گوشه ای از آنها را ثبت کرده ام. با آن که حافظه محدود من، خیلی از همین ثانیه های ثبت شده را نیز با همه جزئیاتش به خاطر ندارد، چگونه باور کنم که مثقالی از عمل من از محاسبه خداوند، خارج نخواهد شد. مگر می شود که چیزی از قلم نیفتد؟ آیا این نشانه بی اعتقادی من به معاد یا قدرت خداوند است؟ اصلاً مگر می شود من آن قدر نزد خدایم ارزش داشته باشم که حتی جزئی ترین رفتار مرا هم مورد توجه قرار دهد؟

من هم بارها به این موضوع فکر کرده ام. کثرت جمعیت انسان های روی زمین، همیشه همین زاویه از اعتقاد مرا نشانه می گیرد. تازه انسان هایی که همزمان با من زندگی می کنند، قطره ای از دریای آفرینش، در طول تاریخ محسوب می شوند. با این حساب، وقتی من به معاد ایمان دارم و شکی در عدل خداوند ندارم، چرا باید با این ابهام، دست و پنجه نرم کنم که آیا ذره ذره اعمال من بررسی و ثبت خواهد شد؟ چقدر این محاسبه از ظرف عقل و تصور من، خارج است!

درست در همین افکار غوطه وریم که ندایی روشن گر از دل نهج البلاغه این گونه پاسخ گویمان می شود: ای بندگان خدا! بدانید که مراقبانی از خودتان، بر شما گماشته شده و دیدبانی از اعضای پیکرتان، ناظر شمایند و نیز بدانید که حساب گران راستگو، اعمال شما را ثبت می کنند و حتی عدد نفس هایتان را می نویسند. نه ظلمت شب تاریک شما را از آنها پنهان می دارد و نه درهای بسته.۲

شیعه دوم در جاذبه این پاسخ، به اندیشه فرو رفته است؛ من نیز مبهوت شدم. شما چطور؟

×××

سر خم کرده و چشم بر زمین دوخته است. شاید با گریز از وزن نگاه مولا، راحت تر می تواند از درون خود شکایت کند و ساده تر می تواند به رسوایی خود تن دهد!

همه آن چه می گوید، زبان مشترک من و شماست.

می گوید: مولا! ما در دنیایی از زیبایی ها و تجملات، زندگی می کنیم و فن آوری ها روز به روز، وسعت می گیرند. ما در میان زرق و برق های روزافزون این عالم، غرق شده ایم. به هر طرف رو می کنیم، دام هایی پهن است. ما، شیعه شماییم؛

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.