پاورپوینت کامل راز سکوت علی ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راز سکوت علی ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز سکوت علی ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل راز سکوت علی ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

استخوان در گلو و خار در چشم

سران قریش و نزدیکان پیامبرخدا صلی الله علیه و آله که در روز نخست، در خانه او گرد آمدند و سخنان او را شنیدند و انکار کردند و در کنار انکارشان، چیزی را هم مایه تمسخر او قرار دادند، چگونه حالا انکار و تمسخر خویش را فراموش کرده اند؟

آنها انگار نشنیدند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چه گفت!

وقتی بیرون آمدند، گفتند: محمد می گوید که پیامبر خداست و پسر عمویش را هم خلیفه و جانشین خود کرده است! آنها ابوطالب را در میان گرفتند و گفتند: از این پس، باید از سخنان فرزندت، پیروی کنی!

قریشی ها صدای کامل مرد عربی قریشی هاشمی را نشنیدند؛ اما شنیدند که خلیفه، یک نوجوان است!

آنان، آن روز خندیدند؛ اما بعدها دیدند که این پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله، چه شمشیری می زند برای دین خدا!

آنها دیدند که این شمشیر، با چه ضربه هایی کار را یک سره می کند و گره از کار اسلام، می گشاید! پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله، نمی جنگد؛ مگر این که پیروز می شود و باز نمی گردد؛ مگر این که پیکار به سرانجام رسیده باشد! او، حیدر کرار و اسدالله الغالب است!

آنها که آن روز نشنیدند، یا کشته شدند و یا ماندند و آزاد شدگان اسلام شدند؛ امّا هرگز اسلام در قلبشان جاری نشد.

علی علیه السلام پسر ابوطالب، جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله و علمدارش و کاتب وحی و سفیر حکومت نبوی و مبلغ دین و تنها کسی بود که لیاقت و شایستگی داشت که دختر پیامبر، فاطمه علیهاالسلام را به همسری بگیرد.

آنان که نشنیدند، اما ریشخند زدند، روزهای آخر را هم یادشان رفت؛ آخرین حج پیامبر صلی الله علیه و آله و سخنانی را که بر زبان مبارک آن حضرت جاری شد. آنان این بار هم نشنیدند؛ اما تلخند زدند و به علی علیه السلام که مولای همه معرفی شد، مبارک باد گفتند! دست علی علیه السلام در دست پیامبر صلی الله علیه وآله قرار گرفت. این صحنه، چقدر شبیه بود به آن روزی که علی علیه السلام و محمد صلی الله علیه وآله کنار کعبه ایستادند و علی علیه السلام بالا رفت و بت ها را شکست! اکنون همان بت های سنگی مجسم، جسدهای متحرک گوشتی شده بودند که گوش داشتند؛ اما نمی شنیدند.

علی علیه السلام چه کند با این همه فتنه و کینه؟ هر کاری کردند که محمد صلی الله علیه و آله را خاموش کنند، نتوانستند. توطئه کردند، کوتاهی و تنبلی کردند و گرد پیامبر می گشتند؛ اما قرآن، رسوایشان می کرد و می گفت: این منافقان، دل در گرو کافران دارند.

کافران، بت می پرستیدند و مؤمنان، خدای یگانه را؛ اما این جماعت منافق، جسمشان در نماز جماعت بود و روحشان میان جماعت کفار!

علی علیه السلام چه کند با این منافقان؟ آنها تا دیروز به جنگ و صلح پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اعتراض می کردند و صلاح نمی دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت کند که امت، گمراه نشود؛ اما حالا نگران امت پیامبر شده بودند که مبادا متفرق شوند! آیا این جماعت، دل سوزتر از محمد صلی الله علیه و آله بودند.

که رحمت خدا بود بر انسان ها؟

اینان کسانی بودند با کینه ها و رقابت های قریشی و غیر قریشی، مکی و مدنی، مهاجرانی و انصاری، اوسی و خزرجی، اعرابی و شهری و ع