پاورپوینت کامل مؤلفه های عرفان ناب اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مؤلفه های عرفان ناب اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مؤلفه های عرفان ناب اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مؤلفه های عرفان ناب اسلامی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
اداره مشاوره و پاسخ نهاد
۱. خدا محوری
عرفان اصیل اسلامی، عرفانی «خدامحور» است؛ حال آیا «سلوک منهای خدا» و عرفان خداگریزانه ممکن است؟
عرفان های بدون خدا و سلوک منهای حق سبحانه، گرفتاری نفسانی و ابلیسی می آورد و «انسان در تاریکی» خود را در «روشنایی» می بینید!
باید هوشیار بود که ایمان به خدا، دارای دو رکن زیر است:
باور قلبی پایدار. ۲. عمل مؤمنانه۱.
«ایمان» هم دارای مراتبی است؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»۲ و «لِیزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ»۳. ایمان عقلی- شهودی، ایمان ناب و خالص می تواند مأمن و مصونیت بخش باشد؛ «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»۴. پس عرفان، نباید سکولار و منهای خدا باشد که «سرابی» بیش نیست.
۲. ولایت گرایی
سالک الی اللَّه در عرفان اصیل اسلامی، «اهل ولایت» است؛ یعنی معرفت و محبت به انسان کامل معصوم و تعبد و التزام عملی به سنت و سیره و اولیای دین را نصب العین خویش قرار می دهد؛ زیرا انسان کامل، هم «صراط مستقیم» است که قرآن کریم فرمود: «إِنَّک لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»۵.
امام صادق علیه السلام در تفسیر «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»۶، فرمود: «واللَّه نحن الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»۷.
امام سجادعلیه السلام نیز فرمود: «نحن ابواب اللَّه و نحن الصراط المستقیم»۸.
سلوک، «صراط مستقیم» می طلبد و تخلف پذیر باشد و نه «اختلاف بردار» و این هم خصوصاً باید تبیین شود و هم مصداقا و در احادیث آمده که انسان های کامل و مکمل، مصادیق عینی و حقیقی صراط مستقیم هستند و سلوک منهای ولایت آنان معنا ندارد و نتیجه بخش نیست؛ چنان که در تفسیر آیه «ثُمَّ اهْتَدی »۹ از امام زین العابدین، امام محمدباقر و امام صادق علیهما السلام چنین آمده است: «ثم اهتدن، الی ولایتنا اهل البیت، فواللَّه او ان رجلا عبداللَّه عمرا، ما بین الرکن و المقام، ثم مات و لم یجئی بولایتنا لاکبر اللَّه فی النار علی وجهه»۱۰.
۳. نیاز به استاد
به تعبیر استاد مطهری، سالک برای رسیدن به «توحید»، باید مراحل و منازل را طی کند و در طی مراحل و مقامات که با واردات قلبی همراه است، محتاج «پیر»، «راهنما»، «مرغ سلیمان» و «خضر طریق» یا انسان کامل است که او را مراقبت نماید و از راه و رسم منزل ها، آگاهش کند۱۱.
در «عرفان عملی»، پس از طرح ضرورت استاد سلوکی، از شرایط مرید و مراد و شاگرد و استاد گفته اند؛ مثلا در شرایط استاد چنین گفته اند:
جامع باشد.
به مقام فنا رسیده باشد.
صاحب نظر و دارای ولایت باطنی باشد.
اسلام شناس کامل باشد.
حال با توجه به ویژگی های علمی و عملی یاد شده، آیا بهتر نیست که انسان سالک در پرتو انسان کامل معصوم که سنت و سیره اش حضور دارد، سلوک نماید و از جاده حق و مستقیم «ولایت گرایی»، خارج نشود و به دنبال استادانی برود که ویژگی های یاد شده را داشته، غرق در ولایت باشند؛ مجتهد، مجاهد و صاحب ولایت باشند.
با توجه به نکات یاد شده است که بزرگان فرموده اند: «اگر انسان عمری را در پیدا کردن استاد کامل صرف کند، جا دارد».۱۲ همچنین فرمودند: «کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است»۱۳.
۴. شریعت گرایی
شریعت در این جا به معنای مجموعه باید و نبایدها یا احکام فقهی اسلام است که در وجوب، حرمت، اباحه، استحباب و کراهت، ظهور یافته اند؛ چنان که گفته اند: «شرع از ماده شَرَعَ (بر وزن زرع) و در اصل، به معنای «راه روشن» است و راه ورود به نهرها را نیز «شریعه» می گویند؛ سپس این کلمه در مورد ادیان الهی و شرایع آسمانی به کار رفته است؛ زیرا راه روشن سلوک و سعادت در آن است و طریق وصول به آب حیات و زندگی حقیقی، معقول و سازنده است؛ پس شریعت هرگاه در مورد آیین حق به کار برود، به خاطر آن است که انسان را به سرچشمه وحی و رضایت الهی و سعادت جاودان که همانند آب حیات است، می رساند۱۴.
«سلوک عرفان»، بدون التزام عملی به شریعت، یعنی واجب و حرام، نتیجه بخش نیست و شریعت گروی برای همه اصحاب سیر و سلوک – چه سالکان مجذوب و چه مجذوبان سالک – در همه شرائط روحی و معنوی مطرح و با توجه به ساحت ها و لایه های گوناگونی که دارد، قابل اجرا و کارآمد است. عرفان منهای شریعت، نه ممکن و نه سودمند است؛ «سقوط تکلیف» نه تنها در هیچ مرتبه ای از مراتب و هیچ منزلی از منازل معنوی، اعتبار ندارد بلکه تکلیف، بیشتر و وظایف، دشوارتر می شود و به تعبیری سلوک با انجام واجب و ترک حرام، شروع و هر چه جلوتر می رود، انجام مستحبات و ترک مکروهات و مباحات نیز بر آن اضافه شده، به گونه ای که اهل معرفت خاص، به مرتبه ای می رسند که تنها دو وظیفه شرعی، یعنی «واجب و حرام» را می شناسند؛ یعنی «مستحب» را بر خود واجب و مباح و مکروه را حرام می دانند؛ تا رابطه آنها با خدا عمیق تر و نیل به مقامات معنوی و فتوحات غیبی، دسترس پذیرتر و شفاف تر گردد که به تعبیر علامه طباطبایی، «افراد هر چه به خداوند تقرب بیشتری داشته باشند، تکالیف سنگین تری است که حسنات الابرار، سیئات المقربین»۱۵.
عرفان منهای شریعت، عرفان منهای عرفان است و ضلالت و فساد و نهایتش نیز ندامت و پشیمانی است. علی علیه السلام فرمود: «الا و ان شرائع الدین واحده وسبله قاصده فمن اخذبها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم»۱۶.
استاد جوادی آملی می فرمایند: «البته اگر عارفان در سیر و سلوک، تابع شریعت و ولایت اهل بیت علیهم السلام باشند و راه صحیح را طی کنند. گوشه ای از علم شهودی انبیاء و اولیا به آنها می رسد۱۷ و در جای دیگر فرمود: «معلوم می شود اگر تهذیب و تزکیه، برخلاف مسیر شرع باشد، چنین ریاضتی باطل است؛ یعنی سیر و سلوک جز با انجام واجبات و مستحبات از یک سو و ترک محرمات و مکروهات، از سوی دیگر، قابل قبول نیست و بازدهی ندارد…»۱۸ وی در تفسیر آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّک حَتَّی یأْتِیک الْیقِینُ»۱۹ نوشته است: یقین در آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّک حَتَّی یأْتِیک الْیقِینُ»، همان یقین معرفتی است و اگر به مرگ تفسیر شده، از باب جری و تطبیق است؛ نه تفسیر مفهوم یقین و حتی «غایت» نیست؛ تا گفته شود که وصول به یقین، غایت عبادت است؛ پس عبادت کن تا به یقین برسی و با دست یابی به یقین، می توانی عبادت را رها کنی؛ هرگز، بلکه مراد آن است که یکی از منافع عبادت، یقین است و رسیدن به یقین، جز از راه عبادت و بندگی، میسور نیست.۲۰
علامه طباطبایی نیز پندار برخی را که در تفسیر آیه می گویند: رهایی از عبادت، پس از وصول به یقین دست می دهد، نقد و نفی کرده اند.۲۱
۵. عقل گرایی و خردورزی
عرفان اسلامی برای عقل و خرد، اصالت و اهمیت قائل است و برهان و عرفان را مانعه الجمع ندانسته است و به بهانه
«شهود»، از «فهم» و به بهانه عرفان، از برهان و استدلال، گریزان نیست.
استاد مطهری می گوید: «در اسلام، اصالت با عقل و معرفت عقلی است که به واسطه آن و با چنین کلیدی، انسان به دامان معرفت شهودی و معارف قلبی وارد می شود»۲۲.
به هر تقدیر، عرفان، عقل را از کار نمی اندازد و از مصدر تشخیص، عزل نمی کند؛ بلکه آن را شکوفا نموده، به مراحل بالاتر و مراتب والاتر، دعوت می کند و معرفت شهودی – سلوکی، در طول معرفت عقلی و برهانی است و نه در عرض آن و کافی است اندکی به آیات ذیل و تفسیرهای آنها توجه نمائیم:
الف) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ لا هُدی وَ لا کتابٍ مُنِیرٍ»۲۳.
ب) «لا تَعْلَمُونَ شَیئاً وَ جَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ»۲۴.
ج) «إِنَّ فِی ذلِک لَذِکری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»۲۵.
استاد شهید مطهری می گوید: «به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه، بیهوده است؛ هر یک از این دو راه، مکمل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش راه استدلال نیست».۲۶ پس در معرفت شناسی جامع قرآنی و حدیثی، جایگاه هر کدام از «عقل و دل» و برهان و عرفان، معلوم و حضور یکی، عامل غیبت دیگری نیست. استاد مطهری می گوید: «از کانون دل، حرارت و حرکت بر می خیزد و از کانون عقل، هدایت و روشنایی…».۲۷ البته در این که میان اهل تصوف و عرفان، نسبت به عقل افراط شده و عقل را تحقیر کرده اند، تردیدی نیست؛ امّا مقام عشق، بالاتر از مقام عقل است و ضدیتی با هم ندارند و عقل خالص با شهود ناب، قابل اجتماع هستند.۲۸ بنابراین، چنین نتیجه می گیریم:
الف) عقل و خرد، دارای ارزش معرفتی و شرط لازم ورود به عرفان و سلوک عرفانی است.
ب) عقل سلیم، معیار سنجش مکاشفات و مشاهدات عرفانی است و در طول هم هستند و نه در عرض هم.
ج) عقل، استعلاء یافته و برین، خود ره آورد شهود عرفانی و دوران پختگی «عرفان عملی» است.
۶. ریاضت معقول، مشروع و معتدل
در عرفان عملی اسلام، «ریاضت»، نقش مهم و سرنوشت سازی دارد؛ تا درون انسان، نورانی و پاک گردد و «ریاضت» در مراتب و مراحل سلوکی، بار معنایی و معرفتی خاصی دارد.
«ریاضت سلوکی»، حداقل باید سه ویژگی کلی و کلان داشته باشد که عبارتند از:
الف) عقلانی بودن. ب) شرعی بودن. ج) معتدل بودن.
امام علی علیه السلام فرمود: «هی نفسی اروضها بالتقوی»۲۹؛ «آن نفس من است که با تقوا، آن را ریاضت می دهم».
در قرآن کریم، بهترین تعریف از ریاضت «معقول و معتدل» آمده است؛ «و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت… پس جایگاه او، همان بهشت است».۳۰
وجود داستان های عبرت انگیزی در صدر اسلام، مانند داستان عثمان بن مظعون، عبداللَّه بن عمرو و سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نقد و ستیز با زهد افراطی، می تواند تحمل تفسیر درستی از ریاضت و زهدگرایی باشد به تعبیر استاد مطهری، «زهد برای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 