پاورپوینت کامل فرشتگان ریزش ها را می دیدند؛ خداوند رویش ها را ۴۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرشتگان ریزش ها را می دیدند؛ خداوند رویش ها را ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرشتگان ریزش ها را می دیدند؛ خداوند رویش ها را ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فرشتگان ریزش ها را می دیدند؛ خداوند رویش ها را ۴۷ اسلاید در PowerPoint :

درباره تأثیر ریزش ها و رویش ها در مسیر تکامل جامعه

در مباحث علوم انسانی، قبل از هر چیز، ابتدا باید مبنای خود را در تعریف انسان، مشخص کنیم و بعد وارد بحث شویم. انسان، تعریف انسانی خود را از تجربه و نظرات خود و دانشمندان می گیرد و به دلیل این که معرفت تعریف شده او از انسان، خواه و ناخواه، در معرض تحول و تغییر است، نتیجه ای که از تجربه و تحلیل مسائل می گیرد، مقطعی است و تمام ساختمان های ساخته او را در مقطع بعدی، ویران می کند.

حرکت دانش انسان شناسی، مثل حرکت جُبّه زمین، زلزله آفرین است. مجموعه مطالبی که روی خط زلزله حرکتِ تعریفِ انسانی قرار گرفته، از ضربات آن، بیشتر از مطالب دیگر آسیب می بیند؛ به همین دلیل، دانش هایی که تغییرات مختلف تعریف انسان در آنها تأثیر چندانی ندارند، روی خط زلزله حرکت تعریف انسان نیستند.

فسادها، تباهی ها و ناهنجاری ها، ظلم یا تبعیض ها و استعمارها، از اتاق فرمان علوم انسانی صادر می شوند و سایر علوم، مأموران دست و پا بسته علوم انسانی هستند. اگر علوم انسانی اصلاح شوند، همه آن علوم، در خدمت رفاه و سعادت و دوستی و همدلی انسان ها به کار خواهند رفت. پس به عنوان مقدمه اول، اعلام می کنیم که مبنای ما در تعریف انسان، شاگردی در کلاس سازنده انسانی است. درست است که ما شاگرد خوبی نبوده ایم، اما استاد بزرگ تعریف انسان ما خداست که انسان شناس حقیقی است.

ریزش هایی که رویش می شوند

بحث در رویش و ریزش و این که در مسیر حرکت جامعه، عده ای کنار می روند و عده ای کنار رفته، برمی گردند، مطلب حقی است. زهیربن قین به سوی اهل بیت برگشت و چه انسان های سابقه دار در خدمت به اسلام که با ابوسفیان جنگیده بودند، به دلیل ضعف بصیرت، به معاویه پیوستند. زهیربن قین، در ماجرای قتل عثمان، از علی علیه السلام فاصله گرفت و فاصله خود را با معاویه کم کرد؛ اما پس از صلح امام حسن علیه السلام و فرو نشستن بسیاری از غبارها، بصیرت خود را باز یافت و به حسین بن علی علیه السلام در کربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حرکت اسلام، یک رویش است؛ همان گونه که فاصله گرفتن زهیرها از کانون اصلی اسلام، یعنی اهل بیت، یک ریزش است و قبل از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه و آله پیوستن تمام طوائف به اسلام، یک رویش بود.

«إذا جاء نَصْر الله و الفَتح و رَأیتَ النّاس یدَخُلون فی دینِ الله أفواجا فسبّح بِحَمد ربّک واسْتَغفِره إنّه کان توّابا». رسول خدا که صلوات خدا بر او باد، از آخر سوره، خبر پایان مأموریت خود را دریافت؛ یعنی مأموریت تو ابلاغ بود و انجام گرفت. مردم در ابلاغ، کلاس خود را تمام کرده اند و حال، وقت امتحان است. آنها باید یا مردود شوند و یا به کلاس بالاتر روند. بعد از رحلت، امتحان انجام گرفت و تعداد مردودها، بسیار و به کلاس بالاتر رفته ها، بسیار اندک بودند. ارتقای همان اندک، رویش و مردود شدن آن انبوه جمعیت، ریزش بود. اصولاً در تعریف انسان در قرآن چنین آمده است که چون خداوند از آفرینش انسان به فرشتگان خبر داد، فرشتگان گفتند: در زمین، موجودی قرار می دهی که خون بریزد و فساد کند؟ ما تسبیح و تقدیس تو را می نماییم. خداوند پاسخ داد: من چیزی می دانم که شما نمی دانید. خدا ریزش و رویش را می داند. فرشتگان ریزش را می بینند و او رویش را می داند. فرشتگان، میزان ضدارزش بودن ریزش را متوجه می شوند؛ ولی این خداست که شأن رویش و ارزش آن را می داند.

نگاه کنیم به جریان رویش و افزایش در جاودانه ترین نمونه رویش و ارزش، یعنی کربلا. مردودشدگان در امتحان بعد از رحلت، سقوط در پی سقوط داشتند که ریزش در پی ریزش بود تا این که کارشان به صحنه کربلا کشید. این همه جنایات هولناک که این مردودشدگان مرتکب شده اند، از خسارت بارترین ریزش ها بود؛ اما قبول شدگان در امتحان بعد از رحلت، رویش در پی رویش داشتند و اوج رویش آنها، در عاشورا بود. از بدنه جامعه بشری، عاشوراییان روییدند و چه رویش مبارکی! شما هم هنوز بر آن ریزشی ها، نفرین و بر این رویشی ها، سلام می دهید.

نفرین بر آن ریزشی ها، تا از عامل ریزش، در خود، فاصله بگیریم؛ طغیان را در خود سرکوب کنیم و سلام بر آن رویش ها تا خاستگاه رویش را در خود زنده کنیم و در مقابل حقیقت، تسلیم شویم. انسان را چنان که سازنده انسان، تعریف می کند، بشناسیم و ریشه های ریزش و رویش را در خود شناسایی کنیم. اگر می گوییم مصلح بزرگ – که در انتظارش هستیم – جهان و جهانیان را تحویل می گیرد، در حالی که عالم پر از ظلم و جور شده است و همین مجموعه را چنان می سازد که پر از عدل و داد شده باشد، ریزش بزرگ، وضعیتی است که امروز در آن هستیم؛ وضعیت قبل از ظهور و رویش بزرگ، وضعیتی است که بعد از ظهور اتفاق می افتد. اگر بگوییم ریشه ریزش بزرگ، علوم انسانی جاری است، سخن به گزاف نگفته ایم و اگر بگوییم رویش بزرگ، محصول بازگشت علوم انسانی بر مبنای تعریف خدا از انسان است، زیاده گویی نکرده ایم.

رویش و ریزش، دو روی یک سکه اند. ما باید منتظر رویش بزرگ باشیم. چه مبارک است روزی که محصولات علوم انسانی سازگار با انسان، وارد زندگی همه انسان ها شوند. ممکن کسی گمان کنند که ما وعده نسیه می دهیم. ناچارم برای اثبات مدعای خود، از یک جامعه که انسان شناسی در آن، نزدیک به واقعیت و برای همه محسوس است، نام ببرم. جایی که امکان تجزیه در علوم انسانی در آن بوده، همه اهل دنیا در تکمیل آن، مشارکت داشته اند؛ فرمولی که به هیچ گرایش و اسم و رسمی منتسب نیست؛ زیبایی امنیت و عدالت در آن ستودنی است؛ قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه در آن، چنان درخشیده است که انسان با خود می گوید: اگر این قوانین و قضاوت و اجرا را در زندگی فردی و اجتماعی آورده بودیم، وضع بهتری داشتیم.

فوتبال و مکانیزم بازدارندگی

دو گروه یازده نفره، دو جامعه انسانی را تشکیل می دهند و با هم رقابت می کنند. این دو جامعه، به هم ظلم نمی کنند و حق هیچ کس ضایع نمی شود. داور، به موقع، شدیدترین مجازات را اعمال می کند که زیبایی آن مجازات شدید هم ستودنی است. زیدان، میوه سرسبد فوتبال فرانسه، در بازی پایانی جام جهانی، در برابر اهانتی که به او شده بود، به جای این که با داور در میان گذارد، برخورد فیزیکی کرد و داور نیز او را اخراج نمود تا قداست بازی، شکسته نشود. زبان حال داور، این است: قوی، پیش من، ضعیف است تا حق را از او بگیرم و ضعیف، پیش من، تواناست تا حق او را به او بدهم. تعجب نکنید؛ زبان حال داور، همان گفته مولا علی است.

بایستی ریشه خطا را در اندیشه خطاکار سوزاند. جریمه باید چنان باشد که وقتی با خطا و فواید آن در دو کفه قرار می گیرند، کفه مجازات، چنان سنگین باشد که فکر خطا را از ذهن خاطی، خارج کند. آیا بازدارندگی جریمه از این بهتر که اگر خطایی در نزدیک دروازه رخ دهد و به هر صورت، مانع باز شدن دروازه شود، اگر چه بازیکن، کارت زرد دریافت کند، اما در این جا داور، پنالتی می گیرد و خطایی که گل احتمالی پنج تا ده درصدی را خنثی می کند، با پنالتی نود و پنج درصدی جریمه می شوند.

قبول کنیم که جریمه باید باشد و جریمه، فکر جرم را از خیال مجرم، پاک می کند. جرائم در رانندگی، اگر بازدارنده نبود، فرهنگ رانندگی در غرب، شکل نمی گرفت. فکر نکنید غرب چون باتمدن است، چون این پیشرفت ها را دارد، چون انسان های تحصیل کرده فراوانی دارد، چون در دوره کو