پاورپوینت کامل امام با تاریخ، عقبه فتنه را نشان داد ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام با تاریخ، عقبه فتنه را نشان داد ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام با تاریخ، عقبه فتنه را نشان داد ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام با تاریخ، عقبه فتنه را نشان داد ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

گفت وگو با دکتر موسی نجفی

برخی معتقدند که استناد به تاریخ- به ویژه تاریخ اسلام- در جریان مباحث سیاسی روز، بسیار پرآسیب است. در منابع دینی و سیره ائمه علیهم السلام کمتر چنین رویه ای را شاهد هستیم و فقها هم چندان اهل استناد تاریخی نیستند. تاریخ فقط می تواند فضا (هست ها) را روشن کند؛ اما هیچ حکمی را نتیجه نمی دهد. حکم (بایدها) را باید با استنباط و حساسیت های فقیهانه به دست آورد. پرسش این است که جایگاه استناد به تاریخ در مسائل سیاسی، چیست؟

شهید مطهری در جلد اول کتاب فلسفه تاریخ در مورد این که ارتباط تاریخ با مسائل امروزی چگونه می تواند باشد، می نویسد: ما اگر گذشته را بهتر بشناسیم، امروز را بهتر می شناسیم؛ طبیعتاً اگر امروز تحلیلمان قوی باشد، گذشته را هم بهتر می شناسیم؛ یعنی یک رابطه دوطرفه است.

انسان هرچه به تاریخ وقوع یک حادثه نزدیک تر باشد، آن حادثه را بهتر می شناسد. من که در سال ۱۳۵۷ بوده ام، بهتر از شما می توانم بعضی وقایع آن دوران را درک کنم؛ چون با چشم خودم دیده ام؛ اما آیا بهتر هم می توانم تحلیل کنم؟ معلوم نیست؛ چون همان سال ۵۷ عوامل و صفاتی در من و در وضعیت انقلاب بوده که مرا از شناخت کامل حقیقت دور می کرد و امروز آن عوامل تحریف وجود ندارند و به همین دلیل، بهتر از سی سال پیش می توان تاریخ را شناخت. هرگاه آن عوامل تحریف نباشند، بهتر می توانیم گذشته را تحلیل کنیم.

بنابراین، اگر ما دوگونه تاریخ داشته باشیم؛ توصیفی و تحلیلی، نزدیک بودن به حوادث جزئی، در زمینه تاریخ نقلی و توصیفی، بهتر است؛ اما در تاریخ تحلیلی، اگر فاصله ای زمانی داشته باشیم، مناسب تر است. ممکن است ما امروز بتوانیم تاریخ اسلام را از نظر تحلیلی، بهتر از مردم صدر اسلام بشناسیم و دلیلش هم واضح است؛ ما امروز می توانیم شخصیت های تاریخ اسلام، مثل علی بن ابی طالب علیه السلام را نسبت به کسانی که هم عصر وی بوده اند، بهتر بشناسیم. امروز برای کسی شبهه ای نیست که حضرت اباعبدالله علیه السلام نسبت به خلافت اموی، کاملاً برحق بود؛ اما در آن زمان، تبلیغات بنی امیه و دستگاه خلافت، شناخت حقایق را دشوار می کرد.

بنابراین، فهم تاریخ می تواند متکامل و رو به رشد باشد. ممکن است امروز حادثه ای پیش آید که باعث شود خیلی از وقایع گذشته را بهتر درک کنیم و این، کاملاً ممکن است و واقعاً وجود دارد و گاهی عکس این هم اتفاق می افتد؛ ممکن است چیزی در گذشته بوده که امروز مصداق ندارد و بعد اتفاقی می افتد یا فتنه ای برپا می شود و آن شخص یا اتفاق تاریخی، مصداق پیدا می کند. اصل قضیه، اشکالی ندارد؛ اما در این میانه، حتماً آسیب هایی هم هست. این که تاریخ را به نفع افکار خودمان مصادره کنیم، چیزی است که قطعاً باید نسبت به آن هشدار داد؛ یعنی ما یک تئوری در ذهنمان باشد و بعد برای پیدا کردن شواهدش، برویم سراغ تاریخ! این، قطعاً اشتباه است و تاریخ را به محل جنگ و تسویه حساب های شخصی، تبدیل می کند و هر کس هم از هر گوشه تاریخ، برای خودش یک برداشتی می کند.

پس روش و چارچوب تحلیلی ما در تاریخ چگونه باید باشد؟

به نظر من، اگر انسان بخواهد کار علمی کند، نقطه شروع حرکتش، باید تاریخ باشد؛ نه امروز؛ یعنی نباید نقطه شروع حرکت، امروز باشد؛ تا برویم سراغ تاریخ و شاهد جمع کنیم. در مورد رهبر معظم انقلاب، به نظر من، الگوی اول، صادق است؛ یعنی ایشان نقطه شروع تاریخی دارند و یک بحث تاریخی را مطرح می کنند؛ بعد فضایی درست می شود که در آن، می توان مسائل امروز را بهتر فهمید؛ نه این که ایشان یک مسئله امروزی داشته باشند و بخواهند با شاهد تاریخی توجیهش کنند. اگر ایشان به یک تحلیل تاریخی- سیاسی رسیده اند، آن را از خود تاریخ آغاز کرده اند؛ نه این که بخواهند برای نظرشان، در تاریخ، شاهدسازی کنند. در بیانات ایشان، چنین چیزی نمی بینیم. آن چه اتفاق افتاده، این است که مطالبی که ایشان در مطالعه تاریخ به دست آورده اند، امروز مصداق پیدا کرده است.

شما بحث فهم تاریخ را مطرح کردید؛ این درست که هرچه بتوانیم به این فهم برسیم، بهتر است؛ اما آیا ما می توانیم از این فهم به تطبیق در تاریخ هم برسیم؟ فرض کنیم ما علل بروز انقلاب ۵۷ را هم فهمیدیم، حال اگر در سال ۱۳۹۰ اتفاقی بیفتد، آیا می توان آنها را بر هم تطبیق کرد؟

همیشه می توان تطبیق کرد. این که مشکلی ندارد. این که این تطبیق چقدر درست است، مهم است. آیا می شود همه چیز را با هم تطبیق داد؟ این جا هم استاد مطهری در فلسفه تاریخ به ما کمک کرده است؛ چون چیزی که شما می گویید، نه تاریخ نقلی است و نه تاریخ تحلیلی؛ بحثی است در قواعد تاریخ که اسمش فلسفه تاریخ است. وی می نویسد: آیا اصلاً تاریخ تکرار می شود یا مجموعه ای از حوادث تصادفی است؟ اگر این عوامل نباشند، حادثه بعدی اصلاً ربطی به رویدادهای قبلی ندارد. اصولاً اگر تاریخ را به عنوان مجموعه ای از حوادث تصادفی بپذیریم، دیگر علمی به نام تاریخ نداریم. علم تاریخ، یعنی تاریخ قواعدی دارد.

حالا این قواعد چیست و ما چطور می توانیم در تاریخ، قاعده یابی کنیم؟ چطور می توانیم امروز را با قاجاریه، مشروطه، نهضت نفت یا تاریخ صدر اسلام، تطبیق دهیم؟ بین امروز و گذشته چه عنصر مشترکی وجود دارد؟ این عنصر مشترک، پیش از هر چیز، خود “انسان” است. انسان، هم امروز هست، هم دوران مشروطه و هم دوره صدر اسلام بوده است و خصلت ها و رفتارهای مشترکی از خود نشان می دهد؛ چون انسان ها، فطرت مشترکی دارند؛ مثلاً تقاضای امنیت دارند؛ احترام و کرامت می خواهند و در مقابل ظلم، واکنش نشان می دهند و همه انسان ها این گونه اند. بنابراین، انسان، خودش خط مشترک بین گذشته، امروز و آینده است و این، به جامعه، قانون می دهد. اگر این را برداریم، دیگر موضوع ثابتی نداریم. بنابراین، همان اندازه که روان شناسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی و…، علم هستند، تاریخ هم علم است؛ به خاطر همین فصل مشترک؛ یعنی انسان.

از سوی دیگر، انسان ها هم در بعد فردی و هم در بعد جمعی، خصلت های مشترکی از خودشان نشان می دهند؛ مثلاً در همه جوامع، نیاز به امنیت و نیاز به حکومت هست؛ ولی آیا همیشه می توانیم رفتار انسان ها را پیش بینی کنیم؟ نه؛ چون انسان ها در حالی که خصلت های مشترکی دارند، امتیازها و اختلافاتی هم با هم دارند. به طور عادی، اگر کسی به شما توهین کند، شما ناراحت می شوید؛ اما یک درصد هم ممکن است عصبانی نشوید؛ معمولاً ما ناراحت می شویم؛ اما آیا حتماً این گونه است؟ نه. واکنش ها در مقابل خوبی و بدی، طبیعتاً باید یک جور باشد؛ اما می تواند متفاوت باشد یا دارای درجات مختلفی باشد. پس انسان ها با این که خصلت های مشترکی دارند، آرا و طبایع مختلفی هم دارند و این، می تواند بین آنها اختلاف ایجاد کند.

از آن جا که رفتارها و کنش ها و واکنش های انسان ها را می توانیم بر هم تطبیق دهیم، تاریخ را هم می توان تطبیق داد؛ اما این تطبیق، مثل نقطه جوش آب نیست که همیشه در ۱۰۰ درجه به جوش می آید و مثل قوانین طبیعی و ریاضی هم نیست و کمی فرق می کند؛ اما با این حال، قاعده مند است. پس اگر قائل به علمی بودن تاریخ باشیم، باید به پیش بینی و تطبیق هم برسیم. مهم این است که چقدر به دنبال خصلت های مشترک هستیم و چقدر می توانیم با این خصلت های مشترک، افکارمان را توضیح دهیم؟ ممکن است آن چه فکر می کردیم مشترک است، این گونه نباشد و ما آن را مشترک سازی کرده باشیم.

آیا در سیره ائمه علیهم السلام این گونه بوده که دوران های تاریخی را بر هم تطبیق دهند و به مسائل روز اشاره کنند؛ در سیره عالمان چطور؟

بله، بوده، مثلاً خود امام در موارد بسیار زیادی، شواهد تاریخی می آوردند و از همه مهم تر، این جمله معروف امام بود که «خون بر شمشیر پیروز است»! این، یک شعار تاریخی است. امام خمینی، قیام امام حسین علیه السلام را بارها و بارها به عنوان الگوی انقلاب اسلامی، تطبیق داده اند و حتی کتاب ها و مقالاتی در تطبیق انقلاب اسلامی با قیام عاشورا تألیف شده است. همچنین وقتی می خواستند بحث آخوند درباری را در زمان شاه مطرح کنند، از تاریخ مثال می آوردند. وقتی می خواستند نقش مردم یا فقها را بگویند، باز هم از تاریخ مثال می آورند. در سیره امام، این موضوع، فصل بسیار روشنی است و در سیره دیگر فقها هم بوده است. مرحوم مدرس یا مرحوم شیخ فضل الله نوری برای خیلی از حرف هایی که در موضوع «مشروعه» دارند، به تاریخ، استناد می کنند. مرحوم آیت الله کاشانی هم همین طور استفاده می کرد. استاد مطهری هم که در نوشته هایش شواهد تاریخی، بسیار زیاد است.

آیا در تطبیق تاریخ، گرفتار ایدئولوژی زدگی نمی شویم؟ به هر حال، این اتهام مطرح می شود که وقتی ما نهضت خود را با قیام عاشورا مقایسه می کنیم، هرکه در مقابل ما قرار گیرد، می شود یزید یا وقتی شما خود را امیرالمؤمنین می دانید، طلحه و زبیر از کنار تحلیل شما بیرون می آید و به همین سادگی آدم ها را بهشت و جهنمی می کنیم. شاید عده ای در این باره دچار افراط شوند؛ این آسیب را چگونه بر طرف می کنید؟ آیا تطبیق تاریخی ای که بار ارزشی دارد، به حل مسائل امروز کشور کمک می کند؟

هرچیزی اگر درست و علمی مطرح شود و از روی غرض و مرض نباشد، در فهم و حل مسائل، به ما کمک می کند و در هر علمی همین طور است؛ به ویژه در علوم انسانی که باید به قواعد و اصول تحقیق آشنا باشیم. اگر غرض و مرض نداشته باشیم و اخلاق علمی را هم رعایت کنیم، می توانیم از تاریخ برای مسائل امروز، کمک بگیریم. برخی با قواعد علمی آشنا هستند؛ ولی به دلایلی از گفتنش سر باز می زنند؛ یا دقیقاً نمی گویند یا عکس آن را می گویند. گاهی هم پای منافع در میان است. اینها از عوامل تحریف علم تاریخ است. برخی روش تحقیق ندارند؛ ولی منافعشان ایجاب می کند حرف های سبک بزنند.

کسانی که عنصر آزادگی و روحیه تحقیق در آنها هست، باید در مقابل آنها که نان به نرخ روز می خورند و آسیب می آفرینند، موضع بگیرند؛ اما این آسیب شناسی را نباید به حد یک نظریه علمی تعمیم دهیم. این که بگوییم نباید هیچ تطبیق و استفاده به جا و ضابطه مند از تاریخ در سیاست داشته باشیم، پذیرفتنی نیست. چنین رویکردی، قابل بحث و چون و چرای جدی است؛ اما اگر هشدار نسبت به آسیب ها یا قدرت طلبی ها و من

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.