پاورپوینت کامل گفتمان قرآنی و سؤالات امروزی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتمان قرآنی و سؤالات امروزی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتمان قرآنی و سؤالات امروزی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتمان قرآنی و سؤالات امروزی ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

به نظر می رسد که متاسفانه در میان شیعیان و حتی حوزه های شیعی، مراوده و انس با معارف قرآن به اندازه لازم و کافی وجود
ندارد . آیا این برداشت را تصدیق می کنید؟

بنده در آغاز عرض کنم که ما هر اثر تفسیری که از ابتدا یعنی زمان مرحوم شیخ طوسی (ره) تا امروز داشته ایم، از تبیان شیخ
طوسی تا تسنیم آقای جوادی آملی، همه از فقهای بزرگوار و علمای بزرگ ما بوده اند و در این زمینه، میراث شیعه میراث سنگینی
است . حتی اگر شما در ادب پارسی هم ملاحظه بفرمایید، بیش از هزار سال است که ما تفسیر فارسی داریم . مع ذلک از حوزه
شیعه به عنوان محور و مرکز ثقل معارف شیعه، توقع بیش از این بوده و هست .

بنده در طول طلبگی خودم از ۳۴ – ۳۵ سال پیش به یاد می آورم که در حوزه همواره یک رگه ای از مباحث تفسیری بوده است از
سال ۴۷ که بنده به قم آمدم، جلسه تفسیر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله خزعلی (ادام الله عزه) در مسجد فاطمیه، بسیار
مجلس پررونق و جاذبه ای بود و فضلای بزرگوار حوزه در آن درس شرکت می کردند . اثر برجسته المیزان و شاگردان بزرگوار علامه
طباطبایی را می بینیم که نشانه وجود مشعلی حیاتبخش در آن زمان ها بود . در این زمان هم استاد بزرگوارمان حضرت آیه الله
جوادی (دام ظله) از ۲۰ سال پیش، یعنی از سال ۶۰ که تفسیر موضوعی را شروع کرده اند; هم اینک نیز ادامه دارد و به اضافه تفسیر
ترتیبی ایشان که تسنیم نام دارد . اما همان طور که شما فرمودید، توقع بیش از این است . من می خواهم از اینجا وارد سؤال
حضرتعالی شوم . باید بدانیم مهر و عشق نسبت به چیزی، محصول مستقیم معرفت است . مخصوصا اگر موضوع ما یک امر
برجسته و کاملی، مانند قرآن یا تفسیر قرآن و علوم قرآنی باشد .

ارتباط با معارف قرآن، بسیار ارجمند و والاست و اگر فرض کنید شخصی، گروهی و یا مجموعه ای نسبت به آن بی مهرند، این بی
مهری یا کم مهری محصول نزدیک نشدن آنان به قرآن است . اگر معرفت آمد، عشق و مهر خواهد آمد .

به قول سعدی:

چشم عاشق نتوان بست که معشوق نبیند

نای بلبل نتوان بست که برگل نسراید

به هر روی اگر ما قرآن را آن طوری که هست می شناختیم، این قدر نسبت به قرآن به مهر نبودیم . برای پیدا کردن معرفت
سبت به قرآن، همان گونه که نزدیک شدن و معرفت به هر چیزی مستلزم آدابی است، آدابی لازم است که اگر رعایت شود، نه تنها
مهر بلکه عشق خواهد رویید . مرحوم ملاصدرا (ره) در فاتحه دوم از مفتاح دوم از کتاب شریف مفاتیح الغیب، آداب بهره یابی از
قرآن را به تفصیل بیان کرده که فضلای بزرگوار که اهل سوز هستند و سوز معرفت به قرآن را دارند، می توانند به آن مراجعه و از آن
استفاده کنند .

اجمالا ایشان ۱۰ ادب را ذکر می کنند که اگر ما آنها را رعایت و تحصیل کنیم، به معارف قرآن نزدیک تر خواهیم شد و اگر نزدیک تر
شویم، عاشق خواهیم گشت و دیگر هیچ چیز را بر قرآن مقدم نخواهیم داشت; زیرا قرآن را لطیف تر و شیرین تر از همه چیز
خواهیم یافت .

اولین ادب، فهم عظمت قرآن است . کسانی در مباحث علوم قرآنی – خواسته یا ناخواسته – بدین سو رفته اند که قرآن یک اثر
برجسته ادبی است که ما نیز این مطلب را قبول داریم . به تعبیر امین الخولی، اگر همه جهات قرآن را کنار بگذاریم، برجسته ترین
اثر ادبی در جهان است . اما اگر بخواهیم منحصرا از این جهت به آن بپردازیم، خود به خود نگاه ما به قرآن نگاه یک انسان خواهد
بود به یک اثر ادبی و حال آن که قرآن خودش را یک اثر ادبی معرفی نمی کند; قرآن نذیرا للعالمین، هدی للمتقین، لتنذرام القری
و من حولها و . . . است . قرآن برای همه جهانیان است و برای همه زمان ها . و همه مکانها . اگر قرآن یک اثر ادبی است، برای ما نباید
تنها به عنوان یک ادبی مطرح باشد . البته ما برای فهم قرآن بسیار نیازمند به ادبیات خالص دوران جاهلی هستیم تا ما را به
ادبیات قرآن آشنا کند; ولی قرآن تنها یک اثر ادبی نیست; اثری جاودانه است . پیام خداوند است . ما اگر این را بفهمیم که البته
برای این فهم، نیازمند به کار هستیم، درمی یابیم که قرآن با عظمت ترین پدیده خلقت در بین ما است . ما چیزی عزیرتر از قرآن
نداریم . از همه کتاب های دنیا عزیزتر است . اگر ما بتوانیم به صورت مستدل این مسئله را به قلب خود بنشانیم، خود به خود عقل
به ما می گوید که این کتاب عظیم را بخوان و بفهم، و بیش و پیش از دقت در «فتامل » های آثار بزرگان، در «افلایتدبرون القرآن »
دقت کن . اینجا است که خود به خود قرآن زیبایی های خودش را به ما نشان خواهد داد و ما از این محرومیت و مهجوریت در
می آییم . پیامبر – صلی الله علیه و آله – شکایت می کند که «ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا» مهجوریت واقعی دامنگیر ماست .
چون قرآن نور است و نور را که نمی شود مهجور کرد . او همیشه فوقیت دارد . به دلیل این که عظمت قرآن برای ما روشن نیست، با
مهجور کردن قرآن خود را مهجور می کنیم .

ادب دوم این است که ما با ذهنی که آلوده به هوس ها و آلوده به تاثیرات بیرونی است، نباید به سراغ قرآن برویم . قرآن اگر هدی
للمتقین است، پس ظرف تقوا می طلبد تا جای خودش را باز کند . به همین دلیل است که اگر انسان با ذهن آلوده، نزدیک قرآن
برود، نمی تواند تماس پیدا کند . جمله «لایمسه الاالمطهرون » به نظر جمله خبری می آید . اما فقهای بزرگوار از آن انشاء استفاده
می کنند; یعنی جز پاکان نباید دست به قرآن بگذارند . در واقع «لایمسه الاالمطهرون » یعنی تماس پیدا نمی کنند با معارف والای
قرآن، مگر پاکان . این خود جای بحث گسترده دارد .

ادب سوم . امیرالمؤمنین – علیه السلام – فرمودند: لاخیر فی عباده لافقه فیها و لافی قراه لا تدبر فیها . ما اگر واقعا بخواهیم در
قرآن تدبر کنیم باید ابزار و وسایل تدبر برای ما روشن شود، تابه تدریج بتوانیم در قرآن تدبر کنیم و به ورطه انحراف نیفتیم . تعبیر
من این است که وقتی قرآن می فرماید: شما این آیات را پشت بینی کنید (افلایتدبرون القرآن) به این می ماند که کسی به ما
می گوید شما از این نردبان بالا بروید ببینید، پشت آن دیوار چه هست . معلوم می شود خبرهایی در آن پشت است، والا چرا به ما
بگویند برو آن پشت دیوار را ببین .

آیات احکام که از ظواهر آن در فقه بهره می بریم، نباید تصور کنیم که پشت این آیات، چیزی نیست . خود قرآن به ما می گوید که
پشت این آیات، خبرهاست و جالب این که به صورت یک قضیه منفصله به ما می گوید: اگر تدبر نکنید، شما دچار قفل دل هستید;
ام علی قلوب اقفالها . و هیچ کس از قفل دل، خوشش نمی آید .

ادب دیگر، مسئله تخصیص است . متاسفانه ما قرآن را تاریخی می کنیم; در حالی که قرآن تاریخی نیست . قرآن فراتاریخی است .
مرحوم ملاصدرا می فرماید که تخصیص به این معناست که شما شخصا خودت را مخاطب تمام آیات قرآن بدانی و تصور کنی تمام
خطابات و اوامر و نواهی قرآن مربوط به توست . اگر ما چنین حالتی می داشتیم و این حالت در ما درونی و نهادینه شده بود، آیا
واقعا این همه از قرآن فاصله می گرفتیم . به قول مولوی در مثنوی:

لذت تخصیص تو وقت خطاب

آن کند که ناید از صد خم شراب

اجمالا باید بدانیم ما از ادب رویکرد به قرآن در نتیجه از خود قرآن فاصله گرفته ایم . دریک سخن اگر ادب راهیابی به حریم قرآن را
رعایت کنیم، خود به خود به قرآن نزدیک خواهیم شد و قرآن هم به ما نزدیک خواهد شد و به دلیل زیبا بودن قرآن، عاشق قرآن
خواهیم شد و خود را از مهجوریت بیرون خواهیم کشید .

یکی از مسایل اساسی، مهم، ارتباط قرآن با مسایل فقهی است . با این که قرآن به عنوان یکی از منابع استنباط مطرح بوده و هست .
گاه به نظر می رسد که حضور مؤثر و چشمگیری در عرصه استنباط ندارد .

در مورد مباحث فقهی، فقهای بزرگوار ما به صورت فراگیر وارد شده و به طور بسیار گسترده بحث کرده اند و تالیفاتی نیز در این
زمینه داشته اند . آیاتی که در فقه، مورد استفاده فقهای ما قرار می گیرد، به آیات الاحکام معروف هستند که دو اثر معروف در این
زمینه یکی زبده البیان مرحوم اردبیلی و دیگری کنزالعرفان مرحوم فاضل مقداد است . ولی در واقع ما در آثار فقها، استفاده از آیات
قرآن را در حدی فراتر از آیات احکام می بینیم . به عنوان نمونه در آثار مرحوم شیخ انصاری – رضوان الله تعالی علیه – در مورد فقه
مشاهده می کنید که قرآن فراتر از حد آیات احکام مورد استفاده قرار گرفته . اخیرا یکی از فضلای بزرگوار حوزه، تحقیق بسیار
گسترده ای در مجموع آثار شیخ انصاری – رضوان الله تعالی علیه – داشته و اثر بسیار بدیع و سنگینی را عرضه بازار معارف حوزه
کرده است به نام «الانظار التفسیریه للشیخ الانصاری » . اما البته می توان این انظار را مطرح کرد که بعضی از آیات قرآن که بسیار
هم مهم است و می توان در فقه مورد توجه و استناد قرار گیرد . در مجموع آیات فقهی کمتر مورد دقت قرار گرفته است . به یاد دارم
حدود ۲۰ سال پیش در خدمت فقیه بزرگواری بودیم که به رحمت خدا رفتند و از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله حائری –
رضوان الله تعالی علیه – مؤسس حوزه علمیه بودند . مسئله ای مطرح شد به این مضمون که کسانی که علیه نظام توطئه یا
هوچی گری یا شایعه پراکنی می کنند، چه از طریق رسانه ها و چه از طریق گفتگوهای بازاری، از نظر نظام و فقه اسلامی، اینها
محکوم به چه حکمی هستند . آیا واقعا اسلام نسبت به اینها نظری دارد یا خیر؟ یک نظر مطرح بود که بالاخره فضا، فضای آزادی
است و ما نمی توانیم آزادی کسی را به این بهانه ها محدود کنیم و هرکس آزاد است برداشت خود را بگوید . من عرض کردم آیا در این
گونه مباحث، آیه ۶۱ سوره احزاب نمی تواند مطرح باشد؟ آنجا که می گوید: «و المرجفون فی المدینه » تا آنجا که می فرماید: اخذوا
وقتلوا تقتیلا . وقتی این آیه را مطرح کردم، ایشان تاملی فرمودند و من برق قبول را در چشمان مبارک آن فقیه بزرگوار مشاهده
کردم . برابر این آیه، اینها محکوم به اشد مجازات اند .

نکته ای که اینجا هست، این است که ما در مورد آیاتی که می توانند مستند احکام فقهی قرار بگیرند، بعضی اوقات غافل می مانیم و
خیلی اصولی می شویم; اگر چه ما در آثار فقهای این زمان، این مطلب را خیلی کمرنگ می بینیم، در صورتی که در آثار قرن گذشته
این مسئله را مشاهده می کنیم . حتی در بعضی از آثاری که چه بسا محور بحث در حوزه هم هست، می بینیم که بعضی از آیات
قرآن آن گونه که هست، نیامده و این علامت این است که ما به چیزهای دیگر، خیلی مشغول بوده ایم .

اگر واقعا قرآن را کتاب هدایت و کتاب عمل و رفتار انسانی و الهی می دانیم، نباید میان آیات سیاسی و فقهی مرز قائل شویم . این
مرز خود به خود باید رنگ ببازد . مگر آیات سیاسی نمی تواند آیات فقهی باشد؟ اگر موضوع فقه عمل مکلف است، بخش عظیمی از
برخوردهای ما برخوردهای اجتماعی است و بخش عظیمی از این برخوردهای اجتماعی، همان برخوردهای اخلاقی است . پس
اخلاق را نمی توانیم از فقه جدا کنیم . سیاست و اقتصاد و . . . را هم نمی توانیم از فقه جدا کنیم . بنابراین به وجهی می توان گفت که
فقه از نظر مضمونی، بارفتار آدمیان درگیر است . تمام اینها آیاتی هستند که باید مورد توجه باشند . صرفا آیات زکات و نماز و روزه
و . . . که نیست . من نمی توانم بفهمم که به چه دلیل بین آیات سیاسی و فقهی مرز می گذاریم . چرا میان آیات اخلاقی و آیات فقهی
مرز قائلیم . به یاد دارم که در دوران جوانی در خدمت بزرگی بودم . من خواستم اجازه مرخصی بگیرم . گفت کجا می روی؟ گفتم:
قرار دارم . گفت قرار را به هم بزن . گفتم نمی توانم; چون قول داده ام . گفت: معلوم نیست خلف وعده حرام باشد و فقط یک کار
خلاف اخلاق است! با این که در آن زمان من نوجوان بودم، برایم سؤال بسیار مهمی پیش آمد که اگر خلاف اخلاق است، پس خلاف
است و ما نباید آن را انجام دهیم .

خوشبختانه فقهای بزرگوار ما در این زمان، که جزء مراجع عظام و ارکان حوزه نیز هستند، آثار فقهی شان خالی از مستندات
قرآنی نیست .

اگر بر اساس آنچه که قبلا فرمودید، ما قرآن را یک اثر جاودانه بدانیم که به حق هم چنین است، مسلما هر اثر جاودانه ای برای
همه اعصار پیام دارد . اما متاسفانه ما امروزه مواجه شدیم با مسائل اساسی که به ظاهر چندان جوابگویی قرآن را در مقابل آنها
نداریم . لذا با افسردگی پرسمان و گفتمان قرآنی مواجه شده ایم که این مسئله بر فضای مسائل ما سایه افکنده است .

اگر ما بخواهیم عقلی بحث کنیم، باید بدانیم زبان عقل یک زبان مشترک است . لکن زبانی که از روی اعتقاد به قرآن پیدا می شود،
زبانی است مختص .

لذا اگر فرض کنیم که کسی که قرآن را قبول ندارد، در مورد موضوعی حرفی داشت و بخواهیم آن را بفهمیم و پاسخی در مقابل او
داشته باشیم، باید بر محور و در قالب زبانی مطرح کنیم که او بفهمد . زبانی که مریدان قرآن با قرآن برخورد می کنند، زبان عشق
است و زبانی که با دیگران با آن برخورد می کنیم، طبیعی است که زبان عقل است .

در مورد رویدادهای مورد ابتلا و محل گفت وگو، می توان از زبان و کلام قرآن امداد گرفت; به طور مثال در مورد «آزادی » ، اگر چه
پدیده نو پیدایی نیست و از آغاز بشریت مطرح بوده و بالطبع از آغاز نزول قرآن نیز یکی از موضوعاتی است که از جهت نظری و از
جنبه های عملی چالش برانگیز بوده است، قرآن سخن روشن دارد . در سوره توبه، که به تعبیر بعضی (العیاذ بالله) تندترین
عبارت ها را دارد، به صراحت بحث آزادی را در بحبوحه جریانات و مسائل خشونت بار مطرح می کند . ما در کنار آیه «وان احد من
المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه » آیات دیگری هم داریم مثلا می گوید: «فخذوهم، واقتلوهم حیث
ثقفتموهم .» که تعبیرها پر از حدت است . می گوید آنهایی که رو در روی شما هستند و با عصای تعصب کور و بدون فهم و از روی
عناد می خواهند رویاروی شما قرار بگیرند، علاجش «فخذوهم » است . «آخر الدوا الکی » . و اما یک مرتبه می گوید: اگر آزاده ای پیدا
شد، ولو صورتا در اردوی مخالف باشد، او را پناه بدهید، چون می گوید: من سر جنگ ندارم . برای من تحری حق مهم است . مگر
نه این که برای تو هم حق مهم است؟ طبیعی است که از این آدم بوی اولوالالباب می آید . قرآن می گوید کسی که دنبال بهترین ها
می گردد، بوی هدایت از او می آید: و اولئک هم اولوالالباب . چون چنین است، «فاجره » . فاجره، غیر از «فدعه » و «فذره » است .
«فاجره » معنایش این است که نه به او آزار رسان و نه اجازه بده دیگری به او آزار برساند و آزادی او را تامین کن و تو متولی تامین
آزادی او باش; «حتی یسمع کلام الله » و کلام خدا را آزاد بر او عرضه کن و تحمیل نکن . چقدر کلمه «حتی یسمع » زیباست; تابه
راحتی کلام خدا را بشنود . «ثم ابلغه مامنه » بعد خود ضامن و متولی تامین طریق او باش . آزاد و ایمن او را به جای خودش برسان .
بعد اگر دیدی در آنجا تصمیم دیگری عکس گرفت و در اردوی مخالف رفت و رویارو قرار گرفت، آن وقت قضیه فرق می کند .

مبارزه با دشمنی که خنجر را از رو بسته است و به تعبیر عوام به هیچ صراطی مستقیم نیست، داستان دیگری است . آیا زیباتر از
این هم می شود در مورد آزادی حرف زد . ما چقدر آیه داریم که می گوید مواظب سرمایه های خودتان باشید; نگذارید مغزها
بی جهت فرار کنند . دشمن دوست دارد که این مغزها را از ما بگیرد و آنچه را که نشانه عظمت ملی ما و نشانه ارجمندی فرهنگ ما
است، از ما بگیرد . خوب آیا شما نمی توانید از این آیه استفاده کنید: ودو الذین کفرو الو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون
علیکم میله واحده » که مثل حقیقتی در بسته و سربسته مانده است . چون ما کمتر تدبر کردیم و کمتر پیام گرفتیم . والا از تمام
اینها می توان بهترین استفاده ها را کرد . اینها حقایق قرآنی است . خیلی روشن است و واضح . یا مثلا «لااکراه فی الدین » یک گزاره
است . یک جمله خبریه است که می گوید در آنجاها که بازار معرفت رواج دارد و چراغ های معرفت روشن است، اصلا مطرح کردن
زور، روا نیست . بازار، بازار «تبین الرشد من الغی » است . هم چنین موارد دیگر مثل سیاست خارجی و . . . .

در مورد اهداف قرآنی در جامعه خود با سه نگاه تفصیلی مواجه هستیم .

نگاه اول، نگاه متن گرا ظاهرگراست . نگاه دوم نگاه تاویل خواه و ذوقی است که به تعبیر شما دارای زبان عشق است و نگاه سوم
نگاه عملگرا و کاربردی است که شاید از نگاه اول و دوم نیز تا حدودی بهره داشته باشد . اگر ما بخواهیم یک آرمان شهر قرآنی
داشته باشیم که مسلما آرزوی همه است، شما احساس می کنید کدام یک از این نگاه های متفاوت راهگشا هستند؟

اولا ما به عنوان مسلمان و معتقد به قرآن و ثانیا مکلف به تبلیغ پیام قرآن به فراتر از مرزهای اسلامی، مکلفیم که قرآن را بفهمیم .
زیرا خیلی روشن است که هر عملی که از روی نافهمیدگی انجام شود، فسادش از صلاحش بیشتر است . معصوم – علیه السلام –
فرمودند: «من عمل بغیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح » و عمده مشکلات ما این است که ما اول به سراغ عمل می رویم و بعد
برای توجیه اعمال خود به سراغ قرآن می آییم . طبیعی است که رسوب های بیرونی ما را کانالیزه می کنند و خود به خود دیگر
نمی توانیم تدبر کنیم و باید بدانیم که در فراگیری قرآن ادب و روش لازم است و باید از نزدیک ترین راه ها و سا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.