پاورپوینت کامل هرمنوتیک و افق های علمی و دینی ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هرمنوتیک و افق های علمی و دینی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هرمنوتیک و افق های علمی و دینی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هرمنوتیک و افق های علمی و دینی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

هرمنوتیک (Hermeneutics) که از آن به عنوان «هنر تفسیر» ، «علم التاویل » ، «زود آگاهی » و . . . یاد می شود، در دوره جدید
(مدرنیته) به گرایش های متفاوتی تقسیم می شود که ما در این مقاله، مهم ترین آنها را به ترتیب توضیح خواهیم داد . این گرایش ها
عبارتند از:

۱ . نظریه تاویلی (تفسیری، هرمنوتیکی) ;(Hermeneutical Theory)

۲ . فلسفه تاویلی ;(Hermeneutical Philosophy)

۳ . علم تاویل انتقادی ;(Critical Hermeneutics)

نظریه تاویلی (Hermeneutical Theory)

فریدریش شلایر ماخر (۱۸۳۴ – ۱۷۶۸) را پدر و بنیانگذار هرمنوتیک نوین نامیده اند و به تعبیر دیلتای، «کانت هرمنوتیک » است .
به خاطر تعلقی که وی به رمانتیک ها، و نزدیکی فکری که با برادران شلگل داشت، به شیوه اندیشه او درباره هرمنوتیک عنوان
«هرمنوتیک، رمانتیک » داده اند . (۱)

پل ریکور شرح داده است که هرمنوتیک شلایر ماخر از دو گرایش متفاوت شکل گرفته است:

۱ . گرایش رمانتیک، به این اعتبار که تاویل مناسبی زنده و پیگر با فراشد آفرینش دارد;

۲ . گرایش نقادانه (به معنای مشهور کانتی)، به این اعتبار که تاویل می کوشد تا قاعده های ادراک را چنان شکل دهد – و چنان به
بیان آرد – که کاربردی همگانی داشته باشد . (۲)

شلایر ماخر بر آن بود که به جای استخراج قواعد تفسیر از روی تفاسیر ارائه شده و به حسب موضوع، کاری که تا آن زمان باب بود،
قوانین فهم را با تامل در خود فهم، به دست آورد . به نظر وی قوانینی که بدین ترتیب به دست می آیند، دیگر با تنوع موضوع تغییر
پیدا نمی کنند; چرا که اساسا ما فهم های متعدد و متغایر نداریم . قوانین فهم بر هر گونه فهمی، خواه فهم متونی دینی یا متونی
عرفی و خواه فهم افعال و احوال دیگری به یکسان صادق است . نطفه هرمنوتیک جدید در تحول هرمنوتیک خاص به یک علم
هرمنوتیک عام بسته شد و از آنجا که این تحول بسیار اساسی است، به جاست در بازشناسی عوامل دخیل در آن اندکی تامل شود .

با نهضت اصلاح دینی و بالاخص مذهب پروتستان، حجیت کتاب مقدس به جای مرجعیت کلیسا مطرح گردید . بدین ترتیب
طرفداران مذهب پروتستان، وارد میدان شدند تا از کتاب مقدس تفسیری درست و معتبر ارائه دهند; چرا که کتاب مقدس
می بایست به عنوان یگانه مرجع قطعی برطرف کننده اختلافات عرضه می گردید . بدین قرار مذهب پروتستان سلسله جنبان
هرمنوتیک خاص کتاب مقدس در دوره جدید بوده است . جریان مؤثر دیگر، آموزه های دوره منور الفکری (Aufklarung)
است که آرای کلامی شلایر ماخر، به عنوان یک متکلم بزرگ پروتستان در مواجهه و تقابل با آن، شکل گرفت . در دوره منور الفکری
معنای دیگر از عقل رایج گشت . خرد، نوعی توانایی انگاشته شد که تنها در عمل و تجربه تحقق پیدا می کند; نه خزانه ای از
گوهرهای جاودانه که احیانا مرتبط با عوالم بالاست چنین خردی در کاوش طبیعت بی نیاز از پیوستگی با الهیات می نمود . این
خرد جدید هیچ مرجعیتی اعم از کتاب مقدس و سنت را بر نمی تابید . بزرگ ترین مانع پیشرفت علم پیش داوری یا تعیین
پیشاپیش هدف تصور می گردید . پس باید شجاعت ورزید و به توانایی انسان در به کارگیری فهم خویش بدون راهنمایی دیگری
ایمان مطلق داشت . برای شلایر ماخر، مباحث عقلی دوره منور الفکری، همانند براهین اثبات خدا، اعتبار کتاب مقدس، معجزات
و نظایر آن هیچ کمکی به کسب اعتبار دین مخصوصا نزد فرهیختگان و اندیشمندان نمی کرد . این مباحث به زعم وی در حاشیه
دین است . دین بر پایه احساس و معرفت باطنی استوار است و حس دینی که همه ادیان متکی بر آنند، عبارت از احساس اتکای
مطلق یا وابستگی مطلق به عالم وجود است . بدین ترتیب به نظر وی، همه اهمیت حضرت عیسی (ع) در این است که این احساس
وابستگی مطلق در دومی به عالی ترین درجه رسیده است . پس دین مستقل از فلسفه و علم است .

دین بر پایه تجربه شخصی دارای قلمرو مخصوص به خود است و برای اثبات حقانیت خویش به منابع دیگر احتیاج ندارد . بدین
قرار مرکز ثقل دین از کتاب مقدس به قلب مؤمنان انتقال یافت . اصل دین پیامی است که با فرد سخن می گوید و از هر امری که
این خطاب را روشن تر می سازد، باید استقبال نمود . انگیزه وی در طرح هرمنوتیک عام در همین جهت قرار می گیرد . اگر فهم،
فی نفسه فهم است، که به نظر او فهم عبارات و احوال دینی از حیث فهم بودن با فهم های دیگر فرقی ندارد و اگر گوهر ایمان دینی
است، نه عقاید، بلکه تجربه درونی و مبتنی بر سرشت واحد انسانها است، پس چون اصول فهم به دست آید، علمی سر بر می کشد
که بیشترین خدمت را به دین خواهد نمود، هرچند منحصر به آن نخواهد ماند . شلایر ماخر اولین کسی است که می خواهد به
شیوه کانتی، قوانین پیشین و عام فهم را کشف و تدوین نماید . خود وی آن را «علم هرمنوتیک عام » می نامد . (۳)

شلایر ماخر نقطه شروع علم هرمنوتیک مورد نظر خودش را این پرسش کلی می گیرد: چگونه همه گفته ها یا هر گفته ای، چه
ملفوظ و چه مکتوب، واقعا «فهمیده » می شود؟ موقعیت فهم، موقعیت نسبتی همسنخانه است . در هر نسبتی از این گونه،
گوینده ای هست که جمله ای برای بیان معنای مورد نظرش می سازد و نیز شنونده ای . شنونده مجموعه ای از کلمات صرف را
می شنود و ناگهان با عملی اسرارآمیز می تواند معنای آنها را به طور حدسی کشف کند . این عمل اسرارآمیز و حتی حدسی، عمل
هرمنوتیکی است و جایگاه حقیقی علم هرمنوتیک همین جاست . پس علم هرمنوتیک فن شنیدن است .

از نظر شلایر ماخر فهم در مقام فن، عبارت است از دوباره تجربه کردن اعمال ذهنی مؤلف متن . علم فهم، عکس تصنیف است; زیرا
فهم از بیان پایان یافته و ثابت آغاز می شود و به آن حیات ذهنی باز می گردد که خاستگاه آن بیان است . گوینده یا مؤلف، جمله ای
می شنود و شنونده در ساختارهای آن جمله و آن تفکر رسوخ می کند . پس تاویل مرکب از دو سویه درهم کنش است . : «نحوی » و
«روان شناختی » در معنای وسیع تر لفظ، حیات روانی مؤلف بر همه چیز محیط است . اصلی که این بازسازی بر آن استوار است، چه
نحوی و چه روانشناختی، اصل دور (۴) هرمنوتیکی است (۵) . شلایر ماخر در فرآیند تاویل و تفسیر، این دو عنصر مهم را از هم تفکیک
می کند و هردو را ضروری و مکمل یکدیگر می داند .

عنصر اول که تاویل و تفسیر نو و یا دستوری است، اشاره دارد به مطالعه تاریخ زبان و ارتباط زبان با فرهنگ آن زبان و سرانجام
مطالعه زمینه عام تاریخی و اجتماعی خطابه یا نوشتاری که قرار است مورد تفسیر و تاویل قرار گیرد .

عنصر دوم یعنی عنصر روان شناختی و فنی برای قادر ساختن مفسر بر درک شخصیت مؤلف یا ایجاد مجدد آن شخصیت است .
این شیوه مستلزم تحلیل سبک مؤلف یا طریق خاصی است که مؤلف برای ارائه افکارش برگزیده و تحلیل سبکی است که وی آن را
نفی می کند . غیر از تحلیل سبکی که دشواری آن کمتر از تحلیل دستوری نیست، مفسر برای بازسازی نیت مؤلف – آن گونه که در
خطابه یا نوشتار از آن تعبیر شده است – باید بر حساسیت خود تکیه نماید . این بازسازی مقتضی چیزی است که شلایر ماخر آن را
فرایند حدس می نامد که در این فرانید، مفسر می کوشد به طور تخیلی در معنای مورد نظر مؤلف سهیم گردد . کاربرد واژه
همدلی (empaehy) در اینجا برای تاکید بسیار بر عاطفه یا عنصر احساس است . اما در عام ترین معنا، مسلما هدف، همدلی
است . لحظه حدس با مقایسه ای که در آن، شخصیت مؤلف در کنار شخصیت دیگران قرار داده می شود تا خصایص ویژه اش به خوبی
آشکار گردد، سامان می پذیرد . (۶)

به گفته پالمر (۷) شلایر ماخر به درستی پدر علم هرمنوتیک جدید در مقام تحقیقی عام محسوب می شود . یواخیم واخ متذکر
می شود که نظریه پردازان هرمنوتیکی اواخر قرن نوزدهم در رشته ها و جهت های فکری بسیار متفاوت به تفکر هرمنوتیکی شلایر
ماخر مدیون بودند، تا بدان حد که مهم ترین نظریه پردازان هرمنوتیکی در آلمان قرن نوزدهم نشان تفکر او را بر تفکر خود داشتند
. از جمله این کسان، ویلهلم دیلتای می باشد .

هرمنوتیک، به منزله بنیاد «علوم انسانی »

فیلسوف و متفکر آلمانی، ویلهلم دیلتای (۱۸۳۳ – ۱۹۱۱) شخصیت عمده دیگری است که منسوب به «هرمنوتیک رمانتیک » و
«هرمنوتیک عام » می باشد که افقهای نوینی را در مباحث هرمنوتیکی گشود .

یکی از مسائل جدید، بحران روش شناسی در علوم انسانی است . با پیدایش و پیشرفت چشمگیر علوم طبیعی بعضی بر این نظر
اصرار داشتند که در علوم انسانی نیز باید روش شناسی موفق علوم طبیعی را به کار بست و آن را به پیشرفتی همپای علوم طبیعی
رساند . در مقابل، بعضی بر تمایز این دو حوزه تاکید داشتند . اصل ثنویت دکارتی در مورد اندیشه و ماده، مبنای ایشان بود و منکر
تحویل پدیده های انسانی به پدیده های فیزیکی بودند . در قرن نوزدهم، تفاوت میان انواع علوم مخصوصا در آلمان امری پذیرفته
شده محسوب می شد، اما نزاع بر سر روش به نحو شگرفی بالا گرفته بود . عاملی که این نزاع را به سود علوم انسانی داغ تر کرد، به
بعد تاریخی فعالیت های بشری بود . این درک تاریخی با تاریخ نگاری یا بازسازی حتی الامکان به امانت گذشته، هیچ گونه وجه
اشتراکی نداشت . اینجا بیشتر توجه دادن به تاریخی بود که در حال ساخته شدن می نمود . نیرویی که صورت ها را در ظهور و
تکاملشان می آفرید و موجب صیرورت آنها می گردید . چنین تصوری از مذهب، اصالت تاریخ را نه تنها واکنشی در برابر مذهب
اصالت ماده مکانیستی قرن پیش، بلکه در تقابل با مذهب اصالت عقل دوره منور الفکری نیز قرارمی داد . هگل نماینده عالی نگرش
جدید نسبت به تاریخ است . تا زمان او همگی در پی منشا و چگونگی ظهور افکار بودند تا علل پدید آمدن آنها را تعیین کنند . اما
هگل سعی می کرد در درون منظومه ای که خود دلیل خود بود، مناسبت لازم را بر قرار کند . این نگرش دیگر تبیین امور نبود،
بلکه منحصرا عیان ساختن آن بود .

دیلتای، علم هرمنوتیک را اساس معرفت شناختی مستقلی برای علوم انسانی دید و در اثبات و تبیین آن کوشش بسیار ورزید .
پافشاری وی را بر استقلال علوم انسانی، نباید حمل بر مخالفت با روشهای تجربی و تحصلی کرد . او خود را یکی از طرفداران
سرسخت اصالت تجربه می داند و طلب عینیت در علوم انسانی یکی از بزرگ ترین آرمان های اوست . به نظر وی اعمال روش های
علوم طبیعی در علوم انسانی، نه تنها به شکوفایی آن مدد نمی رساند، بلکه به سبب مبتنی بودن علوم انسانی بر معقولیتی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.