پاورپوینت کامل دولت اخلاقی و اندیشه های مدرن ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دولت اخلاقی و اندیشه های مدرن ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دولت اخلاقی و اندیشه های مدرن ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دولت اخلاقی و اندیشه های مدرن ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

دولت مهم ترین منبع تدوین قواعد و اجرای تصمیمات و تخصیص ارزش های مادی و معنوی به شمار می آید . کارویژه اساسی
دولت، برقراری نظم اجتماعی و سامان مطالبات اعضای جامعه سیاسی برای رسیدن به وضع مطلوب و سعادت آن اعضا می باشد .

انگاره های مربوط به دولت، به رغم پژوهش های بی شماری که در مفهوم دولت به انجام رسیده است، تعریف و تبیین کاملی از
ولت به دست نمی دهد . شاید این امر بیشتر ناشی از فرایند تاریخی و عوامل شکل گیری دولت باشد . این که دولت در قالب و چه
ساختاری و بر منبای چه نوع ارزش هایی، امکان تحقق چنین کارویژه هایی را فراهم می سازد، طیف گسترده ای از نظریه های
مربوط به دولت را به وجود آورده است .

بسیاری از اندیشمندان سیاسی به دنبال ایجاد نظم مطلوب در جست و جوی سازوکارهای اخلاقی بوده اند و بدین ترتیب
مفاهیمی چون اخلاق، ارزش و فضیلت، اغلب در دانش و ادبیات سیاسی آنان به کار رفته است . به رغم رویکردهای متفاوت، آنان در
پاسخ به بحران های سیاسی عصر خود که اغلب مبتنی بر روش های غیراخلاقی دولت ها بوده است، به ترسیم دولت مطلوب و
فضیلت مدار پرداخته و آن را به زمامداران عصر خویش تجویز می نمودند .

شکوفایی عصر نوزایش (Renaissanee) که با چیرگی عقل در تاریخ غرب همراه بود، دریافت جدیدی از کل هستی پدید آورد
که گسست های عمیقی با دریافت های پیشین داشت . دوران جدید که عصر مدرنیته نامیده می شود، دو جنبه بنیانی دارد: یکی
جنبه تخریبی، یعنی نفی حاکمیت کلیسا و دیگری جنبه ترمیمی، یعنی قبول حاکمیت علم . در این میان، بیرون نهادن خدا از
سیاست و معیشت و خودآیینی به جای خداآیینی و انزوای ایمان و دین پیرایی، خصلت برجسته این دوران گردید . گسترش
روزافزون تکنولوژی و غلبه فزاینده شیوه های علمی در زیست انسانی، به تدریج انسان مدرن را از روا داشتن ارزش های اخلاقی
الزام آور، دور ساخته، همه چیز را در محکمه عقل به نقد می کشد .

روایت دین گریزی مدرن نزد تجربه گرایان (Positivisws) بر دو اصل فلسفی استقرار دارد: اول این که شناخت جهان فقط پایه
تجربی دارد و ذهن انسان در نهایت وسیله یا بستری منفعل برای گرفتن تصویر درست از جهان است . دوم اینکه احکام و
قضاوت های ما در نهایت دو دسته اند:

۱ . احکام و قضاوت های واقعی;

۲ . احکام و قضاوت های ارزشی .

دسته اول همانا قضاوت های ما درباره جهان واقعی بیرون از ماست، و هدفشان توصیف حوادث و امور در گذشته و حال یا پیش
بینی آینده است . بهترین نمونه داوری های نوع اول، قضاوت های علمی هستند . کار علم توصیف و شناخت جهان عینی است . بقیه
قضاوت های ما (قضاوت های ارزشی) چیزی جز بیان عواطف و احساسات و آرزوها و خواسته های ما نیستند; یعنی قضاوت هایی که
پایه عینی نداشته و ذهنی اند . فاصله ژرفی میان واقعیت و ارزش وجود دارد . آن چه هست و آن چه باید باشد، تفاوت ماهوی دارند .
درست به همین دلیل علم و اخلاق نیز در گوهر با یکدیگر متفاوتند . موضوع علم آن چیزی است که هست و موضوع اخلاق آن
چیزی است که باید باشد . (۱)

ثمره طبیعی رهیافت پوزیتویستی، اعتقاد به پایان دوران متافیزیک و ارزش های دینی بود . بنابراین هر زمان که سخن از نظم
سیاسی مطلوب و یا فضیلت دولت در میان تجربه گرایان به میان می آمد، معیارهای عمیقا متفاوتی از فضیلت و ارزش ارائه
می گردید . نیکولو ماکیاولی، عدالت و نظم سیاسی را صرفا در بقا و دوام تصور می کرد و نظر کسانی را که برای دین و اصول
مذهبی و یا حقوق طبیعی برای ماندگاری شهریار اولویت قائل بودند، مردود می شمارد . بنابراین:

ماکیاولیسم آن نوع از سیاست بود که کاملا از ملاحظات دینی جدا شده، هرگونه روشی را که در حفظ دولت و قدرت آن مفید
باشد، تایید می کرد . (۲)

دین پیرایی از ساحت دولت مدرن

بی شک اخلاق هم خاستگاه دینی دارد و هم از عرف، فرهنگ، تاریخ جوامع بشری مایه می گیرد . اما در دوران قدیم همه امور، از
مجرای دین قابل فهم و درک بوده و اندیشه دینی، اندیشه مسلط بوده است . آموزه های دینی، بنیادی ترین مؤلفه های اخلاقی
متعالی به شمار می آمدند و منشا فعل اخلاقی و میزان ارزش داوری بوده اند . حال آن که در دنیای امروز «مدرنیته » چنین
جایگاهی یافته است . «مدرنیته، دین دنیای جدید است . تجدد امروز تبدیل به نوعی دیانت شده است که حتی مؤمنان ادیان الهی
هم در عمل متجددند . اینان حتی اگر در نظر، مخالف تجدد باشند، در عمل در فضای تجدد تنفس می کنند . همان طور که در
دوران قدیم هیچ امری بیرون از حوزه دین قرار نمی گرفت، امروز بیرون از اندیشه تجدد چیزی وجود ندارد .

این برداشت تازه اروپاییان در پناه عقلانیت مدرن، انسان را در مرکز و محور هستی قرار می دهد و او را موجودی خودسامان
می کند . «امانیسم » (Humanism) را که شاید بتوان به عنوان نخستین نتیجه جنبش دین پیرایی دانست، ندا در داد که «هر
مؤمنی، روحانی خویشتن است » و بر حاکمیت و اعتبار سلسله مراتب کلیسا خط بطلان کشید .

انسانی که خود را مسلط بر همه چیز می دانست، در پی تسلط بر طبیعت و بهره گیری از آن، کشف روش های علمی را وجهه نظر
خود ساخت . مسئله تسلط بر طبیعت که پایه پیدایش تکنولوژی مدرن است، فرآورده دیگری نیز داشت که منشا و ریشه
سلطه گرایی سیاسی و جنگ را در درون می پروراند و آن سلطه انسان بر انسان بود . به عبارت دیگر، رابطه تسلط انسان بر طبیعت،
مبانی جدیدی را در ایجاد تسلط انسان بر انسان فراهم ساخت .

هورکهایمر و آدورنو معتقدند که مسئله سلطه بر طبیعت، انسان را با موضوع قدرت، آمیزش داد . قدرت و آگاهی در این مورد
بسیار به هم نزدیک شده اند . (۳) نتیجه این سخن که بنیان های علم مدرن غربی را پی ریزی کرد، آگاهی انسان به سلطه بر خود
است که پدید آورنده مفهوم تازه ای بود تحت عنوان اقتدار .

دانش عصر روشنگری که به تغییرات بی شماری در تمامی حوزه های علمی و زیستی یاری رساند، در قبال این پرسش که «تغییر از
کجا آغاز گردید؟» چنین پاسخ می دهد که تغییر از چیزی که «جامعه سنتی » خوانده می شود، به چیزی که «جامعه عقلانی
وحسابگر» نامیده می شود، چنین چرخشی را سبب شده است . بدین ترتیب رویکردهای سودانگارانه در میان اندیشمندان عصر
روشنگری دنبال می شود . در رویکرد اندیشمندانی نظیر جرمی بنتام که نوعی تبعیت ازدولت ماکیاولی است، حفظ اصل قوه
قهریه، حکومتی بدون توجه به انگیزه های اخلاقی، مورد نظر است . زمانی که وی، صیانت از حق ها و ایجاد خوشبختی برای مردم
را فضیلتی می داند که دولت همواره می بایست در صدد تحقق آن بر آید، فضیلت را این گونه توضیح می دهد :

فضیلت تنها به علت لذاتی که از کاربرد آن ناشی می شود، مطلوب است و رذیلت نیز تنها بدان علت نامطلوب است که موجب درد
می شود . به همین گونه، خیر اخلاقی تنها به علت گرایش آن به تامین منافع جسمی خوب است و شراخلاقی به علت گرایش آن به
ایجاد گزند جسمی بد است . (۴)

هر چند در مورد جایگاه ارزش های اخلاقی در دولت مدرن، اندیشمندان غرب، طیف های متعدد و متنوعی را تشکیل می دهند،
اما اغلب با تکیه بر مکتب واقع گرایی سیاسی، علاقه ای به رعایت اصول اخلاقی در حوزه سیاست از خود نشان نمی دهند; اگر چه
سعی دارند اقدامات خود را توجیه اخلاقی کنند . مورگنتاو می گوید:

اصول عام اخلاقی را نمی توان در شکل انتزاعی وعامشان، در مورد اقدامات دولت ها به کار بست، بلکه باید اصول مزبور را از صافی
شرایط خاص زمانی و مکانی عبور داد . دولت های ملی در تعقیب منافع خویش، تحت حاکمیت نوعی اخلاق قرار دارند که متفاوت
از اخلاق افراد در روابط شخصی شان است . مخلوط کردن اخلاق فردی با اخلاق دولت به معنی استقبال از فاجعه ملی است . (۵)

آنچه سبب شد که فلسفه واقع گرایی از پشتوانه قدرتمند فیلسوفان قرن حاضر برخوردار شود، در واقع واکنشی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.