پاورپوینت کامل سایه توهم بر جزایر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سایه توهم بر جزایر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سایه توهم بر جزایر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سایه توهم بر جزایر ایرانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵

خبر سفر رییس جمهوری به امارات متحده عربی، علی رغم آن که مدت ها پیش با قید «قریب الوقوع » در جراید و رسانه ها منتشر
شد، اکنون دیگر خبر تازه ای به حساب نیامده و از روزی که این خبر در وسایل ارتباط جمعی درج شده و سخنگوی دولت آن را
تایید کرده تا به امروز مدت زمان قابل ملاحظه ای از آن می گذرد . هر چند سخنگوی دولت تاریخ آن را مشخص نکرده و گفته بود
که هنوز تاریخ دقیق سفرهای آقای خاتمی به امارات مشخص نیست، انتظار می رفت این سفر قریب الوقوع زودتر از این ها به انجام
برسد . به هر حال طرح خبر سفر رییس جمهوری به امارات، چندان بی شباهت به طرح ادعاهای ارضی امارات در خصوص جزایر
سه گانه تنب و ابوموسی نیست . از آن جهت که این مسئله از گذشته تاکنون، برخی اوقات شکل جدی برای اماراتی ها می گرفته و
مدتی هم به فراموشی سپرده و مجددا در فرصتی دیگر مطرح می شده است که در جای خود به آن پرداخته خواهد شد .

سفر رییس جمهوری هم، با آن وصفی که سخنگوی هیات دولت مطرح کرد، تاکنون جامه عمل به خود نپوشید و پس از آن مقطع
تاکنون دو سفر خارجی در برنامه کار رییس جمهوری قرار گرفت که ابتدا کوالالامپور و مدتی پس از آن کابل پذیرای وی بود . با
این حال باید گفت که زمان وقوع سفر – چه قریب الوقوع و چه بعیدالوقوع – در درجه بعدی اهمیت قرار داشت و آنچه دارای درجه
اول اهمیت بود، اشاره رمضان زاده به روابط ایران و امارات متحده عربی بود که تاکید کرد: «این روابط به نحو مثبتی در حال
گسترش و توسعه است .» وی سطح کنونی روابط ایران و امارات را خوب و رو به گسترش خواند; در عین حال گفت که این روند
می تواند گسترده تر باشد .

وی در همین زمنیه افزود: «گسترش روابط اقتصادی و وارد شدن در پیمان اقتصادی منطقه ای با کشورهای همسایه جزو اهداف
دولت ایران است، ما در مورد سایر همکاری ها مشغول بررسی هستیم و در شرایط خاص آن اظهار نظر خواهیم کرد .»

همان طور که اشاره شد، نکته اصلی در خبر مزبور «خوب و رو به گسترش بودن » روابط و نیز قابلیت گسترش آن است که نشان از
آن داشت که روابط گذشته ظاهرا متحول شده و پا در میدانی تازه گذاشته است; اما هنوز مشخص نیست که آیا دلایل وعواملی که
درگذشته، روابط بین ایران و امارات را تحت الشعاع خود قرار می داد، کاملا از میان برداشته شده یا با وجود آن در مقاطع آتی نیز
می توان انتظارداشت که این عوامل ارتباطات آینده این دو کشور را نیز متاثر ساخته و آن را تحت الشعاع خود قرار دهد . اما همین
مقدار امیدهای تازه به گسترش روابط – که سخنگوی دولت به آن اشاره داشته – دریچه های جدیدی را بر روی ناظران و
تحلیل گران می گشاید که باید دید زمینه های گسترش روابط چیست و این زمینه ها و ظرفیت های همکاری برای آینده کجاست .
برای این منظور ابتدا باید تصویری از امارات و روابط این کشور با ایران در گذشته تاکنون داشته باشیم .

امارات متحده عربی از پیوستن هفت امیرنشین، در دوم دسامبر ۱۹۷۱ موجودیت یافت و تاپیش از آن به نام امارات «متصالحه
عربی » معروف بود .

پس از خروج نیروهای انگیسی در دسامبر ۱۹۷۱ از منطقه خلیج فارس، امیرنشین های ابوظبی، دوبی، شارجه، راس الخیمه،
عجمان، فجیره وام القوین دریک فدرال، به هم پیوسته و کشور امارات را به وجود آوردند . پایتخت سیاسی امارات ابوظبی و مرکز
اقتصادی آن دوبی و نیز مرکز فرهنگی آن شارجه است . امارات ۸۰ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد که تولید و صدور نفت و گاز،
زیربنای اقتصادی امارات را تشکیل می دهد . به طور میانگین ۲ میلیون بشکه در روز تولید و صادر می کند که با در نظر گرفتن
جمعیت دو میلیونی آن، باید گفت که میانگین سرانه درآمد ملی، یک بشکه نفت بوده است . بنابراین درآمد امارات دو برابر درآمد
مردم عربستان سعودی است .

با این حال اقتصاد این کشور، پس از ضربه سنگین و غیر منتظره جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ به این سو، روند ریاضت کشانه
داشته و کاهش درآمدهای نفتی این کشور را به لحاظ این که نمی خواست گرفتار بدهی های خارجی شود، در مقطعی ناچار کرد که
تعدادی از یکصد میلیارد ریال سرمایه گذاری های خارجی خود را بازپس گیرد .

این کاهش درآمد در ۳ سال متوالی پس از جنگ خلیج فارس به حدی شدید بود که به تعبیر یک دیپلماتیک غربی، وضعیت مشابه
در هر کشور اروپایی می توانست بحران سیاسی را به دنبال داشته باشد; اما امارات برای عبور از این بحران راهکارهایی چون کاهش
هزینه های تولید (یک بار ۲۰% و بار دیگر نیز ۲۰) % افزایش بهای خدمات و عوارض تولیدات و متنوع نمودن منابع درآمد را در
پیش گرفت . البته شیخ نشین های شمالی که همواره فاقد منابع نفتی بوده و هستند، برای تامین هزینه های خود به شیخ نشین
ابوظبی تکیه داشته و دارند . البته منابع نفتی نیز برای امارات، تکیه گاه مطمئنی نیست; زیرا کارشناسان از ۸ سال پیش،
پیش بینی می کردند که روند تولید نفت رو به کاهش بوده و بیش از ۸ سال دوام نخواهد داشت .

اگر این پیش بینی درست بوده باشد، در حال حاضر باید منتظر وقوع بحران در منابع نفتی امارات و دوبی بود . اما این تنها بحران
متوقع برای امارات نیست و این کشور در واقع در چند قدمی بحران های هویتی و امنیتی قرارداشته و تنها دقت و کفایت
زمامداران آن است که می تواند این سرزمین را از آستانه بحران دور کرده، به سوی ساحل امنیت و آرامش ببرد، و گرنه هرگونه
بی دقتی و بی کفایتی قادر است مشکلات جدی برای آن فراهم آورد . مهم ترین نکته در این قضیه ترکیب جمعیتی امارات است که
فقط بر اساس آمار یک دهه پیش، ۳۰% ساکنان اصلی آن اماراتی بوده اند و از همان زمان پیش بینی می شده است که تا پایان دهه ۹۰
و در آغاز هزاره سوم به ۲۵ درصد و حتی کمتر از آن کاهش یابد . برهم خوردن تناسب جمعیتی منجر به از بین رفتن هویت
اسلامی و نفوذ خارجی ها در امارات گردیده و از سال ها پیش زنگ خطر را به صدا درآورده است . بر اساس آمارهای موجود،
هندی ها و پاکستانی ها بیشترین ترکیب جمعیتی را به ترتیب بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر و ۳۰۰ هزار نفر دارند و پس از آن ده ها هزار نفر
ایرانی، بنگلادشی، سریلانکایی، اعراب مصری و نیز هزاران مهاجر غربی در این کشور اقامت دارند . امارات متحده عربی عضو
شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و نیز سازمان ملل متحد است .

به هر روی امارات جوان که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یعنی درسال ۱۹۷۹، تنها ۸ سال از عمر آن می گذشت با ایران
روابط خوبی داشت و دولت ایران پس از تشکیل و استقلال امارات، بلافاصله این کشور را به رسمیت شناخت و تلگرام تبریکی به
رئیس امارات مخابره کرده بود و پس از آن بارها دولت ایران برای همکاری با فدراسیون بر اساس دوستی و احترام متقابل اعلام
همکاری کرده بود . رییس امارات (شیخ زائد) نیز در مورد رابطه با ایران از یک سیاست واقع بینانه پیروی می کرد و
رخواست برخی از کشورهای عربی مبنی بر لغو یادداشت تفاهم ۱۹۷۱ راجع به جزیره ابوموسی و عدم برقراری روابط سیاسی با
ایران تا زمان خروج نیروهای آن از جزایر تنب و ابوموسی را عملا رد می کرد . در واقع شیخ زائد پی برده بود که کشورهایی چون
عراق و یمن جنوبی و حتی لیبی که فاصله زیادی از آن دارند، درصدد برهم زدن ثبات و آرامش امارات هستند در حالی که ایران
چنین قصدی نداشته و خواستار حفظ امنیت و آرامش این منطقه است و همین درک مشترک از لزوم حفظ ثبات امنیت منطقه
در برابر عوامل مخرب تحریک کننده، این دو کشور را به هم نزدیک تر کرده بود; به طوری که یک سال پس از تشکیل، یعنی در
سال ۱۹۷۲، کنسولگری ایران در دوبی تاسیس شد و در سال ۱۹۷۳ نیز اولین سفیر ایران در امارات استوارنامه خود را به رئیس
امارات تسلیم نمود . همکاری های اقتصادی و به خصوص کشاورزی به منظور اجرای طرح های بیابان زدایی و ایجاد فضای سبز بین
دو کشور صورت گرفت و توافقات مرزی بین دو کشور به عمل آمد . اعمال مقررات ۱۲ مایل دریای سرزمینی ایران در مورد جزیره
ابوموسی، تعیین حدود دریایی ایران و شارجه، اعمال حد میانه در آب های کرانه های جزیره ابوموسی و کرانه های ام القوین و تعیین
مرز ۷۲ کیلومتری دریای ایران و دوبی طبق توافقنامه ۱۴ اوت ۱۹۷۴ از عمده ترین توافقات یاد شده است که با وجود آن که مرزهای
دریایی ایران با امارات مشخص نشده بود، اما در عمل محدوده مرزی آن بخش ها نیز رعایت می شد . در ژوئن ۱۹۷۴ وزیر دفاع
امارات سفری به ایران داشت که این سفر زمینه ساز شایعاتی مبنی بر عقد پیمان سری بین ایران و امارات شد اما وی در ژوئیه
همان سال این شایعات را رد کرد و یک سال پس از آن که امارات در آستانه تجزیه قرار گرفته بود، ایران رسما تمایل خود را برای
حفظ تمامیت ارضی امارات اعلام کرد .

در همان سال که اعلامیه الجزیره باعث حل اختلافات ارضی ایران و عراق شد، وزیر امور خارجه امارات، این توافق را گامی مهم به
سوی استقرار امنیت و ثبات در منطقه خلیج فارس قلمداد کرده و همین را علت خودداری امارات از طرح مسئله جزایر تنگه هرمز
اعلام کرد .

به این ترتیب امارات تا ۴ سال پس از آن یعنی تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز به این موضع خود پایبند بود و در این مدت،
روابط بین دو کشور رو به توسعه بود، اما با پیروزی انقلاب اسلامی گویی که وضع برای اماراتی هم دگرگون شده بود و بنا به دلایلی
که بعدا ذکر خواهد شد، مجددا مسئله تمام شده جزایر تنب و ابوموسی را مطرح کردند و عراق کشوری بود که در این خصوص
نقش بسزا و فعالی داشت . ادعاهای امارات در طول این سال ها به تناوب مطرح می شده و در مقاطعی چون سال های جنگ ایران و
عراق شدیدتر بوده و پس از آن نیز در مقاطعی اماراتی ها فعال می شده اند . اما پس از جنگ تحمیلی این ادعاها تقریبا فروکش کرده
بود; اگر چه اماراتی ها از هیچ فرصتی برای طرح این ادعاها فروگذار نمی کردند . چه خریدهای کلان تسلیحاتی از کشورهای
مختلف به ویژه برخی کشورهای غربی و اروپایی تنها تسلی بخش آنها در برابر توهم خطر ایران بود که در مقاطعی با احساس
قدرت ناشی از خریدهای تسلیحاتی اطمینان خاطر پیدا می کردند و مشکلات ارضی شان را با ایران فراموش می کردند . اما این
فراموشی نسبی بود و هیچ گاه به صورت کامل این مشکلات برای اماراتی ها حل نشد .

با این حال رویکرد سیاست خارجی ایران در سال های اخیر فرصت خوبی برای تحریک و تقویت عقلانیت در بخشی از حاکمیت
امارات بوده است . به طور مثال وزیر امور خارجه امارت در آذر ماه سال ۱۳۷۵ گفت که روابط جمهوری اسلامی ایران و امارات یک
رابطه تاریخی است و این روابط بر اساس دوستی استوار است . یک سال بعد «دکتر حمدان » نماینده سابق امارات متحده در
سازمان ملل در گفتگویی با شبکه تلویزیونی دوبی گفت که امنیت امارات تنها با وجود کشورهای منطقه و همسایه برقرار خواهد
شد و حضور نیروهای آمریکایی در شرایط کنونی ممکن است دلخواه امارات باشد، اما این امر روزی به پایان می رسد و نباید به
آمریکا، اعتماد کرد .

اما از آن جا که درک این واقعیت ها برای اماراتی ها به طور کامل صورت نگرفت، لذا باعث شد که مثلا در همان سال ۷۵ که وزیر
خارجه امارات روابط میان دو کشور را تاریخی و بر اساس دوستی متقابل ترسیم می کرد، در کنار آن ایران را به تجهیز تسلیحاتی
متهم کند . غافل از آن که آمریکایی ها با نا امن جلوه دادن منطقه خلیج فارس قصد گرم نگه داشتن بازار فروش تسلیحاتی خود را
داشتند و فروش بالغ بر ۳۱۰ میلیارد دلار تسلیحات آمریکا به امارات در طی ۱۶ سال تا همان سال (۱۳۷۵) خود گواه این ادعاست .
البته این ادعاهای مورد نظر فقط به اتهام هایی چون تجهیز تسلیحاتی ایران منحصر نشده و تازه ترین ادعاها زمانی صورت گرفت که
امارات جوان وارد دهه سوم عمر خود می شدو در واقع ۳۰ سالگی خود را جشن می گرفت . مجلس ملی اتحادیه امارات عربی متحده
سال گذشته با صدور بیانیه ای که به مناسبت سی امین سال اشغال جزایر سه گانه خوانده شد، مجددا بر دعوت مسالمت آمیز
دولت امارات از جمهوری اسلامی ایران برای پایان دادن به اشغال این جزایر تاکید کرد . در این بیانیه آمده بود که «مجلس امارات
از تلاش خود در جهت حمایت از موضع ثابت دولت امارات در قبال جزایر اشغالی که همزمان با دعوت های مسالمت آمیز شورای
همکاری خلیج فارس بحث گفت و گوی تمدن ها، روابط حسن همجواری و منافع مشترک بین دولت امارات و ایران انجام می شود،
به خاطر استقرار آرامش و امنیت و تحقق توسعه در منطقه کوتاهی نخواهد کرد .»

و این همان مانع تاریخی است که درمقاطعی روابط بین دو کشور اسلامی را تیره کرده است . برای روشن تر شدن ابعاد گوناگون آن
باید اضافه کردکه جزایر تنب و ابوموسی از نظر کشاورزی و معادن و وجود ذخایر نفت در خشکی، فاقد ارزش هستند . البته از
اهمیت جزیره ابوموسی از نظر حقوق مربوط به حفاری در آب های بیرون ساحلی نیز نمی توان چشم پوشی کرد; اما جزایر تنب
بزرگ و کوچک از این نظر هم فاقد ارزش اند بنابراین سؤالی که پیش می آید این است که با توجه به ارزیابی فوق این جزایر از چه
نظر دارای ارزش هستندکه منجر به ادعاهای امارات درباره تعلق و حاکمیت بر آنها شده است؟ جواب صرفا این می تواند باشد که
ارزش جزایر تنب و ابوموسی صرفا به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و نقش ژئو استراتژیکی آنهاست، در این جا به طور گذرا به بررسی
دلایل طرح ادعاهای ارضی امارات در گذشته اشاره می شود . همان طور که گفته شد موقعیت ژئوپلیتیک، و استراتژیک جزایر یکی
از این دلایل می باشد . علاوه بر این نقش برخی از کشورها نیز در طرح این ادعاها بی تاثیر نبوده است .

جزایر ابوموسی و تنب تقریبا در وسط آب های خلیج فارس و در عمیق ترین قسمت های این خلیج واقع شده اند واز آن جا که
صادرات نفت و ۸۰% تجارت خارجی ایران از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز صورت می گیرد، بنابراین نقش این جزایر در تجارت
خارجی ایران و حفظ منافع ملی کشور حائز اهمیت است; چرا که بخش عمده ای از نفت خام مورد نیاز جهان از میان این جزایر
عبور می کندو طبق اصول و مقرارت مربوط به کشتیرانی بین المللی نظارت بر کلیه عبور و مرورهای کشتی ها بر عهده دولت ایران
است و از آن جا که طبق قوانین حدود آب های ساحلی دریای سرزمینی بخشی از سرزمین اصلی محسوب می شود و این جزایر نیز
بخشی از سرزمین اصلی ایران محسوب می شوند که در آب ادامه یافته، لذا کلیه کشتی ها موظف به رعایت قوانین و مقررات
مربوط به دولت ایران هستند – که البته این قوانین منطبق بر اصول حقوق بین الملل دریاهاست – به عنوان مثال به موجب قانون
۲۰ آوریل ۱۹۹۳ ایران، کشتی های جنگی و زیر دریایی ها برای ورود به دریای سرزمین ایران باید اجازه بگیرند که در مجموع تمامی
این قوانین به منظور حفظ امنیت سواحل و بنادر و جزایر ایران است .

از نظر ژئو استراتژیک جزایر، هرمز، هنگام، لارک، قشم، ابوموسی و تنب بزرگ «خط دفاعی قوسی » را در تنگه هرمز تشکیل
می دهند . اگر چه گفته می شود فاصله ۱۵۰ کیلومتری ابوموسی تا تنگه هرمز فاقد نقش استراتژیک برای کنترل این تنگه می باشد،
اما از آن جا که این جزایر در خط دفاعی قوسی قرار می گیرد، تنگه هرمز برای حفظ امنیت آبراه، دارای اهمیت است; در حالی که
برای امارات متحده چنین ارزش و نقشی را ندارد . علاوه بر آن جزیره ابوموسی، غربی ترین جزیره از جزایر شش گانه و جنوبی ترین
نقطه خط دفاعی ایران را تشکیل می دهد; ضمن آن که جزایر جنوب ایران – حتی جزایر کم وسعت – به عنوان سکوهای دیده بانی
و کنترل مطمئن برای سواحل خلیج فارس محسوب می شود و به طور بالقوه مکان های مهمی برای استقرار تجهیزات نظامی چه
از سوی ایران و چه علیه ایران می باشند . بنابراین جزایر تنب و ابوموسی با توجه به اشراف نسبی بر تنگه هرمز، گلوگاه منطقه
استراتژیکی خلیج فارس ازنظر ژئو استراتژیک، برای ایران حائز اهمیت است .

حال با روشن شدن این ابعاد، باید به بررسی تاریخی ادعاهای ارضی امارات و دیدگاه تاریخی این ادعاها پرداخته شود . بر اساس
بررسی های انجام شده از ۵ هزار سال پیش از میلاد، جزیره ابوموسی بخشی از قلمرو ایران بوده و توسط ایرانیان اداره می شده
است . به عنوان مثال ایلامی ها به دلیل نزدیک بودن پایتختشان (شوش) به خلیج فارس به این منطقه توجه ویژه ای داشتند و
مطابق اسناد و شواهد تاریخی هریک از اقوام ایرانی – مانند مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان – حاکمیت خود را بر کرانه
خلیج فارس استوارتر ساختندو در تمامی این دوران خلیج فارس به منزله دریاچه ایرانی بوده است . به عبارت دیگر از آغاز تاریخ تا
اواسط قرن هجدهم نه تنها تمام جزایر خلیج فارس از جمله جزایر تنب و ابوموسی، بلکه کناره های جنوبی آن نیز تحت کنترل و
حاکمیت ایران بوده است; اما عواملی مانند کمبود آب شیرین و هوای گرم مانع از آن شده بود که تا قرن هجدهم این جزایر مورد
توجه سیاحان و مورخان و جغرافی دانان قرار گیرد . از این رو در کتب تاریخی و جغرافیایی تا قرن هجدهم، اشاره مستقمیی به تعلق
این جزایر به ایران نشده است . با سقوط صفویه قبیله ای موسوم به قاسمی ها که در قرن هجدهم در سواحل خلیج فارس از دبی تا
راس الخیمه مستقر شده بودند و به علت عدم امکانات کشاورزی و معیشت، به راهزنی و باج گیری از کشتی ها اشتغال داشتند، از
فرصت استفاده کرده، برای اولین بار درسال ۱۷۲۷ جزیره قشم را اشغال کردند و در لنگه مستقر شدند . اگر چه با به قدرت رسیدن
نادر شاه، ایران وحدت اراضی خود را بازیافت و قاسمی ها از ایران رانده شدندو سواحل جنوبی خلیج فارس و جزایر آن دوباره به
تصرف ایران درآمد، اما با مرگ نادرشاه دوباره تسلط ایران بر خلیج فارس از میان رفت و این مسئله فرصت مجددی را برای
قاسمی ها فراهم آورد .

در آوریل ۱۸۸۵ دولت ایران در طرح تقسیمات کشوری که از روزگار صفویه باقی مانده بود، تجدید نظر کرد و به موجب طرح
جدید ایران به ۲۷ استان تقسیم شد و کرانه ها و جزیره های خلیج فارس به صورت بیست و ششمین استان یا ایالات ایران در آمد و
به این ترتیب بندر لنگه و جزایر آن ضمیمه استان بیست و ششم شد; اما سرانجام پس از کش و قوس های فراوان در سال ۱۸۸۷
حکومت قاسمی ها پس از یک قرن حکومت بر بندر لنگه، جزایر تنب و ابوموسی به پایان رسید . بنابراین حکومت صد ساله
قاسمی ها هرگز نتوانست جزایر تنب و ابوموسی را از ایران منفک سازد و این واقعیت توسط دولت بریتانیا که در آن زمان قدرت
مسلط بر خلیج فارس را داشت و عهده دار سیاست خارجی امارات متصالحه (امارات متحده عربی فعلی) بود هم تایید شده است که
در بخش های بعدی به اسناد و مدارک منتشر شده توسط خود بریتانیا اشاره خواهد شد .

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تحولات جدیدی در صحنه سیاسی خلیج فارس بر اهمیت استراتژیک این جزایر افزود .
از جمله این تحولات تلاش ایران برای اعمال حاکمیت مؤثرتر بر بنادر جزایر خود در خلیج فارس از طریق ایجاد نیروی دریایی،
تغییر تقسیمات کشوری و برقراری روابط نزدیک تر با شیوخ امارات متصالحه بود . اما از آن جا که این شیوخ تحت الحمایه بریتانیا
بودند، این کشور همواره از ناحیه اتحادو نزدیکی ایران و شیوخ امارات احساس خطر می کرد و به همین دلیل در همین زمان
بریتانیا شیوخ مذکور را ملزم به ایجاد تعهداتی در مقابل خود کرد; از جمله آن که قراردادهایی معروف به قراردادهای انحصاری
میان شیوخ خلیج فارس و بریتانیا منعقد شد که به موجب آن قدرت سیاسی و اخذ تصمیم گیری از شیوخ خلیج فارس سلب و در
اختیار بریتانیا قرار گرفت . به این ترتیب این دولت موانعی را بر سر راه ارتباط دوستانه میان ایران و شیوخ خلیج فارس به وجود
آورد . علاوه بر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.