پاورپوینت کامل روایتی در رازگشایی یک تاریخ ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روایتی در رازگشایی یک تاریخ ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روایتی در رازگشایی یک تاریخ ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل روایتی در رازگشایی یک تاریخ ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

محمد سینا

«اسفار کاتبان » داستان زیبا و تازه ای است از ابوتراب خسروی، که بازتاب دوگانه ای را به وجود آورده است . از سویی به عنوان کتاب
قصه سال، برنده جایزه شد و از سوی دیگر پاره ای از محافل روشنفکری که با دیدگاه ضد صهیونیستی کتاب خسروی، همنوایی
نداشته اند، کوشیدند صدای آن را خفه کنند و هر چه کمتر آن را مطرح نمایند . اما عدم طرح آن در مطبوعات، هر گز نمی تواند
از تابش و درخشش این اثر که بر تارک قصه نویسی پس از انقلاب می درخشد، جلوگیری کند . من برای نشان دادن وجوه درخشان
اسفار کاتبان سعی می کنم به یک بررسی ساختاری از این اثر دست زنم تا نشان دهم پیام ضد صهیونیستی در کار خسروی، هرگز
متکی بر مضمون صرف نیست و آمیخته با درک زیبایی شناسی و روایت شناسی بدیع و خلاقی است .

از بهمن ۷۳ تا مرداد ۷۹ طول کشید تا کتاب نوشته شود . این زمان شش ساله، گویای صرف نیروی ذهنی و وسواس و دقت
فراوانی است که خسروی برای اولین رمانش هزینه کرده است . داستان، چهار ساخت روایی تودرتو را در هم می آمیزد . ساخت
روایی مربوط به شیخ یحیی کندری، صاحب تاریخ منصوری . لایه روایی دوم مربوط به احمد بشیری است که شیخ یحیی کندری
در جان او حلول می کند . لایه روایی بعدی مربوط به روی اصلی داستان یعنی فرزند احمد بشیری است به نام سعید و لایه روایی
چهارم مربوط به اقلیما دختر یهودی است که در پایان به سبب دل باختن به راوی، از سوی صهیونیست ها به قتل می رسد . هر یک
از این کانون های داستانی و روایی، فضا، زمان و زبان خاص خود را دارند، و معناها و پیام های روایی خود را منتقل می سازند . این
کانون های روایی، سپس گرد می آیند و جمع می شوند و کلیت داستان را می سازند . لایه بندی داستان به طور خیره کننده ای
متعادل اند، با خود یک تاریخ، یک رشته از ارزش های معنوی و یک نگاه را بازخوانی می کند . با شهادت اقلیما، اگر چه عشق به
دست قدرت، سلاخی می شود، اما نکته ای شریف باقی می ماند و آن تلاش زن برای رهایی از خرافه و جهل و ستم است . این
جریانی است که چون نخ تسبیح، تمام دانه های داستان را به نظم می کشد . زنانی که کشته می شوند، هریک ادامه دیگری اند و
سراسر یک تاریخ خونین را باز می نمایاند . این کشتار به دست قدرت استبداد فئودالی و سلطنت خشن و کوری که به تعصب در
مذهب یهودی و صهیونیسم آلوده است، علیه زن و حق حیات او صورت می گیرد . در نتیجه ما می توانیم از یک منظر، در متن
تاریخ مردسالارانه، وجه دیگری را کشف کنیم که به معنی سر بریدن نیمه زنانه وجود مرد و نیمه زنانه تاریخ، یعنی نیمه عشق و
آزادی و لطافت و محبت است .

داستان به صورت زیبایی آغاز می شود; بی مقدمه ما با متن و زبانی کهن، روبرو می شویم:

«شیخ یحیی کندری » صاحب تاریخ منصوری، مشهور به رساله مصادیق الآثار، شبی در رؤیایی صادق ظاهر می شود و آیه شریف «ثم
بعثنا کم من بعد موتکم لعلکم تشکرون » را تلاوت کرده، می گوید: «همچنان که خداوند در این آیه، وعده فرموده است، اینک ما با
هیات همچون شمایی به جهان خاکی بازگشته ایم . اکنون ما از نظر اهل باطن، دیگر «احمد بشیری » نیستیم که شیخ یحیی
کندری ایم . بدین دور حیات یافته و همان روایت قدیم را که روزگاری می آوردیم، همچنان کتابت نماییم روایت واقعه شاه مفغور،
منصور مظفری و ذریاتش را که بدین دور تجسد یافته اند و هر آینه اسباب وقایع مضاف می گردند و بدین سیاق مباد که هیچ
واقعه ای مکتوم ماند . همچنان که اعلا چنین نظر می فرماید که امثله خردی را به عین صفت خویش در هیات کاتبان خلق نموده و
در اعصار حیات بنی آدم بپراکند تا هر کاتبی واقعه ای ثبت نماید تا با اجابت از این امر که هر شیئی مخلوق اوست، هر کلام هم، و
همچنان که اشیاء بر صحیفه هستی نزول می یابند، در هیات کلمات بر صفحه رسالات قرار یافته تا به هنگام قرائت بدل به اشیاء
واقعه گردند تا همچنان که در قیامت عظمی هر مخلوق مبعوث می گردد، به وقت قرائت در محشر صغری هم احضار گردیده تا
واقعه همچنان که واقع بود، یابد . و این همان معاد اصغر خواهد بود تا اسباب قرائت و اطلاع جمعیت هر دور باشد و همچنین
باعث عبرت بنی بشر گردد و این به جز، اثبات حقیقت محشر عظمی از برای بنی بشر نیست که معاد را متحقق می سازد و عبارت
بود از آنکه به هیچ فعلی در محضر باریتعالی فانی نباشد که حتی اعضا و جوارح بنی آدم و همچنین ایستایی که اسباب معاصی
بوده اند، به کلام در آمده به لسان خود، شرح آن معصیت بگذارند، و این تعبیر همان قرائت سفر کاتبان است . و هم بدین علل است
که ما نطفگان آن واقعه را در این روایت می آوریم تا به وقت قرائت آیندگان، حیات یافته و در قیامت صغرایی که خواهد بود، با عقل
خود شرح آن واقعه بگذارند و حتما هیچ کس تماشایی نخواهد بود که کلمات روایت مکتوب ما، بذر اشیاء و افعال آن وقایع خواهند
بود که چون قرائت گردند، به عین گردابی عظیم، شما و هزار هزار نیامدگان را خود خواهد بلعید . ما دیگر احمد بشیری که وقتی
بودیم، نیستیم که شیخ یحیی کندری ایم که دوباره حیات یافته و رجعت آورده تا که رساله منصوری را که بدین دور ناتمام می نماید،
باز نویسیم »

پس از این قطعه، راوی شرح می دهد که بخشی از این متن، مقدمه مشهور تاریخ منصوری یا رساله مصادیق الآثار مرحوم شیخ
یحیی کندری است که در ادامه بعد از ذکر نام خدا و رسول و معصومین، همچنان به تکریم امر کتابت و نقش کاتبان در صلاح و
رستگاری بشر می پردازد و ضمن روایت شرح حال شاه منصور مظفری، شمه ای نیز دوباره حوالات شیخ کبیر، محمد ابن احمد ابن
صادق خجندی کرمانی، مشهور به خواجه کاشف الاسرار می پردازد . راوی همچنین شرح می دهد که: ابوی او مرحوم احمد
بشیری، رساله منصوری را همراه با الحاقی بازنویسی کرده است . اصل این رساله، با قطع خشتی و جلد چرمی موجود بوده و
همچنان یکی از اصیل ترین اسناد دوره آل مظفر و تیموری می باشد; اما نسخه بازنویسی شده با اصل رساله شیخ یحیی کندری،
کاملا متفاوت است . به طوری که وقایعی به نص روایت شیخ یحیی کندری، افزوده می گردد . راوی سپس فاش می کند که این
افزوده ها کدامند و