پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی انقلاب نیکاراگوا و انقلاب اسلامی ایران (۱) ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی انقلاب نیکاراگوا و انقلاب اسلامی ایران (۱) ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی انقلاب نیکاراگوا و انقلاب اسلامی ایران (۱) ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقایسه تطبیقی انقلاب نیکاراگوا و انقلاب اسلامی ایران (۱) ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

۶

«نیکاراگوا» کشوری است در قسمت میانی «آمریکای مرکزی » که از شمال به کشور «هندوراس » و از جنوب به کشور «کاستاریکا» و
از شرق به دریای «کارائیب » و از غرب به خلیج «فونسکا» (متصل به اقیانوس آرام)، محدود می شود . این کشور با مساحتی به
وسعت ۹۰۰/۱۴۷ کیلومتر مربع، بزرگترین کشور آمریکای مرکزی و دارای جمعیت قریب به ۵ میلیون نفر می باشد که ۷۵ درصد
آنها «کاتولیک » و ۲۵ درصد آنها دیگر مذهب «پروتستان » دارند; (۲) هر چند، برخی دیگر از منابع، تعداد پیروان مذهب کاتولیک را
۹۵ درصد نوشته اند . (۳)

اکثر جمعیت این کشور را «اسپانیایی های مهاجر» و «سرخپوستان بومی » – که اصطلاحا «مستیزو» (۴) خوانده می شوند – تشکیل
می دهند . زبان رسمی آن «اسپانیایی » است، اما مردم آن به زبان انگلیسی هم صحبت می کنند . واحد پول آن «کوردوبا» (۵) و
پایتخت آن «ماناگوا» (۶) با جمعیتی معادل ۷۵۰ هزار نفر می باشد .

نیکاراگوا، منابع آبی، زمینی و کانی فراوانی برای تولید انرژی، الوار و محصولات زراعی دارد . این کشور، دریاچه ها و راه های آبی
زیادی دارد و به راحتی می تواند با حفر کانال (شرقی – غربی)، دو اقیانوس بزرگ «اطلس » و «آرام » را از درون خاکش به هم متصل
کند . مردم نیکاراگوا از همگونی مناسبی برخوردارند و فرهنگی کمابیش یکدست دارند و با سرافرازی در حفظ فرهنگ پدران
«نیکایی » (۷) خود و از آن جمله زبان موسیقی و میراث ادبی، اهتمام می ورزند . (۸)

در حال حاضر، نظام سیاسی نیکاراگوا «جمهوری » است و پس از قریب ده سال حکومت مارکسیستی، از سال ۱۹۹۰ به بعد، نظام
دموکراتیک در این کشور برقرار شده است . در انتخابات سال ۱۹۹۰ با پیروزی خانم «چامورو» کاندیدای حزب ملی نیکاراگوا،
«دانیل اورتگا» (۹) رهبر حزب مارکسیست این کشور، داوطلبانه کناره گیری کرد و خانم «چامورو» – رییس جمهور جدید نیکاراگوا –
با تشکیل یک حکومت ائتلافی از نمایندگان احزاب مختلف، بدون برخورد با مشکل مهمی بر این کشور حکومت می کند .
شورشیان نیکاراگوا معروف به «کنترا» (۱۰) نیز که در دوران حکومت پیشین نیکاراگوا با دریافت کمک های مالی و نظامی از آمریکا با
دولت می جنگیدند، پس از انتخاب خانم «چامورو» به ریاست جمهوری، دست از مقاومت برداشته، به ارتش منظم نیکاراگوا
پیوسته اند . (۱۱)

سطح اقتصاد توده مردم کشورهای آمریکای لاتین، متوسط است . در اقتصاد سرمایه داری آنها که بر مبنای منافع خارجی شکل
گرفته است، بیشتر مردم فقط به عنوان منبع کار مورد استفاده قرار می گیرند و استثمار می شوند . بیسوادی توده، این استثمار را
تسهیل می کند، از اینرو مصلحان آنها برای ریشه کن کردن بیسوادی، دست به برنامه های انقلابی «تعلیم و تربیت » زده اند .
برنامه های مبارزه با بیسوادی کوبا در ۱۹۶۱ و نیکاراگوا در ۱۹۸۰ در این جهت می باشد . (۱۲)

محصولات عمده نیکاراگوآ، پنبه، قهوه، شکر، برنج، ذرت و موز است که بعضی از اقلام آن مانند پنبه، قهوه و موز به خارج صادر
می شود . نیکاراگوآ دارای منابع معدنی، به خصوص طلا، نقره و مس نیز می باشد که هنوز به طور کامل مورد بهره برداری قرار
نگرفته است . (۱۳)

نیکاراگوآ در سال ۱۵۰۲، از طریق دریای «کارائیب » توسط «کلمبوس » (۱۴) که در حال چهارمین و آخرین سفرش به قاره آمریکا بود،
کشف شد . در ۱۵۲۲ نخستین گروه اسپانیایی به فرماندهی «گیل گنزالس داویلا» به نیکاراگوآ وارد شد و جامعه کشاورزی نوینی را
بنا نهاد . در سال ۱۵۲۴ دو شهر مهم نیکاراگوآ به نام های «گوانادا» و «لئون » توسط گروهی دیگر از مهاجرین اسپانیایی به رهبری
«فرانسیسکو هرناندز دکوردوبا» تاسیس شد .

اسپانیایی ها به زودی بر جمعیت بومی یک میلیونی این سرزمین غلبه کردند و آنها را به بردگانی تبدیل کردند که یا در سنین
میان سالی به علت شدت کارهای بردگی از پا درمی آمدند و یا به علت بیماری های اروپایی که در برابر آنها مصونیت نداشتند، گروه
گروه هلاک می شدند، تا جایی که خیلی زود جمعیت بومی آن به چند ده هزار نفر تقلیل یافت . طلا و سایر معادن این کشور به
اسپانیا منتقل می شد . با کاهش طلا و برده، این سرزمین به مستعمره خفته اسپانیا بدل شد . بالاخره در اواخر قرن ۱۷ توجه سایر
دول استعماری، به خصوص انگلیس، به این کشور جلب شد . (۱۵)

نیکاراگوآ و روند استقلال

در اوایل قرن ۱۹ نیکاراگوآ استقلال خود را طی سه مرحله به دست آورد:

مرحله اول: سال های قبل از ۱۸۲۱ که به عنوان قسمتی از امپراطوری مکزیک و به رهبری «آگوستین دو ایتورباید» اداره می شد .

مرحله دوم: از ۱۸۲۲ به بعد که عضو فدراسیون کشورهای آمریکای مرکزی شد .

مرحله سوم: از سال ۱۸۳۸ به بعد که به صورت کشور مستقل و با حاکمیت ملی، شناخته شد . (۱۶)

دو دهه پس از استقلال، اختلافات داخلی بین دو گروه «لیبرال » و «محافظه کار» نتایج زیانباری را بر پیکر نیکاراگوآ تحمیل کرد . در
۱۸۵۵ با اوجگیری این اختلافات، لیبرال ها از یک تبعه آمریکایی به نام «ویلیام واکر» دعوت به مداخله کردند . «واکر» پس از پیروزی
(۱۸۵۶)، بر خلاف میل لیبرال ها، خود را رییس جمهور نیکاراگوآ نامید و آمریکا هم از این اقدام حمایت کرد . «واکر» دست به
اقدامات توسعه طلبانه و غیر انسانی زد . این کار سبب شد تا از سویی مردم نیکاراگوآ به «محافظه کاران » روی بیاورند و از سوی
دیگر، واکر حمایت آمریکا را از دست بدهد . وی در ۱۸۶۰ در نزدیکی «تگوسیگالپا» پایتخت «هندوراس » تیرباران شد . (۱۷)

پس از «واکر» ، «محافظه کاران » قدرت را به دست گرفتند و تا ۱۸۹۳ حکومتی نسبتا صلح آمیز برقرار کردند . در ۱۸۹۳ با انتخاب
دیکتاتور «خوزه سانتوس زیلایا» به ریاست جمهوری، برتری «محافظه کاران » به پایان رسید . «زیلایا» تا ۱۹۰۹ بر نیکاراگوآ حکومت
راند . وی در سال های پایانی حکومتش، پای ژاپنی ها را برای احداث یک کانال به نیکاراگوآ کشاند . این امر، همراه با روحیه
ملی گرای «زیلایا» بر آمریکا گران آمد، لذا آمریکا «محافظه کاران » را تشویق به شورش کرد و به بهانه حمایت از شورشیان، نیروهای
نظامی خود را به بندر «بلوفیلدز» واقع در ساحل شرقی گسیل داشت . «زیلایا» مجبور به استعفا شد و یک سال بعد،
«محافظه کاران » به قدرت رسیدند و در پناه حمایت های آمریکا، تا ۱۹۳۲ بر نیکاراگوآ حکومت راندند .

در اواسط دهه دوم قرن بیستم، تصمیم گیران آمریکا، تصور کردند که قدرت «محافظه کاران » برای حکومت بر کشور و حفظ منافع
آمریکا کافی است . لذا نیروهای خود را در ۱۹۲۵ از نیکاراگوآ خارج کردند . بلافاصله پس از خروج نیروهای آمریکایی، آتش اختلاف
بین «محافظه کاران » و «لیبرال ها» شعله ور شد و آمریکا برای حفظ منافع خود، مجددا در ۱۹۲۶ نیروهای خود را به نیکاراگوآ اعزام
کرد . (۱۸)

دومین حضور نیروهای آمریکایی، به دو نتیجه خاص منجر شد: نخست، تشکیل «ارتش چریکی » مخالف آمریکا به رهبری ژنرال
و دوم، ایجاد «گارد ملی » (۲۰) نیکاراگوآ زیر نظر آمریکایی ها . پس از کشته شدن «ساندنیو» و شکست
ارتش چریکی، آمریکایی ها با خیال راحت «گارد ملی » را به رهبری «آناستازیو سوموزا گارسیا» ملقب به «تاچو» ایجاد و تقویت کردند .
«سوموزا» پس از یک کودتا در ۱۹۳۷ به ریاست جمهوری نیکاراگوآ رسید و تا ۱۹۷۹ (پیروزی ساندینیست ها) همراه دو پسرش بر
این مملکت حکومت راند . «سوموزا» صلح را به نیکاراگوآ بازگرداند، اما به قیمت گرانی . وی خود گفته بود که: «من صلح را به این
مملکت باز خواهم گرداند، حتی اگر برای این کار لازم باشد نیمی از جمعیت آن را به گلوله ببندم » . وی در ۱۹۵۶ توسط جوان
وطن پرستی به نام «ریگوبرتو لوپزپرز» به قتل رسید .

پس از «سوموزا» پسرش «لوئیز سوموزا دیبایله » تا ۱۹۶۳ و پس از «لوئیز» برادر دیگرش «آناستازیو سوموزا دیبایله » تا ۱۹۷۹ رییس
جمهور نیکاراگوآ شدند . خانواده «سوموزا» هر سه دیکتاتور بودند و روش حکومتی آنها بر دو رکن استوار بود: اول، جلب همکاری
مخالفان (کلیسا، زمینداران بزرگ و سرآمدان صنعت و تجارت) دوم، توسعه روابط دوستانه با آمریکا . (۲۱)

از ۱۹۷۰ به بعد، نظم حکومتی خانواده «سوموزا» رو به سوی فروپاشی نهاد . دو رویداد مهم به این فروپاشی سرعت بخشید: یکی
«زلزله کریسمس سال ۱۹۷۲» که قسمت اعظم پایتخت را ویران کرد، که در پناه این واقعه «سوموزا» و همکارانش ولع مال اندوزی
خویش را اشباع کردند . دیگری واقعه گروگانگیری ۲۷ دسامبر ۱۹۷۴ «جبهه ساندینیست برای رهایی ملی » (۲۲) بود .

گروگانگیرها گروه کوچک ۲۵ نفری بودند که به منزل یکی از بازرگانان معروف نیکاراگوآ که در آن به افتخار «شلتون » سفیر آمریکا،
مجلس جشنی برگزار بود، حمله برده بودند و جمع زیادی از میهمانها و ۱۲ نفر از خانواده «سوموزا» را گروگان گرفتند . گروگان ها
پس از مدتی، میهمانان را آزاد کردند، ولی در قبال آزادی سایرین به پیروزی های مهمی دست یافتند . آنها موفق شدند ۶۰ نفر از
مبارزان زندانی را آزاد کنند و یک میلیون دلار، وجه نقد اخذ نمایند و یک پیام ۱۲ هزار کلمه ای را از رادیوی کشور پخش کنند . این
جنبش که بعدها سرآغاز جنبش های مهم دیگری شد، به جنبش «کالوس فونسکا آمادور» (۲۳) – رهبر عملیات گروگان گیری –
معروف شد . (۲۴)

این رویداد، دیکتاتور «سوموزا» را تحقیر کرد . وی برای کنترل مجدد اوضاع، ضمن اعلام حکومت نظامی و سانسور کامل
مطبوعات، افراد گارد ملی را به تعقیب چریک ها اعزام کرد . به فاصله چند ماه، دامنه درگیری و مخالفت با دیکتاتور سراسر
نیکاراگوآ را فراگرفت و جنگ هایی موسوم به «جنگ آزادی » برپا شد . آمریکا برای حفظ نظام موجود، دست به کار شد و طرح
آشتی دولت با چریک ها و مخالفین را داد که اغلب مردم نیکاراگوآ آن را رد کردند . از آن پس رخدادهای گوناگون، آتش چنگ را
شعله ورتر می کرد:

۱ . ترور سردبیر «روزنامه لاپرنزا» (روزنامه مخالفین دیکتاتور).

۲ . «بیانیه معروف » گروه ۱۲ نفره، متشکل از تجار، مذهبیون و رهبران حرفه ای، مبنی بر لزوم کناره گیری «سوموزا» و یافتن راه
حل سیاسی با شرکت «جبهه ساندینیست » .

۳ . «قیام سرخپوستان » محله «مونیمبو» .

۴ . انتشار نامه «جیمی کارتر» به «سوموزا» و تبریک وی به مناسبت بهبود حقوق بشر در نیکاراگوآ در اوت ۱۹۷۸ .

۵ . «عملیات پیگ پن » (۲۵) اوت ۱۹۷۸ توسط «جبهه ساندینیست » که در آن گروه کوچکی با حمله به قصر ملی قانونگذاری، بیش از
۱۵۰۰ نفر را گروگان گرفتند و با موفقیت به خواسته های خود رسیدند .

۶ . «قیام سپتامبر» (۲۶) که سراسر شهرهای نیکاراگوآ را به آشوب کشاند و ۵۰۰۰ کشته و ۷۰۰۰ زخمی بر جای نهاد . در این عملیات
سرکوبگرانه، «سوموزا» از ۶۲۰۰ نفر از «گارد ملی » استفاده کرد که توسط مزدوران آمریکای شمالی، ضد انقلابیون اهل «کوبا» و
«ویتنام » و چند صد نفر از مزدوران کشورهای آمریکای مرکزی، تایید و تقویت می شدند . (۲۷)

کم کم ارتش چریک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.