پاورپوینت کامل جهانی شدن خارج شدن از تاریخ ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی شدن خارج شدن از تاریخ ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن خارج شدن از تاریخ ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن خارج شدن از تاریخ ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

۹

امروزه در بسیاری از محافل علمی و آکادمیک سخن از بحث جهانی شدن، ضرورت یا انتخاب، چگونگی شدن، پیامدها و نتایج آن و
. . . می باشد . برخی تغییر چشم گیر سرمایه داری جهانی در عرصه های تولید، توزیع و تجارت را، خصیصه اصلی جهانی شدن
می دانند; ولی به نظر می رسد که علی رغم عدم اتفاق صاحب نظران در مفهوم جهانی شدن، لااقل تا این اندازه آنان متفق اند که
جهانی شدن علاوه بر نگاه محوری به اقتصاد، خصایص بارز دیگری که ناظر به مسایل سیاسی و فرهنگی می باشند نیز دارد و
نمی توان خصایص جهانی شدن را در حوزه اقتصاد خلاصه کرد .

برای جهانی شدن، تعاریف مختلفی از سوی دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل ارائه شده است که هرچند عمدتا ناظر به
یک یا تنها برخی از وجوه جهانی شدن است، اما از آنجایی که هر کدام بخشی از حقیقت و واقعیت جهانی شدن را بازگو می کنند،
برای نیل به درک عمیق از این مفهوم، به ناچار به برخی از آنها اشاره می کنیم:

۱ . مانوئل کاستلز جهانی شدن را نوعی جامعه شبکه ای (۲) می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری، پهنه اقتصاد، جامعه و فرهنگ
را دربر می گیرد . وی معتقد است که در عصر جهانی شدن، زمان و مکان، دارای معانی جدید و متفاوت از معانی پیشین خود
می باشند . انتقال آنی اطلاعات، داده ها، سرمایه ها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف، عملا فواصل زمانی را از
میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم یا چارچوب های مکانیکی جهان صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است . مکان نیز به
نوبه خود با مفهوم دسترسی یا عدم دسترسی به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پیدا کرده است و به این اعتبار «حضور
در مکان » معنای تازه ای به خود گرفته، که می تواند تعیین کننده ارتباط و اتصال شخص به جامعه شبکه ای و یا طرد و حذف او از
این مکان فراگیر و در عین حال انحصاری به شمار آید . (۳)

۲ . گوردون لاکسر، جهانی شدن را در قالب بین المللی شدن تولید، هماهنگ شدن سلیقه ها و معیارها، تحرک بسیار فزاینده
سرمایه، آزادسازی، رفع محدودیت، خصوصی سازی، فناوری های نوین اطلاعاتی و روندهایی به سوی یک فرهنگ جهانی و زوال
دولت – ملت تعبیر کرده است . جیمز میتلمن نیز به همین شکل جهانی شدن را سازماندهی مجدد محدوده تولید، نفوذ متقابل
صنایع از طریق مرزها، گسترش بازارهای مالی، توزیع کالاهای مصرفی مشابه، جابه جایی وسیع جمعیت و برخوردهای ناشی از آن
میان جوامع مهاجر و ساکن و مزیت در حال ظهور مردم سالاری در سطح جهان توصیف کرده، نتیجه می گیرد که «مفهوم
جهانی شدن، سطوح چندین جانبه تحلیل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و عقیدتی را به یکدیگر مرتبط می سازد» . (۴)

۳ . دیوید هلد در کتاب دموکراسی و نظم جهانی (۱۹۹۶) با وجود داشتن نگاه آسیب شناختی به جهانی شدن، این پدیده را
رکت به سوی نوعی دموکراسی جهانی شهری (۵) می بیند که در عین حال، تکثر فرهنگی و اقتصادی را نیز در خود خواهد داشت .
شارلوت بریتوتون و جی . پانتون نیز در کتاب سیاست جهانی (۱۹۹۶) به همین دیدگاه نزدیک شده اند .

۴ . جام تام لینسون جهانی شدن را فرایند توسعه سریع پیوندهای پیچیده میان جوامع و فرهنگ ها، نهادها و افراد در سراسر جهان
می داند .

۵ . هاروی جهانی شدن را فرایندی می داند که در آن زمان و مکان به اشد وجه فشرده شده و فاصله ها به کمترین مقدار ممکن
رسیده اند و در آن روابط اجتماعی در سه حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست بسط یافته است .

البته در خصوص فشرده شدن زمان و مکان در عصر جهانی شدن، دکتر رضا داوری نقد و تحلیلی دارند که هرچند مفصل می باشد
به علت نکات بدیع و طرح سؤالات دقیق در آن عینا آورده می شود:

«جهانی شدن فشرده شدن زمان و مکان است . به نظر می رسد ساده ترین معنای این سخن، کوتاه شدن فاصله های زمانی و مکانی
باشد; اما این امر چنان که همه می دانند به تدریج صورت گرفته است . از زمانی که ژول ورن آثار خود و مثلا بیست هزار فرسنگ زیر
دریا را می نوشت تا این زمان، فاصله ها کم و بیش کوتاه شده است; اما فشرده شدن زمان و مکان را صرف کوتاه شدن فاصله ها نباید
دانست; مگر اینکه بگوییم این کم شدن به جایی می رسد که دیگر فاصله ای نمی ماند . اکنون فاصله مکانی تقریبا حذف شده است،
اما آیا فاصله زمانی هم میان مناطق جهان و نحوه زندگی گروه ها و طوایف و اقوام آدمی وجود ندارد؟ زمان سه زمان است: یکی
زمان کار که می توان با مسامحه آن را زمان تقویم خواند . این زمان که وجه مکانیکی آن ظاهرتر است، گرچه اکنون مستقل از زمان
تجدد نیست، گذشته و آینده اش کم و بیش از یک جنس و سنخ است و با ملاک ساعت سنجیده می شود . زمان دیگر زمان تاریخی
است . این زمان حدود مقبولیت و مشروعیت گفتار و کردار و مناسبات مردمان و قواعد زندگی آنان را معین می کند . در حقیقت
هر فرهنگ و تمدن با یک زمان تاریخی قوام پیدا می کند به این جهت زمان های تاریخی موازی می توانند وجود داشته باشند . زمان
جهان کنونی زمان مدرن است . داعیه این بود و هنوز هم کسانی برآنند که زمان مدرنیته، زمان همه تمدن ها و فرهنگ هاست و با
فرا رسیدن زمان مدرنیته، همه فرهنگ ها و تمدن های دیگر به گذشته تعلق پیدا می کنند . این داعیه بی وجه نیست; به شرط اینکه
زمان مدرنیته را زمان مطلق ندانیم و دریابیم که این زمان هم دیر یا زود پایان می یابد . زمان سوم زمان و وقت تفکر است . این
زمان نه اندازه گرفتنی است و نه با زمان هیچ فرهنگ و تمدنی اشتباه می شود . این زمان اصل و بنیاد همه زمان های دیگر است . با
این زمان و در این وقت که در آغاز یک تاریخ قرار دارد، اصول و بنیاد همه زمان های دیگر است . با این زمان و در این وقت که در آغاز
یک تاریخ قرار دارد، اصول اساسی آن تاریخ ظاهر می شود . زمان تاریخی ادامه این زمان نیست; بلکه بسط و گسترش و تفصیل آن
است . این زمان تکرار و تجدد می شود . به اصطلاح اهل فلسفه کم پیوسته غیرقارالذات نیست . اکنون ببینیم جهانی شدن به
کدامیک از این زمان ها تعلق دارد . زمان سوم، خاص هیچ قوم و مردمی نیست; بلکه زمان متفکران است . این زمان که از آن به
دم ها و احوال نیز می توان تعبیر کرد، در زمان تاریخی بسط و دوام می یابد; چنانکه تاریخ تجدد فی المثل بسط و تفصیل اصول و
قواعدی است که متفکران و فیلسوفان و شاعران و رنسانس آنها را یافته و بنیاد کرده اند . تا پایان قرن هجدهم این زمان به اروپای
غربی اختصاص داشت . از آن زمان آمریکای شمالی نیز با اروپای غربی شریک شد، اما داعیه این بود که تنها زمان و تاریخی که
لایق شان آدمی است، همین زمان و تاریخ منورالفکری و تجدد است . علم تاریخ که در این زمان به وجود آمد، تمام گذشته اقوام را
تابع تاریخ تجدد کرد; گویی تجدد مرحله پایانی عمر بشر است . مظاهر مهم زمان، تجدد سیستم عقلی در مدیریت و اقتصاد و
سیاست و تکنولوژی و علم است . اگر جهانی شدن انتشار صورت هایی از این مظاهر در سراسر جهان باشد، این امر از چند قرن
پیش آغاز شده و تاکنون مراحلی را پیموده است . حتی می توان گفت صفت تجدد، جهانی شدن است; اما وقتی می گویند مرحله
اخیر تاریخ تجدد (و به قول بعضی جامعه شناسان مرحله اخیر تاریخ جامعه شناسی) جهانی شدن است، جهانی شدن باید چیزی
بیش از انتقال و رشد تکنولوژی و مصرف اشیای تکنیک باشد . مراحلی که در تاریخ تشخیص داده می شود، هر یک وصف و صفتی
ممتاز دارد . دوران جهانی شدن، گرچه دوران شدت انتشار و رواج اصول و آیین های غربی در کشورهای آسیا و آفریقاست، اما این
انتشار سریع را حقیقت جهانی شدن نمی توان دانست، یعنی حقیقت و ماهیت دوران اخیر در تشدید انتشار تکنولوژی مصرفی
خلاصه نمی شود . مخصوصا توجه باید کرد که تحول و تغییر، صرفا در جهان نیمه متجدد صورت نمی گیرد، بلکه مرکز و کانون یا
کانون های تجدد، دستخوش تغییر شده است . گفته اند که دوره جهانی شدن دوره فشردگی زمان است . فشرده شدن زمان، تعبیر
بسیار مبهمی است . البته زمان کار در عصر ما آشکارا فشرده است . اما حقیقت یک عصر را در زمان کار مشترک که قابل
اندازه گیری است، نمی توان یافت . جهانی شدن مرحله ای از تاریخ تجدد است و به این جهت، باید وصف مرحله اخیر تجدد را یافت،
اما زمان تجدد فشرده شده است . زمان چگونه فشرده می شود؟ توجه کنیم که زمان ما را عصر ارتباطات نامیده اند . وسایل
ارتباطات در جهان توسعه یافته ساخته می شود و خیلی زود در سراسر جهان، مصرف همگانی و غالبا تفننی پیدا می کند . اما
ارتباطات را به تکنولوژی ارتباطات محدود نباید دانست . اگر همه جهان، مصرف کننده اینترنت اند، ظاهرا باید امور مشترکی که
در همه جهان قابل مبادله باشد، به وجود آمده باشد و این نشانه نوعی وحدت است . اما اولا این وحدت سطحی است . کشورهای
توسعه نیافته مثلا با اینترنت بیشتر بازی می کنند و نیازهای روان شناسی خود را با آن مرتفع می سازند . ثانیا با مشارکت در مصرف
و آداب ظاهری نمی توان در یک تاریخ و زمان تاریخی سهیم شد . پس در جریان جهانی شدن، زمان تاریخی تجدد و حتی زمان کار
جهان متجدد حقیقتا بسط و انتشار نیافته و شاید بتوان گفت که به یک معنی فشرده و حبس شده است . به عبارت دیگر زمان
تجدد در تلاقی با وقت پست مدرن به رکود دچار شده است . امروز بیش از هر وقت از زمان تجدد بحث می شود; اما گویی دیگر
زمان تجدد بسته شده است و بسط نمی یابد، بلکه ثمرات تجدد به همه جا می رود; چنانکه آثار تجدد هرگز به این اندازه همه جاگیر
نبوده است . در نظر آوریم که زمان، زمان آینده و امید است . اما در آیینه زمان، تجدد دیگر جلوه امید پیدا نیست . ممکن است که
بسیاری از مردمان سراسر جهان تجدد و مزایای آن را در قیاس با نظم بسته و متحجر زندگی خود بپسندند و طلب کنند، اما آنچه
را که می توانند از تجدد به دست آورند، به زمان حال تعلق دارد و چیزی از گذشته و آینده با آن نیست . اگر چنین باشد به پدید
آمدن یک فرهنگ جهانی نمی توان امیدوار بود . پس در حقیقت جهانی شدن، جهانی شدن فرهنگ تجدد نیست و با آن یک فرهنگ
جهانی جدید نیز قوام نمی یابد . جهانی شدن در عین حال که جهان را به دهکده کوچک جهانی، تبدیل کرده است، اختلاف ها و
جدایی ها و شاید نابخردی هایی را نیز با خود می آورد . این دهکده، دهکده غربت و ملال و بیگانگی است . در وصف جهان جهانی
شده اجمالا می توان گفت:

۱ . انقباض زمان تجدد موجب شده است که امداد این زمان به زمان رسمی کار، به خصوص در مناطق توسعه نیافته و نیمه متجدد
به حداقل برسد یا قطع شود و در نتیجه اذهان مردم و امور کشورها دستخوش آشوب و پراکندگی شده است .

۲ . جدایی از زمان تجدد به معنای بی عالم شدن و بیرون افتادن از تاریخ است . وقتی زمان تجدد آینده داشت، مجالی برای زمان و
تاریخ دیگر نمی شناخت، اما اکنون که افق آینده تجدد چندان روشن نیست، هم جنگ تمدن ها مطرح است و هم از گفت وگوی
تمدن ها و فرهنگ ها استقبال می شود . فرهنگ دوره جهانی شدن در حقیقت مجموعه ای از فرهنگ های جدید و قدیم است که
گاهی با هم می جنگند و گاهی با هم از در صلح و تفاهم و هم زبانی درمی آیند .

۳ . زندگی بشر در دوران جهانی شدن، به اقتضای تحول سریع تکنیک مصرفی دستخوش تحول و احیانا آشوب و آشفتگی می شود .
نظم جهان کنونی دیگر متکی بر تفکر نیست و وظیفه فرهنگ را نیز نظام تولید تکنولوژی مصرفی به عهده گرفته است و انجام
می دهد» . (۶)

۱ . رایزمن جوامع را سه دسته می کند:

– جامعه سنت راهبر که در آن، سنت ها قالب رفتار جمعی است;

– جامعه درون راهبر که در آن، عقل مبنای رفتار اجتماعی می باشد .

– جامعه دگر راهبر که در آن، فرد به جای اینکه خودش فکر کند، دیگران (وسایل ارتباط جمعی) برای وی تصمیم می گیرند .
رایزمن از این جامعه دگر راهبر به عصر جهانی شدن یاد می کند .

۲ . مارتین البرو جهانی شدن را به فرایندهایی که بر اساس آن همه مردم جهان در جامعه ای واحد و فراگیر به هم می پیوندند،
تعریف می کند . (۷)

۳ . مک گرو، مفهوم جهانی شدن را به افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت ها دامن می گسترند و نظام
جهانی را می سازند، تعریف می کند . (۸)

۴ . امانوئل ریشتر، جهانی شدن را شکل گیری شبکه ای می داند که طی آن، اجتماعاتی که پیش از این در کره خاکی، دورافتاده و
منزوی بودند، در وابستگی متقابل و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.