پاورپوینت کامل بحران ها و تنگناهای اندیشه اسلامی معاصر ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بحران ها و تنگناهای اندیشه اسلامی معاصر ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بحران ها و تنگناهای اندیشه اسلامی معاصر ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بحران ها و تنگناهای اندیشه اسلامی معاصر ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۶۴

کتاب قضایا اشکالیه فی الفکرالاسلامی المعاصر، از سلسله کتاب های قضایا الفکرالاسلامی است که از سوی مرکز جهانی اندیشه
اسلامی (المعهد العالمی للفکر الاسلامی) منتشر شده است . این کتاب چکیده مقالات و سخنرانی هایی است که در نشست ها و
میزگردهایی از سوی مرکز یاد شده و در بین سال های ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ در قاهره ارائه شده است .

نخستین مقاله این مجموعه با عنوان «اسلامی سازی معرفت » است که دکتر صلاح اسماعیل تهیه کرده است . وی ظهور ایده
«اسلامی سازی معرفت » را چنین شرح می دهد: متخصصان علوم انسانی و اجتماعی و اسلامی با درک تیرگی اوضاع و پس ماندگی
تمدنی و فقدان تعادل و زوال هویت، بحران های اقتصادی و اجتماعی، به این نتیجه رسیده اند که این وضع تیره و تار پیش از هر
چیز ریشه در بحران فکری دارد و بحران های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در ضمن این بحران می گنجند . این اندیشمندان
تلاش های فکری متنوعی را برای خروج از بحران یادشده بذل کرده اند که شاید برجسته ترین و سازگارترین و نزدیک ترین این
تلاش ها با وضع کنونی امت و میراث و عقیده آن، طرحی است که با نام «اسلامی سازی معرفت » شناخته شده است .

وی در ادامه به برجسته ترین فراورده های مکتوب و شفاهی در باب اسلامی سازی معرفت اشاره می کند و سپس به طرح چکیده
افکار مهمی که شکل دهنده «جغرافیای اسلامی سازی معرفت » است می پردازد . وی ابتدا مقصود خود را از کلمه بحران که به
معنای عسرت و تنگی و شدت است، توضیح می دهد و سپس تعریفی از اندیشه اسلامی ارائه می دهد . تعریف وی چنین است:

«اندیشه، اسلامی اندیشه مسلمانانی است که به مدد هدایت وحی راه یافته اند و خرد خود را در وحی و قواعد وحی و هستی و
عناصر آن به کار انداخته اند تا انگاره ها و روابطی را با استمداد از آن شکل بخشند که آن انگاره ها و قواعد، انسان را در تحقق هدف
خلافت (الهی) و اسباب هستی و ادای امانت حق و آبادانی زمین و برپایی حق و عدالت برروی زمین متناسب با قواعد وحی و تحقق
اهداف وحی و بهره گیری از سایر ابزارهای تسخیر جهان یاری رساند .»

مؤلف، بحران امت اسلام را در ابعاد گوناگون می داند; از جمله: پراکندگی ها و چنددستگی های داخلی و وابستگی به بیگانه در
ابعاد سیاسی و اجتماعی و عقب ماندگی شدید و ضعف تولید و فقدان امنیت غذایی، و بالا بودن سطع بیسوادی، جبری گرایی و
خرافه زدگی توده های جوامع اسلامی و تغذیه فکری دانشگاه های کشورهای اسلامی از فرهنگ غربی و وابستگی آنها به فرهنگ
وارداتی ترجمه ای در حوزه های علمی و اجرایی و انسانی و اجتماعی . سپس تصریح می کند که ریشه یابی تاریخی بحران امت
اسلامی به هدف معذور داشتن و تبرئه کردن خود و کاستن از حجم سرزنش ها نیست، بلکه برای آن است که بکوشیم حقیقت این
بحران و ریشه های آن را به هدف دست یابی به تفسیری قانع کننده از مظاهر آن بشناسیم تا بتوانیم به نسخه درمان دست یابیم و
انگاره هایی درست برای برون شد از این بحران، وضع کنیم و این جاست که باید از دو منبع عمده معرفت و فرهنگمان – یعنی قرآن
کریم و سنت مطهر نبوی – بهره گیریم .

مؤلف، پاسخ این پرسش را که آیا راه برون شدی برای این بحران وجود دارد، مثبت می داند و برای این کار بازنگری در نظام
فرهنگی و معرفتی را ضروری می بیند . وی در توضیح ویژگی ها و نشانه های نظریه معرفتی اسلامی می گوید: ما به پروردگاری و
خداوندی خدا و نیز به مطلق بودن علم او ایمان داریم و معتقدیم که علم او به هر چیز احاطه دارد، و هر علمی جز علم او نسبی
است .

معارف بشری معارفی محدود و دارای منابع و ابزارهای مخصوص خود است و نسبی بودن آن، قابل تغییر و تبدیلش نموده است .
خدای سبحان دو منبع برای معرفت قرار داده است: ۱ . جهان هستی که کتاب مفتوح خدا است; ۲ . وحی که سنت در ضمن آن
است . این دو منبع یکی زیر مفهوم عالم شهادت می گنجد و دیگری زیر مفهوم عالم غیب . اما ابزارهایی که ما برای رسیدن به
معرفت نیازمندیم، عقل و حس است و این دو منبع در قرآن به عنوان ابزارهای معرفت معرفی شده اند و از نظر اسلام هر معرفتی
که مبتنی بر برهان نباشد و مستند به ظن باشد، اعتبار ندارد . نویسنده در ادامه انگیزه های دعوت به اسلامی سازی معرفت را
چنین بیان می کند: برخی مسلمانان به سروصداهای زیادی که امروزه در غرب درباره واقع گرایی در علم به راه افتاده، استدلال
می کنند و می گویند حال که واقع گرایی علمی ناممکن است، چه مانعی دارد که ما به رویکرداسلامی به معرفت اعتقاد پیدا کنیم و
دیگران به رویکرد مسیحی به آن و یا هر چارچوبی که می خواهند؟ اما این استدلال برای آنچه ما در پی آنیم ضعیف است; زیرا این
استدلال، اگر چه به ساکت کردن طرف نزاع ما کمک می کند، اما مبتنی بر اعتراف به فقدان حقیقتی واقعی است; در حالی که ما
سعی در ادراک حقایق در جهان غیب از راه وحی و در جهان شهادت از راه وجود و هستی و حس داریم . بنابراین ما معتقدیم که
حقایقی واقعی وجود دارد که انسان سعی در ادراک آن دارد، اما وقتی که شما اعتراف می کنید که هر عالمی ناچار متاثر از چارچوب
فلسفی ای است که به آن تکیه می کند، پس من نیز می خواهم متاثر از چارچوب اسلامی باشم، استدلالی ضعیف است .

اگر نیز استدلال شود که نسبیت علوم توجیه کننده اعتقاد ما به اسلامی سازی معرفت است و علوم حاکی از تمایلات شخصی و
درونی است و ما نیز می خواهیم تمایل اسلامی خود را ابراز کنیم، باز استدلال نادرستی است; زیرا موضوع دعوت به اسلامی سازی
معرفت به معنای مفروض گرفتن این نکته است که واقع گرایی امکان دارد; ولی برخی چارچوب ها – چه فلسفی و چه ایدئولوژیک –
به حکم قیاس عقلی از برخی چارچوب های دیگر بهتر است و چارچوب اسلامی بهترین چارچوب و شایسته ترین آنهااست . ما
نمی خواهیم بگوییم که دیگر چارچوب ها و الگوهای معرفتی – چه فلسفی، چه دینی و چه مذهبی مانع ادراک همه حقایق می شود
و تنها چارچوب اسلامی امکان درک همه حقایق را می دهد; می خواهیم بگوییم، الگوهای دیگر مانع درک برخی حقایق می شوند و
الگوی اسلامی امکان درک بقیه حقایق را فراهم می آورد . اما این که چگونه الگوی اسلامی امکان درک سایر حقایق را فراهم
می آورد، نویسنده توضیح می دهد: خدای سبحان، دیگران (الگوی دیگر) را چنین توصیف کرده است: یعلمون ظاهرا من الحیاه
الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون » ; آنان ظاهری از زندگی دنیا را در می یابند و ایشان از آخرت، غافلند; یعنی این که آنان تنها به
یکی از منابع معرفت که جهان هستی است و تنها به یکی از ابزارها که حس است مقیدند و از این رو چیزی از حیات دنیوی
می دانند و خود را در چارچوبی محبوس کرده اند که به وجود آخرت اعتراف نمی کند . وانگهی این الگو حتی در حوزه محسوسات
نیز عاجز از درک حقیقت برخی محسوسات است . قرآن کریم از کسانی یاد می کند که وارد روستایی شدند که عذاب خدا بر آن
نازل شده بود، ولی آنان در عین دیدن آن مناظر، به سبب انکار آخرت، حقیقت آن را درک نکردند; زیرا از زندگی دنیا، جز ظاهر
آن را نمی بینند; ولی آن روستای ویران شده، نشانه ای برای عاقلان و عبرت گیری آنان بود و نیز منبعی برای معرفت . بنابراین
تحلیل هایی که غیر مؤمنان برای حیات اخروی ارائه می دهند، فراگیر نیست . اما چارچوب و الگوی اسلامی به من، امکان نگرش
فراگیر می دهد و اگر کامل هم نباشد، حداقل از دیگر الگوها کامل تر است .

مؤلف با اعتراف به دستاوردهای بزرگی که الگوی الحادی در زمینه علوم داشته است بار دیگر بر این نکته تاکید می کند که منظور
وی از نقض الگوی الحادی این نبوده که این الگو عاجز از دریافت هر علمی است; بلکه این است که این الگو تنها به بعد مادی و
دنیوی توجه دارد و از آخرت غافل است . بخش علوم دنیوی بین مؤمن و کافر و الگوی ایمانی و الگوی الحادی، مشترک است و
دعوت به رویکرد اسلامی به علوم نه تنها به معنی رد واقع گرایی نیست، بلکه دعوت به تاکید بر آن است; زیرا این الگو، به مبتنی
بودن خود الگوی فلسفی یا چارچوب علوم فلسفی بر حقایق واقعی – و نه تمایلات شخصی و باورهای ظنی فرا می خواند . رویکرد
اسلامی به علوم، عالمی را که به خدا و پیامبر و قرآن باور دارد، به تفکر و تجربه و استنتاج فرا می خواند .

درباره نسبت عالمان و متخصصان ادیان دیگر با علوم و حوزه های تخصصی شان، مؤلف بر آن است همان چیزی که ما در حوزه
چارچوب ایمانی و الحادی علوم و مقایسه آن دو می گوییم، بسیاری از عالمان مسیحی نیز می گویند و به چارچوب ایمانی خود
افتخار می کنند و از چارچوب الحادی حاکم بر علوم، احساس تنگدلی می کنند و در پی تجدیدنظرند .

مقاله دوم کتاب با عنوان «مطالعه علوم از نگره ای اسلامی » در حقیقت ادامه مقاله نخست است و نویسنده در ابتدای آن به
عقب ماندگی جهان اسلام از کاروان تمدن و ترقی – پس از قرن ها پیشتازی – ایده کسانی را که تقلید کامل از غرب را، راه پیوستن
به کاروان ترقی و پیشرفت می دانند، نقد می کند و نقل و اقتباس جهان اسلام از آنان را از موضع ضعف و دریوزگی، می داند و بر آن
است که ایده تقلید نهایتا مقبولیت چندانی نخواهد یافت; زیرا خود تمدن غربی نیز پس از جداسازی دو نوع از معارف، یعنی
معارف طبیعی و مادی (علمی) و معارف دینی و متافیزیکی و اخلاقی، با بحران معرفتی رویارو شده است . وی آنگاه گزارشی از
سخنرانی دکتر زغلول راغب النجار، پیرامون «بازنگاری علوم از دیدگاهی اسلامی » ارائه می کند . دکتر زغلول بر آن است که
مسلمانان منعی برای بهره گیری از تمدن های پیشین، معاصر خود نمی بینند، اما این بهره گیری نباید از موضع ضعف و تسلیم
باشد، بلکه باید معارف دیگران را در ترازوی اسلام بسنجند و آنچه را موافق اصول اسلام است، بپذیرند و آنچه را که مخالف است رد
کنند . این گونه تعامل با فراورده های فکری و معرفتی تمدن های دیگر، به معنای تعصب نیست; زیرا بیشترین فراورده های
تمدن های غیراسلامی در حوزه معرفت حسی و معرفت عقلی، مبتنی بر حس است; در حالی که امور غیبی، چارچوب حس و عقل
را درمی نوردد و این جاست که انسان، نیازمند دین و هدایت الهی است . اگر علم، تفسیرها و راه حل هایی برای مشکلات جزئی
انسان می یابد، دین نیز پاسخگوی پرسش های عمده و بزرگ انسان است; پرسش هایی پیرامون آفریدگار و انسان و هستی و کیستی
خود و چیستی جهان و رسالت انسان و … .

گزارش نشست «ارزش های اخلاقی و علوم انسانی » موضوع بعدی این مقاله است و در ادامه برخی انگاره های نادرست پیرامون
رابطه علم و دین نقد شده است . یکی از این انگاره ها، منحصر دانستن جهان هستی در ماده است و دیگری اعتقاد به ضرورت
اکتفای تفسیرهای علمی به ابعاد مادی . سومین انگاره ای که مؤلف، آن را نقد می کند، ازلی انگاشتن زمان و مکان است .

از نکات جالب توجهی که در سخنرانی دکتر احمد فؤاد پاشا با عنوان «مبناپردازی اسلامی علوم دنیوی » به چشم می خورد، اثبات
تقدم دانشمند ایرانی، به نام حسن بن احمد همدانی بر نیوتن در اثبات نظریه جاذبه زمین است . وی می گوید حتی خود نیوتن
هم اعتراف کرده که در ادامه تلاش علمی پیشینیان خود، توانسته این نظریه را کشف کند; اما متاسفانه منظور وی، امثال گالیله و
کپلر هستند، ولی ما این سخن را تصحیح می کنیم و می گوییم که علمای تمدن اسلامی بر او پیشی دارند . در کتاب «الجوهرتین
العتیقتین » نوشته حسن بن احمد همدانی ملقب به لسان الیمن – که کتاب های معروفی از او در جغرافیا و تاریخ و دیگر علوم در
دست است – عباراتی وجود دارد که به جاذبه زمین اشاره می کند . کتاب فوق را شرق شناس سوئدی، کریستو فرتول کشف و در
سال ۱۹۶۹ م با تحقیق و تعلیق خود منتشر کرد . همدانی در آن کتاب می گوید: فهی بمنزله حجرالمغناطیس الذی یجذب قواه
الحدید الی کل جانب; «زمین به منزله سنگ مغناطیسی (آهن ربا) است که قوایش، آهن را از هر سوی جذب می کنند .» و در
جای دیگر بر خلاف ارسطو که عمل جاذبه را ناشی از خود جسمی می داند که بر روی زمین می افتد، می گوید: ان الجذب یبدا من
الارض، «عمل جاذبه از زمین آغاز می شود .»

نویسنده در ادامه، گزارشی از سخنرانی دکتر جعفر شیخ ادریس با عنوان «روش های علوم انسانی و مشکلات آنها» ارائه می دهد .
شیخ ادریس مشکل اساسی علوم انسانی را معرفت واقع گرای آن می داند . وی این مشکل را مادر مشکلات در همه علوم می داند و
در عین حال بر آن است که این مشکل، نزدیک ترین موضوعات به مسئله مبناپردازی و چارچوب بندی اسلامی علوم است . وی این
ایده رایج را که واقع گرایی ملازم با علوم طبیعی است، رد می کند و مدعی است که علما و فلاسفه غرب تقریبا براین نکته اتفاق نظر
دارند که این تصویر آرمانی از واقع گرایی در علوم طبیعی که سیمای واقعیت در این علوم را دقیق و بی خدشه و امانت دارانه می داند،
رد می کنند و واقع گرایی به معنای کنده شدن انسان از افکار پیشین و اغراض و احساسات و خالی الذهن بودن وی هنگام مشاهده
واقعیت، چه در علوم طبیعی و چه در علوم انسانی، کاری سخت دشوار است .

منشا این دشواری چیست؟ یکی از اسباب آن، این است که انسان اگر با خود روراست باشد، درک می کند که هنگام اندیشه یا
تفسیر و یا مشاهده، کاملا از تمام افکارش دست نمی کشد . پژوهش های انجام شده در تاریخ علم نیز ایده بی طرف بودن انسان را
نمی پذیرد . توماس کوهن معتقد است که اگر ما باورهایی را که به عنوان اساطیر شناخته می شو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.