پاورپوینت کامل نظریه پردازی در ساحت عقلانیت نظری و عملی ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه پردازی در ساحت عقلانیت نظری و عملی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه پردازی در ساحت عقلانیت نظری و عملی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه پردازی در ساحت عقلانیت نظری و عملی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۴

نظریه ی «مثلث عقلانیت » سه مرحله برای عقلانیت تصویر می کند; مراحلی که از مراحل اول و ساده شروع و به مرحله ی سوم و
پیچیده خاتمه می یابد .

مرحله ی اول عقلانیت، ادراک در مقام واقع شناسی و فهم حقایق خارجی عینی است . مرحله ی دوم عقلانیت، ادراک عقل در مقام
روش سازی برای نیل به حقایق فراعینی است، و مرحله ی سوم عقلانیت، ادراک عقل در مقام نظریه پردازی و توضیح واقعیت های
فراعینی و فراخارجی است که شامل تمام گزاره های کلی و شبه کلی (جزیی با مصادیق بسیار زیاد) می شود . این سه مرحله از
عقلانیت به هر دو ساحت نظر و عمل توجه جدی دارد و می کوشد تا الگویی سه مرحله ای از عقلانیت ارایه نماید به طوری که
پیوستگی و سازواره ی ساحت نظر و عمل در هر سه مرحله کاملا حفظ شده باشد .

۱ . عقل واقع شناس (عقلانیت ساده)

اولین مرحله از عقلانیت، عقل در مقام شناخت ساده و بسیط واقعیت های عینی و خارجی است . در این مقام، ادراک و فهم عقلانی و
عموما درک یکایک امور خارجی به صورت شخصی و جزیی است، که شامل اذعان به وجود و تصویری ساده از مرز شیئیت هر شی ء
خارجی می شود . این مرحله از عقلانیت، مرحله ای عمومی و فراگیر است که در تمامی انسان ها به صرف داشتن حداقل های حدود
انسانیت، موجود است . کسی که واجد عقلانیت واقع شناس نباشد، حداقل حد انسانی اش کامل نیست و نمی توان او را انسان (به
معنای واقعی آن) دانست، بلکه به لحاظ دارا بودن برخی از مختصات انسانیت، حداکثر می توان چنین فردی را شبه انسان دانست .
دیوانگان، عقب ماندگان شدید ذهنی، جماعت افراد شبه انسانی را تشکیل می دهند که از حداقل لازم عقلانیت; یعنی عقل
واقع شناس بی بهره اند .

هم چنین جماعتی از انسان ها دارای عقل واقع شناس هستند و از حداقل این نهاد ادراکی بی بهره نیستند، اما به کارآمدی این نهاد
مطلقا اطمینانی ندارند و در نتیجه به وادی هیچ انگاری حقیقت و واقعیت خارجی و عینی درمی غلتند و با خواب و خیال دانستن
جهان هستی و موجودات و روابط میان آنها، نحله ی سفسطه گران و انکارکنندگان واقعیت های عینی را رقم می زنند . بگذریم از
این که برخی از نحله های جدید فلسفی غرب نیز با ارایه ی تقریرهای تودرتو و پیچیده از واقعیت عینی و سلب هر گونه معیاری از
واقعیت فهمی و تاکید بر نسبت واقعیت های جهان هستی، در نهایت به همان سفسطه و هیچ انگاری ساده و بسیط سوفسطائیان
می رسند!

عقل واقع شناس مبادی ای نهادینه در فطرت از پیش تنظیم شده دارد و ادراک خود را با توجه به مبادی مزبور به سرانجام
می رساند . این عقل در ساحت نظر، ناخودآگاه جمع اثبات و نفی را در حدی ساده و بسیط (نه به صورت فنی و منطقی) برنمی تابد
و از دور و تسلسل پرهیز می کند، و در ساحت عمل به سوی افزایش کیفی و کمی ملایم با فطرت و روان انسان که می تواند توضیح
ساده ای بر رشد فضیلت ها و تکامل انسانی باشد، گرایش و میل دارد .

مرحله ی اول عقلانیت، همگام و همبسته با دیگر قوای ادراکی انسانی; یعنی فطرت، قلب، و افت و خیز عملی (تجربه ی نامنظم و
غیرمدون) است و واقعیت های خارجی را در حدی فهم و تحلیل می کند که با فهم فطری و قلبی و تجربی ساده، ناسازگار گردد .
این مرحله، حدی است که عموم انسانها در رتبه ی عوام الناس بودن، در ساحت نظر و عمل از آن بهره می برند و اندیشه و رفتار
خود را بدان مستند می نمایند .

پر واضح است که بررسی ها و تحلیل های عقل واقع شناس، از حد یافتن نوعی شباهت و مغایرت ها و طبقه بندی های ساده و
سطحی از موجودات فراتر نمی رود و بیش از حدس و گمانه زنی ساده، پیش پای انسان نمی گذارد . کارآمدی اساسی و عمده ی
عقلانیت واقع شناس، تاکید بر این اصل است که واقعیت خارجی وجود دارد، حقیقت دارد، و نیز این که «واقعیت های خارجی
تمایزهای بسیاری از یک دیگر دارند» اما چگونگی «بودن » و میزان تمایز آنها، و تاثیر و تاثر و روابط میان این واقعیت ها را تنها در
حدی ساده و معمولی – نه در سطحی منظم، منسجم و پیچیده و مدون فهم می کند . این مرحله از عقلانیت، برای انسان «دانش »
به معنای تصور و تصدیق عموما جزیی فراهم می آورد، اما موجب کسب «دانش » به معنای تصور و تصدیق کلی و نظریه مند نمی شود
. به همین دلیل است که ذهن عامه ی مردم، پر است از تصورات و تصدیقاتی که اگر در مرحله ی دوم و سوم عقلانیت مورد بازبینی
قرار گیرد، بسیاری از آنها باطل و مردود اعلام خواهد شد، ولی جالب است این نکته را دریابیم که عامه ی مردم از عقلانیت
واقع شناس خود، بسیاری بیش از تاکید بر اصل واقعیت ها و اصل وجود تمایز میان آنها استفاده می کنند .

۲ . عقل روش ساز (عقلانیت منطقی)

از آنجا که انسان به فهم های جزیی و ساده از واقعیت بسنده نمی کند و پس از گذر از مرحله ی اول عقلانیت ، در جست وجوی
فهم های وسیع و فراگیر و کلی برمی آید ، بزودی گام در دومین مرحله ی عقلانیت می گذارد . برای نیل به درک کلی و نظریه مند
واقعیت ، ابتدا این سؤال مطرح می شود که آیا بدون در دست داشتن روش، یا روش هایی مشخص برای عقل ورزی پیرامون واقعیت
، می توان به سوی درک نظریه مند از واقعیت ره سپرد؟ پاسخ، منفی است .

از اینجا به بعد ، مرحله ی دوم عقلانیت آغاز گردیده و تلاش برای ساختن روش هایی که فهم های فراگیر و کلی، از واقعیت را
ممکن ومحقق سازد ، به جریان می افتدوعقلانیت منطقی شکل می گیرد . در این مرحله ، با عقلانیتی محض سرو کار داریم که به
آسانی و سادگی ابداع هرروشی را نمی پذیرد و بسیاری از روش های پیشنهادی را نفی و طرد می کند . در نتیجه لازم می آید که
معیارهای پذیرش روش های پیشنهادی وارسی و تعیین گردد . بدیهی است این معیارها نمی تواند به صورت امر پیشنهادی صرف،
مطرح شوند، بلکه باید چنان باشند که از جنبه ی پیشنهادی فراتر رفته، گریزناپذیر و غیرقابل تخلف گردند .

این معیارها را می توان در قالب دو پیش شرط بنیادین اخلاقی منطقی معرفی کرد: نخست این که روش های پیشنهادی، الزاما
باید با طبیعت ادراکی نهاد عقلانیت سازگار افتد و هم عامل پیشنهاددهنده و هم ناظرانی وسیع و بی شمار تایید کننده ی
روش های پیشنهادی را، در موضوع واحدی از اذعان و اقناع و رضایت خاطر طبیعت ادراکی شان قرار دهد . نقش دلیل در اینجا،
عمدتا تسهیل و تسریع اذعان و رضایت مورد نظر است و حالت ارایه ی توضیحات واضح و تشریح این همانی (totology) را پیدا
می کند . طبیعت ادراکی عقلانی منطقی روش استنتاج گزاره ی «الف، ج است » را از دو گزاره ی «الف، ب است » و «ب، ج است »
می پذیرد، اگر جای ب با الف و ج عوض شود، استنتاج مزبور را نمی پذیرد . این پیش شرط، وضعیت فرم و قالب روش ها را نشان
می دهد .

دوم این که روش های پیشنهادی، الزاما باید از گزاره هایی در توضیح خود استفاده کنند که نیازمند اثبات روشمند نباشند، چه در
این صورت برای اثبات روش های مزبور، روش های پیشنهادی ای لازم است که قبلا پذیرفته شده باشند . این گزاره های بی نیاز از
اثبات روشمند – در منطق کلاسیک – در طبقه بندی «یقینیات » قرار می گیرند که سرآمد ایشان «بدیهیات » است . اما از آنجا که
درباره ی «بدیهیات » دست کم سه تعریف متفاوت ارایه شده و آن را گاهی «گزاره های استدلال ناپذیر» و گاهی «گزاره های غیر
قابل استدلال » و گاهی نیز «گزاره های استدلال ناپذیر و غیرقابل استدلال » دانسته اند، بدون توجه به تعریف الفاظ، این نکته را
یادآور می شوم که عقلانیت منطقی نمی تواند بر پایه ی گزاره هایی استوار شود که به نوعی با استدلال سر و کار داشته باشند . بلکه
لاجرم باید بر بنیان گزاره های «غیرقابل گریز و غیرقابل خدشه » پایه گذاری کرد . از این رو، همراه با اصل وجود عقلانیت منطقی،
دسته ای از گزاره ها به صورت «خودبخودی » شکل می گیرند که تن به خدشه و تخلف از مفادشان نمی دهند .

البته اشکالی ندارد که گزاره های مزبور را، گزاره هایی فطری و همراه با اصل عقلانیت تلقی کنیم، ولی براساس پرهیز از این که
گزاره های مزبور صرفا جنبه ی ادعایی به خود گرفته و هر کس بتواند از پیش خود بدیل هایی را مطرح کند، معیاری جدید و بسیار
دقیق برای تشخیص آنها معرفی می کنیم . گزاره های «غیرقابل گریز و خدشه ناپذیر» گزاره هایی هستند که تلاش برای اثبات و نفی
آنها هرگز به نتیجه ی واحدی منتهی نمی شود . حال فرقی نمی کند که برای اثبات آنها کوشش شود و یا نفی آنها هدف قرار گیرد .
در هر صورت و در نهایت این گونه تلاش ها به قبول گزاره های مزبور می انجامد و روند اثبات نفی به هیچ روی بر آنها تاثیرگذار نمی
شود . نکته ی بسیار مهم و جالب توجه این است که هر گونه اقدام به اثبات و نفی گزاره های مزبور، لاجرم این گزاره ها را پیش فرض
خود قرار می دهد و هنگامی که چنین شد، اقدام به اثبات و نفی چه طرفی می توان بست؟! !

به عنوان نمونه اگر اصل علیت منطقی را که دلیل را علت برای نتیجه قرار می دهد، در نظر بگیریم، هرگونه کوشش برای اثبات این
اصل، علت قرار دادن دلایل اثباتی برای استنتاج نتیجه ی مزبور (اصل علیت منطقی) را پیشاپیش مفروض گرفته است . هم چنین
هر گونه کوشش برای نفی این اصل، علت قرار دادن دلایل نفی برای عدم امکان استنتاج نتیجه ی مزبور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.