پاورپوینت کامل حوزه و دانشگاه و اقتضائات همگرائی ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حوزه و دانشگاه و اقتضائات همگرائی ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه و دانشگاه و اقتضائات همگرائی ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه و دانشگاه و اقتضائات همگرائی ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۹

به نظر می رسد که وحدت، واژه ی مبهمی باشد، منظور از وحدت چیست؟ منظور وحدت ساختاری است یا وحدت اخلاقی؟
وحدت راهبردی است یا وحدت روشی؟ به عبارت دیگر، آیا بهتر نیست کلمه ی دیگری را جایگزین واژه ی وحدت کنیم؟ کلماتی
مانند: اتحاد، هم گرایی، و آیا به نظر نمی رسد که بعد از ۲۲ سال شعار وحدت دادن به بن بست رسیدیم و لازم است که در این واژه و
تعریف آن تجدید نظری کنیم .

بله، گاهی بحث از وحدت و اتحاد می شود; در اصطلاحات فلسفی هم وحدت و اتحاد دو چیز متفاوت اند . وحدت آن چیزی است که
واقعا وجود داشته باشد و اتحاد آن است که دو چیز با هم متفاوت هستند ولی در عین حال در جهتی اشتراک دارند . وقتی که ما از
اصطلاح وحدت استفاده می کنیم، منظور وحدت و یگانگی فلسفی نیست، منظور همان اتحاد است .

نکته ی دوم این است که وحدت به معنای فلسفی که به معنای یکی شدن دو نهاد است، هرگز در ذهن کسی نبوده است . (البته
عده ی کمی این گونه برداشت کردند) ولی حتی معنای تاسیس مراکز تلفیقی نیز یگانگی دو نهاد نیست و این حرکتی است که این
دو به هم نزدیک تر شوند . بنابراین برداشت ما از وحدت، وحدت ساختاری نیست، وحدت روشی هم نیست، چون ما نمی خواهیم
که روش های علمی این دو نهاد یکی شود .

به هر حال علومی که در حوزه و دانشگاه تدریس و تحقیق می شود، روش های متفاوت دارد; و علوم دینی اصالتا در حوزه و دیگر
علوم بشری در دانشگاه تدریس می شود، گرچه حلقه های مشترکی نیز وجود دارد، به هر حال وحدت روشی معنای کاملی نیست .
اگر مقصود وحدت معرفتی، این باشد . که حوزه های تخصصی و تحقیقی آنها ادغام شود، صحیح نیست . منظور آن است که اهداف
مشخصی آنها را به یک نقطه ی مشترک سوق دهد، و در سایه ی این وحدت آرمانی به یک همکاری و هماهنگی برسند . البته این
وحدت در حوزه ی آرمان ها، همان یگانگی و رسیدن به آرمان های کلی و مشترک است و دیگر پایین تر از آن در ساختار آموزشی،
وحدت و یکی شدن وجود ندارد و منظور فقط هماهنگی و تعامل و تبادل نظر است .

در حوزه های اداری، فرهنگی جامعه نیز وضع به همین صورت است و هر کسی به وظیفه ی خود عمل می کند، و فقط در جاهایی
که با یک دیگر هم عرض شده و اهداف مشخصی را دنبال می کنند با یک دیگر همکاری می کنند . مطلب قابل ذکر در این جا این
است که اهمیت مسئله ی وحدت و تعامل و همکاری حوزه و دانشگاه به چند چیز است:

مطلب اول بعد روانشناختی مسئله است، یعنی اولا این دو قشر ازنخبگان جامعه هستند و ثانیا به رغم اختلافات موجود در
حوزه ی علوم اجتماعی، نخبگان و مردم هر دو در تحولات اجتماعی سهیم هستند ولی تاثیر این نخبگان بر اجتماع بسیار بیشتر
است .

اگر نخبگان و عالمان یک جامعه که در راس هرم اجتماع قرار دارند با یک دیگر دچار تضاد و تعارض حل نشدنی بشوند، این مشکل
در روح و روان جامعه تاثیر منفی گذاشته و جامعه را دچار یک تعارض روانی می کند دقیقا مثل این که فردی دچار مشکل روانی
شود، زیرا نخبگان جزو مهم ترین و تاثیرگذارترین افراد جامعه هستند واز نظر روانشناسی اجتماعی وحدت، همکاری و
انسجامشان جامعه را سالم نگه می دارد . از سوی دیگر تاریخ نشان داده است که از نظر اجتماعی و سیاسی جدایی این دو موجب
آسیب پذیری ملت و نزدیک شدن آنها موجب شکوفایی و ایجاد تحولات بزرگ می گردد .

البته اگر نزدیک شدن آن دو به هم نزدیک شدنی ریشه ای باشد، نه همراهی مصلحتی و گرنه بارها دیده ایم که در کنار هم بودنشان
منجر به اختلاف و جدایی بیشتری شده و ضررهای جبران ناپذیری، داشته است .

بعضی تحقیقات دانشگاهی نشان می دهد که همکاری و همراهی این دو در نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب
اسلامی منشا تحولاتی بوده و هنگامی که از هم فاصله می گیرند، جامعه دچار مشکلات بزرگی می شود . منتهی دلیل این که از هم
فاصله می گیرند، این است که در وحدت و نزدیکی و همکاریشان استحکام لازم وجود نداشته است .

به هر حال از نظر روانشناسی اجتماعی، سیاسی، تاریخی، هر چه این ارتباط و تعامل ریشه ای تر باشد، ارزش مندتر است و یکی از
مهم ترین مشخصات پیشرفت جامعه نیز است . ما به وحدت، به همین مفهوم تعامل و همکاری نیازمندیم و این نیاز، هم در کسانی
که به دین معتقد هستند وجود دارد و از طرف دیگر در کسانی که اعتقادی به دین ندارند نیز مشاهده شده، ولی عمق لازم را ندارد
.

برای همه ی علاقه مندان به دین این وحدت به آرمان های مشترک دینی بر می گردد . البته اگر در تلقیشان از دین به یک نتیجه ی
واحد برسند، اما کسانی که در تلقیشان از دین به یک نتیجه ی واحدی نرسند، مثل کسانی که به ملیت بیشتر اعتقاد دارند، به
سادگی از این مطلب عبور نخواهند کرد . که این مطلب بسیار مهمی است . زیرا بافت اجتماعی کشور ما بافتی است که نمی توان
آن را بدون نهاد دین و حوزه ها و روحانیت اداره کرد، همان طور که اگر در حوزه ی ما کسانی باشند که به این مسائل اعتقاد نداشته
و دانشگاه را در نظر نگیرند، در اداره ی امور موفق نخواهند بود . بنابراین این ارتباط و همکاری در یک سطح عمیق و از روی اعتقاد
لازم است، ولی اگر این چنین نباشد، در یک حد هر چند غیر عمیق آن باید قناعت کرد و آن را برقرار داشت .

امروزه متوجه رویکردها و نظرات نو و تازه ای در مسایل معرفتی و نگرش هی اجتماعی می شویم، به نظر شما این رویکردها چه
تاثیری بر حوزه و دانشگاه و روابط بین آنها دارند؟

قبل از پرداختن به بحث موانع، لازم است، به نکته ای اشاره کنم . در هر حال بحث روابط حوزه و دانشگاه در دو سطح قابل طرح
است، یکی سطح ظاهری مسئله است که همین بحث های اجتماعی، سیاسی و … است و یکی سطح معرفتی آن . در سطح بنیادی
و هسته ی اصلی به بحث گسترده، پیچیده و تاریخی علم و دین می رسیم . زیرا تعیین نوع نقش حوزه و دانشگاه و نوع ارتباط این دو
نهاد و ساختار آموزشی و پژوهشی این مراکز و همکاری های اجتماعی شان و بسیاری از مسائل در نظریات معرفتی و اصول روابط
علم و دین ریشه دارد . و می دانید که اگر کسی دین را یک دین حداقل در نظر بگیرد، طبعا نقش روحانیت به یک صورت در خواهد
آمد، (البته در این جا ارتباط معنا و معقول و متصور و معقول حداقل است). اما اگر دین را حداکثر در نظر بگیریم، شاید ۱۰ تا ۱۲
نظریه درباره ی روابط علم و دین وجود داشته باشد که هر کدام از آن ها نظریه هایی بنیادی در حوزه ی روابط علم و دین بوده و در
تعیین نقش حوزه و دانشگاه و در نهایت بر تقریر و فهم روابط و همکاری و ارتباط این دو نهاد تاثیرات زیادی دارد، چنان که نظراتی
که در باب رابطه ی دین و سیاست وجود دارد هم بر روی این مسئله تاثیرگذار است . مبنای بحث ما در این جا براساس یک نظریه ی
تقریبا متعادل و میانه می باشد و همه ی حرفهای گذشته بر این اصل استوار است که: ما دین را حداقل فرض نمی کنیم، که دین
حوزه ی روابط انسان با خدا است و یک امر روانی و فردی می باشد و از همه ی موضوعات دیگر تفکیک شده است . و این ادعای
بزرگ را که «دین می خواهد جای همه ی دانش های بشری را بگیرد» ، نداشته و قائلیم که علم و دین در مواضع مختلف با هم تلاقی
کرده و به یاری هم می شتابند . البته زمینه برای تحول دانش بشر و سامان دادن به زندگی او در کارشناسی های دین در چارچوب
شریعت وجود دارد . مجموعه ی بحث ما براساس اصول و نظرات متعادل و میانه بود، و الا با تغییر آن اصول و نظرات، آن مطالب
نیز عوض خواهد شد .

بعضی از موانعی که ما با آن مواجه شده یا می شویم به همین بحث بنیادی برمی گردد، یعنی شخص از دینی که حداقل فرض شده،
تلقی دیگری در نظر می گیرد و بسیاری از مسائل را به صورت دیگری تفسیر کرده، منشاء نوعی جدایی و واگرایی می شود . البته
بسیاری از موانع نیز به دلیل این نظرات بنیادی نبوده و به یک سلسله عوامل اجتماعی و سطحی وابسته است .

یعنی شما عوامل جامعه شناختی را سطحی دانسته و مسائل بنیادی معرفت شناختی را مهمتر می دانید؟

بله، به نظر من این مسائل مهم تر است . البته این مسائل روبنایی و ظاهری جامعه را بی تاثیر نمی دانم، ولی این مسائل بنیادی را
مهم تر می دانم . مطلب دیگر این که ممکن است، با یک نگاه فلسفی این سؤال مطرح شود که، طبیعت این دو نهاد واگرایی است یا
هم گرایی؟ یا به اصطلاح طلبگی این دو نهاد اقتضای هم گرایی دارند یا اقتضای واگرایی و یا هیچ اقتضایی ندارند، این بحث در
مسائل علم جامعه شناسی هم به این صورت مطرح که اصولا روشهای مختلف علمی ممکن است جهان بینی های متفاوتی را بو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.