پاورپوینت کامل جهانی شدن با قرائتی از اندیشه امام خمینی ۷۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی شدن با قرائتی از اندیشه امام خمینی ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن با قرائتی از اندیشه امام خمینی ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن با قرائتی از اندیشه امام خمینی ۷۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

اهداف جهانی شدن

اهداف جهانی شدن را می توان از چشم اندازهای گوناگون بررسی کرد; اما آنچه را که شاید بتوان در این زمینه به عنوان عامل
توافق این چشم اندازها یافت، فراهم شدن زمینه یکسان ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در میان کشورها و ملت های
جهان است .

اگر چه هنوز در باب چگونگی و سیر تحول جهانی شدن سخن بسیار است، اما عده ای بر این باورند که نمی توان از این نکته مهم
غفلت کرد که جهانی شدن خوب یا بد، مردمان دهکده جهانی را به یکدیگر نزدیک کرده و در تعامل، گفت گو قرار داده است .

در این قسمت هم اهداف را بایستی همانند عرصه های جهانی شدن در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تفسیر کرد .

گروهی معتقدند که جهانی شدن در سیر رسیدن به اهداف خود، نه یک پروژه که یک فرآیند است که به صورت طبیعی در حیات
نظام بین المللی به وجود آمده و به صورت خودکار به پیش می رود و در آن، کشورهایی که از قدرت اطلاعاتی برخوردارند،
نقش آفرینی بیشتری در دنیای جهانی شدن ایفا خواهند کرد . طرفداران این نظریه نیز یکسان نمی اندیشند: عده ای معتقدند در
ساحت و در عرصه اقتصادی، این روند چیزی جز تحول نظام سرمایه داری نیست که در آن دوره های مشخصی از صعود و نزول را
می توان مشاهده کرد و جهانی شدن «همان جهانی شدن سرمایه » است و در ساحت و عرصه سیاسی، عبارت است از پیروزی نهایی
سرمایه داری و سیاست های کثرت گرایانه لیبرالی که با پایان جنگ سرد و پایان تاریخ آغاز شده و نشانه آن است که لیبرال
دموکراسی غرب شکل نهایی حکومت هاست . فوکویاما از نظریه پردازان شاخص این دیدگاه ست . اما از نگاه نظریه پردازانی چون
کاپلان و هانتیگتون این وضعیت در پی فرو ریختن نظام و دستفالیایی دولتها به پایان مدنیت می انجامد .

این دو گروه جهانی شدن را یکسویه تفسیر می کنند و به دو نتیجه متفاوت می رسند:

گروه نخست که از فوکویاما تاثیر می پذیرند، جهانی شدن را حاکی از جهان گرایی لیبرال دموکراتیک غرب می دانند و دسته دوم
که متاثر از هانتینگتون هستند، جهانی شدن را متضمن تمدن گرایی متعارض و عرصه برخورد تمدن می دانند . نکته اینجاست که
در این دو دیدگاه، تمدن و فرهنگ اغلب به جای یکدیگر به کار می روند .

بازتاب منفی دیگر جهانی شدن که در اهداف جا می گیرد، کمرنگ شدن مرزهای سیاسی و نقش مرزهای جغرافیایی است که با
توجه به ماهیت سرزمینی و شکل حکومتی بسیاری از کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب این مسئله بزرگترین نگرانی را
به وجود آورده است; زیرا این حکومت ها با اقتصادهای ناتوان خود، امکان هماهنگ نمودن خود را با این سرعت، ممکن نمی دانند .
از سوی دیگر هر چند سیاست، قدرت مدیریت و هدایت سیاسی هر جامعه مجموعه سازمان یافته ای از مفاهیم و پدیده هایی است
که مبتنی بر ساختارهای متفکران سیاسی جامعه با رعایت کلی سلایق، تمایلات و خواسته های عموم شکل گرفته باشد، ولی
جهانی شدن سیاست، نقش برجسته و وسیع ملت ها را در حیطه ای فراتر از دولت ها و کشورها یا مناطق تعریف می نماید و مدیریت
جامعه جهانی با هدف تنظیم سیاست های اقتصادی و فرهنگی در فضاهای گسترده و نامحدود مرزی را مورد توجه قرار می دهد .
قزلسفلی در مقاله ای به نام «رویارویی یا همزیستی » می گوید:

جهان گرایی سیاسی در صدد یافتن راه حل های همگانی و جهانی از طریق سازمان های بین المللی و قوانین جهانی است; تابتواند
به شکل گیری یک جامعه مدنی جهانی (Globalcivi Lsociety) کمک کند .

با این تفاسیر در ابعاد سیاست جهانی می توان چنین استنباط نمود که این حرکت، جهان را به سمت همگرایی های گسترده
هدایت نموده و به دنبال ارائه شیوه ای واحد و منسجم برای اعمال کنترل بر کنسرسیوم های جهانی است . این در واقع همان
شعاری است به نام پیوستن به دنیای نوین که کشورهای غیر عضو از جمله ایران تحت تاثیر شدید این جریان می باشند .

با استناد به سخنان و دیدگاه های برخی از نظریه پردازان یا سیاستمداران غربی، این قسمت را بپایان می بریم .

سوئیس مارشالکو یکی از اندیشمندان و نظریه پردازان غربی در تحلیل اهداف و فرآیند مطلوب جهانی شدن می نویسد:

«همه ملل باید حق مالکیت خویش را به یک دولت جهانی (آمریکا) تفویض کنند، زیرا دوران حکومت مستقل دولت ها به سر آمده
است . تمام ارتش ها، ناوگان ها، نیروی هوایی و بمب های اتمی باید تحت کنترل و نظارت آن دولت جهانی قرار گیرند . کانال پاناما،
تنگه جبل الطارق، بندر اکیناوا، داردانیل، عدن و کانال کیل باید درکنترل اداره جهانی باشد .» (۱)

جرج بوش (پدر) در این مورد از رهبری جهانی آمریکا این گونه یاد می نماید:

«امید بشریت به ایالات متحده است و آمریکاییان مسئولیت بی همتایی برای به انجام رساندن کار دشوار آزادی به عهده دارند . در
جهانی که پیوسته در حال تغییر است، رهبری آمریکا ضروری است . (۲)

مک لوهان، تحقق حکومت جهانی یا دهکده جهانی را، در گرو استفاده مدرن از ابزارهای تهاجمی در تمام عرصه های سیاسی،
فرهنگی و اقتصادی دانسته و جهانی شدن را در گرو انقلاب در اطلاعات و ارتباطات نوید داده، می نویسد:

… تفکرلیبرالیسم بیش از هر فکر دیگری زمینه بسط و عرضه دارد و اگر واقع بینانه بنگریم، باید منتظر بود که فرهنگ ها و
اندیشه های گوناگون سیاسی به گونه طبیعی در فرهنگ غالب غرب یعنی فرهنگ دموکراسی لیبرال حل شوند و حکومت جهانی
تحقق یابد . (۳)

آنچه در گفتار و رفتارهای سیاسی سران سیاستمدار و اندیشمندان غربی مشهود است، این نکته مهم می باشد که جهانی شدن
همان حکومت جهانی آمریکاست که در جای جای کلمات هانتینگتون به چشم می خورد . وی در تشریح برتری تمدن غرب در
مقابل تمامی تمدن های موجود چنین ادعا می کند:

مفهوم تمدن جهانی، خود از تمدن غرب برآمده است . در قرن نوزدهم نظریه مسئولیت سفید پوستان به توجیه گسترش سلطه
سیاسی و اقتصادی غرب بر جوامع غیر غربی کمک کرد .

در پایان قرن بیستم نیز مفهوم تمدن جهانی، در خدمت توجیه سلطه فرهنگی غرب بر جوامع دیگر و نیاز آن جوامع به تقلید از
روش ها و نهادهای غربی درآمده است .

جهان گرایی، ایدئولوژی غرب برای فرهنگ های غیرغربی است . پرشورترین مدافعان نظریه تک تمدنی، روشن فکرانی هستند که
به غرب مهاجرت کرده اند .

غرب نخستین تمدنی است که مدرن شد و در کسب فرهنگ مدرنیته پیش گام است، چون جوامع دیگر نیز همین الگوی های
تعلیم و تربیت، کار، ثروت وساختار طبقاتی را اختیار می کنند، فرهنگ غربی مدرن به فرهنگ جهانی سراسر دنیا تبدیل خواهد
شد (۴)

امام خمینی در مقابل این اعلام قدرت و برتری غربی ها در راه اندازی حکومت جهانی تحت عنوان جهانی شدن، قاطعانه خطاب
به مسلمانان می فرمایند:

من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیاء هویت اسلامی مسلمان ها در جهان سرمایه گذاری
می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمان های جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و
فزون خواهی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد .

ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران، برنامه ریزی کنیم . ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات
و مسایل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش نمائیم و این راباید از اصول سیاست خارجی
خود بدانیم . (۵)

… باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران
اسلامی نیست باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان بوجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد . (۶)

امام خمینی به خوبی این حقیقت را درک نمودند که سقوط حاکمیت طاغوت پهلوی در ایران اولین قدم در راه مبارزه با نظام
استکبار جهانی است، اما قطعا آخرین قدم نخواهد بود; چرا که آمریکا و تمامی نظام های استکباری تحمل دوام استقلال یک
کشور اسلامی را نخواهند داشت و هشدارهای امام در فرازهای پیشین خطاب به بسیجیان به همین دلیل است . برای تبدیل
نمودن این سیاست و فرمایش امام بایستی موارد را به دقت عمل نمود که عمده و مهم ترین آنها عبارت است از این که قطعا در راه
مبارزه با جهانخواران، شناخت دقیق روابط کفرآلود بین المللی امری لازم و ضروری است; زیرا به تبع شناخت دقیق دشمنان
انقلاب و نظام اسلامی و مطالعه دقیق نظام استکبار جهانی است که می توان به برنامه های آنها علیه اسلام و مسلمین سراسر
جهان آگاه شد و ضمن آسیب شناسی و پی بردن به نقاط ضعف آنها از انقلاب اسلامی دفاع نمود . در این رابطه شناخت ساختار
اجتماعی و عملکرد آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و کلیه سازمان ها و تشکیلات وابسته به آن، که اداره دنیا را طبق نظم نوینی بر
عهده دارند، مهم و اساسی است که بایستی از ابعاد مختلفی مورد دقت و بررسی قرار گیرند; از جمله:

– اهرم های اصلی آمریکا در اداره و سرپرستی نظام بین المللی چیست؟

– نقش آمریکا در سازمان ملل، و سازمان های تابعه آن و همچنین سازمان های بین المللی و جهانی چیست؟

– توحش مدرن یا نظم نوین بین الملل چه مختصاتی دارد؟

– تشکیلات و سازمان هایی که سازنده و حافظ اصول خودساخته بین المللی در ابعاد مختلف هستند، کدامند؟

برنامه ها و ابزارهای جهانی شدن

طراحان پروژه جهانی شدن، جهت هجوم به حاکمیت های سیاسی و مراکز تصمیم گیری کشورهای جهان از ابزارهای متعددی
استفاده می کنند; به نحوی که دامنه آن همه شئونات زندگی انسان ها و جوامع را دربرگرفته است و از ابعاد گوناگون کلیه زوایای
تمدن و تعالی و ارزش های انسانی و الهی را محصور نموده و در گسترش گستره وسیع نظام بین المللی همه انسان ها و امکانات را
در خدمت اهواء وآمال دنیایی و مادی قرار داده است .

بنابراین اهداف حکومت جهانی تحت عنوان جهانی شدن در حقیقت هجوم به همه امکانات و مقدورات انسانی و طبیعی ملل
محروم از طریق ایجاد روابط غارتگری بین المللی است .

برای اداره و مدیریت واحد جهان در دهکده جهانی بایستی تمام سازمان ها و مؤسسات وابسته بین المللی به شکل منظم و
سیستمی با هم مرتبط بوده و اهداف و سیاست های مجریان جهانی شدن را اجرا نمایند .

در این بخش هر یک از این سازمان ها را مورد بررسی قرار می دهیم .

۱ . سازمان ملل متحد

این سازمان از قدیمی ترین و فراگیرترین اهرم های جهانی است که باظاهری فریبنده در سال ۱۹۴۵ میلادی به بهانه «حفظ صلح و
امنیت بین المللی » و با هدف به ظاهر زیبای «توسعه روابط دوستانه میان ملل » و نیز «همکاری در حل مسائل بین المللی که دارای
ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشر دوستی است » وبالاخره تحت پوشش فریبنده «ایجاد نظم نوین جهانی » تشکیل گردید .

۱ – ۱ . علت تشکیل و هدف سازمان

جنگ دوم جهانی در حالی بپایان رسید که قدرتمندان جهانی دیگر از بکارگیری و مؤثر افتادن چنگ و دندان برای تصاحب و یا
تقسیم دنیا خسته و ناامید شده بودند . آنها در اندیشه یافتن راهی دیگر برای وصول به مقصود، یکدیگر را با نگاه ها زیر نظر
داشتند و عاقبت قرار بر این شد که «باید سازمانی جای جنگ را بگیرد» و بدین ترتیب سازمان ملل متحد برای تصاحب و تقسیم
دنیا میان صاحبان قدرت تشکیل شد . (۷)

از جمله اصول مسلم این سازمان برای رسیدن به اهداف شوم خود، با اعلام این که بایستی «آزادی عقاید گوناگون و احترام به آنان
مراعات شود،»