پاورپوینت کامل فروپاشی ناخواسته در تبعید خود خواسته ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فروپاشی ناخواسته در تبعید خود خواسته ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فروپاشی ناخواسته در تبعید خود خواسته ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فروپاشی ناخواسته در تبعید خود خواسته ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۸
«همنوایی شبانه ارکستر چوب ها» رمان تازه ای از رضا قاسمی است که در خارج از ایران با نام فرانسوی Harmonic Noeturne منتشر شده و در زبان انگلیسی نام The Noeturnal Harmonyof Wood Instruments به خود
گرفته است . سپس به فارسی منتشر شده است و جایزه کتاب سال ۸۱ را به خود اختصاص داد، کتاب در پنج فصل با نام های «نه
گابیک، اینجا نه » و «یک سطح نقره ای محو» و «حضوری از جنس حرف » و «در اندوه دریای گمشده » و «جوراب های دستباف کار
ایران » در ۱۹۲۰ صفحه بوسیله نشر ورجاوند انتشار یافته است .
چاپ چنین کتابی در وهله اول کاملا می تواند تردید برانگیز باشد . خواننده ای که علاقه ای به افکار اپوزیسیون های خارج از کشور
ندارد، حق دارد در موارد متعدد تجربه پیشین خود را مدنظر قرار دهد و بپندارد این نیز اثری است با دیدگاهی مسموم، که
می کوشد به توجیه موقعیت تبعیدیان خودخواسته، مهاجران، متهمان جنایی و خشونت های سیاسی بپردازد و احتمالا حاوی
نگرش ضد دینی باشد .
اما اگر خواننده، تحمل خواندن متن را بر خود همواره کند، در پایان با فضایی روبرو خواهد شد که به جای توجیه و تبلیغ وضعیت
آنان که در خارج از ایران زندگی می کنند، تصویر هولناکی از روانشناسی فراریان و مهاجران، فروپاشی درونی و سرگشتگی و تباهی
عینی و روزمره شان به ما ارائه می دهد; افرادی با انواع ناهنجاری ها، بیماری ها، پارانویا، انحراف ها و موقعیت تراژیک که محصول
وضعیت بی وطنی است . آنان به هر دلیل که امکان زیستن در سرزمین مادری شان را از دست داده اند، اکنون در فضای داستان
«همنوایی شبانه ارکستر چوبها» به موجوداتی معلق، دچار پوچی، در معرض جنون و جنایت تبدیل شده اند . از این رو کتاب رضا
قاسمی که به شیرینی و روانی و با تکنیک مدرن و در فضای ذهنی سیالی که بین زمان ذهنی و زمان واقعی رفتار می کند، می تواند
ما را از زندگی هایی آگاه کند که چه بخواهیم و چه نه، به ما مربوط است; زیرا این گم گشتگان و سرگشتگان، فرزندان و وابستگان و
دوستان سابق و یا لااقل هموطنان و ایرانیانی هستند که اگر هیچ نبودند، به خاطر اینکه فرزندان «آدم » هستند، می توانستند ما را
به تامل و عبرت برانگیزند . به ویژه که چه بسا آنان مردمی امید از کف داده اند که جز ورطه های تاریک، نوری در پیش رو نمی بینند
و اگر هم زمانی اهل سیاست بودند، با آشکار شدن بیهودگی و دروغ ایدئولوژی ها و مرام های فریبکار، سرخورده اند و وضع شان با
وضعیت افراد اندک شماری که به مزدوران و جاسوسان و ابزارهای نظامی خشونت و توطئه خارجی بدل شده اند، کاملا فرق دارد .
از این رو توجه واقعی به وضعیتشان و شناخت هر چه صحیح تر و جزئی تر آنها، وظیفه ماست .
رمان، داستان تعدادی ایرانی است که در آپارتمان شش طبقه اریک فرانسوا اشمیت زندگی می کنند . ماتیلد زن پیر صاحبخانه
است و راوی، خود یک ایرانی است که ظاهرا تحمل فضای «ترس آلود» سرزمین خود را نداشته و به خارج سفر کرده است . ماجرای
کابوس گونه در همین طبقه ششم آپارتمان شروع می شود که او یک سال است در آن اقامت دارد:
«دست خودم نبود که با یک سیلی، تنبانم را خیس می کردم . این طور بارم آورده بودند که بترسم . از همه چیز، از بزرگ تر که مبادا
بهش بربخورد، از کوچک تر که مبادا دلش بشکند، از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا بر آشوبد و به
سراغم بیاید یکی می گفت:
منه در میان، راز با هر کسی
که جاسوس همکاسه دیدم بسی
یکی می گفت:
مکن پیش دیدار غیبت بسی
بود کز پسش گوش دارد کسی
یکی می گفت:
سنگ بر باره حصار مزن
که بود کز حصار سنگ آید
یکی می گفت: مکن خانه بر راه سیل ای غلام
یکی می گفت: مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
یکی می گفت: مکن خواجه بر خویشتن کار سخت
راحت تان کنم . همه اش نصیحت بود . همه اش نهی . هیچ کس هم نگفت چه کار باید کرد . یکی هم که از دستش در رفت، گفت: «ای
که دستت می رسد کاری بکن – پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار» و بالاخره نگفت چه کار .
این طور بود که هیچ چیزی یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را .» (ص ۱۶ – ۱۵)
این اولین خطوط چهره شخصیت راوی داستان است . نویسنده او را مردی چهل ساله ترسیم کرده که ترس زدگی خود را یکسر به
گردن فرهنگ و روانشناسی جمعی خویش می اندازد . آشکار است که او میهنش را چنین دیده و از آن گریخته . نگاه او، نگاه
پیشداورانه ای است و همان طور که می بینم، ابیاتی را برگزیده که در فرهنگ فارسی، هزاران بیت ضد آن هم وجود دارد . اما
داستان محل شنودن صداهای گوناگون و حضورهای متفاوت نیست، بلکه آنچه برگزیده می شود، کاملا با انگیزه های پنهان، فضایی
را برای شما ترسیم می کند که بتواند شخصیتی را تجسم بخشد و اقناع کند . از این رو، راوی یک «بی طرف » یا یک پژوهشگر
نیست . فردی است که در نگاه او فرهنگ و تاریخ کشورش، مشحون از ترس و نصیحت و نهی و امر بوده و او از آن گریخته است . آیا
او حق دارد؟ آیا او به خوشبختی می رسد؟ درباره حق داشتن او، ما سخن زیادی نمی توانیم بگوییم، به عنوان خواننده ما موظفیم
نگاه او را – درست یا نادرست – در وهله اول بشناسیم و در مورد پرسش دوم، جواب منفی است . او در فضایی آمیزه پارانویاد جنون و
مرگ، قرار می گیرد و به تباهی کشیده می شود .
داستان قاسمی با لحظه ای شروع می شود که راوی ترس زده و هراسان از حس وقوع فاجعه، پله های طبقه ششم را چند تا یکی
پایین می آید و زنگ طبقه چهارم را به صدا در می آورد . آرامش یک ساله راوی در این سیاره کوچک، در طبقه ششم آپارتمان
فرانسوا اشمیت در هم شکسته است; زیرا با ظاهر شدن سر و کله غریبه ای که سرنوشت همه چیز را عوض کرد، ورطه هایی از
جنون و خارج شدن از مدار روی داده است . او به یاد می آورد که آن بعدازظهر ماه اوت که غریبه با گربه اش به طبقه ششم نقل
مکان کرد، روز شومی بود که با خود کابوس و هول به همراه آورد .
× × ×
بخش دوم از فصل اول، لحن واقعگرا عوض می شود، داستان از همان ابتدا ما را وارد فضایی سوررئالیستی می کند:
«خواب نبودم . این را مطمئنم . چون کاردی را که در پشتم فرو رفته بود، حس می کردم . بوی خون خشکیده ای را هم که تمام
تنم را پوشانده بود، حس می کردم . پس این نور کجتاب از کجا می آمد؟» (ص ۱۵)
در این فضا، ما با بازجویی دو نفر از راوی روبرو می شویم که یک نفرشان دیده می شود، و نفر بعدی هر وقت در نور کجتاب قرار
می گیرد، قابل دیدن است . برای او چهره مرد، شباهت غریبی به گاری توپر داشت . و حالت وهم انگیز چهره مرد راوی را به یاد
سینمای اکسپرسپونیست آلمان و به خصوص «فاوست » مورنائو می اندازد . از این پس او را فاوست مورنائو می نامد . طی داستان در
می یابیم این دونکیر و منکر هستند . از همین جا روال داستانگویی و روایت آشکار می شود . قطعه هایی از شرح زمان واقعی و
حادثه های آن می آمیزد با قطعه هایی که بیانگر گفت وشنود راوی با نکیر و منکر است . از این دو ساختار ما به فاجعه زیستن کسانی
پی می بریم که در زندگی شان عشق، ازدواج، روابط دوستانه، ایمان، روابط کاری، روابط جنسی و … همه و همه دچار آشفتگی و
سقوط است .
داستان از لحظه فشار دادن زنگ در صاحب خانه سالخورده که گوش های سنگینی دارد، شروع می شود و با ارائه قطعاتی که
روایت گر زندگی یک ساله راوی است، به زمان ح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 