پاورپوینت کامل نفی آرمان خواهی ناهنجار ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نفی آرمان خواهی ناهنجار ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نفی آرمان خواهی ناهنجار ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نفی آرمان خواهی ناهنجار ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

«مارپیچ » و «افق سرخ فام است » اثر کریس مارکر، از آن دسته فیلم هایی است که آرزو می کنم آن را از ریاست محترم جمهوری تا
اعضای کابینه، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، شورای تشخیص مصلحت و همه مدیران درجه یک ایران و خصوصا
روشنفکران دینی، مردم و کل روشنفکران، جوانان و طبقه متوسط ایران ببینند .

«مارپیچ » درباره راه هایی است که آمریکا و نیروهای سلطه جوی داخلی پیمودند تا دولت مستقل آلنده را سرنگون کنند و «افق،
سرخ فام است » اثری است که تاریخ جنبش چپ انقلابی و سوسیالیست را در فرانسه، چکسلواکی، شیلی دنبال می کند، و حتی
لحنی موافق آنان دارد . اما آنچه می تواند درس آموز باشد، نه راه حل چپ، بلکه فهم شرایط بحران واقعی و فروپاشی، تخفیف نیروی
انقلاب، غیر قابل دفاع شدن آن، آمیزگاری حق و باطل و گمگشتگی و غیر قابل تشخیص بودن حقیقت در جوی آلوده گرد و غبار و
بالاخره محو شدن شورها، اشتیاق ها، پاکی ها و درستی های یک جنبش است . درباره مارپیچ که امیدوارم دوباره روزی در ایران به
نمایش در آید و لااقل سیاسیون ایرانی از حکومتی و غیرحکومتی، این مجله مستند سرشار از اطلاعات را ببینند، حرف خواهم زد
و حال می خواهم درباره «افق سرخ فام است » سخن بگویم . نخست می خواهم درباره کریس مارکر حرف بزنم .

او در سال ۱۹۲۱ با نام «کریستیان فرانسوا بوش ویله نوو» در اولان باتور مغولستان به دنیا آمد . از سال های نخستین زندگی او
خبری در دست نیست . همین قدر می دانیم که در سال های جنگ جهانی دوم از مبارزان جبهه مقاومت فرانسه بود و پس از آن به
عنوان نویسنده به فعالیت پرداخت . او یک رمان، یک مجموعه شعر و چندین مجموعه مقاله منتشر کرده است و از اوایل دهه ۱۹۵۰
به سینما روی آورده است . فیلم های او که اغلب مستندهایی نیمه بلند با موضوع های متنوع و در سبک های متفاوت است، بیشتر
در «سینما وریته » ظهور و طبقه بندی یافته اند .

تنها فیلم سینمایی او با نام «فرودگاه » ۱۹۶۲، یک روایت شاعرانه فوتوریستی و تقریبا به صورت عکس های کلاژ شده است و به زعم
بسیاری با ارزش ترین اثر او به شمار می آید . مارکر معمولا فیلمنامه آثارش را خودش می نویسد و آنها را خود فیلمبرداری می کند .
او در نظر عده ای از منتقدان تنها مقاله نویس واقعی سینمای فرانسه و در نظر عده ای کارگردان فیلم هایی تکراری و بیانیه پرداز
سیاسی اجتماعی است .

برای کسی که فیلمی از مارکر ندیده، تاثیر مختلف فیلم هایش را شاید با تاثیر حاصله از مطالعه دفتر خاطرات یک مسافر قرن
هیجدهمی مقایسه کند . مانند گردش ژان ژاک روسو در احساساتش یا دیدار گوته از رم . مارکر کوشش نمی کند تا اثرش
«سینمایی » یا ادبی باشد، برعکس مبنای هر فیلمش را بر این فرض قرار می دهد که حالت و احساسی که هر انسان فرهیخته و با
فرهنگ را باید در کلمات به کار رفته اش یا در فیلم ساخته شده اش یافت، نشان دهد .

در ایران از کریس مارکر، باراکا (برکت) را دیده ایم .

× × ×

فیلم «افق سرخ فام است » از دو قسمت تشکیل شده: دستان لرزان و دستان بریده شده .

کریس مارکر با نگاه شخصی، روشن و طعنه آمیزش، ده سال جنبش های چپ از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۷ را در گوشه و کنار جهان و با
استفاده از منابع آرشیوی بررسی می کند . فیلم در عین ارائه یک تحلیل، بیانیه فلسفی نیز هست . در اصل فیلم در سال ۱۹۷۷ آماده
شد . نسخه فعلی، مونتاژ مجدد مارکر در ۱۹۹۷ است .

از شخصیت های سرشناسی که درباره جنبش چپ و بحران واقعی آن حرف می زنند، عبارتند از فیدل کاسترو، دانیل کوهن،
بندیت آلن ژیزمار، ژاک سوواژو، رژیس دبره، ژرژمارشه، روژه گارودی، ژان النستاین، آندره مالرو و سالوادور آلنده .

قسمت یکم از ویتنام تا مرگ چه گوارا، ماه مه ۱۹۶۸ و تبعاتش; قسمت دوم (دستان بریده) از بهار پراگ تا برنامه اشتراکی از شیلی
تا در واقع تا کجا؟ را در بر می گیرد .

در این فیلم ما تصاویر فراوانی از رهبران سیاسی، کارگران، سندیکایست ها، اعتصاب کنندگان، مردم معترض، دانشجویان،
دانشجویان انقلابی و جاهای مختلف را می بینیم که از بحران واقعی حرف می زنند . آنها می کوشند آرمان خود را وصف کنند، از
ضرورت تحول سیاسی یا رفرم یا راه حل های انقلابی برای بهبود زندگی سخن بگویند، اشتباهات رهبران شان را گوشزد کنند و از
نابودی جنبش انقلابی جلوگیری نمایند . اما آنها چه بسا از امید به بهبود سر می خورند . وابستگی به قدرت سلطه جوی شوروی و
نقش او، غیر قابل دفاع است . حمله به چک، سبب بی اعتمادی مردم می شود، و بدیهی است در فیلم تنها مسایل سیاسی و نه
عوامل بنیادین دیگر که عبارتند از فساد اقتصادی و استبداد و قدرت پرستی حزبی و بوروکراتیک، مورد اشاره قرار گیرد .

آرای رادیکال و افراطی درباره تحول، در کنار آرای رفرمیستی بیان می شود . کسی در فیلم می گوید مردم خواهان تحول
سیاسی اند، اما رفرمیست های محافظه کار تنها در حد تحول اقتصادی بسنده می کنند . بدیهی است قرینه پردازی مسایل درون
فیلم با شرائط ایران، راهی کاملا اشتباه است . اما نباید از ارزش علمی و تحلیلی یک تجربه انسانی در جای خودش چشم پوشید . در
جامعه انسانی هیچ گاه یک مسئله تکرار نمی شود و آنچه روی داده باز نمی گردد، اما این دلیل بر ناممکنی درس آموزی نیست .
اتفاقا در همین فیلم در جایی تحلیل گر درباره شباهت رویدادهای سیاسی جامعه انسانی حرف می زند .

در فیلم کریس مارکر، ما شاهد انحراف هایی هستیم که به تظاهرات گوناگون ختم می شود . ما شاهدیم احزاب فراوانی در تاریخ
جنبش انقلابی در فرانسه نتوانستند ماهیت واقعی حرکت را درک کنند و به آن پاسخ گویند . آنان در برابر مردم قرار گرفتند . ما
همچنین شاهدیم کسانی با مطلق شمردن جنبش انقلابی، آن را شکست ناپذیر و قطعی تصور می کردند، اما آن جنبش و بحران
هم به پایان رسید و اثری از آن نماند . در واقع ما به هر طرف که رو کنیم، چیزی برای آموختن از واقعیات متضاد نصیب ما می شود
که بسیار عبرت آموزند .

ما در فیلم شاهد کسانی هستیم