پاورپوینت کامل هنردینداری و مردم داری در رفتاری سیاسی و اجتماعی شهید مدنی ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هنردینداری و مردم داری در رفتاری سیاسی و اجتماعی شهید مدنی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هنردینداری و مردم داری در رفتاری سیاسی و اجتماعی شهید مدنی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هنردینداری و مردم داری در رفتاری سیاسی و اجتماعی شهید مدنی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
۶
با تشکر و سپاس فراوان از حضرتعالی که این فرصت را در اختیار نشریه پگاه قرار دادید . ابتدا در مورد سوابق علمی آیت الله شهید
مدنی نکاتی را که صلاح می دانید، بیان کنید .
بنده از سال ۷۰ (هجری قمری) در نجف اشرف با مرحوم آیت الله مدنی ارتباط پیدا کردم، البته منظور من از ارتباط، ارتباط خیلی
نزدیک است و الا قبل از تشرف من به نجف، مرحوم آیت الله مدنی مریض شده بودند و به تهران آمدند و من در مدرسه مروی در
خدمت ایشان بودم و بعد هم که در بیمارستان بستری شدند . ولی آن ارتباط نزدیک و تنگاتنگ در نجف اشرف از سال ۷۰ ه ق به
بعد تحقق پیدا کرد .
مرحوم آقای حاج آقا اسدالله (پیش ما حاج آقا اسدالله ده خرقانی معروف بودند که اصالتا از ده خرقان بودند) از نظر درسی
خدمت اساتید محترم نجف مرتب حضور داشتند، شاگرد آقای خویی و … بودند . وقتی من به نجف مشرف شدم، ایشان از
مدرسین حوزه نجف بود; البته مدرسینی که دروس سطح را بیان می فرمودند . شاگردان خوبی هم داشتند و درس را هم شیرین
بیان می کردند . البته من در درس ایشان نبودم، ولی اصولا وقتی با هم صحبت می کردیم، در بیان و کلام شرین بود .
در پیاده روی به طرف کربلا در خدمت ایشان بودیم و می رفتیم، واقعا خستگی را از تن انسان بیرون می کرد . از نظر درسی و
علمی ملا و دانشمند و مجد بود و تدریس ایشان هم مرتب بود و شاگردان متعددی تحویل جامعه داد . از نظر علمی از دیگران کم
نداشت و البته چون وجهه تقوایی ایشان بر علمش غالب شده بود، این وجهه ایشان پرده ای بر روی علمیت ایشان افکنده بود، و الا
هم از نظر تقوا بسیار مرد متقی و هم از نظر علمی ملا و استاد دیده و درس خوانده بود .
حقیقتا در جنبه علمی از دیگران کم نداشت و مجد هم بود . هیچ بهانه ای موجب تعطیلی درس و بحثش نمی شد . شب های
پنجشنبه جلسات اخلاقی داشت و نصیحت می کرد که مبادا وقتتان را تلف کنید . نکند عمر تلف شود، به بهانه های مختلف درس
نروید، درس را تعطیل کنید، یا درس را سرسری بگیرید . این طور هم نبود که مصداق «لم تقولون مالا تفعلون » باشد . خودش
انجام می داد و جدیت داشت; به درس گفتن و حضور در مجلس درس اهتمام داشت و تعطیلی بی خود نداشت، مگر مریضی و … .
از غیرت دینی و مبارزات ایشان چه خاطره هایی دارید؟
شهید مدنی آدم غیوری بود . گرچه شاید به قیافه اش نمی آمد، به خصوص آن زمانها که خیلی باریک و لاغر بود; هر چند این اواخر
سر حال آمده بود و بعد از معالجه چاق شده بود، ولی آن موقع اصلا به قیافه اش هم نمی خورد که این مرد اینقدر از نظر دینی غیور
باشد . حتی مرحوم نواب صفوی (ره) به تحریک و تبلیغ ایشان برای مقابله با کسروی به تهران آمد .
وقتی خبر به نجف رسید که کسروی قصد سوزاندن کتب آسمانی و کتب حافظ و مفاتیح و ادعیه را دارد، مرحوم نواب صفوی
طلبه ای بودند که سرپرشوری داشت . آقای مدنی (ره) این سر پر شور را گرفت و او را تحریک و تبلیغ کرد و حتی متکفل مخارج
ایاب و ذهابش شد و همه برنامه ها را هماهنگ کرد تا شهید نواب را به سوی تهران حرکت داد .
در ارتباط با حمایت از مرجعیت شیعه مرحوم آیت الله العظمی حکیم، در مقابل شیوعیه و کودتای بعثی ها چه فعالیت هایی داشت؟
در کودتای عراق وضعیت بسیار بدی به وجود آمد; کمونیست ها از یک طرف، بعثی ها در یک طرف و قومی ها از طرف دیگر .
هیاهوی شدیدی به راه افتاد . یک روز کمونیست ها مسلط می شدند و به روحانی ها فحش می دادند، کمونیستها کنار می رفتند و
بعثی ها می آمدند، همین طور بود و … در آن ایام هم حاج آقا اسدالله حرکت خوبی داشتند . پس از کودتای عبدالکریم قاسم خیلی
وضع روحانیت و دین بسیار به هم ریخت; علت آن هم این بود که روحانیت در عراق نوعا از مردم جدا هستند، برخلاف تهران; در
تهران روحانیت همراه با مردم است، اما نجف گرچه مرکز روحانیت و مرکز علم بود، ولی از مردم جدا بود . لذا ما در این فکر
افتادیم که برنامه ای بریزیم که مردم را با روحانیت مرتبط کنیم . به نظر من رسید که باید جلسات هفتگی تشکیل داده شود که هر
جلسه یک یا دو روحانی رفت و آمد داشته باشند و با مردم ارتباط برقرار کنند . ما کار را شروع کردیم و مورد به مورد به سراغ این
عزیزان رفتیم که آن کار را بکنند، از جمله آنها حاج آقا مدنی بود . ایشان با طلبه ها مرتبط بود . جلسه درس اخلاق داشت که در
منزلش تشکیل می شد، آقای موسوی قزوینی یکی از حاضران جدی جلسات حاج آقا مدنی بود و هم چنین با آقایان دیگر مانند
مرحوم مشکور، مرحوم آقای رازی و دیگران صحبت کردیم . تا بالاخره جلسه ای تشکیل شد و از درون آن «جماعه العلماء» تشکیل
شد و مقاله هایی نوشتند .
در آن زمان هنوز امام خمینی (ره) به نجف نیامده بودند؟
خیر، هنوز حضرت امام به نجف نیامده بودند . البته عبدالکریم قاسم و عبدالسلام با هم کودتا کردند، ولی عبدالسلام مرد خبیثی
بود و عبدالکریم قاسم مرد وطنی بود و هم با شیوعیت مخالفت داشت، هم با قومی ها، هم با بعثی ها، لذا یک روز که سخنرانی
می کرد، شیوعی ها می ریختند که تعریف از آنهاست، یک هفته نگذشته بود که بحثی راجع به بعثی ها می کرد، شیوعی ها مخفی
می شدند و بعثی ها جلو می آمدند، یک دفعه دیگر در رابطه با قومی ها بحث می کرد، آن دو گروه دیگر پنهان می شدند . به هر حال
او اوضاع را هدایت می کرد تا بالاخره فتوای مرحوم آیت الله حکیم که «ان الشیوعیه کفر و الحاد» صادر شد . به یاد دارم که این فتوا
را در ریاست جمهوری بالای سر خودش گذاشته بود .
در شرایط قیام سال های ۴۲ – ۴۱ فعالیت های شهید مدنی در نجف چگونه بود؟
در سال ۴۲، آقای مدنی حرکت ارزشمندی داشت; جمعی از طلبه ها با ایشان بودند و ایشان را همراهی می کردند . به منزل آیت
الله خویی و آیت الله شاهرودی و حکیم و … . رفتند و بالاخره نتایجی گرفته شد . وقتی حضرت امام به نجف مشرف شدند، ایشان
از افرادی بود که در گروه استقبال حاضر بود . با آن روحیه ای که مرحوم حاج آقا اسدالله داشت و آن هیجانی که در او بود، با حرکت
امام خمینی همراه بود . و لذا احتیاج نداشت کسی به وی بگوید که آقای مدنی باید از آقای خمینی طرفداری کنید، چون خودش
هم این را می خواست و می دانست که به تنهایی نمی تواند کاری کند . اما وقتی چنین فردی با عنوان مرجعیت قیام کرده، این کار
پیشرفت خواهد داشت . البته، معمولا این طور هستیم که اگر مثلا به مرجعی علاقه مند باشیم، ممکن است در ضمن ترویج آن
مرجع، تخریب دیگران هم تحقق پیدا کند . ولی شهید مدنی اینطور نبود ایشان ضمن احترام به همه، نتیجه گیری اش نسبت به
امام خمینی بود که باید ایشان تقویت شود . حتی به یاد دارم که مرحوم آیت الله خویی این کار آقای مدنی را بسیار پسندیده بود و
فرمود: واقعا انسان اگر بخواهد پیش ببرد . باید بر یک نقطه انگشت بگذارد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 