پاورپوینت کامل شاگردان اشتراوس ۵۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شاگردان اشتراوس ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاگردان اشتراوس ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شاگردان اشتراوس ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

به گفته برخی کارشناسان، با روی کار آمدن محافظه کاران جدید در آمریکا و یا گروه «نئو کنسرواتیست ها» ، عصر جدیدی از
سیاست جهانی آغاز شده است .

جنگ افغانستان و بحران عراق و به دنبال آن تلاش برای تغییر نقشه خاورمیانه، همگان را به این اندیشه واداشته است که مردان
پشت پرده سیاست بوش چه کسانی هستند و سردمداران کاخ سفید از کدام آبشخور سیراب می شوند؟

دورنمای سیاست خارجی بوش نشان می دهد که این سیاست در دست مردان وزارتخانه نبوده، بلکه در دست عقاب های پنتاگون و
مؤسسه آمریکایی «اینترپرایز» طراحی می شود .

بوش، چنی، رامسفلد، پاول و «کوند لیزا رایس » ، در نظر افکار عمومی جهان، به عنوان تصمیم گیران اصلی معرفی شده اند، ولی
حقیقت ماجرا آن است که این افراد تنها مجریان سیاست هایی هستند که در پشت صحنه طراحی می شود .

جنگ عراق سبب شد که برخی از افراد پشت صحنه این سیاست، گاه چهره نمایی کنند و افکار عمومی دنیا بدانند که جدای از
افراد نامبرده، نام هایی چون «وولفو ویتز» ، «پرل » ، «کریستول » ، «پودورتز» ، «دانلی » ، «لدین » ، «موراوچیک » ، «پلتکا» ، «گافنی » و
«کاگان » نیز دست اندرکار سیاست جنگی آمریکا هستند .

این افراد در حقیقت، نسل جدید تصمیم گیران سیاست آمریکا به شمار می روند . برخی روشنفکران نیز چون «هانتینگتون » و
«فوکویاما» ، نظریه پردازان دانشگاهی این جریان به حساب آمده اند .

برخی محافل و منابع از جمله نشریه «نوول ابزرواتور» فرانسه، ریشه تفکرات این جریان را «لو اشتراوس » فیلسوف سیاسی معاصر و
متوفای آمریکا عنوان می کند .

«اشتراوس » که به همراه برخی از چهره های مطرح جامعه فکری و یهودی آلمان، چون «نویمان » و «آرنت » و «مارکوز» ، در جریان
ظلم آلمان هیتلری به خارج گریخت پس از اقامتی کوتاه در انگلستان راهی آمریکا شد .

وی که کتب متعددی در زمینه فلسفه سیاسی نگاشته است، در سال ۱۸۹۹ و در خانواده ای یهودی و متعصب متولد شد . وی پس
از مهاجرت به آمریکا، به همراه «هانا آرنت » ، یکی از قوی ترین حلقه های اندیشه سیاسی جهان را در دانشگاه شیکاگوی آمریکا
تشکیل داد .

شاگردان «اشتراوس » که پس از مرگ وی در سال ۱۹۷۳، حلقه اشتراوسی را تشکیل دادند، از با نفوذترین اساتید کنونی علوم و
اندیشه سیاسی در امریکا به شمار می روند .

اندیشه های اشتراوس مبتنی بر بازگشت به اندیشه های یونان باستان و تقسیم ارزش ها به خیر و شر است . وی در بیشتر
کتاب هایی که از خود بجا گذاشته، این اصالت باستان را ارج نهاده و نسبیت گرایی را تحقیر کرده است .

وی با اندیشه های دوره روشنگری در اروپا سر سازگاری نداشت و محصول دمکراسی لرزان آن را در ظهور حکومت مستبد
«استالین » می دانست .

به اعتقاد اشتراوس، دمکراسی غربی ضعیف به درد نمی خورد و به کارگیری زور برای بقای دمکراسی، از جمله نگرش های او است .
وی معتقد بود که اگر قرار است دمکراسی های غربی قوی و پایدار بمانند . باید این دمکراسی را به همه دنیا گسترش داد .

گروه «محافظه کاران جدید» در آمریکا در واقع از آبشخور افکار اشتراوس سیراب می شوند و یا به تعبیر دقیق تر می توان گفت، آنها
بدجنس ترین شاگردان «اشتراوس » به شمار می روند . آنها به تعبیر «نوول ابزرواتور» عاشق دمکراسی، نظم و ارتش هستند .

محافظه کاران جدید، متاثر از کتاب «در باب استبداد» اشتراوس، تصمیم دارند تمامی نظام های استبدادی دنیا را به زیر کشند .
رسالت تاریخی آنها ارزش های مطلق جهانی است که امروز زمان تحقق آن است .

آنها می دانند که به دلیل ماهیت افکار انقلابی خود نمی توانند مدت زیادی دوام بیاورند . ماهیت افکار انقلابی پایدار نیست و اگر
در مدت زمانی به محافظه کاران متعادل و معقول بدل نشود، افول خواهد کرد . بدین سبب آنها تلاش می کنند، در کوتاه ترین
زمان به اهداف جهانی خود دست یابند . اگر جهان بتواند با «زمان » ، یعنی کلیدی ترین عنصر استراتژیک این گروه بازی کند، رگ
خواب آنها را یافته است .

محافظه کاران جدید به حزب خاصی تعلق ندارند و در هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه آمریکا مشاهده می شوند . این افراد
به صورت عمده در جریان های روشنفکری و ضد شوروی سابق در دهه هفتاد آمریکا ریشه دارند .

آنها معتقدند دنیا دو راه بیشتر ندارد; یا تحت سیطره کامل آمریکا قرار خواهد گرفت و یا دچار هرج و مرج و آشوب خواهد شد .
ارزش های جهانی در نظر این گروه، همان منافع آمریکاست و باید برای حفظ این منافع از آن ارزش ها دفاع کرد .

به نظر این گروه سیاست های کلینتون، کارتر و امثال آنها و یا شیوه های دیپلماتیک کسانی چون کسینجر، فقط به درد اتلاف وقت
می خورد و نمی تواند منافع آمریکا را حفظ کند . در مقابل سیاست افرادی چون ریگان که زمان را از دست نمی دادند و با هر وسیله،
حتی جنگ از منافع آمریکا دفاع می کردند، قابل پیروی است .

جهان چند قطبی در نگاه این افراد جایگاهی نداشته و ارزش های بین المللی مفهومی ندارد . در یک سوی این ماجرا آمریکا با
ارزش هایی جهانی و در دیگر سو، جهانی خطرناک و فاسد است .

در نگاه این گروه همه چیز به دو بخش خیر و شر تقسیم می شود; زمانی که واشنگتن سمبل و نمونه خیر مطلق است و سوی دیگر
آن شر مطلق است و نسبیتی در این میان نیست . به اعتقاد این گروه، وضع کنونی قابل دوام نیست و اگر آمریکا نجنبد، غافلگیر
می شود .

«دانلی » یکی از اعضای این گروه می گوید: اگر زمانی را در نظر بگیرید که آمریکا نتواند از قدرتش استفاده کند، پس چه کسی
کره شمالی را سر جایش بنشاند؟ چه کسی از تایوان دمکراتیک در برابر چین دیکتاتوری دفاع خواهد کرد و چه کسی از هرج و مرج
بالکان جلوگیری کند؟

این عده که خاطرات سرنگونی رژیم های آمریکای مرکزی در دهه هشتاد و اروپای شرقی دهه نود را به عنوان موفقیت های آمریکا،
مدام مرور می کنند، معتقدند که آمریکا به هر جا که گام نهاده، خوشبختی آورده است . پشیمانی در قاموس این گروه معنایی
ندارد .

دانلی در جای دیگری می افزاید: «ارزش های آمریکایی جهانی اند و برای همه مردم دنیا مفیدند، دین و لاییسیته ما، به همراه
قدرت سیاسی و نظامیان، برای تمام کره زمین مفید است .»

این گروه معتقد است که برخی از کشورها همچون فرانسه، درباره نفوذ آنها مبالغه می کنند . برخی از اعضای گروه برای مقابله با
این شایعات، اظهار می دارند که از زمان ریاست جمهوری جورج بوش، کمترین ملاقاتی با وی نداشته اند و گاه حتی مورد انتقاد وی
نیز بوده اند .

کریستول که نشریه مهم «ویکلی استاندارد» را برای انتشار نظریات تیم خود و دادن راهبرد و رهنمود به رهبران آمریکا هدایت
می کند، نقش خود و گروه اش را به نظریه پردازی محدود کرده و ارتباطش را با رهبران آمریکا در حد انتشار مقالات آنان می داند .

وی که در سال ۱۹۹۷ به همراه همکار خود «کاگان » ، یک لابی قوی با عنوان «طرحی برای قرن آمریکای نوین » ، راه اندازی کرده
است، از طریق شبکه «فاکس نیوز» و نشریه «ویکلی استاندارد» ، ایده های خود را انتشار می دهد .

«گری اشمیت » که سمت معاون اجرایی وی را دارد، به خبرنگار «نوول ابزرواتور» فرانسه گفت: قصد این بوده است تا مجموعه ای
کوچک از این متفکرین، رهنمودهای لازم در مورد داغ ترین حوادث جهان را در یک برگ به طور مرتب به ۲۰۰۰ مدیر مهم آمریکایی
بفرستند .

این گروه معتقدند که حادثه ۱۱ سپتامبر، بهترین فرصت را فراهم کرد تا ایده های آنان شکوفا شده و مقبول واقع شود . آنها که
مدت زمان زیادی برای ترویج ایده های خود صرف کرده بودند، با وقوع ۱۱ سپتامبر فرصت یافتند تا به بوش که در پی یک
دیپلماسی جدید برای برخورد با جهان بود، یاری برسانند .

در واقع پیش از این تاریخ، از این گروه به عنوان محققینی تند رو یاد می شد که کمتر کسی به آنها می پرداخت، ولی ۱۱ سپتامبر که
این افراد از آن به عنوان «تقدیر» یاد می کنند، همه نگاه ها را متوجه آنان کرد و آنها توانستند حقانیت نظریات خود را به سردمداران
آمریکا یادآور شوند . ملت امریکا از نظر این گروه، یک ملت استثنایی بوده که رسالت تاریخی دارد و رسالت این ملت «سیطره خیز»
در جهان است .

آنان معتقدند که برای تحقق این امر باید سه اقدام مهم، شامل تسلیح دوباره امریکا، جلوگیری از رقابت دیگر کشورها و مقابله با
آنان، و شکار رژیم های دیکتاتوری در جهان انجام گیرد .

این گروه همچنین بر این باورند که برای قانع کردن افکار عمومی جهان، مدام باید نسبت به خطرهای در کمین هشدار داد و مردم
جهان را نسبت خطرات در کمین آگاه کرد . در حقیقت ۱۱ سپتامبر نمونه عملی این هشدارها بود که این گروه را در استراتژی خود
راسخ کرد .

«مایکل لدین » یکی از افراد این گروه می گوید: دشمنان همیشه در بهترین اوقات به ما ضربه می زنند . مورد روزولت و ضربه های
پرل هاربر، حرکات استالین در اروپای شرقی و سرانجام عملیات ۱۱ سپتامبر، هشدار و بیدارباشی به امریکا بود .

محافظه کاران جدید همیشه در ترس به سر می برند; ترسی مبهم از اینکه مبادا مورد حمله قرار گیرند . اصولا از این منطق،
استراتژی این گروه تغذیه می شود .

گاه ترس از اروپای غربی و شرقی، از کشورهای شر، تمدن های رقیب، قدرت های اقتصادی و سرانجام