پاورپوینت کامل خودگروی و غایت انگاری اخلاقی ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خودگروی و غایت انگاری اخلاقی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خودگروی و غایت انگاری اخلاقی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خودگروی و غایت انگاری اخلاقی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
«قسمت دوم »
نهم . استاد شهید مطهری در بیان رابطه لذت با سعادت می نویسد: «آن لذت، سعادت شمرده می شود که مانع لذت بزرگ تر و یا
موجب رنج بزرگ تری نباشد، و آن رنج، شقاوت شمرده می شود که مانع رنج بزرگ تر و یا مقدمه لذت بزرگ تر نباشد . از این رو،
لذت و رنج، دائر مدار مطبوع و نامطبوع بودن یک چیز هستند، و سعادت و شقاوت، دائر مدار مصلحت بودن و یا مصلحت نبودن
می باشند; لذت بخش بودن یا لذت بخش نبودن چیزی به یک قوه و استعداد خاص و یا به یک عضو خاص در وجود انسان مربوط
است، اما مصلحت بودن و نبودن، به مجموع قوا و استعدادها و جمیع شئون جسمی و روحی انسان مربوط است .
مطبوع و نامطبوع بودن تنها به زمان حال تعلق دارد، اما مصلحت بر زمان حال و استقبال به صورت یکسان گسترده است . انسان
لذت را به هدایت غریزه انتخاب می کند، ولی مصلحت را به کمک عقل می جوید … .
به عبارت دیگر، لذت و رنج به هر جنبه ای از جنبه های وجودی انسان به طور مستقل بستگی دارد، اما سعادت و شقاوت همه جانبه
هستند و به واسطه همه جانبگی به عقل یا ماورای عقل مربوط می شود … رابطه لذت با سعادت در وجود یک فرد از قبیل رابطه
سعادت فرد با سعادت اجتماع است; به همین دلیل، نباید کسانی را که بشر را از برخی لذت ها در شرایط خاصی منع کرده اند،
دشمن ضد لذت و خوشی به شمار آوریم، زیرا ممکن است، آنها سعادت بشر را در نظر گرفته باشند; یعنی نظر و فکر همه جانبه ای
داشته باشند .
اگر فرض کنیم که اوضاع جهان این گونه می بود که هیچ لذتی مقدمه رنج و هیچ رنجی وسیله و مقدمه لذتی واقع نمی شد هرگز
میان دو لذت تزاحم واقع نمی شد و همچنین میان دو رنج، البته می گفتیم که لذت عین سعادت و رنج عین شقا است، اما متاسفانه
اینطور نیست . اینجاست که وظیفه خاصی برای انسان به وجود می آید که همان «اخلاق » است . بنابراین، پس هرچند میان سعادت
و لذت رابطه نزدیک است، اما نمی توان سعادت را مرادف با لذت دانست » . (۲)
بیان استاد مطهری، هرچند در برخی تعابیر، ممکن است با آنچه بیان شد، ناسازگار به نظر آید، ولی در محتوا و غرض اصلی، با
هدف این مقاله همراه و همنوا است . در بیان ایشان، بیشتر معنای خاص و محدود لذت که اولا حسی است و ثانیا به زمان حال
مربوط است، مورد نظر است، هر چند در برخی تعابیر ایشان، معنای مطلق و عام آن مراد است .
در هر حال اگر معنای عام لذت را در نظر بگیریم می توانیم بگوییم: سعادت آدمی همان بیشترین و پایدارترین لذتی است که او با
توجه به مجموع زندگانی خود و مجموعه قوا و ساحت های وجودی خویش می تواند بدان دست یابد و اگر هدف نهایی دین و اخلاق
رسیدن انسان به سعادت واقعی وی است، پس هدف نهایی و غایی دین و اخلاق، همان لذت با ویژگی های یاد شده است .
دهم . از دیگر شواهد ناظر بر اینکه نظام اخلاقی اسلام، اولا غایتگرا است، و ثانیا غایت مورد نظر در آن رسیدن به بیشترین لذت
ممکن برای نوع انسان است، آن است که عالمان دینی در تعریف دین گفته اند: «دین مجموعه ای از عقاید و دستورالعمل ها است که
از سوی خداوند توسط پیامبران برای هدایت انسان به سوی سعادت وی در اختیار آدمی قرار گرفته است » . از آنجا که اخلاق
اسلامی جزئی از مجموعه دین اسلام است، همان هدف و غایت درباره آن نیز صادق و ساری می باشد .
افزون براین، سعادت به عنوان غایت اخلاق به طور کلی، و از جمله غایت برای نظام اخلاقی اسلام، مورد تاکید بسیاری از
اندیشمندان قرار گرفته است . برای مثال استاد مصباح معتقد است: «هر انسانی به طور کلی، فطرتا طالب سعادت است و هیچ گاه
این خواست را نمی تواند از خویش سلب کند و می توان گفت: این حقیقت را همه نظام های اخلاقی پذیرفته و در آن اتفاق نظر
دارند» . (۳) از نظر ایشان اختلاف میان نظام های گوناگون اخلاقی، متوجه تشخیص مصداق سعادت است (۴) . البته ایشان در این
سخن خود به مکاتب غایتگرا نظر دارند درغیر این صورت، این سخن درباره مکاتب وظیفه گرا صادق نیست (۵) . در هر حال ایشان
معتقدند که مطلوب بالذات در نظام اخلاقی اسلام، با توجه به آیات قرآن، همان سعادت است (۶) . ایشان در توضیح معنای سعادت
می نویسد: «سعادت و لذت بسیار به هم نزدیک و قریب الافق هستند و تفاوت اصلی میان آن دو این است که لذت در موارد
لحظه ای و کوتاه مدت نیز بکار می رود، ولی سعادت صرفا در مورد لذت های پایدار یا نسبتا پایدار کاربرد دارد» . (۷) سخن ایشان
درباره نسبت معنای لذت با سعادت، دقیق تر از سخن شهید مطهری است و تصریح می کند که لذت اعم مطلق از سعادت است،
هر سعادتی لذت است، ولی هر لذتی را نمی توان سعادت دانست . علاوه بر این، هر جا خاص صادق باشد، عام نیز صادق است . پس
اگر مطلوب و غایت نهایی در اخلاق اسلامی سعادت باشد، آن غایت، لذت نیز هست، البته نه هر لذتی . ایشان در ادامه می افزاید:
«پس در سعادت لذت پایدار نهفته است، و اگر ممکن بود که کسی همیشه در زندگی لذت ببرد، او کاملا سعادتمند بود» . (۸)
یازدهم . از دیدگاه روانشناسان، انسان چنان ساخته شده که همواره در پی سود و یا رفاه خودش است، و همواره کاری را انجام
می دهد که گمان می کند، در مجموع بیشترین خیر و خوشی را برای وی فراهم می سازد . «به گفته باتلر، این سخن بدین معناست
که «حب ذات » ، تنها اصل اساسی در سرشت آدمی است » ; (۹) تعبیر دیگر این نظریه آن است که اصل لذت هدف غایی همه
فعالیت ها است . این اصل می تواند مبنای روانشناختی نظریه نگارنده در باب اخلاق را فراهم آورد; به بیان دیگر، دلیلی
رواشناختی برای آن تلقی گردد; به این صورت که اگر فطرت و سرشت همه انسان ها براساس حب ذات (خود دوستی) بنا شده، ما
نمی توانیم در نظام اخلاقی خود، از فرد انتظار آن را داشته باشیم که خود را کناری نهد و چیز دیگری را بخواهد و بجوید . اگر
طبیعت انسان آن گونه است که در روانشناسی بیان شده، نمی توان در اخلاق، انتظار آن را داشت که فرد کاملا برخلاف این
سرشت وجودی خود و مقتضای ذات خویش عمل کند . ما در این جا نمی خواهیم مغالطه طبیعتگرایانه را به کار بریم و از «هست » ،
«باید» را نتیجه بگیریم، بلکه می خواهیم بگوییم: چون انسان ذاتا خود دوست است و حب ذات، ذاتی او است، توصیه به دیگرخواهی
و دیگرطلبی، غیر واقع گرایانه است; در واقع، انسان در حالت عادی نمی تواند جز برای خود اقدامی کند . همه فعالیت های او در
نهایت به سود و به نفع خود او است; به دیگر سخن، «باید مستلزم توانستن است .» و نمی توان از انسان در اخلاق انتظار کاری داشت
که از توان او بیرون است . این استدلال، همان گونه که کلیه نظام های اخلاقی وظیفه گرا را نفی می کند، نظام های اخلاقی دیگرگرا
را نیز مخدوش می سازد و تنها نظام اخلاقی خودگرا را موافق با آن سرشت ذاتی می شمارد .
دوازدهم: از نظر حکیمان مسلمان نیز آن یافته روانشناختی کاملا مورد تایید است . انسان موجود زنده ای است که حب به ذات
دارد و این حب به ذات، همانند علم حضوری او به خود، عین ذاتش است و به هیچ وجه از او جداشدنی نیست . و انسان چون حب به
ذات دارد، حب به کمالات ذات خویش نیز دارد، و لذتی که ما از آن سخن می گوییم، در واقع همان ادراکی است که هنگام دستیابی
به کمالی از کمالات انسان برای وی حاصل می شود . میزان این لذت به موقعیت قوه ای که این کمال برای او حاصل می شود، و
درجه آن کمال و نحوه ادراک آن کمال بستگی تام دارد .
از نظر حکیمان، موجودات یا کامل اند و یا مستکمل، آنان که کامل اند، مانند ذات الهی و مجردات تام، از کمالاتی که دارند، لذت
می برند و کارهایشان به خاطر کمالاتی است که دارند، نه کمالاتی که می خواهند بدست آورند; حب و لذت حاصل از کمالاتی که
آنان دارند، موجب می شود که بیافرینند و آثاری پدید آورند که حب به ذات، حب به آثار آن نیز هست . اما موجود مستکمل،
همچون انسان، کارهایی که می کند، غایتی دارد، و آن غایت، بدست آوردن کمالی است که وی فاقد آن است، و حصول این کمال
برای وی، لذت آور است و در واقع چون خود را دوست دارد، کمال خویش را نیز دوست دارد و از تحصیل آن لذت می برد . بنابراین
غایت، قرار گرفتن در موقعیت لذت است .
البته به این نکته توجه داریم که حکما علت غایی را کمال می دانند، کمالی که بالفعل موجود است (در موجود کامل) و یا کمالی که
بالفعل موجود نیست و فاعل در صدد دستیابی به آن حرکت می کند (در موجود مستکمل) ; و از این جهت ممکن است گمان شود
که مطلوب حقیقی کمال است، نه لذت .
اما چنان که توضیح داده شده، لذت و کمال کاملا درهم تنیده اند; چرا که لذت همان ادراک و نیل به ماهو خیر و کمال است . اما
نکته مهم این است که تا حب به کمال و میل به کمال نباشد، حرکت به سوی کمال پدید نمی آید و حب و میل به چیزی مستلزم
احساس رنج و درد از فقدان آن و احساس لذت و شادی از بدست آوردن آن است; بنابراین، فاعل چون این رنج در حال فقدان کمال
را در خود می یابد و حالت لذت و خرسندی در حال وجدان کمال را تصور می کند، به سوی آن می شتابد .
سیزدهم . از آنجا که راه رسیدن به این هدف، پروراندن میل ها و گرایش های متعالی، از جمله نوع دوستی، امانتداری، وفای به عهد
و مانند آن است، اخلاق اسلامی در نحوه رویارویی با دیگران و حرکت در جهت مصالح دیگران، مزایای مکاتب سودگرایی را، در
توجه به خیر و صلاح عمومی و حرکت در جهت محرومیت زدایی و مانند آن در بر دارد و در عین حال از آسیب های آن در امان
است .
توضیح اینکه خودگرایی اگر بر اساس تلقی مادی از انسان مطرح گردد و انسان را در چارچوب حیات دنیوی ببیند، با اشکال های
عدیده ای مواجه می گردد و حتی موجب تناقض درونی می شود، به گونه ای که یک خودگرا هرگز، نمی تواند در مقام توصیه به
دیگران، خودگرایی را تجویز نماید; چرا که با منافع او تزاحم می یابد . (۱۰)
اما اگر انسان را دارای حیات جاودان بدانیم و به منافع برتر او نظر داشته باشیم، ترغیب دیگران به دستیابی بدین منافع، نه تنها
توصیه به کر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 