پاورپوینت کامل مسیحیت صهیونیستی و ادبیات تبلیغی ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسیحیت صهیونیستی و ادبیات تبلیغی ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسیحیت صهیونیستی و ادبیات تبلیغی ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مسیحیت صهیونیستی و ادبیات تبلیغی ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۵۲

ضرورت های عرصه تبلیغ دینی در خارج از مرزهای جغرافیایی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی چیست و بین تبلیغ در عرصه
داخل و خارج چه تفاوت هایی وجود دارد؟

اولا نحوه، شیوه، خط مشی و محتوای تبلیغ دینی در داخل کشور با خارج از کشور کاملا فرق می کند . و شیوه های کار و محتوای
خطاب دین در داخل باید متناسب با خودمان باشد و در خارج هم مقوله بسیار وسیعی است که آن هم متفاوت است; تبلیغ دینی
در عرصه خارج از کشور در چند شاخه و چند رشته باید مد نظر قرار بگیرد; چون در خارج از کشور ما با اقوام و ملل و ادیان و
بسترهای بسیار متفاوت و غنی رو به رو هستیم .

ضرورت های تبلیغ بر دو پایه استوار است . یکی بیان و دیگری قلم . در سوره الرحمن می فرماید: «علمه البیان » . از اول بیان را به
انسان آموخت تا بتواند از طریق بیان آن محتوای رسالت را برای مردم بازگو کند .

نقش جمهوری اسلامی نقش بسیار مهمی است به ویژه در میان اقوام عرب و اسلامی گرچه ما مخاطب های آشنایی هم در میان
مذاهب مختلف مانند مسیحیان و فرق مختلف، حتی ادیان غیر الهی یا مسالک غیر الهی مانند کنفسیوس و بودا داریم که آنها
احساس نزدیکی و آشنایی و انس با خطاب دینی ما دارند . همین امر ایجاب می کند که ما در عرصه تبلیغ دینی به ویژه در خارج از
کشور خیلی محققانه و واقع بینانه و با به کارگیری ابزارهایی مناسب، طبق شناخت های مناسب عمل کنیم .

به عنوان مثال امروز در واتیکان و از قدیم الایام دوره های تخصصی کشیش هایشان را بر مبنای مناطق جغرافیایی و فرهنگ و زبان
خاصی تربیت می کنند . یک کشیش وقتی می خواهد ماموریت پیدا کند علاوه بر آن چارچوب ها و آموزه های کلی تبلیغ، آن
حساسیت ها و ویژگی های ریز منطقه محل ماموریتش را به او می آموزند . این در عرف سیاسی هم مطرح است . یک سفیر که
می خواهد به غرب در یکی از کشورهای اروپایی برود با سفیری که می خواهد به شبهه قاره برود، فرق می کند . ما متاسفانه
اینچنین عمل نکرده ایم . امروز به قدری بحث ماهواره ها و شبکه های تلویزیونی و رسانه های مختلف، اینترنت و ابزارهای مختلفی
که در دست هست، با پیشرفت سریع ارتباطات در مخاطب یابی مؤثر است که شاید حتی ما را از حضور مستقیم فیزیکی بی نیاز کند
. این در حالی است که ما هنوز استفاده مناسب از این ابزارها را نیاموخته ایم و باید بیاموزیم .

اگر در یک نگاه جامعه شناختی نهادهای موجود در جامعه اسلامی ایران را در نظر بگیریم، یکی از نهادهای اصلی و تاثیرگذار در
زندگی مردم نهاد مذهب است . یکی از طبقاتی هم که مستقیما با نهاد مذهب ارتباط دارد، طبقه روحانیت است، و سازمان حوزه
علمیه به طور مشخص هم کارکردهایی دارد که مهم ترین کارکرد آن تبلیغ دین است . با این وصف حضرتعالی عملکرد حوزه علمیه
را در امر تبلیغ خارج از کشور چگونه ارزیابی می کنید؟

بدون شک نقش حوزه علمیه قم چه برای داخل کشور و چه برای جهان اسلام نقش حیاتی است . چون واقعا امروز جهان اسلام در
یک بحران جدی به سر می برد . در واقع جهان اسلام در زمینه های فرهنگی، عقیدتی، تربیتی و رفتاری از این خلاء رنج می برد . اما
آیا این مسئله واقعا باید لاینحل باقی بماند؟ اصولا آیا راه حل و چاره ای دارد؟ آیا اندیشمندان برای رفع این مشکل طرحی دارند یا
ندارند؟

به عقیده من و با شناختی که از مساحت بسیار گسترده و وسیع جغرافیای بشری جهان اسلام دارم، حوزه علمیه می تواند تا حدود
زیادی این نیازها و خلاها را رفع کند .

اما متاسفانه در حال حاضر از آن پتانسیل علمی که در حوزه علمیه قم و تا حدودی در حوزه علمیه نجف نهفته است، استفاده
شایان و بهره مناسب برده نمی شود . مثالی را از منابع موثق شنیده ام که مرحوم زنجانی یکی از فلاسفه معروف زمان خود در نجف
اشرف بود . در آن هنگام این بزرگوار از سوی دانشگاه الازهر مصر دعوت و نطقی برای اساتید الازهر و طلاب آنجا ایراد فرمودند .
بعد از اینکه سخنان او به پایان رسید و ایشان آمدند که در جای خودشان بنشینند، یکی از حضار، نویسنده معروف مصری، آقای
«طه حسین » ضمن مصافحه با شیخ عبدالکریم زنجانی دست ایشان را می بوسد و می گوید این اولین و آخرین دستی است که من
در عمرم می بوسم . طه حسین از آقای زنجانی می پرسد شما در حوزه چه برنامه هایی دارید و چه تسهیلاتی را دریافت می کنید که
اینقدر با تسلط و با اشراف و بلیغ سخن می گویید؟ آقای زنجانی در جواب به ایشان می فرماید: در نجف اندیشمندان بسیاری وجود
دارد و من کوچک ترین آنها هستم . این بزرگوار اینقدر شان حوزه علمیه نجف را بالا می برد .

اولین مرجعی که در ایران نماینده ای به خارج از کشور فرستاد مرحوم حضرت آیت الله بروجردی بود . ایشان آقای قمی را برای
ایجاد پل، ارتباط و به قول امروزی ها برقراری گفتمان شیعه و سنی که همان دارالتقریب بود، به مصر فرستادند . با اینکه این
دارالتقریب عمر کوتاهی داشت ولی بسیار پر برکت و مفید بود تا حدی که حساسیت بسیاری از دشمنان را برانگیخت و بنا به
دلایلی تعطیل شد . بر این اساس نتیجه می گیریم که در عرصه بین الملل حضور ما ضروری و حیاتی است یعنی در بیرون عطش
وجود دارد، استقبال می کنند و قطعا تحت تاثیر قرار می گیرند .

اما چگونه و چه کسی باید برود و چطور وارد شود؟ امروز بسیاری از مردم جهان دارند اعلام عطش و نیاز می کنند . فرزندانشان را
به قم و نجف می فرستند . حوزه علمیه باید جوابگو باشد ولی براساس شناخت نسبت به آن کشورها باید اقدام کند .

در دهه دوم انقلاب و بعد از فروپاشی کمونیست در روابط بین الملل اتفاقات زیادی افتاد; با توجه به انفجار اطلاعات به نظر شما آیا
از جانب ما در بهره برداری از فرصت پیش آمده برای تبلیغ دین فرصت سوزی نشده است؟

قطعا ما فرصتهایی را از دست دادیم ولی یک سری عوامل بازدارنده طبیعی هم وجود دارد . غفلت های صورت گرفته اما شاید
فرصت حضوری که در برخی از کشورها در اوایل انقلاب داشتیم الآن دیگر آن فرصت ها را نداریم .

با این حال از شیوه ها و مداخل دیگر می توانیم استفاده کنیم . ما باید در داخل ابتدا کادر خودمان را مجهز کنیم . پژوهشها و
تحقیقات میدانی خودمان را از آن کشورهایی که می خواهیم تبلیغ کنیم انجام دهیم . مبلغین خودمان را با شیوه هایی که خیلی
حساسیت آن کشور را برنیانگیزد، و حکومت ها از این حرکت آنها احساس خطر نکنند، آماده سازیم .

۱۰ سال اول جنگ که محصور بودیم . ۱۰ سال دوم وقتی ارتباطات دیپلماتیک ما با کشورها به ویژه کشورهای عربی و اسلامی
روان تر و بازتر شد و پیشرفت کرد، آن روابط رفته رفته از همان امکانات علمی که خودشان برای آن کشورها قائل هستند و ارائه
می دهند از آنها هم خوب استفاده نکردیم; چون ما خودمان را برای پوشش این حجم بزرگ آماده نکرده بودیم . امروزه جریان
مسیحیت صهیونیستی از تمام جنایت های اسرائیلی ها حمایت های بلاشرط می کنند . کشتار مردم مظلوم فلسطینی در اردوگاه
صبرا و شتیلا در لبنان حتما در خاطر شما هست . می دانید که این عملیات به رهبری مستقیم «آریل شارون » نخست وزیر فعلی
اسرائیل انجام شد . بعد از این به قدری بازتاب منفی این فاجعه و جنایت ضد بشری جهانگیر شد که خود اسرائیل مجبور شد
«آریل شارون » را توقیف کند و دادگاه عالی اسرائیل برای مدتی شارون را ممنوع الوزاره کرد . اینقدر این مسئله انعکاس زشت و
نفرت انگیزی داشت که حتی، دو سال پیش با ورود شارون به حریم مسجدالاقصی و شکستن حرمت این مسجد مبارک و منور،
انتفاضه دوم شکل می گیرد . با این وجود در حال حاضر بر طبق نظر سنجی های صورت گرفته نتیجه این می شود که آقای شارون
در طول تاریخ نخست وزیرانی که در اسرائیل حکومت کرده اند، محبوب ترین چهره در اسرائیل است و بیشترین حمایت و
پشتیبانی از او می شود .

حال سؤال این است که چطور شد، آن «آریل شارون » که ممنوع الوزاره بود آمد، محبوب ترین نخست وزیر شد؟

این محبوبیت به برکت حمایت مسیحیان صهیونیست است . چرا؟ چون مسیحیت صهیونیستی معتقد به انهدام مسجد الاقصی
است و ورود شارون را به عنوان اولین ضربه کلنگ برای انهدام مسجد الاقصی تلقی می کنند . آنها به قدری مسئله انهدام مسجد
الاقصی را جدی گرفته اند که حتی زیر مسجد الاقصی را خالی کرده اند . جالب است بدانید در تاریخ یکی از حوادث بسیار غمبار،
آتش سوزی «مسجد الاقصی » بود که در سال ۱۳۴۶ ه . ش (۱۹۶۷ م) یک مسیحی صهیونیست آن را آتش زده بود نه یک یهودی .

بخاطر همان اعتقاد به انهدام مسجد الاقصی و ساختن معبد در آن، امروز حتی سنگ های معبد سلیمان را نیز آماده کرده اند و
لباس خاخام ها را با یک تشریفات دینی و رسومات مذهبی آماده و وردها و ذکرهای دینی برای ورود و خروج این معبد را هم آماده
کرده اند .

الآن آنها برای وقوع این امر حتی تمرین می کنند تا حدی که در یکی از ایالت های آمریکا یک گوساله قرمز که باید در پای معبد
ذبح شود، را آماده و بزرگ نگه داشته اند .

آنها اینقدر این مسئله را قریب الوقوع می دانند که واقعا تمام مقدمات انهدام آماده شده، و حتی دو ماه پیش وزیر امنیت داخلی
اسرائیل گفت: «چه مانعی دارد یهودیان هم مثل مسلمانان وارد مسجد الاقصی شوند و مراسم دینی خود را انجام دهند .» و الآن
بحث است که این کار را انجام دهند یا نه . آنها حتی دو بار نقشه برای تخریب مسجد ریخته اند و هر دو بار می رفت که این نقشه ها
عملی شود ولی خود خاخام های یهودی جلوی انهدام را گرفتند . یکی بخاطر انعکاس افکار عمومی جهان و جهان اسلام و دیگری
مسئله آسیب دیدن دیوار ندبه خودشان و خانواده های یهودی که پیرامون مسجد الاقصی زندگی می کنند .

این مسائل هست . حتی امروز جنگ آمریکا علیه عراق را توجیه دینی می کنند . علی رغم اینکه بسیاری از کشیشان انجیلی
پروتستان غیر صهیونیست، مجلس کلیساهای ملی آمریکا شصت هفتاد نفر جمع شدند، قبل از آغاز جنگ رفتند از آقای جورج
بوش وقت بگیرند و بگویند که آقا این جنگ توجیه اخلاقی، توجیه سیاسی و توجیه دینی ندارد و خواهش می کنیم نجنگید .

بوش پس از مشورت با برخی مسیحیان صهیونیست اجازه نداد کشیشان با او ملاقات کنند زیرا آنها معتقد بودند باید این جنگ
اتفاق بیافتد . آنها معتقد بودند که این یکی از پیشگویی های «تورات » با عنوان «جنگ بابل » است و در واقع آنها می خواستند انتقام ..
. بابلی را بگیرند … بیانات جورج بوش مخوف تر از این هم هست . جورج بوش در یکی از صحبت هایش می گوید:

برای ما مهم نیست که ما در زمان صلح یا جنگ به سر ببریم . ما برای تحقق عدالت بجنگیم یا از طریق مذاکرات صلح آمیز، مهم
برقراری عدالت است که هدفش همان بازگشت حضرت مسیح و زمینه سازی برای حضرت مسیح است .

خودشان را نمایندگان و دست قدرتمند خدا می دانند . خودشان را یدالله می دانند . جنگی که آمریکا علیه عراق راه انداخت جورج
بوش پیرامون آن گفت: «این به امر خداست » تا حدی که در عکس العمل به این گفته بوش آقای پاپ «ژان پل دوم » ، یکی از بی
سابقه ترین حرکات سیاسی خود را انجام و خطاب به بوش گفت: «این جنگ نه فقط به امر خدا نیست بلکه این جنگ ضد خداست » .

بلافاصله مسیحیان صهیونیست که خیلی پرخاشگر و بی پروا هستند، می گویند: «این همان مسیح دجال است » . این «آنتی
کریست » است .

نوع ادبیات سران جریان مسیحیت صهیونیستی چیست و سران فکری آنها چه کسانی هستند؟

این اندیشه ها در اصل یک ریشه توراتی و انجیلی دارد . یکی از اندیشه های ثابت مسیحیان صهیونیست اعتقاد به عصمت حرفی
کتاب مقدس است . یعنی به هیچ وجه حاضر نیستند، تحلیل پیرامون واژه های ظاهری و ظاهر الفاظ انجیل یا تورات را بپذیرند .
آنها این اندیشه را «عصمت حرفی کتاب مقدس » می نامند .

این در حالی است که اینها در توجیه برخی از اعمال خود که با ظاهر واژه ها نمی خواند دوباره به تاویل گرایی و تحریف گرایی پناه
می برند; منتهی اصل مبدا اعتقادی اینها این است که حقیقت جهان را فقط ما درک کرده ایم و ما از جانب خدا مامور هستیم که
بشریت را به سعادت، آزادی و کرامت انسانی برسانیم . دیگر مردمان به این مسائل جاهل هستند و فقط ما صلاحیت درک این
ارزشها را داریم و مامور هستیم که نه فقط آنها را ترویج این اندیشه ها را در روی زمین عملیاتی کنیم و هر جا با مانع رو به رو شدیم
چون این عمل ممانعت وقوف در تحقق اراده الهی است، حق داریم با هر شیوه ای آن را سرکوب کنیم . با این تفکر آنها برای دیگران
هیچ حقی قائل نیستند . براساس این جهان بینی آنها خود را منادی دمکراسی و بیان آزادی اندیشه می دانند .

محور این منطق و محور این امر را بازگشت مجدد حضرت مسیح می دانند و خودشان را ممهدون و زمینه سازان ظهور حضرت
مسیح می دانند .

اولین مسیحی صهیونیست که وارد کاخ سفید شد آقای «جیمی کارتر» بود . ایشان وقتی وارد کنیسات اسرائیل شد در دیدارش از
اسرائیل در دهه هفتاد میلادی، خطاب به اعضای کنیسات می گوید:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.