پاورپوینت کامل ناهمواری های «راه خورشیدی » ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ناهمواری های «راه خورشیدی » ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناهمواری های «راه خورشیدی » ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ناهمواری های «راه خورشیدی » ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

قسمت اول

اشاره

بازگشایی گفتگوی نقادانه می تواند دریچه های اندیشه را بازگشوده و فرهیختگان را بصیرت افزاید و نوآموزان عرصه فرهنگ را
نکته ها باز نمایاند .

نقد حاضر با این هدف نشر می یابد صد البته پس از ارائه، باغ بازشنود دیدگاه های مؤلف راه خورشیدی باز خواهد بود .

«پگاه »

چندی است که کتاب «راه خورشیدی » به بازار آمده است . این کتاب مظهر شور، شیدایی و دلدادگی است; گرچه عشق و
سرسپردگی به گفته مولوی:

در وجود تو شوم من منعدم

چون محبم حب یصمی و یصم

اما نیرویی پرتوان و خلاقی است که دلباخته را وا می دارد، دست از پا نشناخته بی دریغ تمام هستی خود را درپای دلدار بریزد .
نویسنده پرتلاش «راه خورشیدی » ، با سبک خاص خود، با روزی ده ساعت کار، توانسته به مدت شش ماه کتاب را به انجام برساند .
از آغاز انتشار کتاب، ارزیابی های شفاهی و کتبی درباره آن آغاز گردید که طبق معمول، ارزیابی های شفاهی بسیار بیشتر و
صادقانه تر بود . تاکنون از سوی دوستان و آشنایان نویسنده، نوشته هایی درباره اثر یاد شده نشر یافته که به نظر می رسد، تنها
جنبه های مثبت را لحاظ کرده است . از این رو، لازم بود جنبه های دیگر اثر بازنموده شود تا مگر با قرار گرفتن هر دو نقد در کنار
هم، نقدی تمام عیار و منصفانه از آن صورت بندد .

تا آنجا که به یاد دارم، نخستین اثری که از استاد بزرگوار، شیخ محمد رضا حکیمی خراسانی دیدم، کتاب «امام در عینیت جامعه »
بود (شاید به سال ۵۵ یا ۵۴) . از آن پس با آثار دیگر استاد آشنا شدم، چون حماسه غدیر، جهش ها، بعثت – غدیر – عاشورا، ادبیات و
تعهد در اسلام، مجموعه ارجمند «مرزبانان حماسه جاوید» و سرانجام «مکتب تفکیک » که در حکم «آواز قوی » او بود . گفتنی است
که استاد حکیمی، چونان شادروان دکتر عبدالحسین زرین کوب در مجموعه آثار استاد ویژگی هایی وجود دارد; اصالت، نوآوری،
بعد ادبی، جنبه دینی، تنوع، انقلابی گری … .

این ویژگی ها، آثار استاد حکیمی را گیرا و پرجاذبه کرده بود که موجب می شد، همواره در انتظار آثار تازه استاد بمانیم .

در این میان، حس کنجکاوی ما را وا می داشت، تا درباره نویسنده ای که در ورای این آثار است، خاصه پس از شنیدن ماجرای
وصیتنامه دکتر شریعتی، پرس و جو کنیم، چنان که درباره استاد محمد تقی شریعتی، استاد شهید مطهری، استاد محمد تقی
جعفری و جلال آل احمد پرس و جو می کردیم; چرا که آثار چنین کسانی تنها یکی از جلوه های شخصیت آنان است و جلوه های
دیگر می توانست، بسی پرجاذبه تر و دلنشین تر بنماید . از این رو، از هر کس و در همه جا، چراغ به دست جویای ایشان بودیم و
هرکس چیزی می گفت و گاه می بافت، افسانه ای و می رفت به راه .

اما در این گیرودار استاد حکیمی وضع خاصی داشت; از آن رو که گویا ایشان، همواره از درز اطلاعاتی درباره خود ممانعت به عمل
می آوردند .

برای نخستین بار، وصیتنامه دکتر شریعتی، در «کتابشناسی توصیفی دکتر علی شریعتی » برخورد کردم که نشان می داد، استاد
تغییر رویه داده است . از آقای محمد اسفندیاری – نویسنده کتاب – پرسیدم که چگونه توانسته وصیتنامه را از استاد بگیرد؟ او در
پاسخ دانستنی های تازه و شنیدنی ای را باز گفت و افزود که دست اندرکار نگارش خاطرات استاد است . در این باره ایشان را تشویق
کردم و بر بایستگی کار تاکید نمودم .

سرانجام کتاب موعود با نام «راه خورشیدی » از چاپ درآمد، اما – با کمال تعجب – به یک ادعانامه سیاسی بیشتر شبیه بود تا یک
کتاب خاطرات و شرح حال .

یکی از نابسامانی های فرهنگی ما این است که سیاست زده شده، بل اسیر پنجه قهر سیاست است . صبغه سیاسی کتاب غلیظ و
چندش آور است و مطالب آن را به شدت تحت الشعاع قرار داده است .

بیشتر کاستی های کتاب، از این رویکرد نشات می گیرد; بدین دلیل، لازم آمد که مطالب کتاب محک بخورد تا سره از ناسره آن باز
نموده شود . شاید که از پیامدهای ناساز آن اندکی پیشگیری شود .

عیارسنجی و نقد از دو زاویه صورت خواهد بست; یکی زاویه شیوه نگارش و دیگر زاویه داوری ها و چاره گری ها .

۱ . صدق هنری

سید قطب که ناقدی توانا، زبردست و نکته سنج در ادب عربی بود، در اثر نخست خویش، «مهمه الشاعر فی الحیاه: مسئولیت شاعر
در زندگی » ، اصطلاحی وضع کرد که «الصدق الفنی: راستی هنری » نام دارد . مراد وی این است که گاه مانند شاعری، در بیان
عواطف و یافته های درونی و احساسات خود، «صور خیالی » را بیش از حد به کار می برد تا بگوید مظروف به اندازه ظرف است ولی
در واقع چنین نیست . شاعری معاصر و نامبردار، درمقدمه یکی از مجموعه های شعری خود، خورده گیری برخی ناقدان خود را که
در بهره جویی از ایجازها افراط کرده بود، پذیرفته بود .

نویسنده کتاب «راه خورشیدی » بیش از یک مورد، در چنین خطایی در افتاده است; تو گویی ضرب المثل ها، ابیات کوتاه
سخن های فراوانی در چنته داشته که می خواسته به هر صورت که شده مصرف کند . از این رو ابیات و کوتاه سخن های مشابه به
صورت مکرر بیان می کند . گاه هم خواننده احساس می کند که نویسنده برای یک جمله زیبا، مناسبت سازی کرده، پیش درآمد و
پس درآمد ترتیب داده و در متن جا انداخته است، چون جمله زیبا بوده است، نه برای افاده یک معنای تازه یا یک ایده مهم; شاهد
مثال این ادعا فراوان است که برخی از آنها را می آوریم و به برخی دیگر به ارجاع اشاره می کنیم:

× ص ۳۶ و ۳۷

نویسنده پس از تمجید و تجلیل از آقای حکیمی، در خصوص خاطره وی که می گوید: به هنگام تحصیل کاسبان را می دید که
زحمت می کشند تا طالبان علم تحصیل کنند و ایشان احساس مسئولیت می کرده، آورده است:

«باری، این خاطره حکیمی، این سخن ناصر خسرو را به یاد می آورد که برغرور و ادعای دانشوران مغرور خط بطلان می کشد:

اگر شاعری را تو پیشه گرفتی

یکی نیز بگرفت خنیاگری را

و مناسب تر از سخن ناصرخسرو، سخن ادیب پیشاوری است که به آقایان هشدار می دهد، همان یک قرص نان که در خوان دارید،
حاصل تلاش صدها کارگر است .

ز سیصد فزون کارگر بایدی

که تا خواجه را نان به دست آیدی

و فراتر از سخن ادیب پیشاوری، سخن انوری است که تذکر می دهد، نان خوردن آقایان بسته به کار نهصد پیشه ور است:

آن شنیدستی که نهصد کس بباید پیشه ور

تا تو نادانسته و بی آگهی نانی خوری

و فراتر از همه اینها، سخن خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اخلاق ناصری است: در احادیث گویند که آدم – علیه السلام – چون
به دنیا آمد و غذاطلب کرد، او را هزار کار ببایست کرد تا نان پخته شد، و هزار و یکم آن بود که نان سرد کرد، آنگه بخورد و در
عبارت حکما همین معنی یافته شود، براین وجه که هزار شخص کار کن بباید تا یک شخص کارکن بباید تا یک شخص لقمه ای نان
در دهن تواند نهاد .

و جدی تر از همه، حدیث رسول خدا (ص) به روایت امام صادق (ع) است: الخبز فانه قد عمل فیه ما بین العرش الی الارض و ما
فیها من کثیر من خلقه; یعنی نان را بزرگ دارید که برای فراهم آمدن آن، هرچه میان عرش تا است و بیشتر آفریده های روی زمین،
کار می کنند» .

چنانکه می بینیم مضمون همه شواهد یکی است و کافی بود، نویسنده یکی از این همه را بیاورد تا مرادش روشن شود یا مورد تاکید
قرار گیرد . در اینجا نکته ای است که شایسته است باید بدان توجه داشت; به اعتقاد من، استاد حکیمی به استفاده از وجوهات
شرعی اشاره دارد; اگرچنین باشد، تمام شواهد که نویسنده یاد کرده، بی مورد خواهد بود .

× ص ۱۷

در اینجا نویسنده به قول اشاعره اشاره می برد که «هرچه خدا کند عدل است » و مدعی است، کسانی هستند که با آنکه این را برای
خدا نمی پسندند، برای بندگان خدا می پسندند و همه گفتار و کردار بنده را عین حق می دانند و تصدیق می کنند . سپس برای
بیان مطالب چهار عبارت را بیان می کند که همگی مضمون دارند:

«هرچه آن خسرو کند شیرین بود» و «هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است » و «هرچه دوست کند، دوست داشتنی است » (کل
مافصل المحبوب محبوب) .

در صورتی که با آوردن یکی از این مثل ها بسنده می نمود .

×اما ماجرای مناسب سازی:

نویسنده در ص ۳۹۷ می نویسد: «… برخی از دوستداران او، برخی از افکارش را نمی پذیرند و حتی با آن مخالفند و نکته همین
است که عده ای ضمن مخالفت با افکار حکیمی، به او ارادت دارند» . پس از دوازده سطر، باز به همین مطلب باز می گردد که در
اینجاست که برای مناسبت سازی، سخنان سابق را تکرار می کند تا بتواند یک بیت که به نظر او زیبا آمده، در کتاب جای دهد;

«استاد حکیمی از آن اندک شمار اشخاصی است که می شود برخی افکارش را قبول نداشت، اما نمی شود او را دوست نداشت .
می توان از برخی افکارش سرتافت » . راست گفته اند که:

دریغ است روی از کسی تافتن × × × که دیگر نشانه چنو یافتن

که چنان که می بینید، مطلب جدیدی را در برندارد .

کاستی یاد شده در صفحه های ۳۸۶، ۴۱۴، ۴۰۶ – ۴۰۴، ۶۹، ۵۹ و ۶۰ مشاهده می شود .

۲ . عربی زدگی سبک نگارش: پیش از این اهتمام به زبان عربی، چه به صورت مستقل و چه در متن نگاشته های فارسی، به دو دلیل
انجام می یافت: یکم . خیال اینکه زبان فارسی در انتقال یافته های بلند و دریافته های ژرف و پربار ناتوان است و زبان عربی پرتوان; از
این رو زبان عربی زبان علم به شمار می آمد و بسیاری از آثار دانشمندان ایرانی به عربی نگارش یافت . ایرانیان در زبان عربی تبحر و
مهارت یافتند و به قواعد زبان عربی پرداختند . به مثل جلال الدین محمد مولوی، سعدی شیرازی و حافظ شیرین سخن، در
عربیت تبحر و حتی دعوی داشته اند . در صورتی که قواعد زبان فارسی را هندیان بنیاد نهادند و محققان هند و در دوران معاصر
محققان روسی و ترک، منابع آن را فراهم کردند .

دوم . عربی گفتن و نوشتن فضیلت و کمال بود; خواجه شمس الدین محمد حافظ می فرماید:

اگر چه عرض هنر پیش یار بی ادبی است

زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است

که نشان از این تلقی دارد . این بود که «عربی زدگی » بر نثر فارسی خیمه زد و بسیاری می خواستند، فضل و کمال خود را در
نوشته های خود بازتاب دهند، از این رو بی جهت و باجهت، عبارت ها و کلمات نامانوس عربی را وارد متون فارسی می کردند و فضل
خود را نشان می دادند .

اما به یکباره برای زبان فارسی احساس خطر شد و موج عربی ستیزی – نه عرب ستیزی – بالا گرفت . دکتر صاحب الزمانی
می گوید: «اینک، در این میان «تصوف عشق » ، به ویژه در مکتب مولوی و شمس، از این وابستگی و تابعیت فارسی از عربی، آشکارا
رنج برده و در فقد عربی زدگی و نحوی گری، و کسب استقلال برای زبان فارسی، بی پروا کوشیده است!»

و باز گوید: «… و شمس، چنان که می دانیم، با وجود تسلط بر زبان عربی و ستایش آن، فارسی را آشکارا بر آن ترجیح داده است .

– و زبان پارسی را چه شده است؟! بدین لطیفی و خوبی که آن معانی و لطایف که در «پارسی » آمده است، در «تازی » نیامده است .

– زهی قرآن پارسی؟ زهی وحی ناطق پاک » .

در سال های پس از این، گام هایی کارآمد و تاثیرگذار، در راه پیراستن زبان فارسی از عربی زدگی برداشته شد; «اندیشه ساده نوشتن
را در نخستین سال های سده یازدهم هجری، شیخ ابوالفضل رکنی وزیر اکبر شاه (۹۶۳ – ۱۰۱۴ ق) بر زبان آورد … . وقتی زبان و
بیان او را با دیگر نویسندگان همزمان، و به ویژه دبیران دربارها کنار هم می گذاریم، می بینیم که کاربرد واژه های عربی از ۶۰ تا ۷۰
درصد، یکباره به ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش می یابد . شیخ ابوالفضل می گفت که باید کتاب ها را ساده کنیم، تا شماره بیشتری از مردم
بتوانند کتاب بخوانند و خود او کلیله و دمنه بهرامشاهی، ترجمه نصرالله منشی را ساده تر و کوتاه تر باز نوشت و به آن، عنوان عیار
دانش داد … پس از مرگ ابوالفضل نزدیک دو قرن، کسی به راه او نرفت تا در زمان قاجاریان، دبیرانی چون ابوالقاسم قائم مقام،
گام های تازه ای در این راه برداشتند … ابوالقاسم قائم مقام، چهره سیاسی سده سیزدهم هجری، در کنار بازیگری های چرخ
سیاست، بازار شعر و نویسندگی خود را هم از رونق باز نداشت و در نوشتن مقاله ها و نامه ها شیوه ای را پیش گرفت که پیروی از
روش سعدی بود، اما لطیفه های تازه هم در آن دیده می شد، جمله هایش کوتاه و رسا بود; کلمات سنگین و ناآشنای تازی که چند
قرن آب و رنگ نگارش بود، در آن به چشم نمی خورد» .

تازی که چند قرن آب و رنگ نگارش بود، در آن به چشم نمی خورد .»

نویسنده «راه خورشیدی » در نگارش خود راه و رسم برافتاده را به کار گرفته است که خدا نکند آغاز فصل جدیدی از این گونه
نگارش ها باشد; خاصه اگر نویسنده بد سلیقه و بی سواد هم باشد .

اینک شاهد مثال هایی از شیوه نگارشی عربی زده نویسنده:

الف . گاه نویسنده مجله مستقل عربی وارد متن می کند و جا می اندازد:

– ص ۸۶; هنگامی می توان دو چیز را کنار هم نهاد و به هم ضمیمه کرد که میان آنها سنخیت و تجانسی باشد (السنخیه عله
الانضمام)، در غیر این صورت التقاط است .

– ص ۱۵۶; گمان می کنم، اگر همه آثار اساطین شیعه … در یک کتاب چکانده و خوشخوان شود، جملگی خوانندگان منصف آن
بگویند: سلمنا! فثبت ولایه علی بن ابی طالب .

– ص ۳۲۰; این گونه کتاب ها در گذشته وجود نداشته و یا بسیار نادر بوده است و النادر کالمعدم .

– ص ۳۳۷; توگویی اینان «جاهل بما کان و عالم بما لم یکن » هستند .

– ص ۳۹۰; اگر هم این بیماری شایع شود، نمی گوید: «البلیه اذا عمت طابت » و «المحنه اذا شاعت سهلت » همچنین ص ۳۳۳، ص
۳۸۱، ص ۳۹۱ و … .

شگفتا! مثل هایی که به زبان عربی آمده، مشابه فارسی دارد که گاه خود همراه مثل عربی آورده و گاه هم نیاورده; خوب است که
نمونه هایی از هر قسم را بیاوریم:

– گونه نخست که به ترتیب در صفحه های ۱۷، ۳۷۵، ۳۹۷ آمده است:

× کل ما فصل المحبوب محبوب

هرچه آن خسرو کند شیرین بود

× و استکبر الاخبار قبل لقائه

فلما التقینا صفر الخبر الخبر

زخوبی و دیدار و فر و هنر

بدانم که دیدنش بیش از خبر

×و ملیحه شهوت بها ضراتها

و الفضل ما شهوت به الاعداء

معترف گشته به حسنش همه همشویانش

هنر آن است که دشمن بپذیرد آن را

– نمونه هایی از گونه دوم که به ترتیب در صفحه های ۳۸۱، ۳۹۰، ۴۱۳ وارد شده است:

× لیس فی الدار غیرنا دیار

× البلیه اذا عمت طاب

× لکل مقام مقال

نویسنده در گونه نخست می توانست به امثال فارسی بسنده کند و در موارد سه گانه پسین، می توانست نمونه هایی فارسی بیاورد;
نظیر

× گر تو نه ای یار بگو یار کو

جز تو در این دایره دیار کو

×بلای عام جشن تمام

× نگویم لب ببند و دیده بر دوز

ولیکن هر مقامی را مقالی

ب . گاه شبه جمله عربی را وارد بافت جمله فارسی می کند:

– ص ۱۶۳; کاتب خدا، ما بین الدفتین، مبهم نیست … .

– ص ۲۳۶; استاد حکیمی، حوزه نشینان را، من الباب الی المحراب … فرا می خواند … .

– ص ۳۶۳; من این بیت را، که لسان القال اقبال لاهوری است … .

– ص ۳۷۶; … زندگی می کند و قلیل الماونه است … .

– ص ۳۸۱; … ثقیل الهضم شده است … .

– ص ۳۹۵; اهل مدارا و اهل اغماض ولین العریکه است … .

۳ . بکارگیری واژه ها و اصطلاحات نامانوس و ناآشنا: به کارگیری کلمات و ترکیب های نامانوس و تاحدی بیگانه چون:

ناقلان آثار ثقیل الهضم، غایه القضوی، مهضوم، مهتوک، اساطین، پراتیک، پراکسیس می شاید، تماوت، استضائه، ستیهندگی،
خستو و … .

البته حساب واژه هایی چون ستیهنده جداست، چون واژه هایی اصیل در فارسی است که حق حیات دارند، اما در کاربردهای
امروزین فارسی، بدان ها بی مهری شده است . تدبیری می باید اندیشید که این واژه ها که گاه زیبا و با ظرفیت و کارا است، به جریان
افتد . بد نیست که چندی از این واژه ها آورده شود:

آذرنگ، آوند (ظرف)، سگالش (توطئه)، چوانداختن (شایع کردن)، ایتوک (مژده)، اندخس (پناهگاه)، آک (آفت)، ایمه (بی فایده)
، گرم فهم (تیزهوش)، همالان (همتایان)، یارمند (معاون)، ملالوش (شلوغی)، زردگوش (درون دار، و منافق)، راهگیر (مسافر)،
راستینه (واقعی)، دروند (کافر، فاسق)، امروزین، فردایین، خردنگرش، چخیدن (دم زدن)، آبکوهه (موج آب)، آبگذار (معبر آب)،
آتشین پنجه (ماهر)، آداک (جزیره)، آبورز (غواص) و … .

سزوار است که واژه هایی از این دست، در چشم انداز دانشوران خوش فکر و با سلیقه قرار گیرد، تاپسند افتد و در چرخه واژه های به
کار رفته، جا باز کند . استاد دکتر کزازی دیر زمانی است که به گونه ای جدی و گسترده، این شیوه درست را در پیش گرفته که به
نظر می آید، در کار خود کامیاب بوده است . استاد محمد رضا حکیمی هم، اندکی این شیوه را به کار گرفته است; البته کسانی هم
بودند که در این راه، بخت یارشان نبود .

یا مگر من غلط شنیدستم

یا که پروانچی غلط کاراست .

به هر تقدیر، این گونه از کاربرد، چنان نیست که سزاوار آن همه منفعت گویی و ستایش باشد ; چرا که هر کس اندک مایه ادبی و
اند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.