پاورپوینت کامل ستایش میانمایگی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ستایش میانمایگی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ستایش میانمایگی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ستایش میانمایگی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

این روزها شاهد تب تازه ای هستیم; دفاع از سینمای سرگرم کننده هالیوود میان ما، از کوچک و بزرگ، بی دین و متدین
نمی شناسد و تازگی هم ندارد . اما امروز بیش از هر زمان، ژورنالیسم ما با افتخار علیه سینمای فرهیخته، معنوی و به سود
سینمای امریکایی دچار استغفار شده است . نوشته حاضر درباره همین پدیده است; آیا در میان این همه صدای موافق، امکان
شنودن یک آوای متمایز و دفاع از آزادی نشنودن آن صدا وجود دارد؟ دوره هایی از تاریخ ملت ها وجود دارد که در طی آن دوره،
نیروهای فکری یا کسانی که در جایگاه روشنفکری و یا کار فکری قرار دارند، دچار نوعی انزجار از فرهیختگی، روشنفکری و نخبگی
می شوند . من دقیقا هر سه کلمه را به کار برده ام، زیرا می دانم که این هر سه با هم متمایز هستند . دلایل این تنفر و سپس شورش
علیه اندیشیدن و هنر آفرینی، می تواند هر بار از بار پیش متمایز باشد و هر جا با جای دیگر فرق کند .

امروز در میان روشنفکران غرب گرای ما، گرایش حادی رشد یافته که ظاهرا از موضع گیری های فرهیخته روشنفکری و نقد نظام
سلطه جهانی که پیش از این از مشخصه های روشنفکران چپ گرا بود، دست شسته است و آن را نشانه ای کسالت بار از گذشته ای
سپری شده می داند، و در عوض با نگاهی پوپریستی در مقیاس جهانی، خواهان هم آوا شدن با نظم نوین جهانی و میلیون ها
میلیون مردمی است که به سینما می روند و عاشق فیلم های هالیوودی هستند .

این روشنفکر واره ها به بهانه نفی روشنفکری، حمایت خود را از سینمای عامه پسند آمریکایی جار می زنند . همین استدلال در
سیاست هم وجود دارد . آنان به سبب قدرت غرب و اکثریت حاکم کشورهای دوروبر آمریکا، تصویری غیر قابل انتقاد از غرب و به
ویژه آمریکا ارائه داده اند و به سبب قدرت بزرگ، پندار طرفداری همه مردم از آمریکا را اشاعه می دهند و سپس با این منظر
پوپریستی و وهمی شروع می کنند و از ضرورت همرنگی با جهان و اطاعت از آمریکا سخنی به میان می آورند!

بدیهی است که بررسی وضعیت روشنفکرواره های غربزده سینمایی ما که مشخصه آنها میانمایگی و کم دانشی و پر مدعایی است و
مطبوعات اصلاح طلب را در اشغال دارند، باید بر ریشه شناسی تاریخی، سیاسی و روانشناسانه و فرهنگی آنان و زمینه های نیرومند
اجتماعی – تاریخی ظهور این پدیده استوار باشد و عوامل داخلی و خارجی آن به درستی بررسی شود .

مسلما نگاه «راست » که همه چیز را با یک کلمه، توطئه اجنبی می خواند، سروسامان دارد و چه بسا نشان داده است که وقتی
منافعش حکم کند، خود هم بی میل نیست که از خوان توطئه بهره مند گردد، به شرطی که سردمدار تسلیم خود باشد و هزار
توجیه در آستین دارد; چنین نگرشی قادر به فهم حقیقی مسئله نیست .

وضعیتی که در میان نسل کنونی روشنفکر واره های ضد تفکر و غربزده، و دوستدار سینمای مبتذل امریکایی شیوع یافته، یک
شبه پدیدار نشده است . برای درک آن باید به عوامل بنیادین هستی تاریخی خود توجه کنیم و به مرور تاریخ، از قاجار تا امروز
بپردازیم که البته در این مجال اندک امکان آن نیست و تنها فهرست وار به آن اشاره می کنم .

۱ – جامعه رو به اضمحلال قاجار و سیستم حکومتی فرسوده عشایری که قادر نبود از ریشه ها، هویت و سنت های الهی و ارزش های
ایرانی دفاع کند و نظمی عادلانه و پیشرو را ایجاد کنند و تکامل، پیشرفت و آزادی مشروع ملت را پاس دارد . آخرین حلقه نفوذ
قطعی مدرنیته در سیستم کشورداری، فرهنگ و چالش با سنت های ما را تکمیل کرد و زمینه غایی را آماده ساخت . تاریخ در
تقدیر تکنولوژی مدرن قرار گرفته بود و کشورهای پیشرو در این زمینه، می توانستند هویت خود را حفظ کنند یا مسلط نمایند و ما
قادر نبودیم که بدون تسلیم کور یا عصیان کور، راه عقلانی پیشرفت، ضمن استمداد کردن به ریشه خود تحقق بخشیم . در نتیجه
به طور روز افزونی زندگی مردم و فرهنگ شان تحت تاثیر سیاست های نوکر منشانه قاجار و سپس پهلوی قرار گرفت . این نقطه
پرتگاهی است که روشنفکری غربگرا، راه حل نجات را در تسلیم به نمونه اعلای اعتلای مدرنیت می بیند و با خودباختگی،
غربزدگی را ترویج می کند .

چالش نیروهای استقلال طلب با این جریان، در تمام طول صد سال اخیر، نقش اساسی در مبارزات بزرگ ما داشته است; نهضت
احیای دینی امام خمینی (ره)، نوید جامعه مستقل و در عین حال منزجر از عقب ماندگی و خرافات بود که راه قطعی نو شدن را بر
بستر اسلام، برای حفظ کرامت، هویت، استقلال و آزادی مردم ایران و همه مسلمانان ضروری می دانست . اما از همان روز پیروزی
این جنبش و پیدایش جمهوری اسلامی، هم دوست داران عصیان کور و متحجر علیه غرب و هم هواداران تسلیم کورکورانه به غرب،
تلاش خود را برای ناکام نهادن آن، در همه حوزه ها و از جمله سینما آغاز کردند .

در عرصه اقتصاد و سیاست این چالش ها و جنگ های داخلی و بین المللی علیه ایران اسلامی، کاملا واضح است . در عرصه سینما،
هم هواداران غرب گرایی و هم خواستاران تحجر، تلاش خود را مستمرا پیش بردند و البته به مرور در برابر افراط کاری های
متحجران، لیبرالیته غربزده که اساسا چشم به آمریکا و هالیوود داشت، حضور خود را اعلام کرد و کوشید که سیاست رسمی و
ذائقه مردمی را با بهانه های پوپریستی تحت تاثیر قرار دهد و راه را برای سینمای کلیشه ای آمریکایی و حتی مبتذل هموار کند و
سینمای کلی، مستقل، اندیشمند، منتقد و جدید ما را فلج سازد .

در این جا اصلا بحث استفاده به جا از دستامدهای سینمای داستان پرداز و اصیل آمریکا نیست; بدیهی است این سینما با
جذابیت ها و قدرت سرگرم کنندگی می تواند برای مردم همه کشورها و از جمله ایران مسحور کننده باشد و سینمای ایران هم
می تواند از الگو و اسلوب داستان پردازی هالیوودی برای ساختن آثار جذاب عامه پسند بهره بگیرد; علاوه بر این سینمای فرهیخته
اندیشگون و هنرمندانه هم وجود داشته باشد . نزاع بر سر آن است که در بسیاری از مطبوعات غربگرا که در ادامه همان غربزدگی
لیبرال قدیمی، به حیات خود ادامه می دهند، هجومی به سود ترویج چشم و گوش بسته ارزش های هالیوودی رشد یافته که وجود
هرگونه سینمای مستقل و متفکر را مردود می شمارند و با هزاران نوشته، یادداشت، خبر و نقد یکسویه روسو نسبت به آثار مبتذل،
حتی مثبت ایجاد می کنند و گوش دارند تا ببیند، خبرگزاری ها، مجلات و سایت های آمریکایی چه می گویند و چه می نویسند و آن
را عینا ترجمه می نمایند و به خورد مردم می دهند و به افکار و ذائقه شان شکل می بخشند .

پاورپوینت کامل ستایش میانمایگی ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint، ویژگی این تب روشنفکر واره هایی است که از روشنفکری انتقاد می کنند و پشت «مردم » رخ پنهان می کنند .
آنان می گویند: «مردم » دوستدار سینمای سرگرم کننده آمریکایی و آمریکا هستند، ۹۵ درصد سالن های سینمای جهان، فیلم های
آمریکایی نمایش می دهند; پس این سینما خوب است . گرایش به آمریکا در حوزه نقد این گونه، خود را با پوپریسم توجیه می کند;
اگر سیاست های راست دچار یک پوپریسم عامیانه و بدون چشم انداز آرمانی و ایدئولوژیک و بدون توان تجزیه و تحلیل منطقی و
ریشه ای جهت رشد مردم و توسعه تفکر و روابط و اندیشه قانون گرایی، استقلال خواهی، آزادی گرایی و مردم سالاری است و تنها
رای آنان را می خواهد تا به قدرت خود تحکیم ببخشد و پوپریسم طنینی تهی دارد، برای آنکه هر چیز در پشت آن نهان شود .

در حوزه سینما، هم کسانی که نقاب چپ می زنند، و جامه اپوزیسیون می پوشند و خواهان استحاله جمهوری اسلامی به حکومتی
لائیک یا سکولار و غیر دینی هستند و … با پوپریسم نوع دیگر، از سینمای هالیوود دفاع می کنند و به گرایش ضد مردمی خود
جامه مردمی می پوشانند، اولا آنان مدعی هستند که همه مردم ایران طرفدار امریکا هستند، ثانیا در سطح جهان اکثریت با امریکا
است، ثالثا امریکا بر اکثریت کشورها نفوذ دارد و قدرت اصلی جهان است . این استوار کردن داوری بر «اکثریت » و «مردم » افشاگر
همان ماهیت پوپریستی و میان تهی کسانی است که در دامان قدرت روز پناه می گیرند و بدون توان نقد مستقل به برده
یاست سلطه تبدیل می شوند .

پنهان شدن آنان در پشت قدرت عمومی امریکا و سینمای هالیوود، و مخالفت با هنر اصیل و متفکر و آوانگارد، ما را به یاد موضع
پوپریستی سوسیال ناسیونال های نازی می اندازد . در واقع این تنها نولیبرال های مذهبی و غیر مذهبی ایران نیستند که با «مردم
– مردم » کردن میان تهی، پوپریسم خود را فاش می سازند، بلکه نازی ها و فاشیست ها هم مثل آنان، با اتکا به شور عمومی و قدرت
کور مردم، می کوشیدند که قدرت و حقانیت خود را به اثبات برسانند .

دفاع از سینمای هالیوود، به اعتبار تعداد و شمار تماشاگران فیلم های امریکایی و اطاعت کورکورانه از آن، داوری همان سرشت
مردم گرایی نازیستی است و ماهیت واحدی با آن دارد; هرچند کشمکش ها و چالش های نولیبرالیسم با نازیسم واقعیت داشته
باشد . در واقع آنان اپوزیسیونی هستند که دعوای آنها برای کسب قدرت است و همان سال که سرمایه داری لیبرال آمریکا در برابر
سوسیال ناسیونالیسم آلمان، رقابت خصمانه برای تقسیم جهان داشت، اما از نظر سرشت سلطه امپریالیستی هر دو دارای ماهیتی
واحد بوده اند . و پوپریسم آنان با سوء استفاده حزب کمونیست شوروی از مردم همسان و همانند بود و هر سه ماهیتا مردم را سپر
بلای تقاضاهای ضد مردمی خود کرده بودند .

طرفداران آمریکا که به شمار دوستان آمریکا در جهان و ایران تاکید می ورزند و طرفداران سینمای داستان گو و رؤیا یا فروش
آمریکایی از این دسته اند .

پل تاگارت می گوید: پوپریسم ابزار ترقی خواهان، مرتجعان، دمکرات ها و خودکامگان چپ و راست بوده است . دلیل این همه
انعطاف پذیری در «قلب خالی » پوپریسم نهفته است . پوپریسم تعهدی در برابر ارزش های بنیادی ندارد . ایدئولوژی های دیگر
آشکار یا پنهان به یک یا چند ارزش، مانند برابری، آزادی و عدالت اجتماعی تکیه می کنند، در حالی که این گونه ارزش ها در
پوپریسم هیچ جایی ندارد . به همین دلیل پوپریسم با طیف وسیعی از مواضع سیاسی جور در می آید و غالبا به ضمیمه ای برای
ایدئولوژی های دیگر تبدیل می شود .

عجیب نیست که سوء استفاده از مردم برای ابراز قدرت در ایران هم، چپ و راست، و مذهبی و ضد مذهب نمی شناسد .

طرفداران سینمای امریکا هم که صحت داوری خود را قدرت سرگرم کننده همگانی و استقبال همه مردم از این سینما نام
می برند، نقاب اسلام یا ضد اسلام به چهره دارند; با این همه برای نابودی سینمای ملی یا سینمای معنوی، به سینمای هالیوود
متوسل می شوند و بهانه آنها هم قدرت جذب اکثریت مردم به وسیله این سینما است . در این نگرش هیچ ارزش استتیکی و یا
محتوایی مورد اشاره قرار نمی گیرد، بلکه «مردم » به بهانه ای برای توجیه خود باختگی روحی اینان در برابر غرب تبدیل می شود .
در «پوپریسم » تاکید می شود که پوپریست ها ستایش گر «مردم » هستند تا جایی که ارزش های آنان با ارزش های مورد قبول نخبگان
تفاوت فاحشی داشته باشد . برخی پایبندی به «مردم » را ویژگی تعیین کننده پوپریسم می دانند . به یقین یکی از ویژگی های عادی
پوپریسم تاکید بر طرفداری از مردم است . نخبه ستیزی پوپریسم از همین جا سرچشمه می گیرد . با این همه، باید این پرسش را
مطرح کنیم که مقصود از پایبندی به «مردم » چیست؟

برای «پوپریسم » ، مهم ترین جنبه تعداد «مردم » است . استفاده از این اصطلاح حاکی از آن است که مردم پرشمارند و در اکثریت
هستند . این موضوع استفاده علمی دارد، «آنها» پرشمار هستند; پس مشروعیت بیشتری به کسانی که به نام آنها سخن می گویند
می دهند و پایگاه اجتماعی پرقدرتی هستند که اگر کسی به طور کامل حمایت آنها را جلب کند، از چنان توان خردکننده ای
برخوردار می شود که هیچ نیرویی تاب مقاومت در برابر آن را نخواهد داشت .

نابودی سینمای مستقل و معنوی ایران با تمسک به قدرت خردکننده سینمای عامه پسند امریکایی، هدف پوپریست های
میانمایه ای است که در مطبوعات ظاهر الصلاح و روشنفکرانه ما نفوذ کرده اند; آنان افراطی بی هویت و گمشده، کم دانش، با
اشتیاق آشکار به غربگرایی، و از نظر سیاسی نادان و یا آشکارا مدافع سیاست سلطه اند و به استقلال در هر زمینه و از جمله سینما
نفرت می ورزند .

اگر اندیشه معقول خواهان رشد همه گونه سینمای مشروع، سینمای عامه پسند، سینمای فرهیخته، سینمای معنوی و سینمای
روشنفکرانه است، طرفداران سینمای هالیوودی که به عامی گری افتخار می کنند، مدام علیه گونه های متفکرانه و مدرن سینما
تبلیغ می کنند و ابتکارات هنری را به آشغال، لجن، دروغ و فریب معرفی می نمایند . از این لحاظ، نگاه، منش و ادبیات پوپریستی
اینان بسیار به هیتلر شبیه است . بهتر است به سخنرانی افتتاحیه آدولف هیتلر، در نمایشگاه بزرگ هنر آلمان توجه کنیم، تا به
شباهت ریشه ای دیدگاه این نولیبرال های امروزی وطنی با آن نازی تئوری پرداز پی ببریم; در هر دو جا پوپریسم دستاویز فریب
بزرگ و تاختن به هنر آوانگارد است; هیتلر هم هنر اصیل، نو، متفکر، منتقد، معترض و اندیشه پرداز را هنر منحط می نامد .

نازی ها در ۱۹۳۷ در مونیخ نمایشگاهی با نام هنر منحط برگزار کردند که درآن نمونه آثار هنر آوانگارد، به عنوان هنر انحطاط و
جنون زدگی معرفی شد . آثاری که هیتلر ۱۱ در سال ۱۹۳۵ درباره آنها گفت: «آثار احمق ها، دروغ گوها، یا جنایتکارانی که جایشان در
تیمارستان یا زندان ها است » .

امروز طرفداری از سینمای عامه پسند آمریکایی و هجوم به هنر مستقل ما، به وسیله مطبوعات غربگرا و کارگزاران خام این
مطبوعات، با همان استدلال ها رواج می یابد که هیتلر می گفت!

سیلی که در سال ۱۹۱۸ زندگی های ما را آلود، محصول شکست در جنگ نبود، بلکه فقط توسط آن فاجعه به سطح آمد . از طریق
آن شکست، یک پیکر کاملا بیمار، گندیدگی و فساد خود را بر ملا کرد; اکنون پس از فرو رویختن الگوهای اجتماعی، اقتصادی و
فرهنگی که فقط به ظاهر همچنان کار برد داشتند . فرومایگی ریشه دار نهفته در آنها تسلط یافته، و این در واقع برهمه شئون
زندگی ما غلبه کرده است .

یهودیان، در این زمینه های فرهنگی، بیش از هر زمینه دیگر، آن وسایل و نهادهای ارتباطی را تصاحب کردند که افکار عمومی را
شکل می دهد و در نهایت به حاکمیت خود می گیرد . یهودیت در واقع خیلی بسیار بود; به کمک اصطلاح نقد هنری در مطبوعات
نفوذ کرد و نه تنها به تشویق مفاهیم فطری مربوط به طبیعت و قلمرو هنر و نیز اهداف آن توفیق یافت، بلکه مهم تر از آن، احساس
جامع و کلی در این عرصه را تضعیف و نابود کرد . مطابق چنین نظریه ای، هنر و فعالیت های هنری، در واقع با کارهای دستی،
خیاط خانه های مدرن و صنایع مدسازی هم کاسه می شود و مطمئنا از این گفته پیروی می کند که هر سال یک چیز تازه; یک روز
راپرسیونیسم، بعد فوتوریسم، کوبیسم، شاید حتی دادائیسم و غیره . نتیجه پذیرش این است که حتی برای جنون آمیزترین و
احمقانه ترین مزخرفات هیولایی، باید هزاران عنوان و برچسب برای آنها پیدا کرد …

«ما ناسیونالیست – سوسیالیست ها فقط یک اخلاق را قبول داریم و آن اخلاق ملت است »

کاملا آشکار است که بهانه مردم از سوی هیتلر، شبیه عامه پسندی سینمای هالیوود از سوی منتقدین پوپریست ما است; هر چند
ایشان با لیبرالیته آمریکایی شان خود، دیدن هیتلر را نداشته باشند، همان طور که آمریکا نداشت، اما ماهیت کسب اقتدار، از
طریق مدعای مردم گرایی کاذب که ابتذال را مشروع می نماید، به نام مردم، سینمای معنوی را نابود می کند و سینمای اوهام پرور،
خشونت، فریب، سکس، خیال واهی و داستان پردازی جعلی را گرامی می دارد، با همان گام های نازیستی همانند و هم جنس است .

ستایش قدرت (امر و سلطه و اقتدار آمریکا و سینمای هالیوودی) مطمئنا ستایشی مترقی نیست . سینمای آمریکا و غرب در
خدمت تبلیغ دروغ و سوء استفاده از احساسات مردم و سرگرم کردن آنان با جعلیات است; برای نمونه معتبرترین فیلمی را که
برنده جایزه کن و اسکار شده، در اینجا مورد تجزیه و ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.