پاورپوینت کامل تداوم حضور در نزول و تجلی ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تداوم حضور در نزول و تجلی ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تداوم حضور در نزول و تجلی ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تداوم حضور در نزول و تجلی ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
اشاره و یادآوری:
این مطلب ادامه مقاله ای است که تحت همین عنوان در شماره ۱۲۰ ناتمام مانده و اینک ضمن پوزش از فاصله ای که در ارائه اتفاق
افتاده تقدیم خوانندگان عزیز می شود:
۶ . وحدت صمدی
در نزول به طبیعت، مبدا نزول با شی ای که از آن نازل شده است، در یک مجموعه ی هم عرض قابل شمارش نیست; حال آنکه در
نزول های طبیعی و در نزولی که به تجلی نیست و با تجافی همراه است، همواره می توان مبدا نزول را با اشیای نازل شده به عنوان
عناصر یک مجموعه در قیاس با یک دیگر به شمارش درآورد .
هر یک از موجودات طبیعی در موطن مخصوص به خود هستند و هیچ یک از آنها دقیقا در جایی که دیگر موجودات هستند، واقع
نمی شوند . هر موجود طبیعی در کنار دیگر موجودات و برکنار از آنها است . این قاعده درباره ی مبدا نزول طبیعی و آنچه از آن
نازل می شود، صادق است، به همین دلیل اشیای طبیعی را همواره می توان در کنار یک دیگر به شمارش آورد .
شماره ای که عناصر مجموعه های طبیعی پیدا می کند، بسته به اینکه شمارش از کجا آغاز شود، قابل تغییر است; به همین دلیل در
شمارش های مکرر، هر یک از عناصر می تواند به شماره ی دیگری متصف شود; مثلا وقتی که مجموعه ای مشتمل بر سه عنصر باشد،
اولین عنصری که به شمارش در می آید، اول سه تا، دومین عنصر، دوم سه تا و بالاخره سومین عنصر سوم سه تا است و اگر ترتیب
شمارش عوض شود، عنصری که در شمارش پیشین شماره دو بود، شماره دیگری می گیرد، بدون آنکه محذوری پیش آید .
در نزول به طبیعت و در نزول به تجلی، مبدا نزول به دلیل اینکه تمایز احاطی از اشیای نازل شده دارد، محیط بر آنها است و شی ء
محیط در جایی که شی ء محاط قرار دارد نیز حضور دارد; مثلا اگر از مبدا نزول، دو شی ء به تجلی نازل و صادر شود، احاطه ی مبدا
نزول نسبت به دو امری که از آن صادر شده اند، موجب می شود تا آن دو، هنگام نظر به مبدا نزول، به حساب نیایند; به عبارت دیگر،
اگر به مبدا نزول نظر شود، همه ی آنچه که از او صادر شده نیز در متن حضور یا فروغ او مستهلک می شوند و جز او را ارائه
نمی دهند، اما اگر نظر به اشیای نازل شده دوخته شود، در این مثال، کثرتی دوگانه دیده می شوند و در این حال، عقل این حقیقت
را نیز می فهمد که واقعیتی به دو شی ای که دیده شده است، ختم نمی شود و امر سومی نیز هست که مبدا صدور و نزول آن دو
است، اما چون نظر به آن امر سوم شود، آن دو شی ء، دیگر در کنار و در عرض او دیده نمی شوند تا با او به حساب و شمارش بیایند .
هنگامی که به کثرت نظر می شود، اشیای نازل شده دیده می شوند و واحد محیط، چون در ردیف کثرت نیست، بر شمارش کثرت
نمی افزاید و اگر از آن به عنوان امر سوم یاد شود، برای دفع توهم، این نکته باید افزوده شود که او سوم سه تا نیست، بلکه سوم دو تا
است .
سوم سه تا همان گونه که بیان شد، یک وصف اعتباری است که موصوف آن با تغییر ترتیب عوض می شود، اما سوم دو تا یک وصف
حقیقی است و با لحاظهای مختلفی که به عناصر مجموعه می شود عوض نمی شود; سوم دو تا وصفی است که تنها شی ء محیط به
آن متصف می شود و اشیای متکثری که محاط هستند، هرگز به آن متصف نمی شوند .
تمایز احاطی هر یک از مراتب عالی نسبت به مراتب دانی، با آنکه حضور مرتبه ی عالی را در مرتبه ی دانی تامین می کند، حقیقت
فائق و عالی را در ردیف موجوداتی که در مرتبه ی پایین هستند، قرار نمی دهند . به همین دلیل، خداوند نیز که محیط بر همه امور
و همراه با همه اشیا است، هرگز در ردیف اشیا قرار نمی گیرد و با آنها به شمارش در نمی آید . قرآن کریم ضمن آن که از حضور
فراگیر و همراهی خداوند با همه اشیا خبر می دهد، پندار کسانی را که خدای تعالی را در ردیف اشیا قرار داده اند و او را همراه با
اموری که به تجلی از او صادر شده اند، به شمارش می آورند، پنداری مشرکانه می خواند و از آن به عنوان کفر یاد می کند .
قرآن کریم درباره همراهی خداوند با همه موجودات می فرماید: «و هو معکم اینما کنتم (۱) » ; او با شما است، در هر جا که باشید .
درباره پندار مشرکانه کسانی که خداوند را با اشیا به شمارش می آورند، می فرماید: «لقد کفرو الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه (۲) » ;
کسانی که گفتند خداوند سوم سه تا است، قطعا کافر شدند .
در تعابیر قرآنی، خداوند سوم سه تا نیست و حال آن که سوم دو تا، چهارم سه تا و همچنین ششم پنج تا است (۳) «الم تر ان الله
یعلم ما فی السموات و ما فی الارض ما یکون من نجوی ثلثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لاادنی من ذلک و لا اکثر الا
هو معهم این ماکانوا (۴) » ; آیا نمی بینید خداوند آنچه را در آسمان ها و زمین است می داند، هیچ گفت و گوی محرمانه ای بین سه نفر
نیست، جز آنکه او چهارم آن سه است و هیچ پنجمی نیست، جز آنکه او ششم آنها است و نه کمتر از این و نه بیشتر، جز اینکه هر جا
باشند، او در همانجا با آنها است; یعنی در هرجایی که چیزی وجود دارد، او نیز حضور دارد .
خداوند سبحان، اگر سوم سه تا چهارم چهار تا، پنچم پنج تا و مانند آن بود، در کنار اشیایی قرار می گرفت که از او نازل شده اند و او
در همان جایی که اشیا هستند، با آنها حضور نمی داشت، لیکن چون سوم دو تا و پنجم چهار تا است، از همان خصوصیتی برخوردار
است که بخش اخیر آیه از آن خبر می دهد، یعنی «هو معهم اینما کانو (۵) » ; او با آنها است، در هر جایی که باشند .
در دیدگاه قرآنی به دلیل اینکه همه عالم به تجلی از خداوند صادر شده است، او واحدی است که در همه احوال با همه موجودات
همراه است و در عین حال، با هیچ یک از آنها به شمارش در نمی آید و یگانه و یکی همه است; یعنی واحدی است که دومی برای آن
متصور نیست تا آنکه در کنار آن کثرتی را به وجود آورد .
خداوند سبحان چون نامحدود است، کران و کناری ندارد، او محیط و فراگیر است و چیزی در ردیف او نمی تواند واقع شود تا با او به
شمارش درآید، به همین دلیل وحدت او وحدتی است که در شمارش قرار نمی گیرد; یعنی وحدت او وحدت عددی نیست .
امام علی (ع) درباره وحدت خداوند سبحان می فرماید: «واحد لا بالعدد (۶) » ; او واحد است، اما نه به عدد . شی ای که وحدت
عددی دارد، می تواند کثیر باشد، به همین دلیل خبردار شدن از اصل به وجود آمدن، ملازم با خبردار شدن از اصل وجود آن ملازم
با خبردار شدن از کمیت و عدد آن نیست، مثلا وقتی می دانیم در محلی انسان هست، از این خبر به تعداد افرادی که در آن محل
است، نمی توانیم پی ببریم، لیکن هستی نامحدود به گونه ای است ک به تنهایی بر وحدت خود دلالت می کند; یعنی اگر هستی
نامحدود محقق باشد، بیش از یکی نخواهد بود .
وحدت از متن واقعیت و هستی او منفک نمی شود، ضمن اینکه فراگیری، شمول، احاطه و حضور از او سلب ناشدنی است . غیری با
او به شمارش نمی آید تا آن غیر، ولد یا والد او به حساب آید . دومی برای او فرض نمی شود تا آن دوم، مثل و مانند، و شریک یا انباز
او پنداشته شود . این معارف، اندکی از معارف بلندی است که سوره توحید از آن خبر می دهد: «بسم الله الرحمن الرحیم× قل هو
الله احد× الله الصمد× لم یلد و لم یولد× و لم یکن له کفوا احد» به نام خداوند بخشنده مهربان . بگو او الله یگانه است، خداوند صمد
و فراگیر و بی نیاز . نه فرزندی دارد نه فرزند کسی است، نه زاده است نه زاییده شده است و هیچ مانندی برای آن نیست .
صمد، سنگ پری است که هیچ خلل و فرجی در آن نیست و هیچ بیگانه ای را به حریم آن راه نیست . وحدت صمدی، وحدت
فراگیری است که جایی از آن خالی نیست . آیات سوره توحید و همچنین آیات آغازین سوره حدید بر وحدت فراگیر، احاطه و
شمول خداوند نسبت به همه موجودات دلالت می کنند . از امام سجاد (ع) روایت شده است که خداوند سبحان می دانست که در
آخرالزمان اقوام متعمق و ژرف نگری خواهند آمد، از این رو، سوره مبارکه اخلاص و اوایل سوره مبارکه حدید را نازل کرد . (۷)
۷ . نزول و صدور
در نزول اشیا از خزائن الهی، نزول با صدور و آفرینش همراه و قرین است، حال آنکه در نزول طبیعی، شی ء جدیدی آفریده
نمی شود و تنها بعد مکانی شی ء نازل شده تغییر می کند . شی ای که در طبیعت نازل می شود، تغییر مکان می دهد و حرکت مکانی
آن در امتداد یک زمان خاص به انجام می رسد; قطره ای که از ابر نازل شده، دقیقا همان قطره ای است که قبل از نزول در ابر بوده
است و در جریان نزول، تنها جایگاه آن از آسمان به زمین منتقل شده است، و به دلیل اینکه نزول طبیعی تغییر مکانی شی ء است،
پس از نزول، جای شی ء در مبدا نزول خالی می شود و نزول به تجافی انجام می شود .
موجودی که به تجلی از خزائن بی کران خداوند نازل شده و در برزخ به اندازه ای خاص مقدر می شود و از آن پس، در طبیعت
ظاهر می شود، واقعیت برزخی و طبیعی آن، خلقتی جدید و نوین می پذیرد، یعنی واقعیت طبیعی اشیای طبیعی نسبت به چهره
برزخی آنها و همچنین صورت برزخی و ملکوتی آنها نسبت به تکونی که در جبروت و خزائن الهی دارند، نو و جدید است .
صورت طبیعی یک شی ء همان صورت ملکوتی یا جبروتی آن نیست که با تبدیل مکان و زمان جایگاه خود را عوض کرده باشد،
بلکه حقیقت جبروتی و ملکوتی شی ء، همچنان در موطن خود ثابت و باقی است و این صورت جدید که به تجلی نازل شده است،
خلقت و آفرینشی نوین است . به همین دلیل، قرآن که خداوند سبحان را نازل کننده همه اشیا به طبیعت می داند، دات اقدس را
خالق و فاطر آسمان ها و زمین نیز می خواند .
«فاطر» اسم فاعلی از فطر، به معنای شکافتن ظلمت به نور هستی و وجود است; فاطر، خلقت ابتدایی و نخستین می کند . تعبیر
قرآن کریم نیز که می فرماید: «الحمدلله الذی فاطر السموات و الارض (۸) » ; به این معنای که او آسمان ها و زمین را در حالی که
نبودند، ایجاد کرد; یعنی خلقت او نظیر خلقت یک صنعت گر نیست که با تغییر و دگرگونی در یک شی ء طبیعی، آن را از صورتی به
صورت دیگر در آورد . خلقت او آفرینش کسی است که اشیا را بدون آنکه در ملکوت یا ملک از سابقه ای برخوردار باشند، از خزائن
خود نازل نموده و با هر نزول، آنها را برای نخستین بار، در ملک و یا ملکوت ظاهر می کند .
علی (ع) در مورد ابداعی و ابتدایی بودن خلقت خداوند می فرماید: «لم یخلق الاشیاء من اصول ازلیه و لامن اوائل ابدیه بل خلق ما
خلق (۹) ;» مخلوقات را از موادی که ازلی و ابدی باشند، نیافرید، بلکه آنچه را خلق کرد، او خلق کرد .
اضافه اشراقی
هشتمین ویژگی نزول به طبیعت این است که شی ء نازل شده، هویت استقلالی ندارد; یعنی شی ء نازل شده عین پیوند و ربط به
مبدا نزول بوده و واقعیت و هستی آن از ناحیه این پیوند تامین می شود، در حالی که در نزول های طبیعی، شی ای که به تجافی
نازل می شود، پس از نزول، با صرف نظر از مبدا نزول، تحقق دارد; به این معنا که بعد از نزول بود و نبود مبدا نزول نسبت به شی ء
نازل شده بی اثر است .
هویت استقلالی نداشتن اشیایی که به تجلی نازل می شوند، از ویژگی پیشین نتیجه گرفته می شود، زیرا این نوع از نزول، عبارت از
صدور، خلقت ابتدایی، آفرینش نوین و فطرت است; خلقت ابداعی، فطرت و آفرینش ابتدایی نیز یک حقیقت و معنای اضافی است .
در یک تقسیم ابتدایی، می توان موجودات را به دو قسم «نفسی » و «نسبی » تقسیم کرد . موجودات نسبی یا اضافی نیز دو قسم
هستند; اول موجوداتی که اضافه آن ها دوسویه است و دوم موجوداتی که اضافه و نسبت در آنها یک سویه است; اضافه دوسویه را
«اضافه مقولی » و اضافه یک سویه را «اضافه اشراقی » گویند . (۱۰)
موجود:
– نفسی
– نسبی یا اضافی:
– اضافی دوسویه یا مقولی
– اضافی یک سویه یا اشراقی
موجود نفسی موجودی است که حقیقت و معنای آن برای خود آن است، مانند انسان . شی ء نسبی یا اضافی شی ای است که در
معنای آن، توجه به غیر نهفته است و تحقق آن نیز بدون تحقق غیر ممکن نیست .
اضافه مقولی یا دوسویه، نظیر پدر بودن، بلند بودن، فرزند بودن و محب بودن; محب بودن یک وصف نفسی یک وصف نفسی
نیست، بلکه یک وصف نسبی است . معنای «بلندی » ، به دوطرفی نظر دارد که به آنها دو طرف اضافه می گویند . دو طرف اضافه،
دو واقعیتی هستند که معنای بلندی از قیاس و سنجش آن ها با یک دیگر پدید می آید . آن دو شی ء می توانند دو انسان یا دو درخت،
یا دو دیوار و … باشند . وقتی که مقدار و اندازه دو موجود با یک دیگر سنجیده می شود، یکی از آن دو به وصف نسبی «بلندی » ، و
دیگری به وصف نسبی «کوتاهی » متصف می شود . محبت نیز معنایی است که بر دوطرف اضافه متوقف است; یعنی ذات محب و
ذات محبوب . ذات محب می تواند انسان یا هر موجود با ادراک دیگری باشد و ذات محبوب می تواند خداوند سبحان یا یکی از
مخلوقات او باشد .
در اضافه دوطرفه و دوسویه، وجود دو طرف اضافه مقدم بر وجود واقعیت اضافه است، به همین دلیل، نمی توان فرضی را تصور کرد
که دو طرف اضافه یا یکی از آنها، موجود نباشد و اضافه موجود باشد; مثلا انسان یا امری که مورد محبت قرار می گیرد، می تواند
بدون محبت موجود باشد، و لیکن محب بودن انسان بدون انسان و بدون امری که متعلق به طرف دیگر اضافه باشد، ممکن نیست
.
اضافه یک سویه یا اشراقی مانند ایجاد صدور و فطرت است . در اضافه اشراقی، نظیر اضافه م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 