پاورپوینت کامل اقبال، انگاره ها و دیدگاه ها ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اقبال، انگاره ها و دیدگاه ها ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اقبال، انگاره ها و دیدگاه ها ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اقبال، انگاره ها و دیدگاه ها ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
«محمد اقبال » (۱۸۷۷ – ۱۹۳۸) فیلسوف و شاعر برجسته ی پاکستانی را می توان تاثیرگذارترین اندیشمند مسلمان قرن بیستم
دانست . فلسفه ی او، هرچند گزینشی و نمایانگر تاثیر اندیشمندان مسلمان نظیر غزالی و رومی، و نیز متفکران غربی همچون
نیچه و برگسون است، اما اساسا ریشه در قرآن دارد که اقبال آن را، با حساسیت یک شاعر و روشن بینی یک عارف می خواند .
فلسفه ی اقبال معروف به فلسفه ی خودی (حررخح دحث) است . اقبال ضمن نفی ایده ی «هبوط » از بهشت عدن (ذححب) با گناه
نخستین، ظهور انسان ها را بر روی زمین رویدادی افتخارآمیز می داند; زیرا خداوند حضرت آدم را برگزید تا خلیفه و جانشین او بر
روی زمین باشد; موجودات انسانی حاصل تصادفات و اتفاقات محض در فرایند تکامل (ذرخژس درسب) نیستند; وجود جهان
برای آن است که ظهور و کمال «خود» را ممکن سازد; هدف زندگی رشد و تکامل (ژذحذرردحسحا) خود است، [و این امر]
هنگامی رخ می دهد که انسان ها نسبت به جهان بیرونی و آنچه در درونشان نهفته است، آگاهی بیشتری کسب نمایند .
فلسفه ی اقبال، اساسا فلسفه ی عمل است و مساله ی مورد علاقه ی او در درجه ی اول، «ایجاد انگیزه در انسان ها» ست تا برای تحقق
استعداد خدادادی شان تا نهایت درجه تلاش کنند .
زندگی، آثار و فلسفه ی اقبال
۱ . زندگی اقبال
محمد اقبال در سال ۱۸۷۷ م در سیالکوت (۱) هند به دنیا آمد . نیاکان او برهمن های کشمیری بودند و به عرفان (۲) علاقه ی وافری
داشتند . پدرش: «نورمحمد» و مادرش: «امام بی بی » در دینداری و پرهیزکاری مشهور بودند .
اقبال به عنوان یک دانشجوی برجسته، در طول دوره ی تحصیلات آکادمیک خود امتیازهای زیادی را به دست آورد; او امتحان
متوسطه از سوی مدرسه ی «اسکاچ میشن » (۳) را [که توسط مبلغان مسیحی اسکاتلندی تاسیس شده بود] در سال ۱۸۹۳ در
سیالکوت پشت سر گذاشت . سپس به «کالج دولتی لاهور» رفت و در ۱۸۹۷ از همان جا [با درجه ی ممتاز] فارغ التحصیل شد و در
۱۸۹۹ م، به اخذ درجه ی فوق لیسانس زبان عربی نایل شد .
اقبال هنگامی که در کالج دولتی بود، عمیقا تحت تاثیر «سر توماس آرنولد» (۴) دانشمند سرشناس مسلمان قرار گرفت و به توصیه
و راهنمایی او گوش داد و در ۱۹۰۵ به «کالج ترینیتی » (۵) دانشگاه کمبریج رفت . او پس از آموختن فلسفه زیر نظر «ج . م . ی . مک
تاگارت » (۶) [فیلسوف و هگل شناس انگلیسی]، در سال ۱۹۰۷ فارغ التحصیل شد و درجه ی دکترای خود را با رساله ای تحت عنوان
«توسعه ی مابعدالطبیعه در ایران » از دانشگاه مونیخ دریافت کرد .
اقبال هنگام بازگشت از اروپا در ژوئیه ۱۹۰۸، سمت استادی فلسفه و ادبیات انگلیسی را در کالج دولتی لاهور از آن خود کرد و
حرفه ی وکالت حقوقی خود را نیز آغاز نمود . در سال ۱۹۱۱ از کار تدریس دست کشید، زیرا احساس کرد که رسالتی (پیامی) برای
ابلاغ دارد و اگر پیشه ی آزادی همچون وکالت را اختیار کند، بهتر می تواند این رسالت را به انجام رساند . اما او هم چنان تا آخر عمر
به تعلیم و تربیت علاقه مند باقی ماند و با «اورینتال کالج » (۷) «کالج دولتی » و «کالج اسلامیه » (۸) در لاهور، و «جامعه ی ملیه ی دهلی »
در ارتباط بود . در طول جلسات کنفرانس میزگرد در لندن، در کمیته های متعدد مربوط به اصلاحات آموزشی کار می کرد .
در [سپتامبر] ۱۹۳۳ حکومت افغانستان از اقبال و چند تن دیگر [، یعنی سرراس مسعود و سیدسلیمان ندوی] دعوت به عمل آورد
تا ضمن دیدار از این کشور، دولت افغانستان و دانشگاه کابل را پیرامون مسایل آموزشی راهنمایی نماید .
اقبال هم چنین به عملکرد مسلم لیگ (اتحادیه ی مسلمانان) (۹) علاقه پیدا کرد، اما در امور سیاسی مشارکت فعال نداشت . به
جای آن، او در طول سال های ۱۹۱۰ – ۱۹۲۳ م کوشید تا «آگاهی سیاسی » پدید آورد و مسلمانان هند را بیدار کند . در ۱۹۲۴ اقبال
عضو «اتحادیه ی لیبرال ملی لاهور» گردید; در سال ۱۹۲۶ به عضویت «مجلس قانون گذاری پنجاب » برگزیده شد، و در ۱۹۳۰ به
ریاست مسلم لیگ کل هند انتخاب شد و در آن جا به ایراد نطقی تاریخی پرداخت .
او در دومین و سومین کنفرانس میزگردی که در لندن برگزار شد مشارکت نمود، ولی از نتیجه ی آن بسیار ناامید بود .
اقبال در اول ژانویه ۱۹۲۳ [از سوی دولت انگلستان] به دریافت لقب «سر» مفتخر شد .
در آخرین سال های عمر، کسالت مزاج بر زندگانی او سایه افکند . سرانجام، پیکر او پس از مرگش در [صبحدم ۲۱ آوریل] ۱۹۳۸، با
حضور جمعی کثیری از اندیشمندان و میلیون ها نفر سوگوار، در نزدیکی در مسجد پادشاهی لاهور به خاک سپرده شد .
۲ . آثار اقبال
اقبال به واقع جوانی استثنایی بود . او در اوایل عمر شروع به نوشتن شعر نمود و کمی پس از آن که به لاهور آمد، از طریق
مشارکتش در همایش های (جلسات بحث و بررسی) شعری معروف گردید . او به عنوان یک شاعر جوان، تحت تاثیر «میرزا داغ
دهلوی » یکی از نمایندگان مشهور شعر اردو قرار گرفت .
سازمانی که اقبال تمام زندگی خود را وقف آن کرد، «انجمن حمایت اسلام » بود . جلسات سالانه ی انجمن، نیاز شدید عاطفی
مسلمانان هند را برآورده کرد و تبدیل به جشنواره ای ملی گردید .
اقبال مرتب اشعارش را در این جلسات می خواند . درواقع، اشعار او برای هزاران نفری که در لاهور گرد می آمدند تا او را ببینند و
به سخنانش گوش سپارند، از جذابیت فراوانی برخوردار بود .
در یک جلسه ی انجمن در آوریل ۱۹۱۱ بود که اقبال «شکوه » ی معروف خود را قرائت کرد; شعری که آن چنان جایگاه بی همتایی را
در ادبیات اردو داراست که شهرت اقبال مطمئنا می تواند فقط وابسته به آن باشد .
انتشار «اسرار خودی » در سال ۱۹۱۵، رویداد مهمی بود . به دنبال آن، «رموز بی خودی » – که از رشد و تکامل (۱۰) خود جمعی (۱۱) بحث
می کند – در ۱۹۱۸ منتشر شد . «پیام مشرق » نیز در حقیقت پاسخ اقبال به «دیوان غربی – شرقی » گوته (۱۲) در ۱۹۲۳ (نگاه کنید به
مقاله ی گوته، اثر ج . دبلیو . وان) (۱۳) است .
«زبور عجم » در ۱۹۲۷; «جاویدنامه » شاهکار اقبال که کمدی الهی دانته (۱۴) را سرمشق قرار داده در سال ۱۹۳۲; «مسافر» در ۱۹۳۴;
«بال جبریل » در ۱۹۳۵; «ضرب کلیم » و «پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟» در سال ۱۹۳۶ منتشر شد .
«ارمغان حجاز» نیز که مشتمل بر بیت هایی به زبان فارسی و اردو است، پس از مرگ [اقبال] در سال ۱۹۳۸ انتشار یافت .
اقبال علاوه بر آثار شعری خود سه اثر در نثر نگاشت: «علم الاقتصاد» که نخستین کتاب در زمینه ی اقتصاد سیاسی بود که به زبان
اردو منتشر شد و در سال ۱۹۰۳ از چاپ بیرون آمد; «رساله ی دکترای اقبال » یعنی توسعه مابعدالطبیعه در ایران (۱۵) در ۱۹۰۸ به
چاپ رسید; و خطابه های او، یعنی «بازسازی اندیشه ی دینی در اسلام » (۱۶) ، نخست در ۱۹۳۰ از چاپ خارج شد . اقبال هم چنین
مقالات متعددی به زبان اردو و انگلیسی در مجلات و روزنامه های مختلف به رشته ی تحریر درآورد .
۳ . فلسفه ی خودی
فلسفه ی اقبال غالبا فلسفه ی خودی یا خود (۱۷) قلمداد می شود . به نظر او، واقعیت بنیادین حیات انسانی، همان آگاهی مطلق و
انکارناپذیر خود وجود انسان است . به اعتقاد او، ظهور انسان بر روی زمین، رویداد عظیم و پرافتخاری است، نه رویدادی که بیانگر
گناهکاری و خواری انسان باشد . او خاطرنشان می کند که مطابق آیات قرآن، زمین «قرارگاه » [مستقر] انسان است و «منبع
بهره برداری » [متاع] برای او است . اقبال معتقد نیست که انسان هایی را که خداوند آفریده، جایشان فردوس برین بوده که به خاطر
نافرمانی خدا از آن جا رانده شده اند . اقبال با بیان این که واژه ی «آدم » در قرآن، نقش نماد خودآگاهی (۱۸) انسانیت را ایفا می کند –
نه اسم فردی [از افراد بشر]، – «هبوط » (۱۹) را گذار از «مرحله ی ابتدایی تغذیه ی غریزی به حالت آگاهانه ی خود آزاد» ی می داند «که
می تواند شک کند و از اطاعت سرباز زند» . (۲۰)
از نظر اقبال، داستان آدم، داستان «انسان نخستین » (۲۱) نیست، بلکه تجربه ای اخلاقی است به صورت نمادین از هر موجود انسانی .
با این که مطابق تعالیم قرآنی انسان ها از خاک آفریده شده اند و روح خدا در آن ها دمیده شده، اما اقبال معتقد است که از یک سو
انسان ها مخلوق الهی اند و از سوی دیگر از ماده تکامل یافته اند .
اقبال، برخلاف دوگانه انگاران، (۲۲) نه معتقد به شکاف غیرقابل گذر میان ماده و روح است و نه انسان ها را به عنوان رویداد یا
تصادف صرف در فرایند عظیم تکامل می بیند; برعکس، وجود کل جهان برای آن است که به عنوان مبنا و زمینه ی پیدایش و کمال
(۲۳) خود عمل کند . تکامل (۲۴) انسانیت به پایان نرسیده، زیرا سرنوشت انسان ها «ورای ستارگان » است .
هدف زندگی، رشد و شکوفایی (۲۵) خود است و برای این که موجودات انسانی به حداکثر رشد ممکن نایل شوند، داشتن
عرفت برای آنان امری لازم و اساسی است . اقبال، با پیروی از قرآن معتقد است که دو سرچشمه ی معرفت وجود دارد: آگاهی
درونی انسان ها [، یعنی نفس یا خود] و جهان بیرونی طبیعت . (۲۶)
از خود آغاز کرده، از بی خود (۲۸) ، یعنی مواجهه گر «دیگر» ی که چالش دایمی را برای آنان فراهم می آورد، آگاه
می شوند . اما طبیعت آن گونه که با انسان رویارو می شود، باخدا نمی شود; زیرا طبیعت مرحله ای از آگاهی خداست . خداوند حال
(درون ماندگار) (۲۹) است، زیرا به تمام کاینات آگاه است، اما هم چنین متعال (۳۰) است، چون با جهان آفریده یکی نیست . همه ی
حیات فردی (۳۱) است . یک مقیاس ظهور تدریجی خودی وجود دارد که از خود تقریبا ساکن آغاز و به خدایی که خود نهایی (۳۲)
است پایان می پذیرد . نه خدا ایستا (ثابت) (۳۳) است و نه جهان محصول ثابتی است; خداوند دایما خلاق و پویا (۳۴) است و فرایند
آفرینش هم چنان ادامه دارد . این گفتار قرآنی که «همانا پایان [کار] به سوی پروردگار توست » (سوره نجم: ۴۲)، به اقبال جهان بینی
بی کرانی بخشید، و او آن را بر هر جنبه ای از حیات انسان و جهان به کار می برد .
اقبال میان دو جنبه ی خود، یعنی جنبه ی کارآ (کننده) (۳۵) و جنبه ی شناسا (دریافت کننده) (۳۶) فرق می گذارد . خود کارآ خودی
است که با جهان مادی (۳۷) در ارتباط است و خودش تا حدی به واسطه ی آن شکل گرفته است . خود کارآ توالی انطباعات (۳۸)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 