پاورپوینت کامل جامع حقین ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جامع حقین ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامع حقین ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جامع حقین ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۴

اشاره

یکی از خصوصیات بارز و ویژگی های ممتاز شهید مطهری، تفکر پیشرو و پیش زمانی و زیست فکری ایشان بود که در هر دو بعد
زندگی در میان روحانیون و تحصیل در حوزه نگاهی متفاوت داشتند .

تاثیرپذیری ایشان از دو شخصیت ممتاز فکری، چون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی (ره) موجب شده بود که ایشان در
فرهنگ و سیاست، خواهان تحولاتی باشد که دامنه این تحولات، حوزه را نیز دربر می گرفت و به یک معنا، اساسا این تحول باید از
حوزه آغاز می شد . ترک قم و اقامت در تهران، از تبعات ظاهری این گرایش بود که سرنوشتی دیگر برای استاد رقم زد و حاصل آن
پی ریزی فکری و ایدئولوژیکی حرکت روحانیت و چگونگی ارتباط آن با فضای روشنفکری و هدایت عامه مردم بود; این مسئله البته
از بنیان معرفتی روحانیت نیز ریشه می گرفت .

آیت الله مهدوی کنی با نگاهی به خاطرات دوران تحصیل و مبارزه، ابعادی از شخصیت استاد را بازگو می کند .

لطف کنید و بفرمایید که از چه سالی با آقای مطهری آشنا شدید؟

آشنایی بنده با شهید مطهری به سال ۱۳۲۷ بازمی گردد; اولین سالی است که ما وارد قم شدیم . ایشان از طلاب خراسان بودند،
ولی چون بیشتر از یک استان فکر می کردند، بیشتر با طلاب تهرانی ارتباط داشتند و بیشتر به حجره تهرانی ها تشریف می آوردند .
حجره تهرانی ها مجمع طلاب متفکر بود و اتفاقا در آن زمان، شب های پنجشنبه جلساتی هم داشتیم که طلبه ها جمع می شدند و
شهید مطهری صحبت می کرد .

ایشان در آن زمان چند سال سن داشتند؟

فکر می کنم ۲۵ سال; جوان بودند، چون فاصله سنی ایشان با من حدودا ۱۰ سال بود و من حدودا ۱۷ساله بودم . در این ارتباط، ما از
ایشان استفاده کردیم; ایشان علاوه بر منبرهای روشنگر که به یک معنا جلوتر از افکار عمومی حوزه بود، درس شرح تجرید هم
داشتند . از نظر زمانی هم ما از ایشان عقب تر بودیم، چون ایشان در درس امام شرکت می کردند امام هم آن زمان کفایه و خارج
کفایه می گفتند . ایشان و عده ای از خواص به درس امام می رفتند .

البته من درس تجرید و کلام را از اساتید دیگر دیده بودم، ولی می دیدیم که ایشان به صورت دیگری وارد بحث می شود و این که
فقط متنی را بخوانند و آن را ترجمه کنند به صورت ریشه ای وارد بحث می شدند و از همان جا، نوع برخورد ایشان با مسائل برای
ما جالب بود . این مقدمات آشنایی ما با ایشان بود .

اینکه می گوییم طلاب خراسان پارادایم و سمبل است، چون ظاهرا طلاب خراسان طلابی ضدعقلی و بیشتر طرفدار ولایت بودند!؟

طلاب خراسان با فلسفه مخالف بودند به به یاد دارم وقتی در درس مرحوم علامه طباطبایی هم شرکت می کردیم، این ها هم
می آمدند . بسیاری از آنها اکنون مرحوم شده اند، بعضی هم در قید حیات هستند . جناب آقای خزعلی هم از آنها بودند . با فلسفه
میانه خوشی نداشتند در درس شرکت می کردند و آن که می نشستند و وقتی به بحث هایی که مطابق ذوق شان نبود، می رسیدند،
کلاس را ترک می کردند . خود من گاهی دیر می آمدم و در کنار آن ها می نشستم . ایشان در عین اینکه به امام علاقه داشتند، اما از
نظر فکری و فلسفی به این صورت فکر می کردند . من به آنها گفتم که اگر اشکال دارید، چرا بلندتر حرف نمی زنید تا استاد
جوابتان را بدهد . می گفتند: ما این حرف ها را قبول نداریم . گفتم: پس چرا می آیید؟ گفتند: می خواهیم ببینیم این حرف های
بی خودی که فلاسفه زده اند، چیست تا آنها را رد کنیم . من با اینکه از آنها جوان تر بودم، ولی عرض کردم که اگر کسی علمی را با
این دید بخواند، از همان اول به عمق مسئله نمی رسد; اول باید فهمید، بعد انتقاد کرد .

به نظر می رسد که درس های امام هم به وسیله همین بچه های خراسان تحریم شده بود; البته بنده از آیت الله امینی شنیدم که
می گفتند: چون درس های امام فلسفی بود، آن را تحریم کرده بودند .

من این مسئله را نمی دانم، چون آنها در درس اصول امام حاضر بودند . ممکن است درس فلسفه امام را تحریم کرده باشند، چون
درس فلسفه امام محدود بود و در منزل ایشان دایر می شد .

طلاب تهرانی ظاهرا مشخصه ها و چارچوب های خاصی داشتند; به نظر شما با طلاب خراسان چه فرقی داشتند؟

طلاب تهرانی به این علت که در مرکز بزرگ شده بودند، کمی بازتر فکر می کردند; چه مسائل علمی و چه سیاسی . مشهدی ها
مقدس تر بودند، اما به خاطر جوی که در مشهد بود، محدودتر فکر می کردند . این مسئله به دلیل همان تربیتی بود که از مرحوم
میرزای اصفهانی گرفته بودند .

در مورد سیر مبارزاتی مرحوم مطهری، از آنجا که به خاطر دارید تا زمان انقلاب و پس از آن توضیحاتی بیان بفرمایید:

چنان که عرض کردم، ایشان جلوتر از ما بودند و نمی توانیم از این به عنوان دوست تعبیر کنیم، اما در جلسات و محافلی که بود، با
هم ارتباط و رفت و آمد داشتیم . نمی توانیم بگوییم که این ارتباط ما، از تاثر ایشان است، اما با آمادگی ای که در روح خود بنده بود،
این نزدیکی در میان ما وجود داشت اما آن زمان، چون ایشان از نظر سنی و علمی از ما جلوتر بودند، بیشتر این مسائل را ابراز
می کردند . مسئله مبارزه با دستگاه هم از مسائلی بود که در افکار مرحوم مطهری و گروه طلاب هم فکر ایشان مثل مرحوم امام
موسی صدر، قنات آبادی و … وجود داشت .

فکر تحول در حوزه نیز از آن زمان شروع شد . ایشان دو تا فکر اخلاقی داشتند; یکی فرهنگی و دیگری سیاسی; ایشان از نظر
فرهنگی با علامه طباطبایی ارتباط داشتند و از نظر سیاسی با امام و در عین اینکه از نظر اصول، فقه و فلسفه شاگرد امام بودند،
اما آن تحولی که از جهت فکری ایجاد شد، توسط مرحوم علامه طباطبایی صورت گرفت . روش امام به این صورت نبود، چون در
قضیه فهم، دو رکن برای این انقلاب وجود داشت; یکی امام بود، یکی مرحوم علامه طباطبایی . علامه آرام آرام تفکر طلاب را تغییر
داد . امام از نظر سیاسی با جو موجود مبارزه می کرد و تحول سیاسی را دنبال می کرد . به این جهت مرحوم مطهری چون با هردو
استاد ارتباط داشت، جمع بین حقین شد .

علامه طباطبایی عملا در مسائل اجتماعی و سیاسی وارد نمی شد، نوشته های ایشان نیز ازجمله المیزان مشخص می کند که
ایشان یک آدم گوشه گیر بوده و افکارش ولایتی هم بوده است، اما در عمل وارد نبود . مرحوم مطهری آن جهت را از امام گرفتند و
این جهت را از علامه کسب کردند و به یک موجود جامع میان جهتین تبدیل شدند; این دو بعد مطهری را ساخت .

به نظر می رسد که ایشان در عین اینکه در مبارزات سیاسی شرکت می کردند، به اصلاح حوزه هم اعتقاد داشتند; یعنی کسانی که
در این دو جهت فکر می کردند، اولا سوادشان کمتر از دیگران نبود یعنی این به معنی این نبود که کسانی که مبارزات سیاسی
می کردند، سوادشان پایین تر بود، بلکه افرادی با سواد بسیار بالا که به دنبال تحولات حوزه بودند؟!

بله همین طور است; البته ممکن است بگوییم که یک عده طلاب جوان تر هم بودند که در حد اینها نبودند، ولی اصولا این عده که
به دنبال تحول بودند هم، طلاب با استعدادی بودند; مانند امام موسی صدر و … اینها طلاب با استعدادی بودند که شاگردان
خاص امام بودند و در همان دوره اول فلسفه و اصول آن را خصوصی می خواندند . اتفاقا همزمانی مبارزات و اصلاح حوزه ناشی از
تفکرها و نوآوری های آنان بود که هردو را با هم می دیدند; یعنی این طور برداشت می کردند که تحول در حوزه منشا تحول سیاسی
خواهد شد و اگر بخواهیم تحولی در اساس مسائل سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کنیم، ابتدا حوزه باید تحول پیدا کند . علتش
هم این بود که عدم تحول در حوزه، اولا یک نوع تحجر درست می کرد .

جهت دیگر اصولا برائت جستن از ورود در مسائل سیاسی بود; این عده نوآوری را در حوزه نمی پذیرفتند; نتیجه این طرز تفکر این
بود که وارد مسائل دیگر نشوند . از این رو کسانی که طرفدار تحول بودند، در مسائل سیاسی هم به همین صورت بودند . فرق
آقای مطهری با بعضی دیگر این بود که به بعضی که سیاسی صرف بودند، خیلی تندروی می کردند و در مسائل علمی حضوری
نداشتند، اما مرحوم مطهری به خاطر جمع میان این دو جهت همیشه متعادل حرکت می کردند . در دوران انقلاب هم ایشان با
مسائل سیاسی متعادل تر برخورد می کرد .

فدائیان اسلام هم از همین طیف بودند؟

البته مرحوم مطهری با اینها دوست بودند; نه این که مخالف آنها باشد، چون می دانست که اینها می توانند حرکتی را ایجاد کنند و
اهرم هایی هستند، ولی عملا وارد گروه آنها نشد .

یعنی در کنار آنها و به اصطلاح مرشد آنان بود; شاید اختلاف مرحوم مطهری و آیت الله بروجردی هم به همین دلیل بود؟

مرحوم مطهری، به دلیل همین دو بعد تفکر، یعنی تحول در حوزه و مسائل سیاسی، از حوزه مهاجرت کردند، چون هم از طرف
بیت آقای بروجردی به ایشان فشار وارد می شد و هم از نظر مالی ایشان هم مانند سایر طلاب، یک شهریه عمومی می گرفتند و
وقتی از دواج کردند، ماهی ۵۰ تومان شهریه داشتند که آن هم کرایه منزل بود . ایشان یک اتاق در محله عشقعلی اجاره کرده بود و
این پول فقط پول کرایه بود . البته شاید می توانستند مشکل مالی را تحمل کنند، اما جوی که پس از شهادت مرحوم نواب و
حمله ای که در فیضیه به فدائیان اسلام شد، موجب گردید که امثال آقای مطهری را تحمل نکنند . به آقای بروجردی این طور
فهمانده بودند که اینها تخریب کننده حوزه هستند و می خواهند بساط فقه و فقاهت و حوزه را برهم بزنند، اما در حقیقت مرحوم
آقای بروجردی غرضی نداشت .

حالا حوزه واقعا می توانست وارد مبارزه سیاسی بشود; یعنی آیا نظر آقای بروجردی درست بود؟

احتمال آن وجود دارد، چون اکثر آقایان مراجع هم همین طور فکر می کردند، غیر از مرحوم آیت ا … خوانساری و آیت ا … صدر که
مقداری آمادگی ورود به این مسائل را داشتند . با این مسئله آماده نبودن می توان به دو گونه برخورد کرد; یکی اینکه به شدت آن را
بکوبد و یکی اینکه آرام تر کند . برخورد با فدائیان اسلام برخوردی کوبنده بود و امام آن را نپسندیدند .

همان طور که شما ذکر کردید، هر حرکتی به تدریج باید پیش برود و نمی توان یک دفعه و جهشی حوزه را سیاسی کرد، به همین
جهت هم آقای بروجردی احساس می کرد که اگر حوزه به آن سمت برود، ممکن است حوزه را از بین ببرند . اما امام این طور فکر
نمی کردند و قدرت خود را بیشتر از این ها می دانستند، چنان که وقتی خودش کار را شروع کرد، به شاه نامه نوشت . به هرحال،
حرکت، حرکتی اصلاحی بود نه برانداز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.