پاورپوینت کامل مطبوعات و آسیب های سیاسی ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مطبوعات و آسیب های سیاسی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطبوعات و آسیب های سیاسی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مطبوعات و آسیب های سیاسی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

مطبوعات جدید، فرزند انقلاب مشروطه است و می توان گفت بسیاری از آسیب های آن
در متن پاتولوژی انقلاب مشروطیت و موقعیت تاریخی آن قابل فهم خواهد بود

مسلماً چه حضور استعماری غرب مدرن و تماس تسلیم طلبانه ما با آن رخ می داد یا
نمی داد، بنا به قانون الهی، جامعه بشری و نیز ایران دچار تحول ضروری می شد. این
تحول می توانست بر بنیاد خداباوری یا جهان خود بنیاد انگاری رخ دهد و با خود پیشرفت
نو، فراماسیون اقتصادی اجتماعی و شکل تولید و مناسبات نوی تولیدی ببار آورد و نهادها
و پدیده های تازه ای را تشکل داد. از جمله چیزی به نام مطبوعات مدرن که فرزند
تحولات نو و ضمناً تشدید کننده آن بوده است. بدیهی است از آنجا که این تحول عصری،
با ریشه خود بنیادانگاری جهان و به نام مدرنیته ما را تحت تأثیر قرار داد، بسیاری از
پدیده ها و کلیت نوگرایی در بستر چالش سنت و مدرنیته تحقق یافت.

آشنایی سطحی دربار قاجار با تمدن غرب و تقلید از پدیده های پراکنده آن در پیکره
نظم محکوم به فروپاشی قاجار، در جایی به انتشار اولین روزنامه چاپی ایران که روزنامه
دولتی بود منجر شد. رژیم قاجار نمی توانست دریابد که به طور مصنوعی چیزی را زینت
موجودیت سالخورده خود می کند که ماهواً با آن در تضاد است. نظم مستبد، بسته، فرسوده،
زمین دار که بسیاری از مشخصه های استبداد آسیایی در آن به مضحکه ای تبدیل شده بود
که تازیانه به خود فلک و زندان و مرگ به مردم هدیه می کرد، نوکر منشانه برابر قدرت نوی
بورژوازی استعمارگر سرفرود می آورد.

در همین زمان آشنایی شاهزادگان قاجاری از یک سو، و آشنایی ترقی خواهان در
حاشیه حکومت، (که البته برجسته ترین در رأس هرم و زیر سایه «ظل الله» تجری آرزوی
ترقی ایران را در سر داشت و در این راه سر باخت یعنی امیرکبیر) و مردم ترقی خواه و
نخبگان آگاه، از این نهاد جامعه مدرن غربی برای ارتباط با مردم سود جستند تا
آگاهی های تازه را نشر دهند و خواهان اصلاح یا انقلاب اجتماعی ـ سیاسی خواهان
قانون و آزادی و ترقی شوند. البته در جامعه عقب مانده قاجار تعداد خوانندگان روزنامه
بسیار مسدود بود و خود تنها نخبگان را در بر می گرفت در آن زمانه رسانه مردمی، منبر
محسوب می شد و منبر جدید روزنامه (و رادیو و تلویزیون در مراحل بعد) نفوذ وسیع تری
نداشت.

به هر حال روزنامه در تولد خود چون پدیده ای مدرن در برابر نظام و آگاهی ما قبل
مدرن و استبدادی قرار گرفت. اما این رویارویی همه حقیقت را بازتاب نمی دهد زیرا در
زیر لایه های این وضعیت صوری، نکات مهم تری قرار دارد. اولاً به طور غالب تقاضای
عدالتخانه و قانون و فکر ترقی و آزادی تحت تأثیر تفکرات غربی و آن هم بیشتر اوقات
به نحو سطحی قرار داشت. یعنی اگر چه در این مطبوعات حرف از بدی استبداد و خوبی
قانون و حکومت قانون به میان می آمد، اما خود رهبران فکری درک عمیقی از قانون
مدرن، و آزادی و ارتباط آن با شالوده های زندگی و تحولات اقتصادی / اجتماعی / سیاسی
و فرهنگی غرب نداشتند در غرب نهادها و فکرها طی پروسه طولانی شکل گرفته، نقد
شده و انسجام یافته و ژرف ساخت های تازه و نگره های جدید لامتناسب با همه وجوه
زندگی شکل داده بود. در ایران مطبوعات درون قاجار که چه بسا به صورت زیرزمینی و
غیر قانونی پخش می شد(مثل قانون میرزا ملکم خان) منادی اندیشه لیبرالی بود که
تحت تأثیر مشاهدات و زندگی در لندن و اروپا به ذهن لیبرال هایی نه که غالباً فراماسیونر
هم بودند خطور یافته بود. این شعارها اگر چه در برابر شدت موحش عقب ماندگی و
استبداد قاجار کاملاً جذاب بود، اما حقیقتاً هضم نشده و بی خبر از درخواست ها و مطالبات
مردم و متناسب با فرهنگ آنها شکل می گرفت. برای همین تنها انواع مردمی که مثل
نسیم شمال در میان مردم رواج می یافت و آسیب بزرگی گسست مطبوعات روشنفکرانه را
از مردم پدید می آورد.

گسست از سنّت ها و باور الهی و ریشه های اعتقادی و گسست از مردم دو آسیب فهم
مطبوعات ما بودند که همواره در اغلب دوران ها روشنفکرانه و نخبه گرا باقی می ماندند.

آسیب سوم، روح تقلیدی گفتمان های روزنامه ها بود. تأثیر مستقیم ژان ژاک روسو،
استوارسایل، مارکس و لنین در مطبوعات لیبرالیستی و سوسیال دموکراتیک کاملاً مشهود
است. در حالی که وقتی ما گفتمان های نشریات مستقل بعد از انقلاب نظیر پگاه حوزه را
دنبال می کنیم در آن انبوهی از اندیشه های مستقل و مولد نو می یابیم که ضمن آشنایی
رضایت بخش با گفتمان های امروز غرب توانا در نقد آن ها و ارائه تحلیل هایی متناسب با
شرائط خود است.

عدم رشد پایه های مستحکم اقتصادی، سبب عدم رشد مطبوعات مردمی و متکی به
خود شد و این آسیب مهم دیگر مطبوعات ماست.

مطبوعات ما یا وابسته به دربار و هزار فامیل و ایادی دربار پهلوی بودند یا وابسته به
نیروهای بیگانه روس و انگلیس و امریکا و…

در دوران بعد از انقلاب مشروطیت، ما با مطبوعات انقلابی و آزاد سروکار داریم که در
کنار مطبوعات وابسته به قوانین و یا قدرت مداران که کارشان خدمت به اربابان بود،
هستی ی