پاورپوینت کامل دموکراسی از نظر معرفت های وحیانی ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دموکراسی از نظر معرفت های وحیانی ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دموکراسی از نظر معرفت های وحیانی ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دموکراسی از نظر معرفت های وحیانی ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

شکی نیست که سازانگاری و ناسازانگاری دین و دموکراسی در حقیقت به مقدماتی
برمی گردد که آنها این ارتباط و عدم آن را مشخص می کنند. جمع بین دموکراسی و دین، از
مصادیق جمع بین دین و علم است و این مطلبی است فرادینی و دست کم اضلاع
معرفت شناسانه بیرون دینی دارد و لذا اتکا و اکتفا به احکام فقهی و اجتهادات فقیهانه
درون دینی در این مسئله کاری ناسنجیده و نااستوار و بی پایه است.

البته در این که دین، موافق دموکراسی است و یا مخالف آن، بسیاری از اندیشمندان
غربی و شرقی سخنان متفاوتی دارند که از موضع معرفت شناسانه خودشان محل تأمل
است. دیوید بیتهام در این زمینه می گوید:

«پاسخ به این پرسش، بستگی زیادی به محیط و شرایط دارد و حتی نمی توان ادیان را
به مقوله های قطعی و مرزبندی شده ای تقسیم کرد و به هر یک از آنها نسبت هایی از
قبیل دموکراسی، بی طرف، یا مخالف دموکراسی داد؛ زیرا هر دینی در درون خود گرایشات
متنوع و مختلفی دارد».(۱)

در بررسی جایگاه دموکراسی در اسلام و عدم جایگاهی برای آن، متفکران اسلامی با
توجه به تعریفی که از دموکراسی رایج ارائه می کنند دو دیدگاه دارند: اگر دموکراسی را
براساس برخی تعاریف رایج از آن و فارغ از مبانی فکری آن در نظر بگیریم، می توان به
وجود دموکراسی در اسلام حکم کرد. نظیر این که دموکراسی را به معنای حاکمیت قانون و
یا نفی استبداد و یا مشارکت سیاسی و شرکت مردم در انتخابات بگیریم، البته اگر حکم به
وجود دموکراسی براساس معنای مسامحی آن بکنیم و اما اگر دموکراسی را به معنای دقیق
و با ملاحظه فلسفه سیاسی مورد دقت قرار دهیم، به طور قطع حکم به عدم وجود
دموکراسی در اسلام خواهی کرد. اگر دموکراسی را حکومتی بدانیم که مشروعیتش ناشی از
حاکمیت مردمی است و یا دموکراسی را با ملاحظه اصول و مبانی فکری آن تصور کنیم،
طبیعی است در اسلام دموکراسی جایگاهی ندارد و اگر جوهره دموکراسی را مشارکت
سیاسی بدانیم، بی شک اسلام از مکاتبی است که بر مشارکت سیاسی تأکید شایانی دارد
و داشته است. بنابراین پاسخ به ارتباط به عدم ارتباط دین و دموکراسی از مسائلی هستند
که در خلال چند دهه اخیر، دانشوران اسلامی و غیراسلامی را به خود مشغول کرده است.

آن چه در اینجا به عنوان نقطه وفاق و اشتراک وجود دارد این است که در پاسخ به
سئوال، اندیشمندان اسلامی نسبت به مفهوم دموکراسی در اسلام و ویژگی های آن اتفاق
نظر دارند.(۲)

رابطه «دین» و «علم» و یا «خردورزی و وحی»

آن چه پیش از عنوان نمودن در صدد تبیین آن هستیم رابطه «علم و دین»(۳) و یا
«عقل (خردورزی) و وحی» است. ابتدا باید دید رابطه این دو را چگونه می توان تعریف
کرد. در اینجا نظریات مختلفی وجود دارد که عمده این بحث در کلام جدید به خصوص، در
غرب بسیار گسترش پیدا کرده و حتی در تحلیل زبان جلو رفته و مدعی است که ما بیاییم
زبان دین(۴) و زبان علم را تحلیل کنیم و ببینیم نسبت بین این دو زبان چیست.

ضرورت طرح بحث ارتباط و عدم ارتباط دین و علم

به جرأت می توان گفت یکی از موضوعات پیچیده و اساسی که از دیر باز ذهن
اندیشمندان را به خود جلب نموده است، پی بردن به کیفیت ارتباط این دو مقوله است. با
ظهور رنسانس در سده های اخیر که هم شکننده حصار تحجّر و جمود فکری حاکم بر
کلیسای قرون وسطی بود و هم مام نامیمون سکولاریزم و جدایی علم و سیاست از دین و
مذهب، این بحث عملاً از اهمیت و گستردگی بیشتری برخوردار شد.

ظهور مکاتب فلسفی الحادی و مادی (خصوصا غربی) همچون اومانیزم،
اگزیستانسیالیزم، پوپریزیم، مارکسیسم و… از یکسو و جریان یافتن مبانی مزبور در قالب
معادلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی از سوی دیگر و ارائه تمدن هایی با شاخصه های
مادی، همگان حکمای مشرق زمین را به تأملی دوباره در تبیین رابطه دو مقوله مزبور فرا
خوانده تا علت رشد سریع علوم و تکنولوژی و منزوی شدن روزافزون اعتقادات
ماوراءالطبیعه و متافیزیکی بشر را دریابند و برای این هیولای دلرُبا آن چنان که شایسته
آن است تعریفی صحیح ارائه دهند.

ارائه صحیح از ارتباط و عدم ارتباط این دو پدیده بیانگر این نکته است که می توان
مشخص کرد کدام یک از علم و دین که داعیه رهبری و سرپرستی جامعه را دارند و خود را
شایسته مدیریت امور خرد و کلان و توسعه می دانند، در ادعا خود صادق هستند و تنها در
این صورت است که می توان میزان صحت و سقم توصیف هر یک را از پدیده های هستی
مشخص نمود و به حکم آن به فراخور منزلت هر یک، وقع و ارزش نهاد و باز تنها در این
صورت است که نوع مدیریت عینی جامعه مشخص می گردد و می توان خواص و عام را در
پذیرش یکی از دو نوع مدیریت دموکراسی، یا دموکراسی دینی همراه نمود.

ملاحظه می شود که در تبیین رابطه این دو مقوله، می توان جایگاه دین را در نظام نوین
زندگی بشر، خصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی که براساس دین محوری شکل
گرفت، تبیین کرد و مکانت خردورزی را نسبت به آن مشخص نمود تا معلوم گردد که آیا
اصولاً بین این عرصه ها، داد و ستدی وجود دارد یا خیر؟ اگر بلی به چه صورت؟ آیا دین،
وامدار دموکراسی است یا بالعکس؟ آیا اکتفا به دین حداقل که تنها زندگی فردی و اخروی
افراد را در بهترین حالت، شامل می شود می تواند مبنای صحیحی برای اقامه حکومت و
دلیل قانع کننده ای برای ضرورت این امر باشد؟ آیا اگر ولایت را به دین سپردیم و تولی را
شایسته علم دانستیم، جز این است که دین، سزاوار دخالت در تمامی امور (اعم از فردی و
اجتماعی و دنیوی و اخروی) می باشد و در این صورت ارائه پیش فرض ها و اصول موضوعه
علوم باید از این عرصه نورانی صورت پذیرد و دیگر سخن گفتن از «دین حداکثر» عبث و
نابجا نخواهد بود؟

پرواضح است که تبیین چنین رابطه ای، ضروری و کاملاً کاربردی است که تأثیر عینی و
ملموس آن را به خوبی می توان در کیفیت اداره جامعه، برنامه ریزی و تدابیر امور و تبیین
نظام معاش و معاد مردم احساس کرد.

بیهوده نیست اگر مهم ترین استدلال های نظام های دموکراسی غیردینی (لائیک و
سکولار) را در فراموشی عمدی مذهب در اداره امور جامعه، اعتقاد به صحت نظریه
سکولاریزم و جدایی دو عرصه علم و دین از یکدیگر بدانیم، نظریه ای که برخاسته از
علم محوری و سپردن ولایت مطلق جامعه به دست علم است تا جایی که امروزه نه تنها
مجالی برای عرض اندام دین در کوچک ترین امور نمی دهد، بلکه خود را مجاز می بیند که
در بخشی از جامعه شناسی علم به تفسیر این پدیده عظیم و روحانی بنشیند و با عینک
دودآلود خود هر آن چه را که شایسته می بیند به دین و مذهب نسبت دهد. در اینجا بیش از
این از ضرورت این بحث سخن نمی گوییم و نظر علاقمندان را به چند نظریه اساسی که
نسبت به دیگر آراء از اهمیت و طرفداری بیشتری برخوردار است جلب می کنیم:

سه دیدگاه اساسی پیرامون رابطه «دین و علم» یا «خردورزی و وحی»

نظریه اول ـ کفایت خود اجتماعی در نیل به تکامل

این نظریه در میان دانشمندان غربی و شرقی جایگاه ویژه ای را دارا است و در کشور
خودمان هم چه بسا لازمه بعضی از نظرات روشنفکران دینی، نتایج این نظریه باشد.

صاحبان این نظریه قائلند: خرد انسان و به ویژه عقلِ جمعی بشر برای نیل به تکامل
کافی است و براساس آن می توان تمام نیازمندی هایش را در مسیر تکامل تأمین نماید،
لذا بشر به جز علوم بشری (معارف عقلی، حسّی، تجربی) به چیز دیگری نیازمند
نمی باشد.

البته این نظریه بر تحلیل خاصی از تکامل انسان استوار است. در نظر اینان تکامل
انسانی تنها در سایه تکامل معیشتی صورت می گیرد و بهزیستی در این دنیا آرمان نهایی
او می باشد، لذا براساس این تحلیل معتقد می شوند که برای رسیدن به این مقصد، خرد و
دانش خود بشر کفایت می کند و دیگر نیازی به منبع وحی نمی باشد و یا وحی هم
پدیده ای مادی در جهت سازماندهی بهزیستی بشر تلقی می گردد. مایکل پترسون در
این زمینه می گوید: «قول به تمایز این دو حوزه از منظرهای متفاوتی مورد تصدیق واقع
شده است: نواروتودوکسی، اگزیستانسیالیسم، پوزیتیویسم و فلسفه مبتنی بر زبان
متعارف(۵) از جمله این نظریات هستند». وی در ذکر دیدگاه های موافق جدایی دین و
علم می نویسد:

«دیدگاه کلامی که به نواروتودکسی معروف است و دیدگاه فلسفی اگزیستانسیالیزم هر
دو به نحو بسیار مشابهی معتقدند که میان دین و علم تباین جدی وجود دارد. کارل بارت،
مقاله پروتستان (۱۹۶۸-۱۸۸۶) معتقد بود: الهیات و علم با موضوعات اساسا متفاوتی
سر و کار دارند، موضوع الهیات تجلی خداوند در مسیح است و موضوع علم، جهان
طبیعت، روش های این دو هم از هم دیگر کاملاً متمایز است. خدای متعال و رازش را نیز
فقط از طریق تجلی اش بر ما می توان شناخت، اما قلمرو طبیعت را می توان به مدد عقل
بشری شناخت. اگزیستانسیالیزم هم معتقد است که معرفت علمی، معرفتی غیرشخصی و
عینی است، اما معرفت دینی، معرفتی عمیقا شخصی و ذهنی است. موضوع علم، اشیای
مادی و نقش کاربردی آنهاست، اما موضوع دین واقعیت های شخصی و اخلاقی است.

پوزیتیویست ها معتقدند: خصیصه ممیز نظریه های علمی، عبارت است از
آزمون پذیری همگانی و تجربی و لذا علم را تنها روش عینی و معقول برای کسب معرفت
می انگاشتند…».(۶)

بنابراین در این نظریه، اعتقاد بر این است که بایستی اساس زندگی انسان بر پایه
«عقل نقّاد» بناگزاری شود و این عقل، مستقل از دین و دین ورزی است و در تمامی
عرصه های حق اظهار نظر دارد.

پرواضح است که این تفکر، اساس مدرنیزم غربی است. اگرچه ظاهر مدرنیته در غرب
به صورت تغییر روابط انسانی و یا ارتباط انسان با طبیعت و تکنولوژی تجسد یافته است
اما زیر بنای آن خردگرایی به مفهوم عام و گسترده است که عملاً جایی برای ابراز وجود
وحی باقی نمی گذارد و خرد انسانی را برای تمامی حوزه کافی می شمارد.

رویکرد این نظریه به خرد نوبنیاد و نقاد سکولاریزم است. براین اساس عقل نقاد
می تواند ساحت ها و عرصه های وجود انسان را پوشش دهد. لذا در این دیدگاه بیش از
عقل به چیزی نیازمند نمی باشیم و اصولاً حوزه ای برای حضور الزامی وحی مورد پذیرش
قرار نمی گیرد و آنچه به عنوان موضوعات و احکام وحیانی قلمداد می شود به عنوان اوهام و
خیالات پنداشته می شود. از منظر کسانی همچون «اگوستین» دین یک پدیده رفوگر و
عیب پوش است که وظیفه اش جبران نقایص علم بشری است. لذا هرجا پای جهل آدمی
در میان باشد، جای عرض اندام دین است و به میزانی که علم بشری گسترش یابد عرصه
بر دین تنگ می شود تا جایی که علم می تواند با هنرمندی خود تمامی ناگفته ها را
بازگوید و جهل بشر را با وجود خود زایل کند.

نقد نظریه ـ عدم توجه به نقش دین در تکامل اجتماعی

پیش از نقد نظریه، لازم است این تذکر داده شود که ممکن است این توهم پیش آید که
نقادی ما در زیر ساخت خردگرایی و مدرنیزم غربی همانند نقادی پست مدرنیزم از
مدرنیزم باشد. اگرچنین تحلیلی صورت گیرد، قطعا صحیح نیست چون اندیشه غالب بر
ذهن اندیشمندان پست مدرنیزم نهایتا به حاکمیت دادن به وحی نمی انجامد. ایشان
هرچند از ناحیه نتایج و نیز نظریه معرفت شناسانه به نقد زیربنای مدرنیزم پرداخته اند و
بسیاری از بحران ها و بن بست های حاصل از تفکر مدرنیزه را به صورت شفاف بیان
کرده اند، اما در نهایت نتوانسته اند نسبت جدیدی میان خردورزی و وحی تعریف کنند و در
نهایت محوریت را به وحی بدهند. لذا، هنوز به این نتیجه نرسیده اند که اصولاً بشر در رفع
بن بست های موجود نیازمند ابزار فراتر و قوی تر نسبت به عقل و حس بشری است.
هرچند گوشه ذهن اندیشمندان تا اندازه ای نظر به وحی داشته است اما نتوانسته اند
نظریه معرفت شناسانه جدید را براساس وحی پی ریزی کنند بلکه در نهایت به پذیرش
تکثر در معرفت و پلورالیزم تن داده اند.

بنابراین این گونه نیست که نقادی از فردگرایی غربی الزاما رویکردی به پست مدرنیزم
است و نهایتا همان نتایجی گرفته می شود که اصحاب پست مدرنیزم بدان دست یافته اند.
البته عقلانیت در جهان جدید، به تبعیت از ماکس وبر، افسون زدایی از جهان (یعنی طرد
عوامل غیبی و ماورایی) و تکیه بر تدابیر علمی دانسته شده است و از این روگشودن دست
عقل در حوزه دین، پارادوکسی لاینحل می ماند.

پس اگر این نظریه در عصر حاضر تحت عنوان مدرنیته، ذهن تمامی اندیشمندان
اسلامی و غیراسلامی را به خود جذب کرده است و همگان راه رسیدن به تکامل را
مدرنیته کردن اجتماعات بشری می دانند و با ترسیم آرمان شهرهایی به نفی دولت دینی
و حاکمیت مذهب رأی داده اند ولی با بررسی عملکرد و واقعیت خارجی جوامع غربی به
خود روشن می گردد که بشریت با اتکاء به عقل و خردورزی و مذهب گریزی هیچگاه
نتوانسته است به آرمان شهرهای مطلوب خود دست پیدا کند و برعکس بحران در هویت،
ناامنی و توسعه اضطراب لازمه جریان این اندیشه در کشورهای غربی و پیروان آنها در
کشورهای شرقی گشته است. لذا همین امر مبناء و منشاء پیدایش تفکر و گرایش جدیدی
بنام پست مدرنیزه گردیده است که صاحبان این نظریه، اندیشه های نوینی را در ارتباط با
سعادت مطرح می کنند ولی متأسفانه اینان هم باز به این نکته مهم پی نبرده اند که ریشه
همه این ناکامی ها چیزی جز مذهب گریزی و مذهب ستیزی و زمینی کردن بشر نیست و
توجه نکرده اند که اگر ما بشر را در گرو همین خوشی ها و تنوع مادی محدود کردیم و در
انحصار زندگی دنیا قرار دادیم، طبیعی است که در زندگی او، تنازع، تشتت، اضطراب، و
یک سلسله پیامدهای دیگری تا احساس پوچی مطلق و پیدایش نیهیلیسم، مثبت و
منفی پیش خواهد آمد.

نظریه دوم: تفکیک در حوزه های معرفتی

صاحبان این نظریه م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.