پاورپوینت کامل بعد از جمعه منتظر ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بعد از جمعه منتظر ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بعد از جمعه منتظر ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل بعد از جمعه منتظر ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

تصویرها درهم می دوند

هر روزه، هرماهه، هرساله، همه دهه ها

شعر در پی شعر می دود

زخم در زخم

و گلوله در گلوله [هر روزه، هر ماهه، هر ساله همه دهه ها]

پاورپوینت کامل بعد از جمعه منتظر ۲۷ اسلاید در PowerPoint

تلویزیون های دنیا، بار دیگر به تماشا نهاده اند

گرگ هایی را با قمقمه و یوزی و کلاهخود آهنی

با علامت پرچم USA بر پیشانی ها

در مسجد راه می روند و بر اسیران و زخمی های دست و پا بسته

شلیک می کنند

و این کار هر روزه جلادان است

هر روزه

هرماهه

هرساله

و در تمام دهه ها

می لای ویتنام، بوسنی بالکان

و سانتیاگوی شیلی را که فراموش نکرده اید؟

هر روزه

هر ماهه

هر ساله

در تمام دهه ها

و حالا در رام الله و فلوجه

درندگان از یکدیگر یاد می گیرند چگونه بدرند

آیا اما این اتفاقی است برای یک بار

که احساسات انسانی مردم دنیا را تحریک کرده است؟

دست بردارید آقایان حقوق بشر، آقایان الکل و ادکلن

دست بردارید روزنامه های کذب، رسانه های اختناق

همه می دانید. خوب می دانید، حرف به حرف می دانید

هر روزه

هر ماهه

هر ساله

تمام دهه ها می دانید

سلطه شمایان بر جهان چه حمام خونی بپا کرده از خون انسان

هر روزه

هر ماهه

هر ساله

تمام دهه ها

و هنوز خون شعر روز پیشم

خشک نشده

که مرا به فریادآورده اید دیگربار

بیادتان نمی آید؟ جمعه منتظر را تکرار می کنم.

کانال ها را پی در پی عوض می کنند

تصویرها درهم می دوند

و شعرها همدیگر را تمام…/ یه لحظه وایسا…:/

جایی تصویر اقیانوسی در خیابان ها / جایی تشییع مردی تنها/

و ان الموت حق

و ان ناکرا و نکیرا حق

و اشهد ان النشر حق

و البعث حق

و ان الصراط حق

و المرصاد حق

و المیزان حق

و الحشر حق

و الحساب حق

و الجنه حق

و النار حق

و الوعد و الوعید بما حق

یا مولای شقی من خالفکم

و سعد من اطاعتکم

ـ تو نیز منظر بودی بی که بدانی ـ

[تصویرهای تهران، قاهره، بیت المقدس

درهم می دوند

شعرهای دورو اکنون

درهم می دوند

و من در محبوبم می دوم و او را

/ ترا / ترانه ای می خوانم

به نامی که او داد توبه آخرین جمعه رمضان:]

که / او / تنها آوای بی تاریکی رهایی قدس بودی

/ او / طنین قلب های پاره پاره کودکان و

زنان زنده بگور شده بودی

و بی دروغ بودی تو: / او

و من به یاد حقیقت مطمئنی که او بودی

ترانه ای می خوانم برای پس فرداها ترا / او را

* * *

تو در زمان جاری نیستی

زمان در تو جاری ست

و هنوز آن مسیری که آینده نیز

راه نیافته است به آفاقش

ای ستاره برآمده از شب جهان

چه سان اینک زمین از تو طلوع می کند

و در تو غروب می کند

و به حول الله

روح اللهی

به روز نام می دهی ـ و خدا شعله می کشد ـ

به روزگار ما و آزادی آدم پرتو می افکنی

و به جمعه آخر رمضان ـ گواهی ـ

و گواهست غریبی که تشییع می شود در غربت

زیرا راز و غیاب ترا سرشته اند

ریشه ها و وحی

ـ و گواهی

و در شعرها به امانت مانده ای

تا بازگردی

با او

ـ پس نامت چه بود؟ ـ

* * *

گرداگرد ما

زمان، مجمع الجزایر پریشانی است ـ ان الموت حق

احساس می کنیم که از درزهای تاریخ

در پی نامی سرریز می کنیم

ـ اما تونیستی و این دلیلی بیشتر از کافی ست برای
سرگردانی ماـ

برای کشتانگامان اشک می ریزیم

بر کودکان خاورمیانه

گنجشک های رام الله

زنان دیرخولی

و به یاد می آوریم که حق با تو بود

و بر پرده ها می نویسیم:

[جز نابودی صهیونیست ها هیچ چاره ای

باقی نمانده است.]

[کانال ها پی در پی عوض می شوند

جایی تابوتی در لفاف پرچم آواره

جایی امواج براه افتاده

اما من ترانه ترا، ترا ترانه پس فرداها را

به یاد می آوریم:]

بی وقفه نومیدی ام را می سرایم

وقتی که تو رفت و نیامد

بی وقفه

شعرهایم را ترک کردم

اینکه که چون روحی

می پلکد

دو رد بر کارد و بارم

اطراف روز جهان

پیرامون آخرین جمعه رمضان: تو

* * *

و ان الموت حق

[کانال ها پی در پی]

اما من ترانه توام:

افول می کنم در پای پیاده ات

در نگاه افتاده ات

در امامت و

فصلی که تو بودی

اینک در غیابی دشوار

ـ و صدای همین نیز دشوار است ـ

بی تو

آخرین جمعه رمضان می گذرد

با اینهمه آینده همین جاست

و آدم

و آزادی جهان از زنجیرهای شاخ ز قوم و اسرائیل

تصویرها بسرعت مخابره می شوند

دارد تشییع می شود

و ما مرگ اسرائیل را آرزو می کنیم

در پشت میزهای الکل و افیون

باران حرف می بارد

بی دادگران غم بیدادگران را می خورند

و روشنفکران زیادی روشنفکرمان

از حرف های نخ نما علیه سلطه و غربزدگی

دچار تهوع می شوند

و برای