پاورپوینت کامل تجدید فضای اجتماعی ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تجدید فضای اجتماعی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تجدید فضای اجتماعی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تجدید فضای اجتماعی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

نقد و نظری در کتاب

«نگاهی موشکافانه به جهانی شدن»

جهانی شدن از واژگانی است که در چند سال اخیر همواره ذهن بسیاری از متفکران و
اندیشمندان اجتماعی را به خود مشغول کرده است. هر کس از جنبه ای به آن نگریسته
است؛ یکی آن را روندی مطلوب و آرزوی دیرینه بشری می داند و دیگری از آن به پروژه و
نقشه ای از پیش طراحی شده از سوی جهانخواران یاد می کند. هر دیدگاهی که درست
باشد، مهم این است که به نظر می رسد «جهانی شدن همه را در کام خود فرو خواهد
برد».(۱)

هر روز در نوشته های بسیاری از آن بحث و تحلیل می شود. از دیگر سو به دلیل نو بودن
بحث و همه جانبه بودن آن، نوعی شتابزدگی و تزلزل نیز در مفاهیم وجود دارد و کسی به
تعریفی ثابت از واژه ها دست نیافته است.

از میان آن همه مطالبی که نوشته می شود، یافتن نوشته های دقیق و سنجیده البته کار
ساده ای نیست. به تازگی کتابی در باره از «یان آرت شولت» استاد علوم سیاسی در
دانشگاه وارویک انگلستان به بازار کتاب عرضه شده است که مسعود کرباسیان آن را
ترجمه کرده است. این نوشته نگاهی نسبتا فراگیر دارد و به زوایای گوناگون جهانی شدن
پرداخته است. در نگاه و درنگی در این نوشته به برخی از جنبه های آن خواهیم پرداخت:

الف. موضوع کتاب

این کتاب در پی تبیین روندی است که در جهان در حال رخ دادن است. نویسنده
موضوعات اصلی کتاب را چند پرسش می داند، سئوال هایی چون جهانی شدن
چیست؟چه زمانی رخ داد و گسترش یافت؟چگونه موجب تغییرات اجتماعی شده
است؟مزایا و معایب آن کدام است؟چگونه می توان از پیامدهای منفی آن رهایی
یافت؟وی در تلاش است تا با بهره گیری از منابع و برداشت های بسیار به این سؤال ها
پاسخی در خور دهد.

ب. اهداف کتاب:

نویسنده خود در پیشگفتار اهداف کتاب را به خلاصه بیان کرده است که از آن جمله ارائه
مفهومی روشن از جهانی شدن، ارائه برداشتی چند بعدی از آن، رسیدگی منصفانه به
پرسش ها و پیامدها، بها دادن به تاثیر متقابل جهانی شدن، غنی سازی بحث با شواهد
کمی و کیفی، بررسی دقیق پرسش های ارزشی مثل امنیت، عدالت، و دموکراسی و…
است، به طور خلاصه هدف کتاب تعریف، توصیف، زمانبندی، تبیین، قضاوت و عرضه
توصیه های احتیاط آمیز بیان شده است. در جایی دیگر وی بیان می کند که تلاش برای
درک این پدیده، آگاه شدن بر پیامدهای منفی آن، و حساسیت به امکانات سیاسی
تغییرات از اهداف این کتاب است.

ج. معرفی محتوا

نویسنده مقدمه را با سؤال از چیستی جهانی شدن آغاز می کند. وی به این امر اشاره
می کند که هنوز از این مفهوم استنباط های مبهم و نقیض و آشفته می شود. نویسنده بر آن
است تا با نگارش این کتاب اندکی از این آشفتگی بکاهد. بنابراین وی کتابش را در سه
مرحله و بخش تنظیم کرده است. مرحله نخست (فصل های یک تا چهار) در تلاش است
تا چارچوبی برای تحلیل جهانی شدن ارائه کند، در بخش دوم(فصل پنج تا هشت)تاثیر
آن بر ساختارهای اجتماعی بررسی می شود و بخش سوم(فصل نه تا دوازده)به مسائل
ارزشی مربوط به سیاستگذاری می پردازد.

۱. فصل اول «آنچه در حال رخ دادن است» نام دارد. در این نوشته به جنبه های فراگیر
شدن ترکیب جهانی شدن در همه جهان و زبان های گوناگون اشاره شده است. وی
می نویسد که تعداد مدخل های مربوطه به جهانی شدن، در فهرست کتابخانه کنگره
آمریکا از ۳۴مورد در سال ۱۹۹۴به ۶۹۳مورد در سال ۱۹۹۹افزایش یافته است(ص۵).

معانی جهانی شدن

نویسنده در معنای شدن بر این باور است که باید از تعریف های چرخشی که جهانی
شدن را به پدیده ای جهانی تعریف می کنند، گذر کرد. لذا وی برای این مفهوم پنج تعریف
ذکر می کند و سپس تعریف و نقد خود را بیان می کند:

الف. جهانی شدن به معنای بین اللملی شدن۲.

ب. جهانی شدن به معنای آزادسازی (۳)؛برداشته شدن محدودیت های دولت.

ج. جهانی شدن به معنای جهان گستری (۴)؛ادغام فرهنگ های روی زمین در
انسانگرایی.

د. جهانی شدن به معنای غربی کردن(۵) یا نوگرایی(۶)، که بعضی از آن به امریکایی
کردن نام می برند.

ه. جهانی شدن به معنای فوق قلمروزدایی(۷)، تجدید شکل بندی جغرافیایی به
گونه ای که فضای اجتماعی به طور کامل بر حسب مرزهای سرزمین شناسایی نمی شود.
نویسنده کتاب این تعریف را برگزیده است که می توان از آن به دگرگونی جغرافیای
اجتماعی یاد کرد.

در ادامه نویسنده اشاره می کند که به هر حال این روند منتقدان شدید و حامیان افراطی
خاص خود را دارد اما به هر حال این پدیده یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ معاصر
است. وی اشاره می کند که هر چند برخی سابقه این بحث را تا روزگاران دور به پیش
می برند اما وی با برگرفتن تعریف مذکور، بر آن است که جهانی شدن پدیده ای کاملا نو
است و این روابط پس از سال های ۱۹۶۰ شکل گرفته است. آنتونی گیدنز می گوید: «ظاهر
شدن نظم جهانی به معنایی است که دنیایی که در آن زندگی می کنیم متفاوت از
زمان های گذشته است.»(ص۱۳)

تغییرات اجتماعی این دوران را می توان در چهار مرحله از هم بازشناخت:

الف. تولید، در این دوران ماهیت کارهای اقتصادی دگرگون شده است. و این بیشتر با
تحولات تکنولوژی در فن آوری ارتباطات می باشد.

ب. حکومت، جهانی شدن دوران تغییرات سرنوشت دولت است. برخی می گویند که این
روند مانع اقتدار دولت است و برخی خلاف آن را باور دارند. دولت ها در این روند به حیات
خود ادامه می دهند اما شیوه حکومت دگرگون خواهد شد.

ج. فرهنگ، بحث در این مقوله آن است که آیا جهانی شدن به همگنی یا ناهمگنی
فرهنگی خواهد رسید یا نه.

د. نوگرایی یا پسا نوگرایی، گیدنز می گوید: «مدرنیته ذاتا جنبه جهانی شدن دارد».
برخی معتقدند که جهانی شدن بر ظهور عصر پسامدرن تاثیر داشته است.

از دیگر سو درباره تغییرات اجتماعی، سومین بحث مربوط به مسائل ارزشی می شود. و
در این مجموعه سه مقوله امنیت، عدالت و دموکراسی، بررسی شده است. آیا جهانی شدن
موجب گسترش امنیت یا ناامنی می شود؟جهانی شدن بحث امنیت را به فراسوی امور
نظامی دولت ها گسترش می دهد. اما برخی دیگر، نابسامانی جهانی را پیش بینی
می کنند و آن را موجب فاجعه زیست محیطی می دانند. همچنین عدالت اجتماعی نیز
بحثی فراگیر در این دوران است. بیشتر صاحب نظران بر آنند که جهانی شدن موجب
گسترش بی عدالتی می گردد. دموکراسی به عنوان دیگر ارزش، به معنای فراهم شدن
امکانات برابر و همگانی برای همه اعضای نظام سیاسی برای شکل دادن سرنوشت خود
است. در این باره برخی برآنند که جهانی شدن فرصتی بی سابقه برای دموکراتیک سازی
است. و برخی دیگر برآنند که نیروهای جهانی شدن موجب تضعیف امکانات دموکراتیک
دولت های ملی می شود.

از دیگر سو در برابر جهانی شدن، دیدگاه های گوناگونی از سوی مکاتب ارائه شده است.
نولیبرال ها می گویند که روند جهانی شدن را باید نیروهای بازار هدایت کنند. اصلاح
طلبان یا هواداران دموکراسی اجتماعی جهانی، بر این باورند که این فرآیند باید به آرامی
با سیاست های عمومی هدایت شود. و سنت گرایان در برابر، «جهانی زدایی» ۸ و بازگشت
به وضعیت پیشین را مطرح می کنند.

۲. نویسنده در فصل دوم با این عنوان که «چه چیز جهانی شدن «جهانی» است، در پی
آن است تا از تصویرآشفته فصل اول به نگاهی روشن در این فصل برسد. وی چهار
تعریف پیشین را ناقص می داند و معتقد است که این تعاریف بازتاب دهنده شرایط
تاریخی جدید نیستند. لذا وی همان گونه که گذشت قلمروزدایی و فراروندگی فزاینده
فضای سرزمین، را طرح می کند.

جهانی شدن اول بار در سال ۱۹۶۱در فرهنگ وبستر نمایان شد. و بعدها به نحوی وارد
همه زبان ها گردید.

شولت می گوید که مفهوم «فوق قلمروگرایی» را پژوهشگران معاصر طرح کرده اند هر
چند که به این واژه را به کار نبرده اند. وی به بحث مارتین هایدگر اشاره می کند که ظهور
«بی فاصلگی» و «از بین رفتن هر گونه امکان دور گزینی» را نظر دارد. وی سپس خلاصه
فعالیت های جهانی را در ارتباطات، بازارها، تولید زنجیره ای جهانی، پول، سرمایه گذاری،
سازمان ها، بوم شناسی اجتماعی و هشیاری می داند.

نویسنده می گوید که باید از «قلمروگرایی روش شناختی» که به معنای شیوه در دنیای
اجتماعی و اجرای بررسی هایی درباره آن از دیدگاه جغرافیای قلمروی است، خداحافظی
کرد. از همین دیدگاه است که وی بر این باور است که جهانی شدن تا جایی که با بسیاری
از فرایندهای تجدید سازمان قلمروگرایی رابطه داشته باشد، با قلمروگرایی ناسازگار
نیست. در دوران فوق قلمروگرایی است که دیگر در دنیای قلمروگرا زندگی نمی کنیم.

۳. در تاریخچه جهانی شدن، که عنوان فصل سوم است، بر سه مرحله تاکید شده،
نخست، هشیاری جهانی از حدود پانصد سال پیش، دوم از اواسط قرن نوزدهم و سوم
گسترش این روند از دهه ۱۹۶۰. روشن است که این مرحله بندی ها قطعی نیست و ذاتا
جنبه خطی ندارد. نویسنده مرحله آغاز جهانی شدن، را دهه ۱۸۵۰تا دهه ۱۹۵۰می داند.
از این زمان امکانات و فرایندهایی چون ارتباطات، بازارهای جهانی، پول و امور مالی،
سازمان ها و هشیاری جهانی به وجود آمد. وی دهه ۱۹۶۰تا امروز را جهانی شدن کامل
می داند و عوامل را در روندی شتابنده تر یاریگر این جریان می داند.

۴. نویسنده در فصل چهارم، به علل جهانی شدن پرداخته است و آن را معلول این علل
می داند:

الف. گسترش عقلگرایی به عنوان چارچوب دانش غالب، که در بردارنده برداشت های
سکولار از هستی و توجه انسان مدارانه به زمین است.

ب. گسترش چرخش ها در تحول سرمایه داری، که برای افزایش حجم فروش و منبع
یابی جهانی برای کاهش هزینه های تولید، بوده است.

ج. نوآوری های فن آورانه در داده پردازی، که به حمل و نقل هوایی، ارتباطات الکتریکی
و داده پردازی دیجیتالی منجر شد.

د. تشکیل چارچوب های نظارتی توانمند، که پیامدهایی چون استاندارد کردن
روش های اجرایی، آزاد سازی جابه جایی پولی، تضمین حقوق مالکیت برای سرمایه
جهانی و قانونی شدن سازمان ها را به همراه داشته است، عواملی که همه به روند جهانی
شدن کمک می کند.

وی بر آن است که هیچ از این علل بر دیگری برتری ندارد و چون این جنبه ها زندگی
اجتماعی به یکدیگر وابسته اند جهانی شدن هم علت است و هم معلول.

بخش دوم کتاب با تغییر و تداوم آغاز می شود. نویسنده معتقد است که جهانی شدن
عامل نیرومندی برای تغییر اجتماعی است، و تغییراتی که تا کنون رخ داده دوران ساز
نبوده است، دنیا همچنان سرمایه دار، دیوان سالار، اجتماع گرا و عقل گرا باقی مانده است.

۵. وی در فصل پنجم(جهانی شدن و تولید) می گوید که اگر چه جهانی شدن ساختار
اصلی تولید را دگرگون نکرده است و ما به دوران بعد از سرمایه داری نرسیده ایم، اما موجب
تغییرات مهمی در سرمایه داری شده است. سرمایه داری جهانی شونده معاصر، موجب
مصرف گرایی شتابنده، گسترش تصاعدی سرمایه و ظهور سرمایه ارتباطی شده است، و
کالاهای مادی به کالاهای غیرمادی تبدیل شده است. از دیگر سو، تحول سازمانی،
موجب ایجاد امکانات برون ساحلی سودآور، گسترش شبکه های شرکت های فرامرزی و
ظهور انحصارهای چند قطبی جهانی شده است. نویسنده تاکید دارد که در وضعیت کنونی
نباید توجه خود را به خطرهایی که شاید برای سرمایه داری به وجود آید، متمرکز کرد، بلکه
باید به زیان هایی که ممکن است، فرایندهای جهانی شونده انباشت مازاد، برای اقشار
آسیب پذیر جامعه پدید آورند، توجه کرد.

۶. نویسنده در فصلی جداگانه به جهانی شدن و حکومت(فصل شش)می پردازد و بر این
باور است که این روند نقش اصلی در ظهور حکومت پسا خودمختار را بازی کرده است و از
دیگر سو اظهار می کند که به هر حال دولت ها همچنان به عنوان بخش اصلی نظم نوین
جهانی باقی مانده است، دلیل آن فراوانی کارهایی است که هنوز دولت ها آنها را انجام
می دهند. هر چند که دولت ها از نظر حکومت ها بسیار مهم تلقی می شوند لیکن جهانی
شدن موجب دگرگونی های گوناگون در ویژگی های اصلی آنها شده است. و لذا می توان از
پایان حق حاکمیت به معنای سنتی آن سخن گفت. محور بود حاکمیت دولت ها از دوران
سنت است و در زمان جهانی شدن دیگر چندان نمی توان از معنای سنتی خودمختاری
دولت ها دم زد، حتی از حیث روانی نیز مبانی روانی حاکمیت کم رنگ شده است. از این
دیدگاه است که حرکت به سوی مولفه های فوق قلمروی آغاز شده، و موجب حرکت هایی
در جهت حکومت چند قشری شده که در آنها توانایی قانونی و نظارتی بیشتر در میان
سازمان های نیمه دولتی و دولتی وفوق دولتی پخش شده است. در واقع در حکومت دولتی
چند قشری، اختیارات دولت مرکزی به دولت های فرعی واگذار شده و موجب افزایش
حکومت های منطقه ای چند جانبه ودر پی آن گسترش نقش سازمان های فراجهانی مثل
سازمان ملل، موسسات برتون وودز و سازمان تجارت جهانی شده است. با این وصف در
واقع، ما به سوی خصوصی سازی حکومت در حرکتیم و نوعی دستگاه های قانونگذاری و
نظارتی به طور غیررسمی شکل گرفته است.

۷. محور بعدی را نویسنده جهانی شدن و جامعه(فصل هفتم) برگزیده است. در این
فصل وی معتقد است که در دوران جهانی شدن، جایگاه ملیت۹ به عنوان چارچوب اصلی
همبستگی جمعی، به طور بنیادی، تضعیف نشده است، اما برخی از پیوندهای میان
ملت ها و دولت سست شده است. البته بقای ملت ها به معنای بی تاثیری جهانی شدن بر
الگوهای همبستگی اجتماعی نیست. و می توان چهار دگرگونی را بازشناسی کرد، اول آن
که جهانی شدن، موجب تجدید جهت گیری سرمایه داری شده است؛ لذاموجب تقویت
برخی دگرگونی ها در شکل ملت ها، گردیده است. دوم، این روند، چارچوب های هویت
جمعی غیرملی را تقویت کرده است. سوم، با جهانی شدن، علایق جهان وطنی افزایش
یافته است. چهارم، با جهانی شدن، هویت های دورگه و جوامع متداخل، رشد یافته اند. با
این وضع است که برخی دم از جوامع بی قلمرو بر اساس طبقه جنسیت، نژاد و مذهب
می زنند. گسترش ملت ها، موجب تقویت و تداوم دولت-ملت ها، ملی گرایی قومی، ظهور
تدریجی ملت های منطقه ای و تقویت درونی ملت های پراکنده در جهان شده است. از
نگاهی دیگر، با جهانی شدن، جوامع بی قلمرو نیز گسترش می یابند، که اشاره شد. و
موجبات تقویت جهان وطن گرایی همگانی شده است که خود را در مظاهر مختلفی چون
کمک های انسان دوستانه، رشد حقوق بشر، ظهور جنبش جهانی نگهداری از محیط
زیست و افزایش فعالیت های صلح طلبانه، نشان می دهد.

۸. فصل هشتم را با عنوان جهانی شدن ودانش می خوانیم. نگارنده می گوید که جهانی
شدن اساسا موجب تضعیف اعتبار عقل گرایی در ساختار اجتماعی دانش نشده است.
چند محور در این قسمت مورد تاکید قرار گرفته است. در مباحث معرفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.