پاورپوینت کامل بقای مدرن ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بقای مدرن ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بقای مدرن ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بقای مدرن ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

نقدی بر نظریه «برخورد تمدن ها» و استراتژی امریکا در بهره گیری از آن

قسمت پایانی

دولت مدرن و نهادهای سیاسی از دیدگاه هانتینگتون

نهاد جایگاه مهمی در فضا و گفتمان مدرنیته دارد؛ نهاد نوعی پیوستگی برای مقولات
تدارک می کند که از نظر امنیتی به بقای جوامع بشری می انجامد. جامعه شناسان و عالمان
سیاست و به تازگی اقتصاد دانان، به نهاد به صورت اساسی و جدی پرداخته اند؛ «آنتونی
گیدنز» از جامعه شناسان مدرن، اساس مدرنیت را نهادمندی آن می داند. دولت ـ ملت و
دموکراسی، دو نهادی هستند که در حوزه سیاست بروز کرده اند.(۱) در قالب فرآیند تحلیل
نهادی است که نظام های قدرت مدرن در غرب در حوزه سیاست شکل می گیرند و مستقر
می شوند. آلن تورن از دیدگاهی دیگر به ریشه های نظری چرایی بروز اهمیت نهادهایی
در دوران مدرن غرب می پردازد. از این منظر، تعهد به نهادهای اجتماعی از جمله دولت و
نهادهای ذیل آن یک تعهد انسانی است. انسان غربی از آن روی که از شرع طبیعت
وحشت دارد، می کوشد خود را در ذیل نهادهای مختلف، به ویژه دولت ایمنی بخشد. البته
از سویی ناشی از روح راز شکن غربی و عقل ضد اسراری است که در فرهنگ غرب وجود
داشته است و افسون زدایی بر همین معنا استوار است. انسان غربی به طبیعت و دین به
عنوان دو افسون که مایه نگرانی هستند، می نگریست. تفکر مدرن به تعبیر تورن «مردم،
ملت و مجموعه آدمیان را توده ای اجتماعی می بیند که آن نیز بر طبق قوانین طبیعی
عمل می کند و باید گریبان خود را از دست نظام ها و اشرافیت های غیر عقلانی که با
تمسک به وحی، با اراده فوق بشری به گونه دغل کارانه، می کوشند برای خود مشروعیتی
دست و پا کنند، نجات دهد.»(۲)

به هر صورت، اهمیت نهادهای سیاسی و حفظ آن برای دولت های غربی، به ویژه
آمریکایی است که در تحلیل های امنیت و استراتژی های امنیت بر محور ضرورت حفظ
نهادهای سیاسی دور می زند. «به طور کلی دفاع از نهادهای مدرن، همواره دغدغه اصلی
نظام امریکا بوده است. حتی سیاست سد نفوذ جرج کنان در دوران جنگ سرد، به عنوان
سیاست اصلی مقابله با فشارهای شوروی علیه نهادهای آزاد طراحی می شد.»(۳)

با این پیشینه و اهمیت نهاد سیاسی در گفتمان تجدد، گاه هانتینگتون به نهادهای
سیاسی بهتر شناخته می شود. مهم ترین آرا و آموزه های وی در کتاب مهم و مشهورش
«سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» آمده است. وی در آنجا از منظر نهادگرایی،
میزان نهادینگی سیاسی را در کشور پیشرفته (غربی) و جهان سوم، در قالب مطالعه
تطبیقی آزمون می کند و خطرات نانهادینگی سیاسی را بر می شمارد، به همین دلیل
امنیت سیاسی، یعنی تأمین امنیت نهادهای حکومت برای او حایز اهمیت است.

هانتینگتون می کوشد که با شناخت جایگاه نهادهای سیاسی، استقلال حوزه سیاست را
در برابر اجتماع نشان دهد. او ویژگی های متمایزی از اجتماع را برای نهادهای سیاسی بر
می شمارد و معتقد است که هر گاه مقولاتی مثل استقلال، تطبیق پذیری، پیچیدگی و
انسجام نهادی در برابر نیروهای اجتماعی دچار ضعف و فتور شود، با تهدید امنیت
سیاسی مواجه هستیم و هر چه این ویژگی ها برجسته تر باشد، نهادمندی سیاسی بهتر
تحقق می یابد.

از دیدگاه هانتینگتون، امنیت نهاد سیاسی مانند امنیت فردی نیست که کوتاه باشد،
بلکه باید فرایند دراز مدتی برای آن در نظر گرفت؛ بنابراین اهمیت و شایستگی یک نهاد
آن نیست که رونق زیادی را پدید آورد، بلکه اهمیت و شایستگی به آن است که عمر
زیادی داشته باشد.(۴)

بنابراین، همواره باید حاشیه و محیط امنیتی نهادها را مد نظر داشت. از این مطلب
هانتینگتون، امنیت نهادی زاده می شود؛ البته این امنیت و مصالح نهادهای سیاسی، در هر
کشور فرق می کند، اما مهم این است که «نهاد»، نه تنها یک حکومت ضعیف، بلکه یک
حکومت بد نیز هست. کارکرد یک حکومت حکومت کردن است. یک حکومت ضعیف که
چندان اقتداری ندارد، نمی تواند کار کرد خود را به درستی به انجام برساند و به همان
معنایی که یک قاضی فاسد، یک سرباز بزدل یا معلم بی سواد اخلاقاً ارزش ندارد، چنین
حکومتی نیز غیر اخلاقی است. مبنای اخلاقی نهادهای سیاسی در نیاز انسان هایی ریشه
دارد که در جوامع پیچیده زندگی می کنند».(۵) آنچه از کتاب«سامان سیاسی…» بر می آید
آن است که در درون وضعیت مدرن، سازمان و نهاد جایگاه مهمی دارند. این مؤسسات
هرگز نباید از بین بروند، زیرا تباهی، نتیجه بلافصل وضعیت بی سامانی و بی نهادی
است؛ البته نهادها باید تغییر کارکرد بدهند، ولی هرگز نباید نابود شوند. سازمان ها و
نهادها در پرتو تحولات مختلف زمان، کارکردهای جدیدی یافته و تحولات و نیروهای
اجتماعی را در درون خود هضم می کنند. او از افراد و سازمان های زیادی نام می برد که
تغییر کارکردهای وسیعی داده اند.(۶) وقتی نهادهای سیاسی و بقای آنها اهمیتی بالا
می یابند، هر گونه تهدید آنها مسئله ای جدی است. چون ثباتی سیاسی دغدغه اصلی
نویسنده «سامان سیاسی… « است.(۷)

در کشورهایی که در معرض نوسازی قرار می گیرند، نوعی تهدید نهادهای سیاسی
سنتی پیش می آید. کشورهای جهان سوم در فرایند مدرنزاسیون با خشونت هم مواجه
می شوند، زیرا مقاومت رد برابر تجددگرایی خشونت می آفریند و جنبش های اجتماعی،
در مقابل تجدد با نیروهای سنتی درگیر می شوند و این به ضعف نهادها می انجامد.

«مقاومت در برابر فرایند تجدد گرایی یا جلوه های فراگیر آن، به معنای تولد جنبش های
اجتماعی جدیدی است که خواه ناخواه خشونت را به دنبال خواهد داشت. هجوم معارضان
اولیه به صنعتی شدن و جنبش های بنیادگرای مذهبی جدید به مقاومت و تغییر شکل
تجددگرایی انجامیده است.»(۸)

از دیدگاه هانیتگتون، نوسازی و دگرگونی در جامعه موجب به هم خوردن تعادل میان
نیروهای اجتماعی و نهادهای سیاسی می شود. پیچیدگی جوامع باید به تحول نهادهای
سیاسی بینجامد.

«در یک جامعه ناهمگون تر و پیچیده تر، هیچ نیروی اجتماعی واحدی نمی تواند بر
جامعه فرمان براند و اجتماع سیاسی برپا سازد، مگر آنکه نهادهای سیاسی را بیافریند که
مستقل از نیروهای اجتماعی به وجود آورنده آن نهادها، بتوانند ادامه حیات دهند(۹) اگر
یک جامعه بخواهد به یک اجتماع سیاسی تبدیل گردد، باید قدرت هر گروهی، از طریق
نهادهای سیاسی اعمال شود، همان نهادهایی که این قدرت را چندان تعدیل و تلطیف
می کنند و جهت می دهند که چیرگی یک نیروی اجتماعی را با اشتراک نیروهای دیگرِ
اجتماعی سازگار گردد.(۱۰)

هانتینگتون از قدرت نیروهای اجتماعی هراس دارد. این نیروها چنانچه نتواند در دولت
مدرن و نهادهای سیاسی قرار گیرند، می توانند تهدیدات جدی برای این نهاد محسوب
شوند. از اینجاست که نگاه منفی وی به نیروهای اجتماعی جهان سوم که در آنها دولت و
نهادهای قدرتمند سیاسی وجود ندارد، برجسته می گردد؛ در نظریه برخورد تمدن ها نیز
همین نگرش است که مبنای راهبردی پیشنهادی او قرار می گیرد که در جای خود به آن
می پردازیم.

از نگاه ساموئل هانتینگتون، منشاء تهدید نهادهای سیاسی دولت مدرن از سوی جهان
سوم، به مسئله مشارکت سیاسی باز می گردد. در این کشورها که به دلیل فرایند نوشدگی و
مدرنیزاسیون دچار بی ثباتی و از دست دادن وضعیت تعادل سنتی خود می گردند، نیروهای
اجتماعی جدید به وجود می آیند. این نیروها خواسته ها، تقاضاها و پیچیدگی هایی دارند
که نهادهای سیاسی سنتی نمی توانند منازعات و حل و فصل مناقشات آنها را مدیریت
کنند. از سوی دیگر، نهادهای سیاسی جدیدی هم که بتواند تقاضای مشارکت سیاسی
این نیروها را مدیریت کنند، وجود ندارد. «جوامع سیاسی که در سطوح پایین اشتراک و
نهادمندی سیاسی تعادل خوبی دارند، ممکن است در آینده دچار نااستواری شوند، مگر
آنکه رشد نهادهای سیاسی همگام با گسترش دامنه اشتراک سیاسی تحقق یابد.

از آنجا که چنین همگامی ای به ندرت به دست می آید، چنین جوامعی را باید نااستوار به
شمار آورد. اما جوامعی که توانسته اند نهادهای سیاسی نوین و وسیعی ایجاب کنند و در
نتیجه می توانند اشتراک سیاسی بسیار گسترده تری را جذب کنند، باید جوامعی استوار به
حساب آورد؛ جوامعی که اشتراک سیاسی شان از سطح نهاد مندی شان فراتر رفته باشد،
آشکارا نااستوارند، ولی جوامعی که توانسته اند، میان این دو عامل، در سطح بالا تعادل
ایجاد کنند، در واقع استواری خود را تضمین کرده اند. چنین نظام های سیاسی، از نظر
سیاسی نوین و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.