پاورپوینت کامل فرهنگ عاشورا، آسیب ها و تحریف ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرهنگ عاشورا، آسیب ها و تحریف ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ عاشورا، آسیب ها و تحریف ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ عاشورا، آسیب ها و تحریف ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

تحریف و آسیب ها متوجه هر پدیده اجتماعی و به ویژه تحریف مربوط
به قیام حسینی و عزاداری، اساسا از بعد جامعه شناختی، معلول علت
هایی در درون آن جامعه اند که شناخت درست آن ها، نخستین و شاید
مهم ترین گام برای برخورد مناسب با آن باشد. از این رو، ما نیز در ابتدا
باید به طرح ریشه ها و عوامل ایجاد و گسترش تحریف و آسیب ها متوجه
موضوع مورد بحث بپردازیم. بنابراین، عوامل یاد شده را با طرح
مثال هایی بدین صورت بر می شماریم:

۱. دگرگونی فضای اجتماعی و تغییر در گفتمان عاشورا

یکی از آسیب هایی که به شدت متوجه فرهنگ عاشوراست، آسیبی
است که از راه تغییرات زمانه به وجود می آید. از آن جا که فرهنگ عاشورا
و عزاداری، سنتی اجتماعی در درون جامعه شیعی است، به ناچار ممکن
است با تحول زمان، تغییر پذیرد. همین موضوع است که وظیفه
اندیشوران و دل بستگان فرهنگ ناب عاشورایی را دو چندان می کند ؛
اگر چه بی نهایت کاری سخت و سترگ به شمار می آید. اگر نگاهی به
ادبیات منثور و منظوم عاشورا در دوره های مختلف بیفکنیم، خواهیم دید
که تا حدود بسیاری، رابطه ای متقابل و متعامل میان رویکردهای عاشورا
با وضع اجتماعی ـ سیاسی ویژه هر دوره ای وجود دارد. فرضیه این نظریه
آن است که دگرگونی شرایط وضعیت و منطق هر زمان، تأثیری عمیق بر
نگرش غالبی مردمان آن عصر دارد و این تغییرات در سنت هایی
اجتماعی به ویژه سنت های دینی چون فرهنگ عاشورا و عزاداری نقش
به سزایی دارد. بر این اساس گفته می شود «دوره هایی که جامعه شیعی،
جامعه سیاسی و کنش گرا از نظر اجتماعی است، قرائت و ادبیات عاشورا،
صبغه ای سیاسی و فعال به خود گرفته و وجه مبارزه جویانه و حماسی
عاشورا، شاخصه فرهنگ مکتوب یا شفاهی، منظوم یا منثور سیاسی
می گردد و در شرایطی که به هر دلیل و سبب اجتماعی ـ تاریخی، جامعه
شیعی غیر سیاسی و «پولیتیزه» می شود، وجه فاجعه بار، غم انگیز،
سوگوارانه و منفعلانه عاشورا بر جسته می گردد.»(۱) از این دست می توان
در سده های نخست تاریخ شیعه، ادبیات حماسی و انقلابی شاعران
حماسه سرای شیعی چون فرزدق، کمیت اسدی، سید حمیری و دعبل
خزائی و مقتل هایی چون مقتل ابی مخفف و ارشاد را مشاهده کنیم.

در دوران آل بویه و سلجوقی، ادبیات عاشورا، غیر حماسی و غیر
سیاسی می شود که در آثار سنایی، کسایی و قوامی رازی و نیز کتاب هایی
چون اللهوف علی قتلی الطفوف می بینیم. در فاصله زوال ایلخانان تا
تأسیس صفویه، شاهد سیاسی شدن جامعه شیعی و به تبع آن، حماسی
شدن ادبیات عاشورا هستیم که ادبیات نهضت را رقم می زند.

با تبدیل شدن نهضت به نظام در دوران صفویه، بار دیگر قرائت غیر
سیاسی و غیر حماسی از عاشورا برتری یافته، این وضعیت تا پایان
دوران رضا خان ادامه می یابد. از شهریور ۱۳۲۰ تا اواخر جنگ تحمیلی
ایران و عراق، دوباره رویکرد حماسی اوج می گیرد این رویکرد آثار کسانی
چون امام خمینی (ره)، محمد تقی شریعتی، آیت الله کاشانی، آیت الله
طالقانی، فدائیان اسلام، شهید مطهری، مهندس بازرگان، دکتر علی
شریعتی است.

از اواخر جنگ به این سو، به تدریج با فروکش کردن تکاپوی انقلابی،
گفتمان عاشورا نیز به تدریج و در مراتبی غیر حماسی و غیر سیاسی شد.
البته این نظریه، به حتم نمی تواند تمامی مسایل مرتبط با فرهنگ
عاشورا را توضیح دهد و پرسش هایی چند نیز در برابر آن، قابل طرح
است. البته می توان آن را یکی از عمده ترین ـ و نه تمامی ـ عوامل
تحریف زا دانست ؛ چرا که در هر یک از این دوره ها، که فرهنگ عاشورا به
تبع جامعه، سیاسی و یا غیر سیاسی می شود، ابعاد دیگر آن مورد غفلت
قرار می گیرد و نیز تحریف های لفظی و معنوی بر اساس گفتمان رایج
زمان در آن صورت می گیرد. برای مثال در فضای سیاسی، همه ابعاد
فرهنگ عاشورا، سیاسی، ایدئولوژیک و کار کردی شده و بر آن اساس
تفسیر می شود. یا در فضای غیر سیاسی، این ابعاد به بعد عاطفی و
احساسی فروکاسته می شود که هر یک از این دو رویکرد در بردارنده
تحریف فرهنگ عاشورا است.

۲. تبیین نشدن فلسفه صحیح قیام

یکی از عوامل بنیادین وقوع تحریف لفظی و معنوی و ورود آسیب های
متعدد به ساحت فرهنگ عاشورا و عزاداری سید الشهدا (ع)عدم تبیین و
تشریح آموزه های ناب عاشورایی و اهداف و فلسفه نهضت عاشورا در
میان مردم است. این نقص متوجه نخبگان و دانشورانی است که مرجع
توده مردم به شمار می آیند که به طور عمیق و همه جانبه در عاشورا
اندیشه نکردند و به درستی به تشریح و تبلیغ آن نپرداختند؛ به تک
بعدی نگری پرداختند یا میدان را به غیر اهل واگذاشتند. به همین سبب
بود که فلسفه سازی های انحرافی در میان مردم و حتی در میان خواص
رواج یافت و در ادبیات شعری و غیر شعری نیز تبلور یافت. این موضوع
که خود یک تحریف معنوی عمده است، زمینه ساز بسیاری از
تحریف های لفظی نیز قرار گرفت. شهید مطهری در این راه، از دو
فلسفه تراشی انحرافی برای قیام ابا عبدالله (ع)نام می برد. نخست این
که شهادت امام حسین (ع)را، کفاره گناهان امت و دوست داران عترت و
هدف از قیام را، تنها آمرزش و شفاعت گناهکارانی که ولایت و محبت
آن حضرت را دارند، دانسته اند.(۲)

این تفسیر از قیام، کاملاً شبیه به برداشت مسیحیان از ـ به زعم خود ـ
کشته شدن حضرت عیسی و بلکه رونوشتی از آن است. «مسیحیت بر
این باور بود که همانطور که مردم در آسیب وضعی گناه شرکت دارند، یک
نماینده از بشریت می تواند کفاره این گناه باشد… و عیسی کفاره آن
آسیب را یک بار و برای همیشه محقق ساخت.»(۳)

شهید مطهری با اشاره به این تفسیر، به نقد آن می پردازد و می گوید:
«شهادت آن حضرت به عنوان کفاره گناهان امت واقع شد! امام حسین
(ع)شهید شد که اثر گناهان را در قیامت خنثی کند و به مردم از این
جهت آزادی بدهد. در حقیقت مقابل این عقیده، باید گفت امام حسین
(ع)دید که یزیدها و ابن زیاد و شمر و سنان ها هستند، اما عده شان کم
است ؛ خواست کاری بکند که بر عده این ها افزوده شود». «اباعبدالله که
برای مبارزه با گناه کردن قیام کرد، ما گفتیم قیام کرد تا سنگری برای
گنه کاران باشد. گفتیم حسین (ع)یک شرکت بیمه تأسیس کرد. بیمه
چه؟ بیمه گناه. گفت ایها الناس! هر چه می توانید بد باشید من بیمه شما
هستم».(۴)

این تفسیر از دیر باز تا کنون در میان مردم رواج داشته و دارد و بخش
قابل توجهی از ادبیات عاشورا را تشکیل می دهد و در اشعار، تعزیه ها،
منبرها و… بازگو می شود.

در واقع این برداشت، برداشتی انحرافی و منحط از موضوع شفاعت
ائمه اطهار به ویژه امام حسین (ع)است که به سبب عدم طرح درست و
مناسب آن و آمیخته شدنش با عقاید و عادت های سطحی مردم، این
چنین مسخ شده است. از این رو، نمونه های این تفکر را فراوان در
ادبیات عاشورا مشاهده می کنیم:

فتحعلی شاه:

… بادا فدای خاک رهش صد هزار جان

چون کرد جان به امت عاصی فدا حسین(۵)

وصال شیرازی:

که در هنگامه محشر شفیع عاصیان گردد(۶)

… دلی می خواست یزدان تا سرش زیب سنان گردد

یکی از تعزیه ها:

رضا شدم که به خون دست و پازند پسرم(۷)

…برای عذر گناهان شیعه پدرم

سروش اصفهانی:

…بهر شفاعت گنه دوستان خویش

کردیم سینه را هدف تیر حادثات(۸)

همان طور که می نگریم، در این جا منطق قیام و شهادت، منطق
فداست. امام حسین (ع)همانند مسیح فدا شده است تا امت را از ترس
جهنم برهاند. همین و بس. بر این اساس است که خواب ها و نقل های
عجیب واگویه و ساخته می شود. مانند این داستان که دزدی که کارش
غارت کاروان ها بود، در سر راه قافله زایران کمین کرد، ولی خوابش برد و
کاروان رفت. در همین حال خواب دید که او را به طرف جهنم می برند،
ولی جهنم از پذیرش او امتناع می کند. علت آن نیز این بود که گرد و غبار
زایران کربلا بر تن و لباس او نشسته است. سپس شعری نیز برای آن
درست کرده اند که:

فان النّار لیس لمسّ جسما

علیه غبار زوار الحسین(۹)

تحریف دومی که در راستای بحث ما صورت گرفته، یک سره جنبه
الهی و قدسی و آسمانی بدان بخشیدن و آن را در حد یک دستور
خصوصی فروکاستن است. البته این در واقع، خارج ساختن اندیشه و
رفتار امام حسین (ع)از چارچوب مکتب است که عدم قابلیت پیروی و
بهره گیری را به همراه دارد و در نهایت، به عقیم سازی فرهنگ عاشورا
می انجامد. وقتی قیام منحصر به امام (ع)شد، دیگر هیچ آموزه عام دیگر
شمولی را نمی توان از آن به دست آورد. جهاد، امر به معروف ونهی از
منکر، شهادت طلبی، مبارزه جویی و… دیگر قابلیت استنتاج از قیام را
نمی یابد.

۳. تمایل به اسطوره سازی و افسانه پردازی

تمایل بشر به افسانه پردازی و اسطوره سازی، از دیگر عوامل ایجاد و
گسترش تحریف در تاریخ و فرهنگ عاشورا است. شاید شهید مطهری
(ره) نخستین کسی باشد که این عامل را به عنوان یکی از عوامل
تحریف بر شمرده است.

ایشان می گوید: «در بشر یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر
آن، درباره قهرمان های ملی و قهرمان های دینی افسانه می سازد…
قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته، معلول حس
اسطوره سازی است. اروپایی ها می گویند در تاریخ مشرق زمین،
مبالغه ها و اغراق ها زیاد است و راست هم می گویند».(۱۰) شهید
مطهری ابتدا به افسانه سازی هایی در مورد بو علی سینا و شیخ بهایی
اشاره می کند که بو علی صدای چکش مسگرهای کاشان را از اصفهان
می شنیده است.(۱۱)

هم چنین داستان هرات و وجود ۲۱ هزار احمد یک چشم کله پز را در
آن مثال می آورد.(۱۲) افسانه مجروح شدن پر جبرئیل در جنگ خیبر بر
اثر اصابت ضربت شمشیر علی (ع)و دو نیم شدن کامل «مرحب
خیبری» و نفهمیدن خودش،(۱۳) رساندن تعداد لشکریان کوفه به
ششصد هزار سوار و یک میلیون و ششصد هزار نفر پیاده (۱۴)، ۷۲
ساعت بودن روز عاشورا(۱۵)، رساندن عدد کشته شده های به دست امام
حسین (ع)را به سیصد هزار نفر و تعداد کشته های به دست ابوالفضل را
به بیست و پنج هزار نفر و نیز کشته شدگان به دست بقیه یاران به ۲۵
هزار نفر (۱۶) و داستان حضور هاشم مرقال – که در جنگ صفین به
شهادت رسید- در جریان کربلا (۱۷)، از نمونه های اسطوره سازی و
افسانه پردازی هستند.

این ها همه از حس اغراق، مبالغه گویی و شخصیت سازی در خصوص
بزرگان سرچشمه می گیرد، به گمان این که با این کار، چیزی بر عظمت
آن شخصیت می افزایند. شهید مطهری با دردمندی می گوید: «این
حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده است. ما نباید یک سند مقدس را
در اختیار افسانه سازها قرار دهیم… ما وظیفه داریم حال برای هرات هر
کس هرچه می خواهد بگوید، «ولی» آیا صحیح است در تاریخ حادثه
عاشورا، حادثه ای که ما دستور داریم هر سال آن را به صورت یک مکتب
زنده بداریم، این همه افسانه وارد شود؟»(۱۸)

۴. برخورد عاطفی صرف با مقوله عزاداری

شاید جدی ترین و اصلی ترین عامل ورود آسیب های متعدد در بنیاد و
بنیان فرهنگ عاشورا، اکتفا نمودن به برخورد عاطفی صرف و دوری
گزیدن از برخورد عقلانی با مقوله قیام و عزاداری باشد. این مسئله، سبب
بروز تحریف وسیع لفظی و معنوی است که اندیشه اصیل عاشورایی و
حسینی را به پژمردگی می کشاند.

بی شک در صحنه عاشورا، از سوی امام و یارانش، شاهد عاطفی ترین
صحنه ها، و از سوی لشکریان کوفه، شاهد جنایت بارترین و
دهشتناک ترین وقایع هستیم. از این رو، حادثه عاشورا، بعد عاطفی قوی
ای دارد که از این جهت، می توان آن را یک تراژدی دانست. البته این
تنها یک رویه از صحنه عاشوراست که در آن جنایت موج می زند. عاشورا
صحنه دیگری نیز دارد که سرشار از حماسه و زیبایی است و حسین (ع)و
یارانش قهرمان آن اند.

ولی در فرهنگ عامه، بیش تر شاهد حضور پر رنگ بعد تراژدیک
عاشورا هستیم، به گونه ای که تا حدودی عرصه را بر بعد حماسی تنگ
ساخته است .

آن چه بیش از همه در زبان مردم شنیده می شود، واژه های غریب،
مظلوم، تشنه، بی کس و مانند این الفاظ است و تشنگی، بی آبی، بی
یاری و غربت امام (ع)بسامد بالایی در فرهنگ عامیانه دارد.

البته منظور تخطئه کلی این مسایل نیست که این خود بعدی از ابعاد
عاشوراست، بلکه منظور، غلبه این نوع نگرش بر ذهنیت توده مردم
است که کم تر از این سطح گذر می کند.

این پرداختِ افراطیِ بعد عاطفی قیام، سازنده و پردازنده بیش تر
تحریف های لفظی و معنوی فرهنگ عاشورا بوده است. جالب این است
که این تفکر، با تناقضی آشکار و جدی رو به روست. از سویی، امام را به
تمامی آسمانی و ملکوتی معرفی می کند و از سوی دیگر، هنگام
مقایسه، امام را به تمامی فرهنگ عامیانه خود محک می زند و آن
حضرت را همانند یکی از افراد این فرهنگ می انگارد. از این روست که
بسیار گفته می شود عزاداری امام حسین علیه السلام، به دلیل تسلای
خاطر حضرت زهرا (ع)است؛ چون ایشان همیشه در بهشت بی تابی
می کند و هزار و چهار صد سال است که آرام ندارد.

شهید مطهری رحمه الله با تندی به این ایده می تازد و می گوید:

آیا این حرف مسخره نیست. بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز
حضرت زهرا (س)احتیاج داشته باشد، در صورتی که به نص خود امام
حسین (ع)به حکم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین علیه
السلام، ایشان و حضرت زهرا (س)نزد یکدیگرند. مگر حضرت زهرا
(س)بچه است که بعد از هزار و چهارصد سال هنوز بر سر خود بزند(۱۹).

بر این اساس، عزاداری، نوعی خدمت و تسلای خصوصی و عاطفی
شمرده می شود. نکته دیگری که به جهت سیطره روح عاطفی صرف
پدید می آید،این است که امام حسین علیه السلام فرد بی تقصیر، بی یار،
مظلوم و بی پناهی نمایانده می شود که به طرز فجیعی به دست ظالم ها و
اشقیا به شهادت رسیده و از دست رفته و به قول شهید مطهری نفله شده
است.(۲۰) بنابراین، باید بر امام از دست رفته گریست و عزاداری کرد
.همان طور که گفته شد، عمده تحریف لفظی نیز در همین راستا به وجود
آمده است. چون غرض این است که بر امام حسین (ع)که بی جهت
کشته شده و هنگام شهادت، مادر نیز نداشته است، بگرییم. از این رو،
روضه او هر چه جان سوزتر و دل گدازتر بیان شود، به این هدف
نزدیک تر است و دل مادرش حضرت زهرا را بیش تر شاد و خنک
می کند.

جعل داستان عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا، باید در همین راستا
ارزیابی شود؛ چون داستان عروسی داماد سیزده ساله ای که پس از
عروسی، هدف شمشیرها قرار می گیرد و کشته می شود و سر از پیکرش
جدا می گردد، بسیار جان سوز خواهد بود.

داستان عروسی قاسم (ع)برای نخستین بار در روضه الشهدای کاشفی
آمده است(۲۱) و منتخب طریحی (۲۲) نیز آن را نقل کرده و از آن پس،
به دلیل همین بعد قوی عاطفی و اشک گیر، به شدت رواج یافته است، به
طوری که برای قاسم (ع)حجله عروسی ساختند و در وسط عزاداری نقل
پخش می کردند. این قصه حتی در اشعار فارسی نیز نمود داشته است.
عمان سامانی که یکی از عالی ترین منظومه های عاشورایی را سروده
است نیز از این تحریف مصون نمانده و با مهارتی شگفت، داستان
جعلی عروسی قاسم را با این شعر تصویر کرده است:

مر عروسش را به کابین بست عقد(۲۳)

باز دارم راحت و رنجی به هم

متحد عنوانی از شادی و غم

ناپرور نو عروسی هست بکر

مر مرا در حجله ناموس فکر

… آن چه قاسم را زهستی بود نقد

نمونه دیگر، داستان حضور لیلا؟ در کربلاست که بنابر نظر شهید
مطهری، هیچ سندی ندارد.

از همین منظر، می توان داستان حضور حضرت زهرا(س) بر بالین
ابالفضل (ع) هنگام شهادت آن حضرت و گفتن این سخن را که اگر
مادرت نیست، من هستم، جعلی دانست ؛ زیرا در هیچ کتابی حتی
کتاب های مجهول نیز نیامده است. داستان حضرت رقیه نیز در همین
راستا بسیار جالب توجه است.(۲۴)

از دیگر موارد، می توان به ترسیم چهره حضرت عباس (ع) بدون دست
در همه نقل خواب ها و منبرها اشاره کرد. شهید مطهری از همین
قماش، داستانی نقل می کند که زنی را که در زمان متوکل به زیارت امام
حسین (ع) رفته بود، به دریا انداختند. او فریاد زد یا ابالفضل، آن گاه
سواری آمد و گفت رکاب اسب مرا بگیر. زن گفت چرا دستت را دراز
نمی کنی؟ پاسخ داد که من دست در بدن ندارم.(۲۵) یا آن که همیشه
حضرت زهرا در خواب ها و مکاشفات به صورت قد خمیده و دست بر پهلو
تصور می شود.

افسانه هایی چون آب خواستن امام حسین (ع) در پای منبر علی (ع) و
آب آوردن ابالفضل (ع) و داستان فاطمه صغرا نیز از همین دست به شمار
می آید.

هم چنان که ملاحظه می شود، در این جعل ها و تحریف ها، مؤلفه هایی
حضور دارند که موجب عاطفی شدن هر چه بیش تر عزاداری و گریه
بیش تر می شود و برای مثال، عطش و آب و یا حضور و عدم حضور مادر،
سبب پر و بال دادن و پروراندن این گونه تحریف ها و جعل ها گشته و
می گردد. در حالی که اگر از برخورد عاطفی صرف پرهیز و با تاریخ و
حوادث عاشورا برخورد عقلانی گردد؛ یعنی این مطالب در ترازوی عقل
سنجیده شود، بسیاری از این تحریفات روی نمی دهد. این موضوع، هم
در ارزیابی متون قیام عاشورا و شهادت امام حسین (ع) قابلیت
بهره گیری دارد و هم در شنیده های عزاداری. آن که بر سرش تیغ و قمه
می زند یا با زنجیر گران، پشتش را مجروح می کند، با این نیت که هم
چون حسین و یارانش باشد، اگر نیک بنگرد که شرایط حسین (ع) چگونه
بود، در خواهد یافت که در آن گونه شرایط است که باید چنین کند.

۵.جبر انگاری

جبر نگری درباره قیام، یکی از عوامل وقوع تحریف و ورود آسیب ها در
حوزه فرهنگ عاشورا و عدم بهره بردن و تعمیم آن است. جدای از سابقه
طولانی جبرانگاری و تقدیر گرایی در تفکر دینی ـ اجتماعی مردم که در
فرهنگ منثور و منظوم آنها تبلور نیز یافته، باید از تلاش امویان در
ترویج جبر گرایی به طور عام و تعبیر جبری حادثه عاشورا به طور خاص،
یاد کرد. اولین سخن ابن زیاد در هنگام مواجهه زینب کبری (س) این
بود:

خدا را شکر که شما را رسوا کرد. خدا را شکر که شما را کشت و خدا را
شکر که ادعاهایتان را باطل ساخت.(۲۶)

منطق ابن زیاد در اینجا، به طور کامل، جبر گرایانه است. او می خواهد
شهادت امام حسین(ع) را، به تقدیر و خواست خدا حواله داده، بدین
ترتیب، خود را مبرا و مقرب درگاه خدا جلوه دهد. به همین سبب است که
شهید مطهری، منطق جبرگرایی را، منطق ابن زیاد می شمارد.(۲۷) در
واقع این چنین است که اولین گام تحریف، به وسیله قاتلان و جانیان
برداشته می شود.

البته با کمال تأسف در طول تاریخ، این روحیه جبری نگری، تا حدود
بسیاری در فرهنگ مردم نهادینه شد؛ به طوری که در شعر و فکر
بسیاری از شاعران و مرثیه سرایان نیز راه یافت. نمونه های این جبر
گرایی را نسبت به حادثه عاشورا و منتسب نمودن آن به چرخ، فلک،
روزگار، سرنوشت، تقدیر و مانند اینها، در اشعار شاعرانی چون محتشم
کاشانی و وصال شیرازی و بسیاری دیگر از شاعران به ویژه در تعزیه ها
می توان تماشا کرد:

محتشم کاشانی:

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای

وزکین چه ها در این ستم آبادی کرده ای (۲۸)

وصال شیرازی:

ای چرخ از کمان تو تیری رها نشد

کازاده ای نشان خدنگ بلا نشد(۲۹)

یا در تعزیه ها می شنویم که:

ای بی وفا جفای پیاپی شماره کن(۳۰)

ای چرخ بر حسین جفایی شماره کن

یا:

«فلک خراب شوی بی بردارم کردی».

نیز:

جفا»

«فلک چه خاک نشاندی تو بر سر زینب چرخ بر چیده، بساط عزت ما از

و دیگر اشعار و قطعاتی که همه، حادثه را به سر نوشت و قضای روزگار
حواله می دهد. نتیجه این جبری گرایی، تسلیم و وادادگی است که به طور
کلی و به لحاظ ماهیت با مفهوم «رضا» در فرهنگ اصیل اسلامی
متفاوت است. تسلیم و رضای جبرگرایانه، کاملا منفعل است و اندیشه و
عمل آدمی را فلج می سازد و میوه آن، ذلت پذیری، بی اندیشه بودن و بی
طراوتی، و نیز توجیه اینها با پیش کشیدن جبر است.

این جبر نگری، هم چون زهری در درون فرهنگ عاشورا بوده است و
آن را به رکود، سکون، انفعال و جمود کشانده است. بر این اساس، درس
آموزی و پندگیری از این واقعه و بسان حسین(ع) و زینب(س) عمل
نمودن، چندان معنایی نمی یابد.

۶.نقش حکومت ها و تاریخ نگاران درباری

یکی از موضوع های تحریف شناسی عاشورا، شناخت نقش حاکمان
جور، به ویژه امویان در تحریف واقعه عاشورا و از س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.