پاورپوینت کامل منافع ملی،مسئولیت های فراملی وضرورت های تلفیق ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منافع ملی،مسئولیت های فراملی وضرورت های تلفیق ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منافع ملی،مسئولیت های فراملی وضرورت های تلفیق ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منافع ملی،مسئولیت های فراملی وضرورت های تلفیق ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
۴
(قسمت دوم)
منظر برون دینی:
تجربه تاریخی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. از نظر برون
دینی، می توان استدلال کرد که اصلاً مبنای گرایش به مسئولیت های
فراملی بدان صورت که آن را در مقابل منافع ملی قرار می دهد،
برداشت های ایدئولوژیک و انقلابی است که در هر انقلابی بروز و ظهور
آن امری کاملاً طبیعی است. در جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای
ایدئولوژی و انقلابی این دیدگاه کاملاً آشکار و مشهور است که برای
نمونه یک مورد از دیدگاه هایی که بر ضرورت پیگیری سیاست خارجی
مبتنی بر «امت» تأکید می کند، اشاره می شود تا عمق هیجان انقلابی
آن نشان داده شود:
انترناسیونالیستی بودن انقلاب، یعنی اینکه انقلاب، تنها متعلق به
ملت ایران نیست ،بلکه باید در میهن اسلامی و هر جا که مسلمانی
زندگی می کند، امتداد پیدا کند؛ علاوه بر این، ما به عنوان مؤمن و
مسلمان نسبت به غیر مسلمان هایی که ستم دیده اند، مسئولیت داریم
[باید وزارتخانه ای متشکل از] انسان هایی که به ملت ایران و همه
ملت های مسلمان که یک امت را تشکیل می دهند، مؤمن باشند،
[تشکیل شود]. نام این وزارت خارجی می تواند وزارت امت باشد… وزارت
امت متعلق به تمام ملت های مسلمانی که در دارالاسلام زندگی
می کند.(۱)
اوج دیدگاه های انقلابی و ایدئولوژیک در بیان فوق که تنها به عنوان
نمونه یاد شده است، بیانگر احساسی بودن آنها است و نمی تواند مبنای
یک سیاست خارجی موفق و مبتنی بر تدبیر و آینده نگری باشد. این
گرایش های ایدئولوژیک، در آغاز هر انقلاب با افراط زیادی ظهور می کند
و به تدریج و با گذشت زمان، تحت الشعاع عوامل مختلف فروکش
می کنند. بخشی از این عوامل به فشارهای داخلی و بخشی هم به
فشارهای خارجی مربوط است. درعین حال کسب تجربیات جدید از
سوی انقلابیون در این زمینه اثر گذار است.
در واقع در فرایند تعارضات و کشمکش ها و فشارهای داخلی و خارجی
است که هر روز بر روند تعدیل ایدئولوژی مبارزه جو و نوظهور افزوده
می شود و این ایدئولوژی که براساس ذهنیت های انتزاعی پا به میدان
گذاشته است، زمانی که با عینیت های سیاسی و اجتماعی در ابعاد داخلی
و بین المللی روبرو می شود، به کاستی ها و نارسایی های خود و میزان
مقاومت هایی که پیش رو دارد، پی می برد و در نتیجه هر روز به باز
اندیشی دوباره ایده های خود می پردازد.
در جریان انقلاب اسلامی نیز این ایدئولوژی موجب مقاومت های
جدی شد و اتفاقاً بیش از همه، دولت های اسلامی آن را تهدیدی برای
خود قلمداد می کردند و بیشترین مقاومت ها از سوی آنان بروز یافت.
حقیقت تبلیغ ایده و مسئولیت های فراملی و کمک به مسلمانان و امت
اسلامی خود بیشترین مخالفت را از ناحیه این دولت ها دریافت کرد. این
امر نشان می دهد که آنان با این تفسیر از اسلام به شدت مخالف بودند و
این موضوع با مسئله مهم و حیاتی افزایش قدرت جهان اسلام در تضاد
است.
بنابراین، توجه به این امر در مسئله مسئولیت های فراملی اهمیت
زیادی دارد ؛ باید بر این مسئله تاکید کرد که اصولاً خود مقوله سیاست
خارجی به مفهوم نوین آن، در تجربه سیاسی جوامع اسلامی تازگی دارد،
چه رسد به اینکه حدود و ثغور آن معلوم باشد، تأکید بر سیاست خارجی بر
اساس دارالاسلام و دارالکفر، نمی تواند مناسبات جدید جهانی را
پوشش دهد. در مورد سیاست خارجی ایران نیز پیگیری منافع ملی در
قالب دولت ملی، نه تنها هیچ تضادی با ارزش های اسلامی ندارد، بلکه
تنها امکان عملی در شرایط فعلی است.
در وهله بعدی باید گفت که در هر دوره سیاست خارجی محصول
گفتمان هاست ؛ در دوره نخست تنهاگفتمان ایدئولوژیک بر سیاست
خارجی ایران حاکم بود، در نتیجه مسئولیت های فراملی به عنوان یک
اصل اساسی اسلامی تأکید می شد. در حال حاضر، این گفتمان در حال
دگرگونی و تبدیل به گفتمان غیر ایدئولوژیک است؛ درنتیجه پی گیری
منافع ملی می تواند اصلی اساسی در چارچوب قوانین اسلامی تلقی
شود.
برای درک این امر، توجه به تحولات سیاست خارجی جمهوری
اسلامی ایران ضروری است؛ چگونگی تحول مفهوم امنیت ملی و منافع
ملی در ساختار سیاسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ،این
موضوع را به خوبی نشان می دهد که در سال های نخست، مقوله ملت و
ملی، در تقابل با امت قرار می گیرد و حیطه شمول انقلاب را محدود
می کند. اگر منافع و مصالحی وجود دارد، به امت اسلام متعلق است و اگر
تهدیدی موجود است، کیان امت اسلامی را نشانه گرفته است. انقلاب
اسلامی نمی تواند در موطن خود محصور بماند و از تکالیف خود در قبال
مسلمانان و از آن بالاتر، مستضعفان عالم شانه خالی کند.
در سال های نخست حفظ فیزیکی هیچ اصالتی ندارد؛ نه مرز
جغرافیایی، نه مردم و نه رهبری؛ اصل مهم استمرار پویایی اسلام
انقلابی و تضمین صدور آن است.
اما پس از سال ۱۳۶۳، گفتمان حفظ محور از نظر عملی و نظریه
ام القرا، ازلحاظ نظری حاکم می شود که در آن امنیت ملی تحت عنوان
حفظ نظام سیاسی اولویت می یابد و کم کم منافع ملی به فرهنگ
سیاسی نخبگان جمهوری اسلامی افزوده می شود. پس از آن نیز به
تدریج گفتمان رشد حاکم شد که در آن الگوی موفق رشد و توسعه
اقتصادی، الگوی موفق امنیت ملی محسوب می شود و باز هم نفع ملی
در مقابل صدور انقلاب و مصالح اسلامی و مسئولیت های فراملی از
اهمیت بیشتری برخوردار می گردد.
همان طور که معلوم است، گفتمان ها تعیین کننده سیاست خارجی
کشور در مقاطع مختلف بوده است و این گفتمان ها از سال های نخست،
به تدریج با تأکید بر مسئولیت های فراملی آغاز گردید و کم کم به
حاکمیت مفهوم منافع ملی نزدیک شد. هیچ رابطه ذاتی میان دال
اسلام و مدلول مسئولیت های فراملی وجود ندارد. بلکه این محصول
دوره خاصی از حاکمیت ایدئولوژی بود؛ هر چه این ایدئولوژی کمرنگ تر
می شود، از تأکید بر مسئولیت های فراملی کاسته می شود و در حالی که در
سال های اولیه از سوی نخبگان سیاسی و نظریه پردازان بر
مسئولیت های فراملی، آن هم به صورت حماسی تأکید می شد. در
شرایط فعلی هم از سوی صاحبنظران و نخبگان سیاسی ایران منافع
ملی تحت عناوین مختلف آن، چون مصلحت عمومی، مصالح ملی،
امنیت ملی مورد تأکید است. به نظر می رسد که فرایند تحول در سیاست
خارجی جمهوری اسلامی ایران، خود مهم ترین روش برای ایجاد
هماهنگی میان منافع ملی و مصالح اسلامی است که بر حسب آن
اصالت با منافع ملی است و دغدغه های اسلامی هم در چارچوب همین
منافع ملی مورد طرح و پیگیری واقع می شود؛ در این شرایط تأکید بر
چند مسئله اساسی می تواند راهگشا باشد:
۱. رعایت مصلحت؛ رعایت مصلحت عمومی و ملی، یکی از وظایف
اصلی دولت مدرن است. در واقع مشخصه اصلی دولت مدرن، توجه به
مصالح عمومی است. در این میان، دولت اسلامی در عصر مدرن، دارای
کارکردهای مشابه دیگر دولت های مدرن است و در عین حال هیچ گونه
تضادی میان توجه به مصلحت ملی و ارزش های دینی و اسلامی وجود
ندارد و خود همین تحول از تأکیدات ایدئولوژیک بر تأکیدات منافع ملی،
نشانگر امکان توجه به مصلحت عمومی در چارچوب احکام و قوانین
اسلامی است. اگر در کار ملک، تدبیر و تأمل را کنار بگذاریم، بقای ملک
جداً به مخاطره می افتد؛ دولت دینی نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ در
بازار رقابت کامل، بقای دولت دینی در گرو آن است که عقلانیت متعارف
را بپذیرد. در دنیای جدید، دولت در مفهوم ملی تعریف می شود و برای بقا
باید دائماً به محاسبه مقدورات و محدودیت ها، هزینه ها، فایده ها
تهدیدات و فرصت ها بپردازد که جز در چارچوب برنامه ریزی و
تصمیم گیری بر حسب منافع ملی امکان پذیر نیست؛ چه بسا بخش
عمده این تهدیدات از جانب کشورهای اسلامی باشد که ما به
مسئولیت های فراملی در قبال آن هستیم. نمونه بارز آن، جنگ عراق
علیه ایران و حمایت قریب اتفاق دیگر کشورهای اسلامی از آن بود.
برخی حتی از این هم فراتر رفته و اصولاً معتقدند که ولایت مطلقه
فقیه، راه را برای عرفی شدن شریعت شیعه هموار می کند و اصولاً از این
نظر دولت مدرن، یعنی شکل گیری دولتی که مصالح عمومی جامعه را
مبنای عمل خود قرار می دهد که از جمله آنها اصالت منافع ملی در
مقابل مسئولیت های فراملی است؛ در واقع به محض عرفی شدن یک
دولت، نخستین اصل اساسی رعایت منافع ملی است.
در جریان تحول سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی نیز شاهد
فرایندی هستیم که به تدریج در طی آن، عنصر مصلحت در
سیاستگزاری غالب شده است. این مسئله در تصمیمات سیاسی امام
خمینی(ره) نیز به طور ملموسی قابل مشاهده است؛ برای مثال پذیرش
قطعنامه ۵۹۸ غلبه عنصر مصلحت در سیاست خارجی امام بود.(۲)و این
فرایند همواره تداوم داشته، سیر تکاملی آن در سیاست خارجی کشور
مشهود بوده است. توجه به مصالح عمومی و ملی در سیاست خارجی،
یک ضرورت اساسی برای تداوم نظام سیاسی و حفظ مشروعیت آن
است.
۲. در حال حاضر، مرزبندی های جغرافیایی بر مبنای دولت ـ ملت در
نظام بین الملل فائق است و مرز بندی های ایدئولوژیک در آن جایگاهی
ندارد. در حال حاضر، کشورهای اسلامی که از لحاظ سرزمینی، سیاسی و
مذهبی یکپارچه نیستند، صرفاً می توانند با یکدیگر همکاری های
مختلف اقتصادی سیاسی و فرهنگی داشته باشند و قلمرو آنها به
مرزهای جغرافیایی محدود است و فراتر از آن مسئولیتی ندارند؛ چرا که
اصولا در این زمینه اختیاراتی ندارند.
همچنین در شرایط فعلی کشورهای غیر اسلامی، رویکرد ستیزه
جویانه و جنگ طلبانه در مقابل کشورهای اسلامی ندارند. بحث تقابل
دارالاسلام و دارالفکر بحثی حاشیه ای است و پارادایم مبتنی بر پیروی از
مقررات حقوق بین الملل بر روابط کشورها مسلط شده است ؛ از این رو در
نظام بین الملل اصولاً نمی توان بر خلاف این روند عمل کرد و جمهوری
اسلامی ایران هم به عنوان یکی از دولت ـ ملت های اسلامی، باید منافع
ملی را در اولویت اصل سیاست خارجی خود قرار دهد.
۳. اولویت امور داخلی؛ تجربه سالیان گذشته جمهوری اسلامی ایران و
نیز تجارب ملل دیگر در دوره های تاریخ مختلف، این مطلب را به اثبات
رسانده است که تمرکز بر امور داخلی آثار بسیار مثبت و گسترده ای دارد.
معمولاً دولت هایی که برای خود مسئولیت های فراملی قائل هستند، به
دلیل اینکه اهداف بسیار گسترده ای را مد نظر قرار می دهند، نه به
اهداف داخلی دست می یابند و نه می توانند براساس مسئولیت های
فراملی که بر آن تأکید می کنند، عمل نمایند. ما به تمرکز بر امور داخلی
خود، بسیاری از شائبه هایی را که حتی در میان کشورهای اسلامی رایج
است، از بین خواهیم برد و این دقیقاً در راستای منافع جهان اسلام
است. در واقع باید پرسید، مسئله و هدف اصلی در تأکید بر
مسئولیت های فراملی چیست؟ آیا هدف اصلی بهبود وضع مسلمانان
در دنیا، به ویژه در منطقه خاورمیانه است که قرابت فرهنگی بیشتری
هم با ما دارند؟ در این صورت ،تجربه به ما نشان می دهد که ما تنها در
صورتی می توانیم با آنان همکاری داشته باشیم که شائبه دخالت در امور
داخلی آنان وجود نداشته باشد و این در صورتی که ما ادعایی در زمینه
مسئولیت های فراملی نداشته باشیم.
در حقیقت، اگر ما بسیار توانمند باشیم، باید این توانمندی را در صحنه
داخلی کشور نمایان سازیم که این امر مستلزم تعیین اهداف، در محدوده
داخلی و تمرکز بر توانایی داخلی است: «در قضاوت تاریخی، هنر ما
نهایتاً ارزیابی وضعیت خود و حل و فصل مسائل خودمان است. زمان ما
و امکانات ما و نسل جوان و جمعیت دانش آموزی ما، فرصت پرداختن به
مسائل حتی افغانستان و عراق و عرب ها را به ما نمی دهد. هنر ما در
نمونه سازی است؛ هنر ما در ساختار سازی است. هنر ما در فعلیت
بخشیدن به هدف های خودمان است و هنر ما در متقاعد کردن جامعه
خودمان نسبت به ادعاهای خودمان است و انجام این مهم کافی است تا
تمام وقت ما را به داخل خودمان اختصاص دهد».(۳)
درواقع یکی از مهم ترین راه های تداوم نظام، توجه به نیازهای مادی و
اقتصادی داخلی و تلاش برای رفع آنها است، در غیر این صورت مردم
اعتقاد و اعتماد خود را به نظام سیاسی از دست می دهند و در چنین
شرایطی، تمرکز بر مسئولیت های فراملی، درواقع دور ماندن از هر دو
هدف است؛ «.. این مواقع مملکت داری را که ریشه هزاران سال
حکومت دارد، نباید فراموش کنیم که اکثریت مردم هر جامعه ای، امنیت
مادی و طبیعی می خواهند. حکومت با عامه مردم سروکار دارد… مشکل
اول کمونیسم این بود که نتوانست امنیت مادی را تأمین کند…در حال
حاضر هم، امنیت مادی و اقتصادی برای جامعه مردم ایران از
مهم ترین اولویت هاست.(۴)
در واقع رژیم های مارکسیستی هم، به شدت دارای گرایشات
ایدئولوژیک بودند و اثر مستقیم آن بر ادعاهای مربوط به مسئولیت های
فراملی بود که موجبات ناتوانی داخلی آنها را، آن هم در آن حد گسترده
فراهم کرد. تأکید بر مسئولیت های فراملی، علاوه بر اینکه ما را از امور
داخلی غافل می کند، بدبینی مسلمانان و عرب های منطقه را نسبت به
ما به وجود می آورد و مخالفت و ضدیت دنیای غرب را نیز به همراه دارد.
این مسئله موجب می شود که محیط منطقه ای و جهانی برای ما
محیطی نا آرام باشد و همواره در حال ستیزه جویی با جهان خارج باشیم.
در چنین شرایطی، اصولا توانی برای همیاری با جهان اسلام و
مسلمانان باقی نخواهد ماند و در عین حال، از رفع نیازهای داخلی خود
نیز ناتوان خواهیم بود. «اگر کشور ما در محیطی آرام رشد کند و کارآمدی
شایان توجه را به دست آورد و مردم احساس کنند که نظام سیاسی ـ
اجتماعی آنان، امنیت مادی و امید به آینده را فراهم آورده است، نیروی
جمع شده عظیمی رها خواهد شد و ایران را به شدت قدرتمند خواهد
کرد».(۵)
تأکید بر مسئولیت های فراملی به عنوان یک گرایش ایدئولوژیک در
سیاست خارجی، بر مفروض خاصی درباره غرب استوار است که براساس
آن، جهان اسلام چاره ای جز ستیز با دنیای غرب ندارد و جمهوری
اسلامی ایران هم به عنوان نام ام القرای جهان اسلام، رهبری این ستیز
با غرب را بر عهده دارد؛ در حالی که این نگرش ستیزه جویانه، مانع
اساسی در ابتکار عمل های سیاسی و دیپلماتیک به شمار می آید ؛ «نگاه
نهضتی و رهیافت مبارزه با غرب، هیچ فایده ملموسی برای شکوفایی
مسلمانان ندارد، بلکه پول و منابع مسلمانان را صرف حفظ امنیت
داخلی آنها خواهد کرد و… ما برای مبارزه با غرب زندگی نمی کنیم، بلکه
برای ایجاد نظم خاصی برای خودمان تلاش می کنیم…. مشکل این
است که بسیاری از سیاستمداران ما، در فضای روانی دوره استعمار
زندگی می کنند، اما امروز نه تنها در چارچوب داخلی، بلکه در صحنه
جهانی، روابط و نهادها و چارچوب های بسیار پیچیده تر از دوران استعمار
است».(۶)
در واقع روش ما پس از انقلاب اسلامی، چه در تأکید بر مسئولیت های
فراملی و چه در عمل بر حسب شرایط و مقتضیات دوره ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 