پاورپوینت کامل سینما و رویکرد معناگرایی و استعلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سینما و رویکرد معناگرایی و استعلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سینما و رویکرد معناگرایی و استعلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سینما و رویکرد معناگرایی و استعلا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
قسمت پایانی
پالایش روح با سینما
سینمای آینده روح تجربه جهانی استعلا و تعالی طلبی را بیش از پیش
محقق خواهد ساخت. سینما با کیش تصویر، در همان لحظه پیدایش،
جسما یک زبان جهانی را متولد گرداند. آرمان جهان شمولی، در همه صد
ساله اخیر سینما را واننهاد بلکه منجر به تأثیر عالم گیر و طبیعی آن شد.
حال سینمای آینده روحا نیز به سوی جهانی شدن پرواز می کند و این
همان آرمان ذاتی تجربه عارفانه حکمت ایرانی است که از سرشت
وحدت وجودی آزمون آن برمی خیزد و در تلاش او برای یک سبک
جهانی در زبانی نو تجلی داشته است. احساس سرمستانه در روح جهانی
سبک هنر اشراقی سبب نشد پرسش بنیادین انسان که به عمق زندگی
او در جهان ـ در محبس جهان ـ رنگ حزن می دهد در آثارش غایب
شود. سبک حزن بویژه در شکوی الغریب، که شکوائیه قاضی است از
محبس در غربت ظاهر شده است. انسان آگاه فردا و فرداها نیز چون
انسان دیروز هرگز رها از تأثیرات تصویری حس حبس در غربت جهان و
پرسش وجودی نیست. از این رو حتی این ویژگی سبک شهودی هم در
سبک سینمای آینده و سلوک و فیلم های جدی و نوی قرن بیست و
یکمی تأثیر خواهد نهاد. منظور من آن نیست که سبک عرفانی چون
پیرایه ای بر جامه زندگی بسته می شود همانطور که تفکر و سبک هنری
عارفان عین خود زندگی است، در سینمای آینده هم چنین خواهد بود.
شهامت و صداقت در ابراز رأی، فاشگویی و کوشش برای رهایی و اراده
برای زیستن بدون ابتذال های دسته جمعی و تلاش برای تبدیل
نشانه های پستی و پلشتی به ارزش های والای جمعی و مردمی و در
میان نهادن راز با همگان و تلاش برای فرا بردن سلیقه معرفت و زیبایی
مردم اینهاست عناصر سبک معناگرا که به باطن و حقیقت رو می کند.
اینها همه وجه آگاهی های سینمای پیشروی آینده خواهد بود. زیرا هم
اکنون در مهم ترین سینماهایی که دارای جهان اندیشگونی هستند این
رویکرد به زندگی و فاشگویی مستندگونه و کوشش برای رهایی از ابتذال
دسته جمعی و ستایش اراده برای زیستن (و حتی مردن) و … وجود دارد. و
ممکن نیست سینمای پیشروی قرن حاضر اینها را به فراموشی بسپرد.
بدینسان سبک استعلایی نه به سبک فقیهان و نه حتی عارفان رازپوش
و نه زبان مشایخ عادتی شباهت ندارد. عوامل سبک شناسی فردی آن به
قول هروی به قدری ظهور دارد که چشم پوشی ناپذیر است. در عین
درشتناکی، زبان بسیار ملایم است. در سادگی که تحت تأثیر زبان
عارفان اُمّی و رها از آموزش مدرسی و ساده است لایه ژرف درونی روئیده
و زبان پارادوکسی مطبوعی را شکل داده است. اینها مشخصه های
سینمای رویکردگرای ماست که هژمونی سینمای تفکر جهان را
می تواند به دست گیرد. ویژگی سبک بزرگ زبان عرفان سبک استفهامی
است نه برای گرفتن پاسخ مورد درخواست متن از مخاطب یا پاسخ مورد
نظر نویسنده متن، بلکه پرسشگری منبعث از حالتی درونی متن است.
هنر استعلایی ذاتا پرسشگرانه و انگیزشی است. و برای همین شدیدا
بیدارکننده مبارزه با عادت پرستی و باور به لایه های گوناگون هستی و بار
معنایی متنوع یک نشانه واحد متن را ذاتا پرسشگرانه چند صدایی کرده
است. سینمای آینده در این سرشت نیز ادامه سینمای رویکردگرای ما
خواهد بود که در آستان قرن بیست و یکم با هژمونی سینمای معناگرا در
جهان طنینی مبتنی بر زیبایی شناسی نگفتن و آزادی مخاطب برای
معماری معنا و پرسشگری ماهوی را تبیین نمود.
اما مهم ترین ویژگی سینمای آینده عدم ترس از سرزنش پذیری و
تمرین شجاعت سبکی خواهد بود که با سبک «عرفان ملامی»
عین القضات تشابه دارد.
*****
سفر سینما از تصویر واقعیت به واقعیت تصویر در آن چه که زاده کیش
تصویر است به نحوی با نظریه «مصور» و تمثل عین القضات همدانی
رابطه دارد، قبل از رجوع به اندیشه های عین القضات درباره مصور در
ادامه سلوک سینمای آینده نکاتی را به تأکید بیان کنیم. سینما اساسا
هنر مدرن، هنر دوران کثرت نام گرفته اما همانگونه که تک نماهای کثیر
در پیوند با هم معنای وحدت یافته و یکّه و واحدی کلیّت فیلم را
می سازند این هنر نیز می تواند دعوت کننده به گوهر وحدت آمیز هستی
باشد.
درست با این زمینه است که ما به سلوک سینمای آینده در بعد دیگری
نیز می توانیم بنگریم.
سلوک فیلم، سلوک مدرنی است که در عمق خود، تداوم سلوک عارفان
در حجره های تاریک است در بعدی همگانی. به ویژه امروز در قرن
بیست و یکم این تمایل سینمایی که بر دوربین قابل حمل و قابل
استفاده عمومی متکی است بیشتر به تماشای معرفت آمیز جزئیات
زندگی و طی طریق با این تأملات تصویری معطوف شده است.
حال باز می پرسیم:
آیا همه این تمهیدات که منجر به یادآوری تمهیدات یک عارف
ایرانی، در سینمای مهم جهان آینده، جایی دارد؟ یا خیال پردازی هایی
است که به بهانه طبیعی بودن بیش از هر زمان اندیشه ای غیرواقعی را
می پردازد؟ آیا سینمای آینده با سلوک عارفان ما ارتباطی دارد؟
*****
سلوک کلمه ای اصلاً عربی است که به فارسی درآمده و «بار»ی عرفانی
اخلاقی دارد. بیانگر سیر و رفتار به طور کلی و به ویژه برای دستیابی به
گوهر حقیقت و راه ناب کردن روح و پیرایش جان است.
با این تعریف، رابطه سینما و حکمت معنوی اسلامی ـ ایرانی، چنان
است که گویی به نحوی مطایبه آمیز کلمه ای با ریشه لاتین را که از
فرانسه به انگلیسی آمده و نشانه ای برای نامیده منظره های متحرک
بوده بدل کنیم به «سی+نما» و آن را با «سی ـ مرغ» (سیمرغ) قرینه
بپردازیم و در طنین فارسی «سینما»، معنای ریشه دار و معرفت کهن
وحدت وجودی عارفان و تمهیدات آنان را برای پیرایش جان جست وجو
کنیم!! آیا با چنین افسانه پردازی روبروئیم؟ و در حال یک شوخی کلامی
نظریه پردازی می کنیم؟
*****
اما در پشت این طنز و بازی کلامی اجازه دهید بگویم رازی نهفته
است که واقعا بی ربط به سینمای قرن بیست و یکمی نیست. اینکه
بیاندیشیم چگونه در آستان هزاره و قرن نو این هنر تکنولوژیک به یک
امکان سلوک بزرگ انسان مدرن و یک روح وحدت وجودی انسان و
طبیعت و رهایش درونی او و برهنگی و آینگی و کاوش در جزئیات
طبیعی وجودش، بدل تواند شد. این است کلید مهم فهم متن حاضر.
بیاد بیاوریم سیمرغ نشانه جامع صفات حق تعالی است. مرغی که
آشیان آن بر درخت «وس تخمک» (درخت همه تخم) یا درخت زندگی
است که تفصیل آن در «مینوی خرد» آمده و با آن حکمت فهلوی و
نوری، از طریق سهروردی در متن عرفان اسلامی بار و بر داده است.
بدین ترتیب سینما، به صورت یک امکان پالایش روح و کمال معنوی
و بیداری و بازگشت به طبیعت انسانیِ انسان و رهایی از حجاب ها وهم و
ابتذال در آستانه قرن نو مطرح می شود.
آیا این تصویر از حقیقت برخوردار است؟ از این پس با رجوع به
واقعیت های جزئی سینمای معناگرا می توانیم به جهان نشان دهیم:
چنین تصویری از حقیقت برخوردار است!
۵. سینمای معنوی آینده
سینمای معناگرا درکی از متعال دارد که سبب می شود به باطن او بنگرد
و دریابد خیر بر همه چیز غلبه دارد. «او» خیری آفریننده است. و در این
جاست که در می یابد بزرگ ترین شر با بزرگ ترین خیر پیوند دارد. در
اصل خیری است که سرشار است از زندگی. سینمای قرن بیست و
یکمی سینمایی است در اوج نابودگری همه ارزش های ثابت و دروغین
آفریننده ارزش هایی نو و قرائت کننده تازه ارزش هایی که انسان را،
انسان می کند. غیراخلاق گرایی او، بیان عمل پلشت و بزدلانه و کاهلانه
و حقیر موجودات ضعیف و نگونسار نیست، بلکه محصول راستگویی و
اندیشمندی و شجاعت راستگو بودن اوست این سینما باور دارد از راه
راستگویی اخلاق فراسوی خود می رود. اخلاق گرا به فراسوی خود پا
می گذارد. به ضد خود ـ به من و چنین است که هر «من» این سان تبدیل
شده به انسان متعال است که همه تعالی را در خود باز می تاباند:
معرفت های غایی پیام آوران و مصلحان را.
این سینما با شجاعت اخلاق انحطاط، دورویی، لیبرالیسم با نقال و
اخلاق مبتنی بر دروغ می ستیزد.
سینمای قرن بیست و یکمی در جای دیگر نیز همچون یک سرنوشت
ظاهر می شود. آن جا که راستگویی سبب می شود، یک آشکارگی انوارش
را بر زندگی بتاباند. این که تنها خیرخواه، خوب و مبارک شایسته به
نمایش درآمدن و ستایش و جلوه گری نیست بلکه با ارزش گرفتن یا
نشان دادن خیرخواهی حاوی عمل در حجاب قرار دادن و یک انحطاط
است و روانشناسی انسان خوب، به سینمای آینده امکان می دهد تا
حالت های پریشانی و «ناخوب» را بی پرده پوشی نه تنها در نظر گیرد،
بلکه برای آن ارزشی انسانی قائل شود نه تنها به عنوان یک شرّ انسانی
بلکه آن چه که از نمونه رایج خیر، می تواند «خیرتر» باشد. این دستامه
سینمای آینده که محصول تماشای جزئی و بی بزدلی و راستگویانه
واقعیت انسانی است با نتایج سالکان و عارفان شبیه است اگر چه از آن و
با همه جنبه وحدت وجودی یا خیامی اش شبیه نتایج نیچه است وقتی
که فاجعه دانستن حالت پریشانی را در زندگی انسانی، حماقتی مرگبار
می داند. سینمای آینده مواجهه با هراس انگیزی زندگی را از هر شکل
پیش پاافتاده خوشبختی، ضروری تر و «بهتر» می داند برای همین از
فاش کردن این عواطف و تمایلات و اراده معطوف به قدرت هراس انگیز
ابایی ندارد. و این با راستگویی هنر رویکردگرایی آینده همساز است.
امری که تا امروز پوشیده نگاه داشته شده و یا در آن واروگویی شده است.
کشف تباهکاری کثیف سینمای قرن بیست و یکمی نیست. امّا
مواجهه دورویانه با تباهکاری را افشاءکردن، توان سینمای قرن بیست و
یکمی است. سینمای آینده نمی توان گفت، روی تباهکاری است امّا
مسلما قرائت تازه و دادگرانه ای از تباهی های جزئی و بی پرده پوشی ارائه
می دهد. چیزی که محصول دوری از افسانه زایی سینما، و نزدیکی به
افسون زدایی، استناد و جزئیات زنده زندگی ماست. تصویرهایی نه
غلوآمیز و دراماتیک بلکه ساده و کوچک از هر آنچه که انسانی است و در
نتیچه تصاویری بی واهمه از تباهکاری های رایج انسانی که محکوم
نمی شود، زینت داده نمی شود آراسته نمی شود. و تنها تماشا می گردد. نه
به زبان پرسونا و پرسوناژهای وهمی به زبان استریپ نیز روح واقعی
شخصی که می شود آنچه هست و باور دارد به این که می داند چگونه
شخصی آنچه می شود که هست. برهنه گری جسم، شجاعت تن فروشی
و سوداگری عادی فروش عریانی و شهوت و غرایزگویی این بار. جاده
صاف کن شجاعت روحی انسان شده است تا به امکان برهنه کردن روح
خود بیاندیشد، و بدون پرده، بدان دست یابد. هنرمند خلاق، انسانی که از
زندگی گله ای دست شسته در سینمای قرن بیست و یکمی آماده
می شود، تا حد انسان تبهکار بی ارزش شود زمانی که دروغگویی برای
چشم انداز خود واژه حقیقت را به هر بهایی به خود اختصاص می دهد،
آنچه در واقع راستگویی است باید با بدترین نام ها کشف شود. این آغاز
بر انسان نیچه ای و انسان کامل عارفان است که ظاهرا ربطی به هم
ندارد امّا به نظر من در معنا دو بیان یک حقیقت آرزو شده و فطری اند.
همان گونه که انسان های خوب متعارف، هر عارف وارسته از پوشش
اخلاقی را شیطان نامیده اند، انسان های دادگر متعارف، انسان نیچه ای
را هم دجال و شیطان لقب می دهند.
اما سینمای زندگی گرا و استنادگرای آینده با شجاعت فاشگویی اش
این نقاب داری و فریب انسان مستقل، عادل، نیک را بی ارزش می کند
آن را افشا می نماید و انسان را به انسان باز می گرداند. سینمایی که
واقعیت زندگی انسان و همه اجزا روحی او را به صورتی که هست (به
صورتی که فیلمساز شجاع بی پرده پوشی از خود ترسیم می کند) به
نمایش می گذارد.
سینمای سکوت، سازماندهی نگفتن و قلمروهای انبوه حذف شده، گام
اول برای تولد سینمای شجاع آینده برای دست شستن از تصویر یکسو
به دروغ، برای آزاد کردن روان مخاطب برای معماری دلخواه بر حسب
تجربه و واقعیت خود است، بی تردید پس از این سینما، سینمایی
هراس انگیز و لال کننده و حیرت انگیز در قرآن آینده ظاهر می شود،
سینمایی که به گونه ای می گوید انسان تا چه حد به معنا نیازمند است.
این سینما چیزی می گوید که تا کنون بی سابقه بوده و همه نگفتن ها را در
بر دارد. سینمای فرااخلاق گرا با یک جهش به سوی تعالی آغاز آفرینش
و آغاز تماشای ضحاک هایی است که تا امروز پوشیده مانده اند و بیماری
و حقارت و آسیب تولید کرده اند. رهایی از این آسیب برای هر سالک راه
انسان دیگر شدن لازم است.
این سینما از اخلاق کهنه نقاب برمی دارد و به ما برای اولین بار فرصت
مواجهه با خود، معرفت به نفس خود و رهایی از درون را می دهد
سینمایی که با بازکردن چشمان، عظیم ترین نمونه پاکی را که در وجدان
همیشگی انسان ریشه داشت، ممکن می سازد. این سینما با واقعیت
تصویری اش شروع می کند که به جنایت علیه زندگی خاتمه دهد.
جنایتی که سینمای وهم آفرین و خود تاریخ توهمی تا امروز مرتکب
شده است.
این سینما همچون یک پیام نیچه ای با اراده معطوف به دروغ مبارزه
می کند و ما می دانیم که مطمئنا در جهان ماقبل نیچه کسی چون
عین القضات پیام آور و ستیزه گر این اراده به سود اراده معطوف به توانایی
آدمی بوده است.
بگذارید در پس پشت محبت های دروغین، شهوت ها، حرص و آزها
برهنه شود بگذارید در پس پشت فداکاری ها دروغین، جهل ها،
تبعیت ها، بیچارگی ها و فریب ها برهنه شود بگذارید در پس پشت
خیرخواهی ها، اغراض ناگفته، خودخواهی ها و ریاکاری ها برهنه شود، در
آن صورت انسان فرصت خواهد یافت فریاد سر دهد اینک به انسان
بنگرید. سینمای قرن بیست و یکم حاوی این فریاد است. فریادی که
قدرت انسان در آن است.
برای درک آنکه انسان و آنکه سینمای قرن بیست و یکمی باید همه
آثار نیچه را خواهند خواند و برای فهمیدن آثار نیچه با آثار متفکرانی را
که پیش از او زیسته اند و تا امروز سخن رانده اند. برای ادراک همه آن چه
که گفته شده باید همه زندگی انسانی را مرور کرد و سپس نحوه بازتاب
زندگی را در همه سینمای دیگر، به معنای سینمای قرن بیست و یکمی
در پی همه تحولات زندگی، هنر، تکنولوژی و سینما پی خواهیم برد و
معنای سینمایی منبعث از رویش تراژدی از جزئیات واقعی زندگی و
چگونگی تحقق آن با فیلمبرداری آسان که حاصل رشد تکنولوژیک و
دروبین های قابل حمل و عمومی شدن فیلم ساختن از لحظات زنده و
مستند زندگی و شکل دادن روایت بر متن مستند است، روشنی خواهد
گرفت. تا امروز مهارت در افسانه پردازی، مهارت در اجرا، مهارت در
ساخت دهی و اجیاد جذابیت و هیجان عاطفی، سینماگر را به دروغ گفتن
کشانده و مجذوب دروغ های خود کرده است. به خطا این دروغگویی و
شیفتگی به امری پوچ که تنها به طور بزدلانه، کم و بیش، تلویحی و
پرلکنت از تجربه های زیسته شده اثر داشت نام رؤیا به خود گرفت.
سینمای قرن آینده به این فرایند مسحور شدگی در برابر بُتان آفریده
شده خود هنرمند و پرسوناژهای تصویری قرن بیستمی می شود.
سینمای قرن بیستمی هر بار تا جایی که نشان از خون و روح تجربه
زیسته شده است، وجودی ارجمند یافت امّا سینمای قرن بیست ویکمی
یکسر هر تزلزلی را در این حدود به یک سو می افکند و سعی خواهد کرد
توان، خلاقیت و نیروی فیلمساز آینده گرا را صرف تصویر تجربه های
هولناک یا فرح انگیز زیسته شده کند و دلیرانه از جزئیات زندگی نهان و
باطنی و شخص موجود سخن راند. بدینسان همه نیروی خلاقه و
استتیک انسان هنرمند برای اولین بار یکسره صرف تصویر چیزی
می شود که با ریشه های زنده و نه وهمی هستی انسان و جزئیات زنده
زندگی او رابطه دارد. و این هنری واقعا تزکیه دهنده خواهد بود.
۶. سینمای قرن بیست و یکم و معناگرایی
معناگرایی سینمای ما در آستان قرن بسیت و یکم چگونه می تواند با
اتکاء به میراث معنوی و اشراقی ما حرف نویی برای جهان آنهم به زبان
هنرمندان فیلم داشته باشد؟
در این نوشته ما برای درک جایگاه و چگونگی سینما در قرن بیست و
یکم به تمهیدات عین القضات همدانی و عرفان ستیهنده و اجتماعی و
عادت ستیز او که سرشار از میل طبیعی زندگی و معرفت است روی
کرده ایم و آن را نقطه تحول سینما و انتظاری نو از سینما قرار داده ایم تا
بعد به بحث اصلی برسیم و دریابیم کیش پرسش تصویر و جلوه
تکنولوژیک هنر دوران ما چگونه با افق معنایی فرهنگ عرفانی و
حکمت معنوی عادت ستیز اجتماعی و تماشای سوق طبیعی اشیاء و
زندگی، آموزه هایی به آن سرنوشت سینما را تحت تأثیر قرار می دهد.
*****
نویسنده نقد حال، گزاره، آراءگر گزیده آثار فارسی قاضی عین القضات
شرح می دهد که چگونه در طول دو ماه به پروپای نامی برای اثر خود
می پیچیده تا بالاخره به تعبیر زیبایی از خود «قاضی» روی آورده است:
خاصیّت آینگی، تعبیری که هم بر وجوه عرفانی او اشتمال دارد و هم
ستیهندگی های اجتماعی ـ سیاسی او را در برمی گیرد. از این ها بگذریم
به راستی که عین القضات به «آینه» مانندگی داشته است. چون آینه
زیسته است، آینه غمّاز:
آینه ات دانی چرا غمّاز نیست
زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
مولانا
مگرنه این است که او در سرتاسر عمر فرهنگیش ـ نه طول سی و سه
سال زمانیش ـ در مقابل ابتذال دسته جمعی ایستاد و زشتی همه، بل
بیش ترینه آن ها را نشان داد، در عین حال که اصالت ها و ارزش های آینه
فردیِ خود را حفظ کرد (هر چند همین ابتذال دسته جمعی سرانجام او را ـ
آینه را ـ نابود کرد امّا آیا آینگی را و خاصیت های آینه را هم نابود کرد؟
در این تمثیلِ آینه ـ عارف ایرانی/آینه ـ متنِ آفریننده/، راهی برای ما
باز می شود که تا آینه ـ سینمای قرن آینده ادامه می یابد. در این جا هم
سینما، آینه ای خلاق و زنده و اندیشه پرداز است که ابتذال دسته جمعی
دورانی سوداگر و سودپرست و سلطه سینمای هالیوودی و غلبه آن،
آینگی اش را می کوشد نابود کند امّا خاصیّت آینگی سینما به نحو
مطلوب صد سال دوام می یابد تا سرانجام در آغاز قرن بیست و یکم
پرسشی نو برانگیزد. آیا جهان ناایشگونِ آثاری با جلوه های فریبنده و
سکس و خشونت و توهمات ساختگی، آینگی سینما را نابود کرد؟ جهان
آزمند و مبتذل، آینه لومیر را که رویکرد به زندگی داشت شکست چنانکه
«زمانه»، عین القضات را «نابود» کرد!؟ امّا با شکستن آینه خاصیت های
آینگی به قول مایل نجیب هروی نشکست. خاصیت های آینگی در
لابلای خرده ها و نرمه های آینه به نام آثار و نگارش های او به ما رسید که
پر است از نشانه ها و ویژگی های مردمی و پروردگی. این است که روح
سینما در آستان سده نو پر است از استناد یعنی میل دستیابی به «صدق
و خلوص و راستی و راست کاری و راست بازی و راست باوری و
راست نمایی» یعنی یک تزکیه درونی و شجاعت تماشای طبیعی انسان
و جهان و رویش روایت و ماجرا بر متن اِسناد. این است راز رویکردگرایی
نوینی که سینما در عطش آن می سوزد و به نظرم طلایه آن در سینمای
ایران با هژمونی سینمای کیارستمی در پایان قرن بیستم حضور نو و
سبک جدیدش را اعلام کرده است، که درباره اش باز حرف خواهم زد.
این ویژگی معناگرایانه همچنین در سینمای داستان پرداز و عامه پسند
جذاب می تواند حفظ شود.
با توجه به هستی زنده سینمای رویکردگرا و آینده سینمایی که روایت
را بر متن سند می رویاند و آینده سینمایی که ما را به سلوک می خواند،
غلبه ابتذال در سینمای سوداگر، ابدی نیست. قرن بیست و یکم از هم
اکنون سینمایی را نوید می دهد که شعر و شعور و معرفت و آفرینش نویی
می پرورد و معناگراست.
*****
آیا واقعا سینما، این آینه مدرنیّت، آغاز کرده است که با خاصیت آینگی
شرق، مکالمه ای تازه و مؤثری را سر دهد؟ آیا واقعا می توان امید داشت
آینده سینما را این مکالمه چندصدایی و جهانی رقم زند و دوران نو را از
سلطه ابتذال و کشتار و خشونت و سکس و فریبکاری یاوه و توهم و …
برهاند؟ آیا ایران می تواند پایگاه تولید آثار زیبا و بزرگ معناگرایانه برای
جهان باشد؟
آیا همه این تمهیدات که منجر شد به یادآوری تمهیدات یک عارف
ایرانی، در سینمای مهم جهان، و آینده آن جایی دارد؟ یا خیال پردازی
است که به بهانه «طبیعی شدن» هنر، بیش از هر زمان اندیشه ای
مصنوعی و غیرطبیعی و ساختگی و بی اثر و غیرواقعی را می پردازد و شاخ
و بال می دهد؟ آیا سینمای «طبیعی نما» است؟ پس چگونه رویکرد به
«طبیعی شدگی» یا طبیعی بودن با سلوک عارفان و باطنی گرانی های
حقیقت طلب همخوان است؟ ناسازه «سوق طبیعی» و «سوق عرفانی»
چگونه بدل به سرشت بی تناقض یک هنرنو می شود؟
آیا این متن و متن های معناگرا، معتقدند سینمای قرن بیست و یکم
همچون کلیّتی یکپارچه و همگی تمایل می یابد به عرفان و اشراق و
معرفت های شرقی اسلامی و ایرانی رو کند و اصلاً این منظر را به
آفرینش و نگاه خود قرار دهد؟ معلوم که چنین فهمی سطحی است.
به روشنی بگویم اگر چه هم اکنون قبلاً رویکرد به مولوی در کانون
تمدن مدرن، رویدادی روی داده و واقعی است، لیکن آنچه مورد توجه
متن حاضر است، «اتفاقی» ژرف تر، و اساسی تر است. خواهیم گفت که
ویژگی تجربه و تلاش های عارفان دریدن حجاب ها، روشن شدگی،
کشف «خود» زدایش نقاب، شجاعت تماشای عریان روح خویش،
دستیابی به رازِ هیچِ رها از هر چیز پوشاننده حقیقت گوهرین، و تأمین
سیالیّت و جریان جهان «غیب» به جهان ….. و گشودن چشمی نافذ برای
دیدار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 