پاورپوینت کامل اسلام در امریکا؛ پیشینه های فرهنگی و تمدنی ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام در امریکا؛ پیشینه های فرهنگی و تمدنی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام در امریکا؛ پیشینه های فرهنگی و تمدنی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام در امریکا؛ پیشینه های فرهنگی و تمدنی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۸

چهره ای که امروز از اسلام در امریکا ترسیم شده، زاییده انباشتهایی
فرهنگی و تمدنی است که در طول سده های گذشته شکل گرفته است.
بنا به باور برخی تاریخ نگاران، این تصور از دوران جنگهای صلیبی پدید
آمده و با گذر از دوره استعمار اروپایی و پیدایش امریکا ریشه دارتر شده
تا به برهه جنگ جهانی دوم و در نهایت به مرحله تاریخی کنونی رسیده
است. در دوره کنونی، پیامدهای ناگوار حادثه یازده سپتامبر در
چهره پردازی منفی از اسلام در امریکا مشهود است. این مقاله به
اختصار دورهای تاریخی مهم پیشین و پیامد وقایع آن دوران را بر
شکل گیری چهره کنونی اسلام در امریکا، بررسی می کند.

اسلام در هویت غربی

«دیوید پلانکس» و «مایکل فراستو» کتابی به نام «نگاه غرب به
اسلام در قرون وسطی(۱۹۹۹)» در این باره نگاشته اند. آنها در مقدمه
کتاب گوشزد می کنند: ریشه نگاه کنونی غرب به اسلام و مسلمانان به
قرن یازده میلادی یعنی سده ای بازگشت دارد که شاهد جنگهای
صلیبی بوده و دوره آغازین پیدایش هویت جدید غرب را نظاره می کرده.

این نویسندگان معتقدند اروپاییان در این دوره از سوی تمدن اسلام که
هم قدرت و هم سابقه تمدنی بیشتری داشت، در تنگنا بودند. اروپاییان
در جنگهای صلیبی نتوانستند تمدن اسلام را شکست دهند، همچنین
نخواستند این تمدن را بفهمند ولی همواره خطرناک بودن تمدن و دین
اسلام را برای خود درک می کردند. و به همین دلیل هم، اسلام در
شکل گیری هویت اروپایی و در مرحله بعد، در تبلور هویت نوین غرب،
نقش اساسی بازی کرده است.

این نویسندگان، معتقدند اسلام، در شکل دادن نگاه اروپایی-
مسیحی به اسلام، نقشی شبیه به نگاتیو عکس را بازی کرده. اروپاییان
برای تقویت چهره خود و به دست آوردن اطمینان خاطر در مقابله با
دشمنی قدرتمندتر و متمدنتر، روش تخریب رقیب یعنی مسلمانان را
انتخاب کردند.

در همین کتاب، «دانیال فیتکس» استاد ادبیات در دانشگاه فلوریدا-
بیان می کند که نگاه جدید غرب به اسلام در دروه ای شکل گرفت که
ترس و اضطراب در روابط اروپا با اسلام، حاکم بود. همین حالت
اروپاییان را به سمت تعریفی خاص از اسلام کشاند. اسلام از نظر آنان
همچون کاریکاتوری ناهمگون است. دینی سرشار از «خشونت و
شهوت» که بر پایه «جهاد خشونت بار» در زندگی دنیا و «لذتهای حسی
وعده شده» در آخرت، استوار شده است. نگاه آنان به پیامبر اسلام
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در بهترین حالتها از این دو تفسیر
بالاتر نمی رود: «کشیشی کاتولیک که در پیشرفت از نردبان بابیت
شکست خورده» و در نتیجه انقلابی را بر ضد مسیحیت به راه انداخت و
یا «شبانی هنرمند و فقیر که از راهبی سوریه ای» آموزش دید و در نهایت
دینی جدید را از پوسته باورهای مسیحیت و یهودیت پردازش کرد.

همچنین اروپاییان به زندگی اخلاقی مسلمانان نگاهی دوگانه دارند: از
سویی حجاب زن مسلمان را نماد «پنهان سازی و اجبار» و فاصله اندازی
میان زن و مرد می دانند و از سوی دیگر، حجاب را عاملی برای «انحراف
اخلاقی و اباحه گری پنهان» به شمار می آورند.

«جان اسپزیتو» – استاد رشته ادیان و ارتباطات بین الملل در دانشگاه
جورج تاون امریکا- در کتاب خود به نام «تهدید اسلامی حقیقت یا
افسانه؟ (۱۹۹۲)» می نویسد: این چهره ناهمگون به برخی پیشروان
جنبش اصلاح فکری و دینی اروپا و در راس آنان مارتین لوتر، منتقل
شد. او اسلام را حرکتی خشن می دید که به دشمنان مسیح کمک
می کند، معتقد بود نمی توان اسلام را به سوی مسیحیت جلب کرد، زیرا
اسلام در برابر منطق بسته و تنگ نظر است و تنها راه ایستادگی در برابر
اسلام شمشیر است.

شناخت اسلام برای تسلط بر آن

اروپا در سده پانزده میلادی و با ورود به عصر بیداری، نگاه اروپا به
اسلام وارد مرحله جدیدی شد. استعمار اروپایی در سده نوزده میلادی،
شرق جهان قدیم را درنوردید و در همین دوره بود که این نگاه به اوج خود
رسید.

ادوارد سعید در تمامی آثار خود به ویژه در کتاب مشهورش به نام
«الاستشراق (۱۹۷۸)» بیان می کند که آشنایی غرب از اسلام در این
مرحله، با هدف شناخت اسلام انجام نشده؛ بلکه این حرکت معرفتی، به
غرض سیطره بر جهان اسلام پی گیری می شد. این فرآیند شناسایی به
شکل نسبتا منظمی پی گیری شد و در شکل دهی به آن مؤسسه های
فکری اروپا، با مؤسسات استعماری و رسمی اروپا، همکاری تنگاتنگی
داشتند با این هدف که بتوانند، سلطه بر جوامع استعمار زده را پشتیبانی
معرفتی کنند.

در همین دوره، غرب به گونه ای به اسلام ـ به معنایی دربرگیرنده جهان
اسلام – نگریست که به حق می توان آن را نمونه ای بی بدیل از تخریب
چهره معتمدانه نام داد. به گونه ای که هیچ تمدنی ممکن نیست به تمدن
دیگر این گونه بنگرد. مهمترین عناصر تشکیل دهنده این نگاه عبارتند
از:

الف) نگاه ویژه ای به انسان شرقی به عنوان طرف مقابل که کاملا با
شخصیت اروپایی متفاوت است؛

ب) تنظیم ارتباط اروپاییان با مخالف؛ تولید زنجیره ای از
دوگانگی های فکری که همواره طرف شرقی یا مسلمان در برابر
شخصیت اروپایی قرار بگیرد به شکلی که در تمامی عرصه های زندگی،
این دو سوی تمدنی کاملا در برابر هم قرار بگیرند. به انسان شرقی
تلقین شد که موجودی وحشی و عقب مانده است و در برابر خود با
شخصیت متمدن و پیشرفته از غرب روبروست. و از سوی دیگر
شخصیت غربی، انسان شرقی را شخصیتی نادان و فقیر و درحال ستیز
با غرب دانا و ثروتمند به حساب می آورد. و همچنین شخصیت شرقی را
سیاه و ضعیف دیده، در مقابل انسان غربی سپید و قدرتمند به شمار
می آورد.

ج) نهادهای استعماری با هدف پشتیبانی سیاسی و اقتصادی استعمار،
از این تقسیم بندی دوگانه حمایت کردند و تمام تلاش خود را به کار
گرفتند تا خاور را ـ که دربردارنده جهان اسلام نیز هست- با ارتباطهای
نهادینه استماری، به اروپا پیوند دهند تا همواره شرق در خط ارتباطی
خود با اروپا، طرف ضعیف تر تاریخی، باقی بماند. به همین جهت، غرب
در طول چند سده تاریخ استعماری خود، تلاش کرد بهره کشی اقتصادی
از شرق را نهادینه کند؛ زبان ها، ادیان و فرهنگ های ناب شرقی تضعیف
و با جنبش های سیاسی اجتماعی و ملی در شرق و جهان اسلام، مبارزه
نماید.

د) غرب در برابر گروه های شرقی و مسلمانی که از تقسیم بندی دوگانه
پیش گفته خارج شده بودند، موضعی خشم آلود، تندرو و در برخی اوقات
انتقام جویانه گرفت. تلاش غرب این بود که ابزارهای قدرت غرب چون
زبان، قدرت اقتصادی، فهم سیاسی، حقوق و روش های تبلیغاتی را به
دست بگیرد تا موضعگیری جوامع شرقی مستضعف را به موضع غرب
استعمارگر نزدیک کند.

ه) نگاه پیش گفته، در ترسیم چهره اسلام و مسلمانان در غرب، دو
کارکرد مهم داشت: نخست اینکه چهره اسلام را تخریب کرد و دوم برای
عملکرد استعمار اروپایی توجیه می ساخت، بهره برداری سازمان یافته
غرب از دارایی های شرق و جهان اسلام را به بهانه آزادسازی و کمک به
شرق در پیشرفت و رسیدن به تمدن، امری قانونی نشان می داد.

آیا امریکا میراث خوار نگاه استعماری اروپا به اسلام است؟

با فروپاشی امپراطوری های اروپایی در نیمه قرن بیستم، اوج گیری
ایالات متحده و مطرح شدن این کشور به عنوان قدرتی بین المللی، بعد
از جنگ جهانی دوم، برخی اندیشمندان معتقد شدند نمی توان امریکا را
میراث دار استعمار اروپایی و نگاه آن به جهان دانست، به ویژه این که
امریکا خود نیز روزی مستعمره کشورهای اروپایی بوده است.

ولی جریان دیگری وجود داشت که در نگاشته های خود رابطه شرق و
غرب را بعد از دوران استعمار اروپا، به شکلی متفاوت تحلیل می کرد.
نگاه اول نتوانست در برابر این جریان مقاومت کند. این جریان معتقد بود
امریکا وارث قانونی استعمار اروپایی است که به شکل جدید خود یعنی
امپریالیسم پا به عرصه گذاشته. امریکا بنیاد خود را بر بهره کشی سازمان
یافته و پیوسته از دارایی ملتهای فقیر بنا نهاده. این جریان معتقد است
تفاوت امریکا با استعمار اروپایی در این نکته می داند: امریکا ساکنان
اصلی این کشور که از امریکا رانده شده اند، را استعمار می کند و به
عبارتی به استعمار درونی نیز پایبند است؛ همچنین آفریقایی هایی که
به این کشور مهاجرت کرده اند نیز از استعمار امریکایی بی بهره نیستند و
بدترین شکلهای بردگی و استعمار را در امریکا تجربه می کنند.

معتقدیدین به این دیدگاه می گویند، علوم اجتماعی در امریکا ـ و به
ویژه دانش بررسی مناطق امریکایی- نیز میراث خوار همین نگاه
اروپایی نسبت به شرق و جهان اسلام است. دانشگاهیان امریکایی
تلاش دارند مطابق با منافع اقتصادی و سیاسی امریکا، جهان غیرغربی
را به مناطق و سطوحی تقسیم بندی کنند تا زیر نظر و پشتیبانی
حاکمیت امریکا قرار بگیرد.

ادوارد سعید در کتاب «پنهان سازی اسلام: چگونه تبلیغات و
کارشناسان نگاه ما را به سایر جهان محدود می کنند؟ (۱۹۹۷)» نقد
مفصلی نسبت به نهادهای آکادمیک امریکا و شیوه های پژوهش آنها در
اسلام نگاشته است. او در کتاب خود می گوید: برنامه های اسلام پژوهی
در دانشگاههای امریکا معمولا با «فشارهایی معاصر و لجبازانه» از سوی
کسانی تعیین می شود که بر ارتباط میان امریکا و جهان اسلام سیطره
دارن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.