پاورپوینت کامل حسن ترابی در نوسانات اندیشه و سیاست ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حسن ترابی در نوسانات اندیشه و سیاست ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حسن ترابی در نوسانات اندیشه و سیاست ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حسن ترابی در نوسانات اندیشه و سیاست ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

در آمد

یکی از فعالان سیاسی اسلام گرا، درباره سیاستمدار و متفکر سودانی
«حسن ترابی» گفته است: «او از بهترین متفکران اسلام گرا و از بدترین
سیاستمداران جهان اسلام است».

این توصیف هر چند کمی مبالغه آمیز است، اما بهترین مقدمه برای
بازخوانی زندگی فکری و سیاسی این مرد و نیز فهم و شناخت ماهیت و
ابعاد شخصیت او که در طول دهه نود قرن بیستم آوازه اش در تمام جهان
اسلام و چه بسا تمام جهان پیچیده و نیز مناسب ترین در آمد برای درک
فرجام تجربه فکری و سیاسی ترابی و تجربه اسلام گرایی در سودان
است ؛ تجربه ای که درک درست آن، جز از راه درک رابطه دیالکتیکی
میان اندیشه و سیاست در زندگی حسن ترابی میسر نیست.

***

دکتر حسن عبدالله ترابی در سال ۱۹۳۲م در خانواده ای سر شناس در
منطقه «کسلا» که در علم و دین سابقه ای طولانی داشت، متولد شد. پدر
او یکی از نامدارترین قضات شرع در روزگار خویش و نخستین
سودانی ای بود که گواهی «العالمیه» (لیسانس) را دریافت کرد. حسن
ترابی در کودکی قرآن کریم را با چندین قرائت و روایت حفظ کرد و علوم
عربی و شرعی را در همان کودکی و نوجوانی از پدر فرا گرفت و با گذراندن
مدارج و مراتب تحصیلی گواهی لیسانس حقوق را در سودان دریافت کرد
و سپس به اروپا سفر کرد. وی فوق لیسانس را از دانشگاه لندن و دکترا را
از دانشگاه سوربن پاریس دریافت کرد.

وی در ایام تحصیل در سوربن، با دکتر علی شریعتی و دکتر حسن
حنفی هم دوره بود. ترابی زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی را به
خوبی فرا گرفت و بر گونه های مختلف از علوم و معارف غربی تسلط
یافت و فرهنگ غرب را به خوبی درک کرد؛ چندان که برخی دشمنان
اسلام گرا، او را غرب زده معرفی کردند، نه شیخی اصول گرا.

ترابی پس از بازگشت به وطن، ریاست دانشکده حقوق دانشگاه
خارطوم را عهده دار شد تا از این دانشکده به عنوان نخستین پایگاه
فکری و جنبشی خود بهره گیرد. پس از کناره گیری «رشید طاهر»ناظر
کل اخوان المسلمین در سودان از منصب خویش در سال ۱۹۶۴ م،
فرصت رهبری جریان فکری و سیاسی اسلام در سودان، برای حسن
ترابی فراهم شد.

حسن ترابی در نگارش قانون اساسی پاکستان و دولت امارات متحده
عربی در سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ مشارکت ورزید. وی در همین اثنا
جنبش میثاق اسلامی را که محصول یکپارچگی اخوان المسلمین و
الحرکه الاسلامیه للتحریر (جنبش رهایی بخش اسلامی) بود، رهبری
کرد و با آغاز دهه هفتاد و روی کار آمدن جعفر نمیری، در کابینه دولت او
به وزارت رسید.

در سال ۱۹۸۵م الجبهه الاسلامیه القومیه (جبهه ناسیونالیست
اسلامی) که تحت رهبری ترابی بود، به حکومت ائتلافی به ریاست
صادق المهدی (داماد حسن ترابی) پیوست، در این زمان ترابی ابتدا در
کابینه او به وزارت دادگستری و سپس وزارت خارجه و پس از آن به
معاونت نخست وزیری رسید. سپس ترابی به نظریه پرداز انقلاب نجات
بخش به رهبری ژنرال عمر حسن البشیر تبدیل شد که در سال ۱۹۸۹م
بر ضد حکومت ائتلافی صادق المهدی و احزاب دیگر به راه انداخت.

حسن ترابی را نظریه پرداز اصول گرای برجسته جنبش های اسلامی
در شمال افریقا دانسته اند. وی هم چنین نظریه پرداز، بنیان گذار و دبیر
کل کنگره قومی اسلامی سودان بود که تأثیر فراوانی در حکومت سودان
داشته است. وی در سال ۱۹۹۶ به ریاست پارلمان سودان رسید و در سال
۲۰۰۱م در جریان اختلاف با عمر البشیر بر سر قدرت، از سوی البشیر از
تمامی مناصبش عزل شد و در سال ۲۰۰۲ در اقامت گاه اجباری اش
تحت نظر بود و از اکتبر ۲۰۰۳ آزاد شد اما بار دیگر اقامت گاه اجباری
محکوم شد و در آگوست ۲۰۰۴ دوباره آزاد شد.

بسیاری از تحلیل گران، ترابی متفکر ـ و نه سیاسی ـ را نخستین
متفکر از میان نسل خود دانسته اند که توانسته است در سطح نظری،
نگره ای فکری، یکپارچه گشوده به روی جهان معاصر نزدیک به واقعیت
و توانا بر پاسخگویی به چالش های روزگار را عرضه کند؛ هر چند ارزیابی،
از جزئیات اندیشه او، ارزیابی ای همدلانه نباشد. با این حال وی در
اجرای یافته های فکری اش، بسیار کمتر از آنچه شدیدترین دشمنانش
انتظار داشتند، نشان داد.

قدرت و توانایی ترابی بیشتر در سخنرانی و خطبه هایش است تا در
نوشته هایش. آنان که پای صحبت و سخنرانی او نشسته اند، او را
سخنگویی توانا، خطیبی چیره، دارای زبانی گویا، و استدلال گری ماهر و
پر اطلاع توصیف کرده اند که قدرت شیفته سازی ذهن شنوندگان را دارد.
با این حال نوشته های او نیز در مقایسه با نوشته های اسلامی هم زمان،
به سبب در برداشتن اندیشه ها و نظریات نو گرایانه، از اهمیتی ویژه
برخوردار است.

عبد الوهاب افندی در کتاب «ثوره الترابی: اسلام و القوه فی سودان»
گفته است: «جنبش اسلامی معاصر در دهه هفتاد میلادی، هیچ کتاب
ارزشمندی را عرضه نکرده است. جز کتاب «الصلاه عماد الدین» حسن
ترابی که نخستین تلاش فکری او است؛ اگر چه آن کتاب هم تلاش
خجالت آور برای تولید محصول ایدئولوژیک بوده است.

نشانه های طرح فکری ترابی

در زمانه ای که اندیشه های سید قطب و تفسیرهای متعدد از
اندیشه های او بر عموم جنبش های اسلامی به ویژه در شرق جهان عرب
ـ حاکم بود و آنها را به سوی انزوایی آگاهانه از جوامع «جاهلی»شان ـ به
تعبیر سید قطب ـ جهت می داد، حسن ترابی مبشّر نظریه «تعامل با
جامعه» شد و آن را به گونه گفتمان اسلامی ای متفاوت، بلکه مخالف با
گفتمان اسلامی حاکم در آن زمان، صورت بندی کرد. وی در کتاب هایی
چون «الایمان و اثره فی حیاه الانسان»، «تجدید الفکر الاسلامی»،
«تجدید اصول الفقه»، «قیم الدین و رسالیه الفن» و «نظرات فی الفقه
الاسلامی» و شماری از سخنرانی های مشهورش، مانند «الحرکه
للاسلامیه و التحدیث» و «قضایا فکریه و اصولیه» این گفتمان را تثبیت
کرده است.

این نوشته ها و گفته ها، اندیشه ها و آرایی را در خود دارد که نشان
می دهد، صاحب آن، دارای پروژه ای فکری، تجدیدگرا و یکپارچه است
که به دلیل غلبه بعد سیاسی بر رفتار صاحب آن ـ که بهترین بعد
شخصیت او هم نیست ـ حق خود را از مطالعه، تأمل و تحقیق نگرفته
است. این پروژه فکری آرا و اندیشه هایی را در خود داشت که به لحاظ
نواندیشی، از سقف مجاز اندیشه اسلامی معاصر فراتر بوده است.

اگر اصطکاک ترابی با تقریبا تمام نظام های سیاسی جهان عرب نبود،
قطعا او نخستین کسی بود که جنش های اسلام به مقابله و ستیز با وی
برمی خاستند، زیرا غالب آنها وی را خروج کننده بر خویش می شمردند و
افکار او را غده ای سرطانی می دانستند که جراحی آن لازم است، اما تنها
نزاع ترابی با نظام های سیاسی عرب که به شدت در ستیز با این
جنبش ها بوده اند، موجب سکوت این جنبش ها در برابر نو اندیشی های
ترابی شده است ؛ البته این سکوت هم از باب دفع افسد به فاسد است.

با اینکه پروژه فکری حسن ترابی مبتنی بر ایده محوری «نواندیشی
دینی» و بر پایه فهم واقعیت و تحولات و تجربه های بشری و همسازی
میان عناصر ثابت مطلق و عناصر متغیر نسبی است، اما اندیشه ها و
آرایی که ترابی زیر همین عنوان عرضه کرده است، غالبا اختلافی تام با
اندیشه ها و آرای رایج و حاکم در میان این جنبش ها و حتی مخالف
نهادهای دینی رسمی است. حسن ترابی درکتاب «تجدید الفکر
الاسلامی»، در هجوم بر اندیشه اسلامی معاصر و توصیف آن به غرق
بودن در امور انتزاعی و خروج از تاریخ و بریدگی از واقعیت، هیچ تردیدی
به خود راه نمی دهد.وی معتقد است این اندیشه «قدیمی»، پاسخی به
پرسش هایی است که در اعصار گذشته مطرح بوده و آن پرسش ها اکنون
دیگر وجود ندارند. از این رو اندیشه دینی نیازمند تجدید حیات فراگیری
است که از حد مشکل ها و مظاهری که متفکران اسلام گرای معاصر
بدان فریفته شده اند، فراتر برود.

ترابی به این متفکران هجوم می برد و آنان را به کوتاهی و قصور و
ناتوانی در نظریه پردازی و اندیشه ورزی متهم و متصف می کند. وی به
همین شیوه، به دیگر عناصر جنبش های اسلامی را مورد حمله قرار
می دهد و آنان را به جمود و کوته فکری متهم می کند و بر آن است که
رهبران آنان بیش از آنکه اهل اندیشه و تأمل و دانش باشند، اهل
فرهنگ، مدیریت و سیاست هستند ؛ وی با این اتهام ها و اتصاف ها،
شاید خود را شایسته عنوان تنها نظریه پرداز و متفکر جنبش های
اسلامی – حداقل در کشور خود سودان ـ می داند.

سقف نواندیشی

نو اندیشی از دیدگاه ترابی باید به همه ابعاد دین امتداد یابد؛ وی در
سخنرانی اش با عنوان «قضایا فکریه و اصولیه»، خواهان انقلابی تجدید
گرانه در فقه اسلامی می شود. وی فقه را به جمود، تقلید، احیای گذشته،
منت کشی از گذشته و حصر دین در سنت قدما متصف می کند و بدون
هیچ تردیدی اعلام می کند که پشت سر گذاشتن تمام میراث فقهی
ضروری است، زیرا نقب زدن از درون میراث فقهی نیاز ما را به عرصه
فتاوای جدید و عصری بر آورده نمی کند.

وی خط این تجدیدطلبی را امتداد می دهد و به خود اصول فقه می رسد
و خواهان تأسیس روش اصولی جدیدی برای اجتهاد می شود؛ زیرا روش
اصولی قدیم دیگر نمی تواند در پی ریزی جامعه معاصر کار آمد باشد.
بسیاری از علمای مسلمان با این دعوت ترابی مخالفت ورزیدند و
نقدهایی علمی در ردّ این خواسته وی عرضه کردند.

به نظر ترابی، حدود روش جدید فراتر از تمام میراث اسلامی است و
اعتبار و ارج آن به شاهدی از دل تاریخ یا پیشینه ای در سلف نیاز ندارد،
زیرا میراث دینی از نظر وی، پس از تنزیل (قرآن و سنت) کلاً ساخته و
پرداخته مسلمانان است و این بخش از میراث دینی باید در دوره های
زمانی مختلف به تناسب تفاوت محیط های فرهنگی و اجتماعی و مادی
تحول یابد.

ترابی در مسئله سنت نبوی هم در بسیاری از ابعاد از حدود تصور
اصولی سلفی معاصران خود فراتر رفته است؛ برای مثال وی حجیت خبر
واحد را نمی پذیرد و در سنت پیامبر اسلام(ص) میان امر و نهی الزام آور
آن حضرت و امر و نهی غیر الزام آور تفاوت می نهد و همه اوامر و نواهی
ایشان را الزام آور نمی داند. هم چنین میان آنچه از پیامبر(ص) به عنوان
پیامبر و قانون گذار صادر شده و میان آنچه به عنوان یک انسان از او سر
زده است، تفاوت می نهد و دومی را اصلاً الزام آور نمی داند.

ترابی به بازنگری در علوم حدیث و بازسازی آن پس از تنقیح
روش های جرح و تعدیل و معیارهای تصحیح و تضعیف معتقد است. از
نظر وی یکی از شرایط باز سازی علوم حدیث، کنار گذاشتند و ابطال
قاعده عدالت تمام صحابه است که برای محدثان به عنوان قاعده ای
اساسی پذیرفته شده است. ردّ قاعده« عدالت تمام صحابه» از سوی
ترابی، سلفی ها را به شدت علیه وی بر انگیخت، تا جایی که برخی از
آنان او را منکر سنت نبوی دانسته، حتی یکی از رهبران اخوان
المسلمین در سودان کتابی مستقل در این باب با عنوان: الصارم
المسلول فی الرد علی الترابی شاتم الرسول (شمشیر برکشیده در ردّ
ترابیِ دشنام گوی پیامبر!) نوشت. شگفت است که انکار اصل عدالت
صحابه تا این اندازه سلفی ها را به هم ریخته است که منکر این اصل را
العیاذ بالله مساوی با دشنام گویی به پیامبر خدا(ص) دانسته اند. همین
جا داخل پرانتز بگویم که شاید نویسنده کتاب یاد شده، شیفته سجع و
قافیه اش شده باشد و به معنای آن نیندیشیده باشد و ندانسته باشد که
چه فتنه ای را با این عنوان اتهام آمیز بر پا می کند. باز به یاد آن قاضی
بخت برگشته شهر قم افتادم که خلیفه از بغداد برای او نوشت: «ایها
القاضی بقم قد عزلناک فقم» (ای قاضی قم تو را عزل کردیم پس
برخیز!) و آن قاضی گفته بود: «انا معزول السجع و القیافیه»؛ من معزول
سجع و قافیه ام.

به هر حال ترابی در میان اسلام گرایان، نخستین کسی است که ایده
باز سازی اند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.