پاورپوینت کامل ایکاروس مدرن ؛ اسطوره آمریکایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ایکاروس مدرن ؛ اسطوره آمریکایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ایکاروس مدرن ؛ اسطوره آمریکایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ایکاروس مدرن ؛ اسطوره آمریکایی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

فیلم «هوانورد» اثر مارتین اسکورسیزی، فیلمساز بزرگ هالیوود، همه
عوامل را گردآورده است تا فیلم بزرگی باشد ؛ یک اثر اسطوره ای و عظیم
قرن بیستمی. به نظر من، این فیلم کاستی های بسیاری دارد که آن را از
سطح آثار اندیشمندانه اسکورسیزی، بسیار فروتر قرار می دهد. ضمن
آنکه هنوز در شالوده فیلم و ساختار بصری و ساختار روایی آن، فکر و
نگرش استادانه ای نهان است. از آن مهم تر اینکه برخی دوستان عزیز و
منتقدین نامور، به ستایش از هوانورد پرداخته اند؛ بدون آنکه خود را از
داوری عمومی ژورنالیسم غرب جدا سازند یا به نحو مستقلی به
مشکلات فیلم بپردازند. در این نوشته به این هم اشاره خواهد شد .

فیلم هوانورد درباره «هاوارد روباد هیوز جوینور» است که در سال
۱۹۰۵ به دنیا آمده و در سال ۱۹۷۶ هم دیده از جهان فرو بست. پدر وی
کمپانی هیوزاول را بنا نهاد و از سرمایه داران مشهور آمریکاست.

اما پسر از پدر بسیار پیش تر رفت؛ او ضمن آنکه نماد و الگوی
سرمایه داری آمریکایی است، در بردارنده ویژگی هایی است که با اسطوره
سازی فرهنگ آمریکایی، از فردیت و موفقیت سرمایه دارانه هم نواست.

هاوار با مطلق انگاشتن آزادی اراده فردی و خواست سرکش خود، بر
همه موانع فایق می آید و قدرت و پول کسب می کند. سرشت نامتعارف،
افکار مبتکرانه، نبوغ و دریا دلی از ویژگی های انسان اراده مند و فرد
پیروزمند آمریکایی و مدل پیشنهادی این ایدئولوژی است که در آن،
رهبران ثروت اندوزی و سرمایه سالاری بر صدر می نشینند و قهرمان نام
می گیرند.

تا آنجا که به سرشت اسطور گرا و سرمایه داری انحصار جوی امریکا
مرتبط است، چهره ای که از هاوار دهیوز ساخته اند، جامع همه وجوه،
یکتایی و افسانه وشی است.

اسکورسیزی در هوا نورد می کوشد، این افسانه غول آسا را با فیلمی
غول آسا جاودانه کند.

هیوز که بود؟ او پس از مرگ مادرش النه هیوز، در سال ۱۹۲۲ و پدرش
هاوارد روباد در ۱۹۲۴ م، امپراتوری بزرگی را در اختیار گرفت. اما او
عاشق سینما و هوانوردی با هم بود. سینما خود اسطوره جامعه
تکنولوژیک و مدرن است؛ هنری که در مقیاس تولید و کالای
سرمایه داری، با جانمایه سرمایه داری آمریکا و فرهنگ خیال پرور و
افسانه پرداز آمریکایی گره خورده است. هوانوردی نیز پدیده پس از
جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم است که باز هم ورزشی
اسطوره ای و افسانه گونه به شمار می آمد و عطش جاه طلبی، درگیری با
خطر، مکاشفه و جست وجوی ناشناخته ها و غلبه بر آسمان را در خود
نهان داشته است. در هوانوردی فردیت بلند پرواز انسان اسطوره گون
مدرن، پاسخ بسنده ای می یافت.

از این نظر هاوارد هیوز، حیرت انگیزترین افسانه قرن بیستم و دهه
بیست، سی و چهل آمریکا بود. او در پایان این دهه ها، در انزوایی
موحش، بیمارگونه وسواس آلود فرو رفت. نقش بزرگ سرمایه و صفت
هیوز در آمریکا معاصر و نقش افسانه آمیز او که با فرهنگ اسطوره ساز
بورژوازی جهان گستر و الگوپرداز موافق بوده، موجب شد که بحران های
روحی هیوز کمتر مورد جست و جو و درک انتقادی قرار گیرد. مطبوعات
آمریکایی و جهان سرمایه داری همواره کوشیده اند، افسانه های مدرن
خود را گرامی دارند یا درکی سطحی از انسان نامتعارف و نبوغ فردی ارائه
دهند، و هرگز از منظری متمایز، با افق سرمایه داری و ایدئولوژی لیبرال
به هیوز ننگریسته، در نتیجه ریشه های بحران او را پنهان داشته یا حتی
مورد پرسش قرار نداده اند. چرا پس از آن همه موفقیت شگفتی،
هیوزچون انسانی درگیر با پرسش های درونی بی پاسخ، در مجلس
فرهنگ مدرن، از همه گسست ؟

البته چه ژورنالیسم و چه اسکورسیزی، به تبع علم مدرن کوشیده اند تا
با کمک فرویدیسم و بیان بیماری های بازمانده از دوران کودکی و
وسواس، بدون موشکانی عمیق تر مشکلات و بحران های هیوز، زن
بارگی، عطش او به سرعت، نمایش و سینما، و نیز گریز از مورد تماشا قرار
گرفتن و بلاخره دیوانگی نهان و بحران آشکار و انزوا و حبس خود
خواسته اش را توجیه کنند.

به نظر من، اولین نقص فیلم هوانورد نیز همین توقف در درک رویداد
بسیار تعجب آور و بحران قابل تأملی است که هیوز پیروز را فرا گرفت.

فیلم با اشاره به وسواس، پاکیزگی و پرهیز از لمس اشیا، از دهه بیست
زندگی هیوز شروع می شود ؛ زمانی که او کارگردانی فرشتگان جهنم را بر
عهده داشته است. دقت او در هر صحنه و توجه او به جزئیات که زمان
ساخت فیلم را طولانی می کند، می تواند شکل دیگری از همان پدیده ای
باشد که به نام بیماری وسواس و پاکیزگی، مورد اشاره آمریکایی هاست و
قصد دارند همه تلاطمات روحی فردی را که به اوج قدرت و ثروت و
شهرت دست یافت، امّا همچنان دچار احساس پاسخ نیافتگی است، با
همین مؤلفه بازگویند ؛ درست به دلیل کارکرد وجه مثبت همان
خصیصه در آفریدن آثار درخشان و کارهای عظیم و تولید هواپیماهای
جدید.

به اعتقاد من ریشه درگیری های درونی هیوز، باید بسیار مهم تر از این
معلول ها به شمار آید.

هیوز نشان انسان مدرن تکنولوژیک است و امتزاج او با سینما و
هواپیما، یعنی دو پدیده مهم تکنولوژیک آغاز قرن بیستم که جاه طلبی
پرواز درونی و پرواز بیرونی، سرعت، حرکت مهارناپذیر به اعماق فضا و
روح را با هم نمایندگی می کنند، اتفاقی نیست. او فیلم های عظیمی
می سازد، هواپیماهای بزرگ طراحی می کند، سرعت را در هوانوردی
می شکند، به طور سیری ناپذیری با زنان و ستارگان معروف سینما رابطه
برقرار می کند و باز هم ارضا نمی شود و همچنان در جست و جوی آغوش
و کنشی است. که او را خشنود سازد و نمی یابد و در نتیجه بحران زده به
اتاقی دربسته پناه می برد. زنان او را ترک می کنند و هواپیما موجب
زخمی شدنش تا سر حد مرگ می شود. درگیری ها وارد با جوان ترپ که
صاحب پان آمریکن است، دفاع سناتور بروستر، دوست ترپ که از او
رشوه می گیرد، از مالک پان آمریکن و محاکمه هیوز به وسیله بروستر که
به افشاگری هیوز ضد او ختم می شود، از بخش های دیگر فیلم
اسکورسیزی است که گویای نگرش انتقادی و اجتماعی او در کنار
برداشت اسطوره پروازانه و روانشناسانه است.

کمیته تحقیق سنا هیوز را که در انزوا فرو رفته، فرا می خواند تا فعالیت
او را طی جنگ جهانی دوم به زیر سئوال ببرد و به این بهانه او را فروکشد؛
با این همه بیماری وسواس ها وارد شدت می یابد. علیرغم آنکه او در
دادگاه بروستر را محکوم می کند، برای همیشه از اجتماع دور می شود.

اسطوره اسکورسیزی و افسانه هیوز، با اشاره به زندگی پرتب و تاب
هیوز، مدعی است که هنوز برای اسکورسیزی بسیار حیرت انگیز و
پرکشش بوده است، برای همین او مؤلفه های متنوع زندگی هاوارد را در
فیلم جا داده است و هیچ یک را خذف نکرده است و به آنها وفادار مانده
است. چهار مؤلفه مهم در زندگی هیوز که کارگردان به آن پرداخته
عبارت است از: هوا نوردی، سینما، زن بارگی و وسواس در مورد پاکیزگی
و دست زدن به اشیا.

پرسش مهم این است که چگونه ما می توانیم مطمئن باشیم که
اسکورسیزی چنان از زندگی هیوز حیرت کرده که نمی توانسته هیچ
کدام از مؤلفه ها را حذف کند. شاید در نظام فیلمسازی مبتنی بر
سرمایه داری هالیوود، کارگردان اصلاً دچار کششی نسبت به زندگی و
بیوگرافی کسی نشده، اما به عنوان حرفه، کاری را پذیرفته و آن را به
اتمام رسانده باشد.

حذف نکردن مؤلفه های نام برده، دلیل حیرت و کشش نسبت به
شخصیت هیوز نیست، بلکه از نظر حرفه ای، این چهار جنبه زندگی
هیوز، از نظر داستان پردازی، در فیلمنامه نقش مهمی ایفا می نماید و
اسکورسیزی به تناسب، ضمن ترکیب این وجوه، هر بار یکی از آنها، مثلاً
عشق به سینما یا جنون سرعت و هوانوردی یا ارتباط با زنان متعدد یا
بیماری وسواس را مطرح کرده و در کانون فیلم قرار داده است. اما نه
فیلم ساز و نه منتقدین، نمی پرسند که چرا در زندگی تا متعارفی که در
آن عشق ها به شکست می انجامند، به دنبال طرح پرسشی که درگیر
پرسش های بنیادین روح آدمی است نشده اند؟ چرا هیوز در کنار زنان
متعدد و ستارگان مشهور ایمن گاهی نیافته؟ چرا دست یافتن به
بالاترین سرعت ممکن و هوانوردی ماجراجویانه به جای درمان روح بی
قرار این فرد مبتکر، برای او جسمی فرسوده و از شکل افتاده به جا نهاده
و مشکلات درونش را حل نکرده است و همه آن نیرو و انرژی، بالاخره به
دام همان بمیاری وسواس افتاده و به انزوای او منتهی شده است.

البته اسکورسیزی شور و علاقه هیوز به هوانوردی، زمانی که رکورد را
در سرعت جنون آمیز هواپیمای ساخته شده اش می شکند یا وقتی که با
عشق به بدنه فلزی هواپیما دست می زند و نواقص آن را بر طرف
می سازد و نیز در دیدار با کاترین هیپورن در هواپیما و امتزاج امیال
گوناگون او را به خوبی تصویر می نماید. دنبال کردن روند زندگی هیوز در
محاصره سینما، هوائیما و زن، می توانست تأویل گر سرشت زندگی قرن
بیستمی و افسانه های موجود در این عصر و اسطوره تکنولوژیک مدن و
نفش جامعه ـ صنعتی ـ سرمایه داری در آفرینش افسانه های جدید باشد
که به جای قداست عنصر آسمان، صرفاً افسانه تسخیر بشری و
بحران های درونی او جایگزین آن شده است و این دل مشغولی های
لذت آفرین یک مرد قرن بیستمی است که بالاخره در چنگ آنان فرو
می غلتد و اسیر آنها می شود و چون هراسارتی این اسارت او را به بحران
می کشاند ؛ اسیر امیال و بلند پروازی های خود بودن.

متأسفانه اسکورسیزی فی