پاورپوینت کامل علیه روشنفکر مابی ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علیه روشنفکر مابی ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علیه روشنفکر مابی ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علیه روشنفکر مابی ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

برگرفته از مصاحبه ای با نوام چامسکی(۱)

تهیه و تنظیم: م. جُنَید عَلَم، دستیار سردبیرِنشریه لِفت هوک(۲)

آنچه در پی خواهد آمد، حاصل ۹۰ دقیقه گفتگو با پروفسور نوام
چامسکی در دفتر وی واقع در انستیتو تکنولوژی ماساچوست (۳(MIT
است. وی در این ملاقات که به منظور اطلاع از نظراتش راجع به
توجیهات ایدئولوژیکی و حقایق تاریخیِ در پس پرده «جنگ آمریکا با
تروریسم» انجام شد با اشاره به فجایع مورد حمایت غرب و به خصوص
ایالات متحده، با تبیین ماهیت خطرناک جنایات جنگی صورت گرفته
در عراق، و حمله به فرهنگ روشنفکر مآبی که دستور پدید آوردن درد و
رنج های گسترده را صادر می کند، و با بیان اطلاع نخبگان از ریشه های
تروریسم، زیر بنای بحث «تمدن رو در روی بربریت» را به باد انتقاد
گرفت.

در ابتدای بحث، به عواقب و لوازم موضع جنگی کنونی آمریکا و نحوه
ارتباط متقابل احتمالی برخی برنامه ها و اهداف آن می پردازیم.

نخست آن که به نظر می رسد تصویر ایدئولوژیکی کلی که دولت و
تریبون های محافظه کار آن برای ما ترسیم کرده اند، این است که جنگ
فراگیر موسوم به جنگ علیه ترور به معنای جنگ دنیای «متمدن» با
«بربریت» است؛ و البته بیزینس ویک(۴) نیز اخیراً همین نظر را ابراز
کرد. حال باید دید چرا فکر می کنم این جنگ از لحاظ میزان و شدت
جنایاتی که خود ما علیه «بربرها»، یعنی قاعدتاً اسلام گرایان و ملی
گرایان عراق و فلسطین مرتکب شده ایم، از حیث سیاسی و تاریخی
ناموجه است.

روشن شدن این مطلب نیازمند توضیح است؛ منظور من این است که
میزان تخریب، ترور و خشونتی که کشورهای قدرتمند اِعمال می کنند،
بسیار فراتر از آن است که بتوان تصور کرد.

برای مثال عراق را در نظر بگیرید، بهترین برآورد فعلی از کشته ها،
پس از تجاوز آمریکا ۱۰۰۰۰۰ نفر و شاید کمتر یا بیشتر است.
تروریست های مسلمان اگر بخواهند این تعداد انسان را بکشند مدت
زیادی طول می کشد. برای مثال وسیع ترین اقدام تروریستی نسبت داده
شده به تروریست های مسلمان، حادثه ۱۱ سپتامبر بود. در این حادثه
حدود ۳۰۰۰ نفر کشته شدند که فاجعه بسیار هولناکی بود، ولی در سیر
وقوع فجایعی که رخ می دهد، در رتبه بالایی قرار نخواهد گرفت.

برای مثال، حادثه جنوب ریوگراند(۵) را در نظر بگیرید که غالباً ۱۱
سپتامبر دیگری نامیده می شود. حادثه ای در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ که
آمریکا به شدت درگیر آن شد؛ یعنی بمباران کاخ ریاست جمهوری،
کودتای نظامی، کشته شدن رئیس جمهور، از بین بردن دموکراسی
پیشتاز و قدیمی ترین دموکراسی در آمریکای لاتین. تلفات جانی رسمی
آن بالغ بر ۳۰۰۰ نفر است، این تعداد تنها به اجسادی مربوط است که
واقعاً می توانند بشمارند و شاید تلفات تخمینی دو برابر رقم مذکور باشد.
اگر آن عدد را از حیث مقایسه جمعیت ها لحاظ کنیم، تقریباً معادل ۵۰
نفر از ۱۰۰۰۰۰ نفری است که در ایالات متحده کشته می شوند. ما
همین اخیراً از تعداد شکنجه شدگان مطلع شده ایم که ۳۰۰۰۰ نفر است
(یعنی ۷۰۰۰۰۰ نفر در ایالات متحده) و نیز هزاران مورد زنا و تجاوز، و
مردم بسیاری که گم یا ناپدید شده اند و کسی نمی داند که چه بر سر آنها
آمده است.

این حادثه، همچنین عملیات تروریستی بین المللی را موجب شد که
تحت عنوان «عملیات کُندُر» صورت گرفت و سازمان های تروریستی
دولتی مشابه، در کشورهای مجاور را که ایالات متحده هم نقش مهمی
در تأسیس آنها داشت، یکجا جمع کرد. سرویس اطلاعاتی ایالات
متحده، DINA (سازمان تروریستی دولتی شیلی) را به گشتاپو وKGB
تشبیه می کرد. این سازمان وقت را تلف نمی کرد و ایالات متحده چنین
نظری در مورد آنها داشت، ولی در عین حال، بریتانیا و ایالات متحده از
آنان حمایت می کردند و این فقط نمونه ای از چنین مواردی بود. در واقع
اقدامات تروریستی آنها تنها زمانی که از حد خود تجاوز کرد پایان گرفت.
آنان در عین این که اجازه نداشتند، دیپلمات معروفی را در واشنگتن دی
سی به قتل رساندند و به همین جهت به نوعی متوقف شده و نسبتاً در
همان حالت سبعانه باقی ماندند، ولی از آن بدتر نشدند.

۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ واقعه ای بود که رخ داد و ایالات متحده فقط به
صورت غیر مستقیم در آن دخالت داشت. اگر مواردی را که ایالات
متحده خود آنها را اجرا کرد، لحاظ کنیم، از شماره خارج است. مثلاً
موردی را در نظر بگیرید که ایالات متحده به خاطر تروریسم بین المللی
محکوم شده و از سوی دادگاه ملزم به پایان دادن به آن شد؛ این مورد،
حمله به نیکاراگوئه بود که به دادگاه بین المللی کشیده شد. دادگاه
بین المللی پرونده دقیقی در پیش رو داشت، زیرا ایالات متحده خود را از
تمامی پیمان های بین المللی خارج کرده بود. پس نمی شد ایالات
متحده را به خاطر جنایات مهم، مثلاً بدترین جنایت بین المللی
(تجاوز)، یا نقض منشور سازمان ملل یا نقض کنوانسیون نسل کشی به
دادگاه کشید. ایالات متحده از این موارد معاف است زیرا آمریکایی ها در
دعاوی حقوقی دادگاه بین المللی خود را از گردن نهادن به پیمان های
بین المللی معاف کرده اند.

پس دادگاه بین المللی باید با دلایلی بسیار ظریف، وارد پرونده
نیکاراگوئه می شد؛ یعنی فقط از طریق قراردادهای دو جانبه بین
نیکاراگوئه و ایالات متحده و قوانین رایج بین المللی . با این حال دادگاه،
ایالات متحده را به دلیل آنچه استفاده غیرقانونی از قدرت نامید،
محکوم کرده و حکم مفصلی صادر نمود که کاملاً فراتر از دامنه واقعی
پرونده بود؛ یعنی حکم کرد که ایالات متحده باید به این جنایات پایان
داده و غرامت های سنگینی پرداخت کند. ایالات متحده هم حکم دادگاه
را نادیده گرفت و دو قطعنامه شورای امنیت را که در تأیید حکم مذکور
صادر شده بود، وتو کرده و به جنگ ادامه داد.

اگر مقیاس سرانه را لحاظ کنیم، باز هم نتیجه این خواهد شد که تقریباً
معادل ۲/۵ میلیون نفر در ایالات متحده کشته شوند، یعنی بیش از تعداد
کشته شدگان در تمامی جنگ ها، از جمله جنگ داخلی تاریخ ایالات
متحده. نیکاراگوئه نابود شد و اکنون دومین کشور فقیر در این نیمکره
است و پس از آن که ایالات متحده در سال ۱۹۹۰ مجدداً آن را تحت
سلطه خود درآورد، وضع کشور باز هم رو به وخامت نهاد. اکنون تخمین
زده می شود که بیش از نیمی از کودکان زیر ۲ سال، از سوء تغذیه حادّ رنج
می برند، یعنی احتمالاً از آسیب مغزی.

در اوائل دهه ۸۰ که ایالات متحده جنگ را به راه انداخت نیکاراگوئه
مورد تحسین سازمان های بین المللی و حتی بانک های بین المللی بود،
زیرا پیشرفت چشمگیری داشت، جوایزی را برای ترقی و جوایز یونیسف
را به دلیل بهبود رشد و بهداشت کودکان دریافت کرده بود، ولی اکنون
وضعیت آن کاملاً به عکس است.

منظور این است که این فقط یک واقعه منفرد است، ولی در کل فراتر
از تمامی اقدامات تروریستی ای است که می توانید به هرکس دیگری
نسبت دهید، ولی حتی آن را قابل بحث هم نمی دانستند.

این فقط یک رخداد بود و من حتی در مورد جنگ های بزرگی چون
حمله به ویتنام صحبت نمی کنم که بی شک، یک تجاوز بود نه ترور و
همان گونه که می دانید ۴۰۰۰۰۰۰ نفر یا بیشتر، طی آن کشته شدند و
هنوز هم مردم ویتنام در اثر جنگ شیمیایی گسترده ای که کِنِدی به راه
انداخت، جان خود را از دست می دهند؛ این سیمای ایالات متحده است.
اگر نگاهی به سایر کشورها داشته باشیم می بینیم که به قدرتمندی
ایالات متحده نیستند ولی خشونت آنها در حد شگفت آوری بسیار فراتر
از هر اقدام تروریستی دیگر است؛ فرانسه در آفریقا و بریتانیا در کنیا و
جاهای دیگر.

این بود شالوده «تمدن رو در روی بربریت»، اما یک شالوده پوچ؛ مثلاً
فکر می کنید بدترین فاجعه از زمان حملات مغول ها چه بوده است؟
همان طور که می دانید بدترین فاجعه پس از حمله مغولان، عمدتاً در
اواخر دهه ۴۰ ـ ۳۰ در آلمان رخ داد. آلمان در قله تمدن غرب قرار داشت.
این کشور از لحاظ علم، هنر و ادبیات، مترقی ترین جامعه و الگوی
درخشان تمدن غرب بود. در واقع تا زمان جنگ جهانی اول که مردم به
آلمان ستیزی روی آوردند، کارشناسان سیاسی آمریکا، آلمان را به عنوان
الگوی دموکراسی توصیف می کردند. بله این قله تمدن غرب بود، یعنی
همان بدترین بربریت موجود از زمان حمله مغولان تا به حال. بین این
دو خصیصه چه ارتباطی می بینید؟

در مورد تلفات، به رقم ۱۰۰۰۰۰ نفر اشاره کردم. اشاره به این نکته
جالب است که در آن برهه توجه رسانه ها بر چند مورد احتمالاً
انگشت شمار از گردن زدن های جنجالی و وحشتناک در عراق متمرکز
شده بود، ولی همین رسانه ها در مورد گزارش ۶ Lancetکمابیش سکوت
اختیار کرده بودند. این گزارش نشان می دهد که حدود ۱۰۰۰۰۰ غیر
نظامی عراقی عمدتاً به واسطه بمباران های ایالات متحده کشته
شده اند. همچنین در این رسانه ها، هیچ صحبتی از شاخص های سوء
تغذیه کودکان عراقی که آشکارا دو برابر شده بود، در میان نبود.

همین اوضاع نابسامان در آفریقا هم وجود دارد و مثلاً این موارد در
بوروندی، به دلیل جنگ، حادتر هستند تا اوگاندا.

در واقع نحوه برخورد رسانه ها با گزارش فوق الذکر به نوعی جالب است؛
یعنی چنین نیست که اصلاً نتوان آن را در رسانه ها پیدا کرد، بلکه آن را
مطرح کردند، ولی یا نادیده گرفته شد یا کم اهمیت جلوه داده شد. واکنش
رایج نسبت به این گزارش این بود که آن را نمونه ای از یک گزارش خوب
دانستند.

فکر می کنید این گزارش تا چه حد دقیق بوده است؟ تنظیم کنندگان
گزارش، فلوجه را استثنا کرده اند؟! بالاترین برآورد احتمالی حدود
۱۰۰۰۰۰ نفر بوده است. واکنش فوری به این گزارش این بود که گزارش
خوبی است، ولی شاید تعداد واقعی، کمتر باشد. بله شاید کمتر، و شاید هم
بیشتر! در واقع آنان بسیار محافظه کارانه عمل کرده اند. فلوجه را به خاطر
این که میزان برآورد، یعنی برآورد تخمینی را افزایش می داده کنار
گذاشته اند، ولی مناطق کردنشین را که در آنها جنگی صورت نگرفته و
برآورد تخمینی را کاهش می داده در محاسبات خود منظور کرده اند، و در
کل تحلیلی محتاطانه و بلکه محافظه کارانه ارائه داده اند.

به هر روی همین گزارش را هم نادیده گرفته و یا به طور احمقانه ای
ادعا کرده اند که این فقط یک برآورد است و شاید میزان آن بیش از حد
بالا باشد. بله این یک برآورد است، پس شاید هم میزان آن بیش از حد
کم باشد! در واقع هر بررسی در مورد تلفات تخمینی، بهداشت یا …، به
همین صورت انجام می شود. اما به هر حال، رقم واقعی هرچه که باشد،
مثلاً ۵۰۰۰۰یا ۱۵۰۰۰۰ نفر، آنچه واقع شده یک فاجعه بزرگ است.

و در واقع صحیح نیست که بگوییم رسانه ها اصلاً جنایات جنگی را
گزارش نکرده اند، بلکه اغلب آنها را گزارش کرده و مورد تجلیل قرار
می دهند. مثلاً حمله به فلوجه را در نظر بگیرید که یکی از مهم ترین
جنایات جنگی و مشابه نابودی گروزنی توسط روسیه، در ۱۰ سال پیش
بود. این دو شهر تقریباً هم اندازه بودند و به تلی از خاک بدل شده و
مردمشان هم بیرون رانده شدند.

آنان همه مردها را جمع کردند و فکر می کنم که به آنها اجازه فرار به
جای امن را ندادند؛ یعنی بسیار شبیه به آنچه در سربرنیتسا رخ داد (و با
محکویت جهانی مواجه شد). سربرنیتسا منطقه ای بود که نیروهای
سازمان ملل با بی خیالی از آن محافظت می کردند و به عنوان مقرّی
برای حمله به روستاهای صرب اطراف مورد استفاده واقع می شد. روشن
است که بنا بود آن را به صحنه انتقام بدل کنند و اگر بنا باشد، انتقامی
صورت گیرد، وحشیانه خواهد بود. آنها همه زنان و کودکان را با کامیون به
بیرون از شهر منتقل کردند و مردان را درون شهر نگاه داشته و از قرار
معلوم سلاخی کردند. طبق برآوردهای صورت گرفته، هزاران نفر سلاخی
شدند.

اما در فلوجه، آمریکایی ها زنان و کودکان را با کامیون به خارج از شهر
منتقل نکردند، بلکه آنان را متواری نمودند. بمباران حدوداً یک ماه به
طول انجامید، حتی خارج شهر هم بمباران شد و اگر راه فراری وجود
داشت، چند صد هزار نفر می توانستند به نحوی فرار کرده یا به نوعی خود
را از شهر خارج کنند. همان طور که می دانید، مردها را درون شهر نگاه
داشتند و نمی دانیم که پس از آنچه رخ داد و حتی نمی توانیم میزان
تلفاتی را که مسوءل آن هستیم، تخمین بزنیم.

اما نکته قابل توجه در مورد فلوجه این بود که وقایع آن مخفی نگاه
داشته نشد؛ بله می توانید در صفحه اول نیویورک تایمز، تصویر بزرگی از
نخستین مرحله حمله یعنی تصرف بیمارستان عمومی فلوجه را
مشاهده کنید و نیز تصویری از مردم دراز کشیده بر روی زمین وجود دارد
که سربازان آمریکایی مراقب آنها هستند. همچنین گفته می شود که
بیماران را از تخت هایشان بیرون کشیده، به همراه دکترها دستبند زده و
وادار کرده اند که تحت مراقبت سربازان روی زمین دراز بکشند؛ همه این
مسائل در عکس به تصویر کشیده شده است.

طبق قوانین ایالات متحده، فقط به خاطر همین جنایت، رئیس
جمهور آمریکا مستحق مجازات مرگ است. چون آنان به طور جدی
کنوانسیون ژنو را نقض کرده اند، زیرا این کنوانسیون به صراحت و بی هیچ
ابهامی می گوید: در هرگونه منازعه ای سربازان باید از بیمارستان ها،
پرسنل پزشکی و بیماران حمایت کنند. پس نمی توان نقضی جدی تر از
این فاجعه برای کنوانسیون ژنو پیدا کرد.

طبق قانون جنایات جنگی، ایالات متحده که در سال ۱۹۹۶ توسط
کنگره جمهوریخواه به تصویب رسید، مجازات نقض جدی کنوانسیون
ژنو مرگ است و منظور این قانون، سربازان مرتکب این جنایات نیستند،
بلکه فرماندهان را مد نظر دارد؛ البته منظور قانونگذاران، ایالات متحد
نبود، ولی اگر معنای واقعی این قانون را لحاظ کنیم، آمریکایی ها را هم
شامل است.

پس از آن، در پی توجیه جنایت جنگی صورت گرفته در بیمارستان
عمومی را بر آمدند. نیویورک تایمز، با خونسردی توضیح داد که علت
جنایت مذکور این بود که مرکز فرماندهی ایالات متحده، بیمارستان
عمومی فلوجه را به عنوان مقرّ تبلیغاتی چریک ها توصیف کرده، زیرا
تلفات را از آنجا گزارش می کرده اند. نمی دانم اگر نازی ها چنین کاری
می کردند، چه می شد؟ البته تایمز گفت که میزان این تلفات «کاذب»
است. باید پرسید، با اینکه حتی آنها را شمارش هم نکرده ایم، از کجا
می دانیم که کاذب بوده است؟

البته سرکرده عزیز ما گفت که این میزان تلفات، کاذب بوده است. اصلاً
فرض کنیم که واقعاً دروغ بوده، یعنی ایده ارتکاب یک جنایت جنگی
بزرگ و آشکار با این توجیه که بیمارستان مذک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.