پاورپوینت کامل روند ناتمام تحولات تاریخی ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روند ناتمام تحولات تاریخی ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روند ناتمام تحولات تاریخی ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روند ناتمام تحولات تاریخی ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
گفت و گو با دکتر طلال عتریسی
پژوهشگر و استاد دانشگاه لبنان
اشاره
«شاید بتوان موضوع جهانی شدن را جهانی ترین موضوع و دغدغه
بشر امروز دانست. برخی به این موضوع به عنوان فرصت می نگرند و
برخی دیگر به عنوان تهدید، گروهی نیز آن را آمیزه ای از فرصت ها و
تهدیدها نیز می شناسند. در این گفت و گو دکتر طلال عتریسی به
تهدیدهایی که برخی ابعاد جهانی شدن به همراه داد و فرصت هایی که از
این رهگذر به دست می آید، می پردازد.
وی سازمان تجارت جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را
سازو کارهای جهانی شدن اقتصاد و هر سه اهرم هایی در دست ایالات
متحده می داند و معتقد است که جهانی شدن. احساسات هویت گرایانه و
قومیت گرایانه را در بین ملت ها بیدار کرده و به احیای فرهنگ های بومی
انجامیده است. عتریسی مهم ترین فرصت و مجال کارکردی دین را در
روزگار کنونی، پر کردن خلا معنویت می داند».
آقای دکتر عتریسی، از این که ما را به حضور پذیرفتید سپاس گزاریم.
موضوع گفت و گو جهانی شدن، آثار و ابعاد آن است. اما پیش از ورود به
بحث، به گونه ای که دوست دارید، خود را به خوانندگان هفته نامه پگاه
معرفی کنید.
پرسش سختی است. انسان به حکم عادت خوش ندارد که از خویش
بگوید. من در بیروت دیده به جهان گشودم. تحصیلات خود را تا مرحله
کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، در دانشگاه لبنان (جامعه اللبنانیه)
گذراندم و برای گذراندن دوره دکترا، به دانشگاه سور بن در فرانسه رفتم.
حدود بیست سال پیش، از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم و پس از
بازگشت، به تدریس در دانشگاه لبنان مشغول شدم. از سال ۱۹۹۰ تا
سال ۲۰۰۰ م مدیر «مرکز الدراسات الاستراتیجیه» (مرکز پژوهش های
راهبردی) بیروت و نیز مدیر مسئول مجله «شئون الاوسط» بودم.
حوزه اهتمام من، سیاست، فرهنگی و تربیت بوده است. مقالات
متعددی نیز در این موضوعات نوشته ام و در بسیاری کنگره های علمی
در کشورهای اروپایی، اسلامی و عربی شرکت کرده ام. کتاب هایی نیز در
این موضوعات نگاشته ام: البعثات الیسوعیه و مهمه اعداد النبخه
السیاسیه فی لبنان (هیئت های یسوعی (مسیحی) و وظیفه آماده سازی
نخبه گان سیاسی در لبنان) بیروت ۱۹۷۰ م، فی التربیه و علم النفس ـ
اختلاف المفاهیم (اختلاف مفاهیم در باب تربیت و روان شناسی) بیروت
۱۹۹۴، صور الدول آلاسیویه فی الکتب المدرسیه العربیه (سیمای
کشورهای آسیایی در کتاب های درسی عربی) بیروت، ۱۹۹۷، مشکلتی ـ
کتاب تربوی للاطفال (مشکل من ـ کتابی تربیتی برای کودکان) بیروت
۱۹۹۷، صور المرأه (تصویرهای زن) بیروت ۱۹۹۹ .
جهانی شدن را چگونه تعریف می کنید؟
مفهوم جهانی شدن در میان بسیاری پژوهش گران در غالب کشورهای
جهان، به ویژه جهان اسلام، به موضوعی پر مناقشه و پرتنش تبدیل
شده است. علت این مسئله از یک سو بیم هایی است که از جهانی شدن
وجود دارد و از سوی دیگر، امیدهایی که طرف داران آن ایجاد می کنند.
بسیاری دولت ها و مؤسسات بزرگ جهانی چنین القا می کنند که جهانی
شدن دوره ای مثبت در تاریخ جهان است که ملت ها را به سوی وضعیتی
بهتر ـ به لحاظ رفاه و امید به زندگی و بهبود شرایط زندگی فردی ـ پیش
می برد. در مقابل رویکرد دیگری آن را برای جهان خطرناک می بیند و
معتقد است که جهانی شدن به افزایش ثروت ثروتمندان و فقر فقیران
می انجامد که این وضع موجب ناآرامی های اجتماعی خواهد شد. به
همین دلیل این موضوع، امروزه مورد مناقشه گسترده و عمیق طرف
داران و مخالفان آن قرار گرفته است. در سایه چنین مناقشات و ده ها و
صدها مقاله و کتاب که در این موضوع منتشر شده، چگونه می توان به
تصویر روشنی از جهانی شدن دست یافت؟
در تلاش برای تعریف این مفهوم می توان گفت که جهانی شدن
روندی ناتمام از یکی از مراحل تحولات تاریخی بشر است که با بال های
اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، در سیر و پرواز است. تطورات و
تکامل های شتابان تکنولوژیک که در تاریخ سابقه نداشته، به حضور
نیرومند جهانی شدن یاری رسانده و به یکی از ابزارهای اساسی برای
تحمیل جهانی شدن بر جهان تبدیل شده است.
جهانی شدن اکنون به عنوان پروژه ای جهانی و در اختیار قدرت های
مسلط جهان شناخته شده است. از این رو می توان گفت که جهانی شدن
پروژه ای است برای یک دست سازی جهانی براساس نگرش اقتصادی
معینی (که همان لیبرالیسم اقتصادی و اقتصاد بازار است) و نگرش
سیاسی مشخص (که همان لیبرالیسم سیاسی است) و نیز دیدگاه
فرهنگی ویژه ای (که بر آزادی فردی، تقدیس فرد و ترویج ارزش های
جدید که سودگرایی و لذت طلبی، و در مقابل ایثار، فداکاری و اخلاق
استوار است).
آیا به لحاظ اهمیت ویژه ی عامل اقتصادی، می توان جهانی شدن اقتصاد را نخستین
گام در راه جهانی شدن دانست؟
جهانی شدن اقتصاد روشن ترین گام در راه جهانی شدن است. این
بعدی اساسی است، زیرا به هر حال هر دولتی ـ قوی یا ضعیف ـ در درجه
نخست به منافع اقتصادی خویش می اندیشد. علاوه بر این، جبهه
اقتصادی مذکور، سازمان هایی قوی در سطح بین المللی دارد؛ مانند
سازمان تجارت جهانی (گات)، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی.
این سازمان ها مهم ترین سازمان های اقتصادی بین المللی اند. وقتی
مرکز تجارت جهانی در نیویورک مورد حمله قرار گرفت، همه اقتصاد
جهانی تحت تأثیر قرار گرفت، زیرا این ساختمان نمادی از اقتصاد
جهانی به شمار می آمد.
در مقابل بعد اقتصادی که روشن ترین و قوی ترین ابعاد جهانی شدن
است، بعد فرهنگی آن تعیّن و وضوح چندانی ندارد و طبعاً خاصیت
رسانایی اقتصاد را هم ندارد. بدین ترتیب باید گفت که بله، بعد اقتصادی
روشن ترین و قوی ترین ابعاد جهانی شدن است و دیگر ابعاد ممکن
است تابع این بعد باشند.
امروزه برخی شرکت های چند ملیتی و فرامرزی و برخی شرکت های
تولید مواد خوراکی و غذایی، مانند مک دونالد، با هدف کسب منافع
اقتصادی خویش، در پی تغییر عادات فرهنگی و غذایی ملت ها هستند ؛
یعنی برای به دست آوردن سود بیش تر، تصرف فرهنگ ملت ها را دنبال
می کنند.
به نظر شما جهانی شدن اقتصاد ابعاد و خطرهایی دارد؟
از پرسش های مطرح در باب جهانی شدن همین مسئله است که برای
کشورهای جنوب که پیش تر جهان سوم خوانده می شدند، به گونه ای
بسیار پر رنگ تر مطرح است. مشکل این کشورها نداشتن عناصر لازم
برای رقابت با کشورهای شمال است.
در طرف شمال اتحادیه اروپا را می بینیم که ابتدا تعرفه گمرکی خود را
یکسان کرد و سپس پول واحدی را میان کشورهای عضو به جریان در
آورد. تصمیمات اقتصادی مشترک دیگری نیز اتخاذ کرده است و اکنون
در پی شکل دادن سیاست خارجی واحد است. در طرف دیگر، ایالات
متحده امریکا قرار دارد که قدرت مسلط اقتصادی و تکنولوژیک جهان
است. اروپا و امریکا امروزه منبع اصلی تکنولوژی و صنعت جهان
هستند. از این رو بیم آن می رود که کشورهای جنوب، بی مشارکت ورزی
در تصمیم سازی صنعتی و اقتصادی، به کشورهای مصرف کننده
محض تبدیل شوند. این مسئله را در چگونگی تغییر عادات و آداب
روزانه ملت های جنوب و جایگزینی عادات مصرفی در فرهنگ عمومی
آنان مشاهده می کنیم.
برخی کشورها را می بینیم که با تحمل مشقت های بسیار، تقاضای
پیوستن به سازمان همکاری اروپا ـ مدیترانه را دارند که این هم بخشی
از پروژه جهانی شدن است. این همکاری براساس شراکت حقیقی میان
کشورهای جنوب ـ به ویژه مغرب عربی ـ و اروپا نیست، زیرا اروپا از
ثروت هایی طبیعی این کشورها (مغرب، تونس، الجزایر) بیشترین
استفاده را می برد. در مقابل این کشورها منتظر کمک های اروپا، برای
کاهش میزان تورم اقتصادی یا کاهش حجم بیکاری و مهاجرت هستند.
در حالی که اروپا چنین مشکلاتی ندارد، پس در روابط اقتصادی اینگونه
میان کشورهای شمال و جنوب همگونی وجود ندارد و زمانی که همگونی
نباشد، دشوار است که شراکتی تحقق یابد.
اکنون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی که دو نهاد بزرگ جهانی
شدن هستند، به گونه ای زیر نفوذ ایالات متحده امریکا قرار دارند. اگر
امریکا با دولتی مخالف باشد، این نهادها را از دادن وام به آن دولت منع
می کند و وقتی موضع سیاسی معینی را از دولتی انتظار دارد، به دو نهاد
اجازه می دهد که وام در اختیار آن دولت قرار دهد.
این وضعیت را چندی پیش در پاکستان مشاهد کردیم؛ وقتی پاکستان
با پیوستن به اتحاد جهانی برای جنگ با افغانستان موافقت کرد، سیل
وام ها به سوی این کشور سرازیر شد.
خطرهایی از این دست زیر ساخت اقتصادی کشورهای جنوب را
تهدید می کند. خطر دیگر این وضیعت برای کشورهای مذکور این است
که در طول پنجاه سال گذشته این کشورها اقتصاد خود را بر پایه
کمک های دولتی پی ریزی کرده اند ؛ یعنی دولت از اقتصاد و بخش های
عمومی حمایت می کند. البته این سیاست (اقتصاد دولت محور) در
بخش هایی مفید است و در بخش هایی فساد زا و اسیر بوروکراسی. البته
درمان این بیماری، با در پیش گرفتن سیاست های اقتصادی که از حجم
زیان های وارده در این بخش ها بکاهد،میسر است. امروزه شرطی که
نهادهای مالی جهانی، برای در اختیار قرار دادن کمک یا وام فراروی
دولت ها قرار می دهند، تغییر زیر ساخت اقتصادی به طور کلی و تبدیل
آن به بخش های خصوصی و توقف کمک های پزشکی، اجتماعی و…
است که انجام این خواسته به بروز فجایعی عظیم در کشورهای جنوب
منتهی می شود.
خطر عمده دیگری که از ناحیه جهانی شدن اقتصاد، کشورهای جنوب
را تهدید می کند، شرکت های بزرگ فرا ملیتی هستند که ۷۰ تا ۸۰ درصد
این شرکت ها امریکایی، اروپایی و ژاپنی هستند و کشورهای جنوب
عملاً از این شرکت ها که بر تجارت و اقتصاد جهانی حکم می رانند، هیچ
سهمی ندارند.
به این ترتیب، آیا می توان گفت که دولت های بزرگ قصد دارند از راه پروژه جهانی
شدن به اهدافی دست یازند که استعمار قدیم از دستیابی به آن باز مانده بود؟
جهانی شدن در پایان به همین امر می انجامد؛ هر چند شاید
برنامه ریزی استعماری خاصی برای آن وجود نداشته باشد، ولی پیشرفت
امور در همین جهت است و عملاً نیز به همان چیزی که شما اشاره کردید
منتهی می شود.
وقتی ایالات متحده بیش ترین ابزارهای فن آوری را در دنیا در اختیار
دارد و قدرت برتر نظامی و اقتصادی جهان است، به روند این امور جهت
می دهد و طبعاً بر جهان سیطره و نفوذ می یابد. دلیل این امر نیز وضعی
است که هم اکنون بر جهان حاکم است ؛ ایالات متحده آشکارا خود را
نماینده و مدافع تمدن جهانی می خواند و ادعا می کند، هر که با او همراه
نباشد، با تروریسم است. این عربده کشی برای آن است که امریکا
احساس می کند قدرت برتر جهانی است و هر کاری بخواهد انجام
می دهد.
به هر روی، جهانی شدن روندی تراکمی دارد؛ یعنی اگر فرایند انفجار
اطلاعات و توسعه فن آوری نبود، جهانی شدن به نقطه کنونی نمی رسید.
پیشرفت ابزارهای ارتباطی، امروزه این امکان را برای انسان فراهم
آورده است که در خانه خود بنشیند و معاملات کلان انجام دهد. انقلاب
ارتباطات، اگر چه روندی طولانی داشته است، وی در دهه گذشته به حد
انفجار رسیده است. دلیل این انفجار از یک سو تکامل ابزارهای
اطلاعاتی و از سوی دیگر سقوط اتحاد جماهیر شوروی بوده است که در
نتیجه آن، ایالات متحده، به یگانه قدرت برتر جهان تبدیل شد؛ دیگر
رقیبی که الگویی متفاوت با جهانی شدن ارایه می داد و نظام تک حزبی،
اقتصاد دولتی و مالکیت عمومی را ترویج می نمود، سقوط کرده بود و
الگوی مقابل آن پیروز از میدان رقابت بیرون آمده بود، تجارب خویش را
ـ که چنان که گفته می شود، تاریخ را به پایان می برد ـ گسترش داد.
به نظر می رسد که انقلاب ارتباطات و انفجار اطلاعات، بیش تر در خدمت جهانی شدن
قرار داشته و دارد و کشورهای جهان سوم یا جنوب، از ظرفیت های موجود در جهانی
شدن اطلاعات، بهره کمتری می برند.
بله همین طور است. به اعتقاد من هنوز اطلاعات جهانی نشده است،
زیرا برای هر کس امکان دسترسی به هرگونه اطلاعات دلخواه فراهم
نیست. موانع فراوانی برای دستیابی به بسیاری از اطلاعات موجود است.
منابع فرستنده اطلاعات، نوع، حجم و کیفیت اطلاعات را تعیین و
گزینش می کنند. طبعاً آنها همه اطلاعات خود را باز نمی گذارند تا شما از
ایران، لبنان، هند، چین، کره و… به اطلاعات موجود نزد آنها دست یابید.
گذشته از این اطلاعات فرستاده شده نیز گاه جهت دار و براساس
اغراض سیاسی، فرهنگی و تجاری است.
در باب جهانی شدن فرهنگ، پیش تر نظریه ای مطرح بود که انتظار یگانه شدن زبان ها
را مطرح می کرد و معتقد بود که به تدریج زبان انگلیسی که زبان علوم معاصر است، بر
زبان های دیگر غلبه خواهد کرد، اما امروزه نظریه دیگری مطرح است که می گوید،
جهانی شدن از راه تحولاتی که در حوزه اطلاعات به وقوع پیوسته، به شکوفایی بیش تر و
حفظ و تداوم زبان های و لهجه های محلی و منطقه ای کمک می کند. نظر شما در این باره
چیست؟ آیا زبان انگلیسی جهان را تسخیر خواهد کرد؟
با توجه به این که این زبان تنها
زبان علم روز است و حتی در انگلستان نیز اهتمامی جدی به لهجه امریکای به چشم
می خورد. به نظر من زبانی که در جهان رواج می یابد و خود را تحمیل
می کند، معمولاً قوی ترین زبان است ؛ یعنی زبان کسانی است که بر همه
سطوح جهانی سیطره دارند. آنکه در عرصه نظامی برتری دارد، فرهنگ
خود را نیز تحمیل می کند. هر چند این فرهنگ، شایسته ترین هم
نباشد. زمانی که مسلمانان در اوج شکوفایی تمدنی و فرهنگی بودند هم
هر کس می خواست به روشنفکری جهانی تبدیل شود، راهی جز
یادگیری زبان عربی نداشت و باید به دانشگاه بغداد یا الازهر یا دانشگاه
و مراکز مشابه می رفت تا بر این زبان تسلط یابد ؛ چنان که ما برای
تحصیل به فرانسه، امریکا و انگلیس می رویم.
در مورد رواج زبان انگلیسی به اعتقاد من این موضوع دو روی دارد:
یک روی آن طغیان زبان انگلیسی در کشورهایی چون لبنان، تونس،
الجزایر و مغرب است که به لحاظ فرهنگی در اردوگاه فرانسه قرار دارند؛
چنان که می دانید، این کشورها مستمرات فرانسه بودند و فرهنگ
عمومی و رسمی آنها فرهنگ فرانسوی است ؛ اما اکنون در این کشورها
رقابت شدیدی بین زبان انگلیسی و فرانسوی وجود دارد. در همین لبنان
که زبان آموزشی آن فرانسوی بود، اکنون زبان انگلیسی با این زبان
برابری می کند. طبعاً زمانی که فرانسه سلطه جهانی داشت، زبانش را بر
جهان تحمیل می کرد.
امروزه زبان اقتصاد جهانی انگلیسی است، همه الفاظی که در فن آوری
جدید به کار می رود، انگلیسی است و استفاده از فن آوری و ورود به عرصه
اقتصاد جهانی، مستلزم آموختن زبان انگلیسی است ـ گذشته از این،
سینمای جهانی نیز در درجه نخست سینمای امریکا است. هالیوود بر
جهان سینما حاکم است. امریکا به طور متوسط برای هر فیلم هفتاد تا
هشتاد میلیون دلار می پردازد، البته فیلم هایی هم هست که برای آن
سیصد تا پانصد میلیون دلار هزینه می کند. هیچ دولتی در جهان،
نمی تواند چنین هزینه ای را بپردازد. این فیلم ها علاوه بر ترویج فرهنگ
رفتاری امریکا، به طور مشخص زبان یا فرهنگ گفتاری آنها را ترویج
می دهد.
از سوی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 