پاورپوینت کامل نرم افزار تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نرم افزار تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نرم افزار تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نرم افزار تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

اشاره

برای فراهم شدن زمینه مناسب بحث منطقی درباره تولید دانش، باید
مبادی تصوریه آن از جمله مفهوم علم کاویده شود. بشر معاصر به امید
ساختن بهشت زمینی با تکیه بر شناخت طبیعت و غفلت از پایه های
معنوی تفکر و تمدن به پیش رفت، اما امروزه با توجه به توسعه علوم
گوناگون با بحران های بی شماری دست به گریبان است.

با پیروزی انقلاب اسلامی و احیای اندیشه پویای دینی، مبانی تازه ای
برای تولید دانش و تحقق تمدن اسلامی ظهور نمود؛ هم از این رو،
پرسش از حقیقت علم در نظر قرآن، که در این کتاب آسمانی بر آن تأکید
فراوان آمده، ضروری می نماید.

در این مقاله با شرحی از نظریه «طرح جامع شناخت در قرآن» پایه ها و
پیامدهای علوم جدید نقادی شده و مبانی و مختصات علم از منظر قرآن،
که حاصل هم نهادی حس، تجربه، ایمان، خرد و تقواست، تبیین
می گردد.

مقدّمه

انقلاب اسلامی موجب توجه جهانیان به دین و آثار حیات بخش آن در
جوامع بشری گردید. این در حالی بود که ابرقدرت های غرب و شرق در
اوج غرور و قدرت با بحران های جدّی مواجه بودند. حیات و تمدنی که
آن ها بر پایه علوم سکولار پی ریزی کرده بودند، به بن بست های جدّی
رسیده بود به گونه ای که گذر از آن ها غیر ممکن می نمود و حتی تا به
امروز هم نه تنها گریز گاهی نیافته اند بلکه پس از فروپاشی ابرقدرت
شرق، بحران های بیشتری پیش روی دنیای غرب ظهور نمود. این همه
آشفتگی و سرگردانی همه ناشی از تفسیر و برداشت نادرستی است که
دنیای غرب از انسان دارد: انسان موجودی معنوی و خلیفه خداوند روی
زمین است و همه شئون حیات و هستی او باید با ملاحظه این حقیقت
پرورش یابد. دانش بشری نیز از این قاعده بیرون نیست. اگر دانش بر
پایه مبانی معنوی یعنی انسان شناسی الهی و جهان بینی دینی بنیان
نهد، نردبان ترقّی و شکوفایی آدمی در حیات فردی و جمعی می گردد. در
این فضا انسان می تواند از همه امکانات معرفت شناختی خود در شناخت
و تصرف عالم استفاده کند. در غیر این صورت، دانش در حقیقت اوهام
نظام یافته ای است که همچون پلکانی سست خواهد بود و با اینکه
ممکن است انسان را چند گامی پیش راند، به بالا برد، اما او را به سختی
بر زمین خواهد کوفت.

انسان عصر مدرنیته با رویکردی این جهانی به حیات و تمدن خویش
راه دوم را پیش گرفت و با سراب علوم سکولار در حسرت بهشت زمینی و
رؤیاهای عصر روشنگری درماند.

انقلاب اسلامی در دوران درماندگی و ظهور تناقضات و چالش های
مدرنیته، پدید آمد و طرحی دیگر برای حیات و تمدن بشر پیشنهاد کرد.
برای تبدیل فرهنگ اسلامی به یک تمدن پویا، باید ارزش های
فرهنگی را بسان روحی در کالبد ساختار مادی تمدن اسلامی دمید. این
حلقه واسط، که نرم افزاری برای سخت افزار تمدن است، چیزی جز
دانش نیست.

بی تردید دانشی که پاورپوینت کامل نرم افزار تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint است، از دامن ارزش های
فرهنگ متعالی آن برمی آید و مفهوم و ماهیتی غیر از دانش سکولار
دارد. در این پژوهش می کوشیم تبینی از این مفهوم ارائه نمایم.

مبانی فلسفی، کارکردها، حوزه یقینیات و مظنونات، اخلاق و آثار علم
مباحثی است که در این مقاله پی گیری می شوند.

ضرورت این پژوهش

ورود به هر بحثی نیازمند تعریف و توضیح مبادی تصوری آن است. اگر
از مفهوم «علم» در عبارت «نهضت تولید علم» تعریفی شایسته ارائه
نشود چه بسا گروهی از درک ضرورت آن باز مانده، پرسش هایی در اصل
موضوع روا دارند. روشن است که امروزه دانش در مراکز علمی و
تحقیقاتی جهان در حال تولید است، از این رو، باید سعی کرد راه پیموده
آن ها را طی کنیم تا به آن ها رسیده و سهمی از تولید دانش را به خود
اختصاص دهیم. حتی بسیاری از تولیدکنندگان دانش امروز دنیا،
ایرانی ها هستند، که در کشورهای توسعه یافته مشغول پژوهش اند.
شایسته است با فراهم کردن شرایط مناسب راه بازگشت آنان به وطن
هموار گردد.

همه این سوء تفاهم ها از ابهام در مفهوم «علم» در عبارت «تولید
علم» برمی خیزد.

انسان معاصر با رویکرد این جهانی(۱) به دانش، بنای شکوهمند و
مهیب عصر جدید را برافراشت. پس از عصر نوزایی (رنسانس) توجه
یک سو نگرانه انسان غربی به خود و توانایی هایش موجب محجوب
شدن او از سایر حقایق و فروبستگی ساحت قدس گردید و با تکیه بر این
استعدادهای ناشکفته، شعار خرد، طبیعت و پیشرفت را سر داد(۲) و پرنده
بلند پرواز اندیشه را در حصار این جهانی حیات طبیعی غافلانه به بند
کشید.

در آستانه دوران تجدّد، اندکی بیش از دو سده پیش، حس و تجربه،
رسما، تنها راه دانش پنداشته شد و هر علمی غیر از این را مردود و مرده
انگاشتند و به اتهام اوهام و افسانه بودن، بی اعتبار شمردند.

اما امروز با پیشروی شتابزده، هوسناک و کورکورانه دانش سکولار
کارکردهای اصیل و سازنده آن از دسترس انسان دور افتاده و در موارد
بسیاری تباه گر انسانیت و آمال متمدنانه بشری و حتی تهدیدی جدید
برای آرامش و امنیت شده است.(۳)

علاوه بر این، مشکلات آشکار، از نظر اندیشمندان و در لایه های
ژرف تر نیز معضلات جدّی سر برآورده و مبانی دانش جدید در حوزه
مطالعات فلسفی اساسا متزلزل شده است.(۴) پرسش ها و پاسخ های
کوته نظرانه از چیستی علم، طولانی و ملال آورده شده و بسیاری از
مکاتب در این وادی جز حیرت نیفزوده اند. در این گرداب پر حادثه، قرآن
عظیم رشته هدایتی است که از دست یازیدن بدان امید نجات می رود و
چه بسا برای انسان نسیان زده معاصر چاره ای جز «ذکر مبین» نباشد.

امروزه به اقتضای گسترش علم، شعبه ها و شاخه های فراوانی از آن
برآمده و هر کدام از این شاخه ها بسیار سترون گردیده است. اصل روشْ
شناختی تقسیم(۵) برای حل مسائل و پاسخ یابی پرسش ها به وسیله
تجربه و عقل جزئی، چنان سیطره منحصری یافته و حجاب درک
صورت و معنای کلی عالم شده است، که فقط پی گیری و تعمق در یکی
یا دو رشته از علوم جدید، یگانه راه و تنها لازمه معقول عالم شدن
انگاشته می شود.

در این راه که سرانجام آن به بحران علم رسیده است، نه تنها دانش از
فلسفه و فلسفه از دین و معنویت جدا شده بلکه خود علم شرحه شرحه و
هزار پاره گردیده و موضوعات در علوم گم گشته(۶) و علم جدید به حالت
احتضار افتاده، به صورتی که وقتی انسان به اندوخته های آگاهی خود
نظری دقیق و عمیق می افکند، در این تردید می ماند که آیا به راستی
حقیقت علم چیزی است که او یافته است؟ در اینجا باید توجه داشت که
علم غیر از اطلاعات است. اطلاعات، مجموعه آگاهی های پراکنده ای را
گویند که به سامان و جهت دار نیست، اما علم سامان مند و جهت مند بوده
و در ارتباطی منطقی، پیوسته، هدایت آور و روشنگر است.

چیستی علم در قرآن

قرآن شریف در طرح جامع شناخت، افزون بر اینکه به مطالعه
پدیده های طبیعی و انسانی با استفاده از حس و تجربه تأکید می ورزد،
این ادراک را به تدّبر و خردورزی پیوند زده و در نهایت این آگاهی ها را در
آغوش دین می افکند و با توجه دادن به ژرفای الهی پدیده های عالم در
رابطه با پدید آورنده، دانشی بر آمده از حس و تجربه و خرد و ایمان و
پرهیزکاری را در راه تعالی و شکوفایی فراروی انسان می نهد.

تعبیری که شهید مطهری برای ماهیت دانش از نظر قرآن برگزیده،
«شناخت آیه ای» است،(۷) که بر مبنای آن همه عالم آیت و علامت حق
تعالی است. علّامه جعفری آن را «شناخت تذکری» نامیده است.(۸)
بدین سان، طرح جامع شناخت در قرآن با دعوت انسان به مطالعه
تاریخ، طبیعت و خود انسان راه کشف آیات و آثار الهی را می گشاید. تا
افزون بر گسترش سطح دانش در شناخت روابط این جهانی، میان
پدیده ها به گشایش لایه های ژرف آگاهی انسان از طریق درک رابطه
پدیده ها و نشانه ها با معنای بنیادین هستی دامن بزند و انسان را در
مسیر صلاح و فلاح سیر دهد.

علّامه طباطبائی مفهوم علم را در ادبیات قرآن چنین تعریف کرده:
«اصولاً علم در زبان قرآن عبارت است از یقین به خدا و آیات او»(۹) و در
جای دیگر نوشته است: «قرآن مجید به این علوم دعوت می کند به این
شرط که به حق و حقیقت رهنما قرار گیرند و جهان بینی حقیقی را که
سرلوحه آن خداشناسی می باشد، در بر داشته باشند وگرنه علمی که
انسان را سر گرم خود ساخته از شناختن حق و حقیقت باز دارد، در
قاموس قرآن مجید با جهل مرداف است.»(۱۰) همچنین غزالی در احیاء
العلوم و فیض کاشانی در محجه البیضا علم را این تعریف کرده اند: «العلم
و قد کان یطلق ذلک علی الله تعالی و بآیاته و افعاله فی عباده و
خلقه.»(۱۱)

محققان تلاش های فراوانی برای تدوین نظریه علم در قرآن
نموده اند،(۱۲) اما باید توجه داشت که در قرآن کریم واژه «علم» به
صورت جمع به کار نرفته؛ زیرا علم یکی بیش نیست و آن شناخت حق
تعالی و آثار و آیات بی کران اوست که در آفاق وانفس پراکنده شده و جلوه
نموده است، و شالوده آن شناخت آیه ای است که همه امکانات ادراکی
انسان را برای تأمین و نیل به هدف خلقت سازمان دهی می کند و انسان
را نظرا و عملاً به پیش می برد؛ «قرآن کریم از علم و یقین به عنوان
هدف آفرینش یاد کرده و این در حالی است که از عبادت به عنوان هدف
وسط یاد شده است، زیرا در سوره “الذاریات” می فرماید: «وَ مَا خَلَقتُ
الجِنَّ وَ الإِنسَ إلاَّ لِیَعبُدُونِ»و در سوره مبارکه «حجر» می فرماید:
«وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتّی یَاتِیَکَ الیَقیِنُ»به این معنا عبادت گرچه هدف است
لیکن هدف برتر همان یقین، یعنی شناخت مصون از اشتباه و دگرگونی
است.»(۱۳)

مفهوم جهل

همان گونه که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله علم را با عقل تعریف کرده اند] «العالم
عقل عن الله»] و عقل در حدیث معروف «جنود عقل و جهل» با اخلاق
فاضله ملازم دانسته شده و معرفی گردیده است، جهل نیز نه تنها کژی و
کاستی در شأن نظری انسان را بیان می کند بلکه نامی است برای
ناراستی های رفتاری و اخلاقی. در حقیقت علم و جهل هر دو بر پاره ای
از مصادیق نظری و عملی دلالت دارند. پس جهل افزون بر نادانی به
اصطلاح امروزی به معنای نادرستی نیز می باشد و در حقیقت وصفی
برای نوعی شخصیت است که خصوصیات شناختی و رفتاری فرد را
توصیف می کند.

ابزار تحصیل دانش

علوم جدید تنها، با استفاده از حس و تجربه پیش می رود و بر این
مبنای روش شناختی بنا نهاده شده است. با پیدایش تزلزل در این بنیان
سست و نادرست پس از اثبات گرایی، ابطال گرایی و بعد اقسام مکاتب
نسبی گرایی در روش شناسی علوم جدید راه یافت(۱۴) و خاکستر
شکاکیت بر پیکر آن نشست. اما قرآن مجید با تعریف مسئولیت همه
ابزارهای شناختی انسان، بنایی نستوه را پدید آورده که تاب حمل علم را
تا افق های بی کران دارد. «اِنَّ السَمْعَ والبَصَرَ والفُوادَ کُلُّ اوُلئِکَ کانَ عَنهُ
مسئُولاً.»(اسراء:۳۶)

بنابراین نه تنها حواس، شنوایی و بینایی، بلکه قلب (عقل) نیز هر کدام
مسئولیت خود را داراست. این مضمون در آیات دیگر نیز تکرار شده
است، از جمله در آیات ۷۸ سوره مؤمنون و آیه ۷۸ سوره نحل، که در
پایان این دو آیه بر لزوم شکرگزاری برای نعمت شنوایی و بینایی و
اندیشیدن تأکید شده و بی تردید شکرگزاری شایسته از نعمت های الهی،
استفاده مناسب از آن هاست.

در اینجا بیان دو نکته لازم است: اولاً، اینکه قرآن مجید خصوصیتی
برای سمع و بصر قائل شده که چه بسا برای استفاده بیشتر از این هاست.
اما به هر حال سایر حواس ظاهری را در راه شناخت بی فایده ندانسته و
در مواردی دیگر از ارزش معرفتی آن ها سخن گفته است. مثلاً درباره
بویایی در ماجرای رسیدن بوی پیراهن یوسف به حضرت یعقوب
(یوسف: ۹۴) و در مورد حس لامسه در آیه هفتم سوره انعام و از حس
چشایی در سوره اعراف آیه ۲۲ سخن به میان آورده است.

دومین مطلب اینکه فؤاد یا قلب، که در تکمیل عملکرد حواس ظاهری
در آیات مذکور از آن یاد شده است، کارهای ویژه ای از قبیل اندیشیدن،
دقیق دانستن و فهمیدن دارد. امام صادق علیه السلام در حدیثی بدان اشاره
فرموده اند.(۱۵) چنان که قرآن کریم نیز در آیات ۴۶ سوره حج و ۱۷۹
سوره اعراف بدان اشاره دارد. از سوی دیگر، قلب یا فؤاد جایگاه ایمان نیز
هست، چنان که خداوند متعال فرمود: «اِنَّما المُؤمِنونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ
وَ جِلَتْ قُلُوبِهِمْ»(انفال: ۲) و در جای دیگر خطاب به اعراب فرمود: «وَ
لَمَّا یَدْخُلِ الإِیمانُ فی قُلوُبِکُمْ» (حجرات: ۱۴) بدین ترتیب، طرح جامع
شناخت در قرآن، ایمان را کنار عقل و حواس ظاهری قرار داد. و حاصل
ادراک حسی و فهم عقلی را وقتی علم می داند که در قلب همنشین
ایمان شود و صبغه الهی گیرد. در غیر این صورت، ادراکات حسی برای
مردمان بی ایمان بی فایده است: «اُنْظُروا ماذَا فی السَّمواتِ وَالأَرض وَ ما
تُغْنِی الآیاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَومٍ لاَ یُومِنُون»(یونس: ۱۰۱) آیات که در اینجا
مطلق ذکر شده، افزون بر آیات قرآن و نشانه های انبیا، شامل آیات
آفاقی و عالم آفرینش نیز می شود که تنها برای اهل ایمان به درستی
قابل درک و دریافت است. این قلب سلیم است که می تواند جهان و
انسان و ارزش های آن دو را بشناسد و بس.(۱۶)

از امکانات شناختی آدمی حواس ظاهری و عقل و ایمان را برشمردیم
که دو مورد آخر در قلب جمع اند. تقوا و عمل صالح ابزار دیگری است که
در قرآن و احادیث بدان اشاره شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هر گاه آیه
شریفه «وَ مَا یَعْقِلُها اِلاّ العالِمُون»(عنکبوت: ۴۲) را تلاوت می کردند،
می فرمودند: «العالمُ الَّذی عَقَلَ عَن اللّهِ فَعَمِلَ بِطاعَتِه وَاجْتَنَبَ
سَخَطَه»(۱۷) در اینجا نباید پنداشت که پرهیزگاری و نیکوکاری ثمره
علم است. هر چند که از جهتی چنین می باشد؛ زیرا علم و عمل هر دو ذو
مراتب اند و با ملاحظه مرتبه ای از علم می بینیم که سطوحی از عمل
صالح سبب و علت آن و بخشی دیگر ثمر و معلول آن است.

چنان که خداوند متعال فرمود: «اِتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمْکُمُ اللّهُ»(بقره: ۲۸۲) و
در آیه ۱۳۰ سوره نجم، رو گرداند از یاد حق تعالی را نتیجه نادرستی و
سستی دانش اهل دنیا بر می شمارد.

ممکن است در اینجا گفته شود که نباید ایمان و تقوا را با مقوله دانش
که بر آمده از حواس و در نهایت خرد است، به هم آمیخت. در پاسخ
می گوییم: اگر منظور مسائل و قوانین خُرد علوم است، مثل قانون نسبیت
عام یا خاص و یا قوانین نیوتن، اینها اطلاعات خوبی است و ارزشی در
خور خویش دارد. اما همین امور زمانی علم است که انسان را از کشف
علل ظاهری به علت حقیقی سیر دهد و ابعاد اساسی هستی شناختی
پدیده ها را آشکار سازد و درک او را از عالم ارتقا بخشد و در زندگی و رفتار
انسان تأثیر هدایت گرانه ای بگذارد. همچنان که پیامبران این گونه از علم
بهره می بردند.

چنان که این اطلاعات با اعراض از یاد پروردگار همراه شود و علل
ظاهری را به جای علت حقیقی بنشاند و حقیقت هستی پدیده ها را در
غباری از پندارها فروتند، آن گاه همین اطلاعات تماما جهل خواهد بود.
جهل هم به معنایی که ما امروز از آن منظور نظر داریم و هم معنایی که
در عهد رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن اراده می شد؛ یعنی انحراف در رفتار و زندگی
و اخلاق.

کارآمدی تجربه

خداوند متعال به تجربه حسی اعتبار داده، چنان که قابیل با مشاهده
کلاغ، دفن مردگان را آموخت.(۱۸) و با مردن و زنده کردن مرد صالحی از
بنی اسرائیل حقیقت حشر را برای او آشکار نمود.(۱۹) همچنان که در
داستان پرندگان حضرت ابراهیم علیه السلام با تجربه، یقین و ایمان او را کامل
کرد.(۲۰)

اما این تجربه ها که همه آیات الهی است، برای کسانی ارزش علمی
دارد که اهل اندیشه و ایمان باشند. همانند مشاهده بیدار شدن اصحاب
کهف در میان قوم خود «اعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَاللّهِ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَهَ
لارَیبَ فیها…»(کهف: ۲۱) اما این تجربه برای کسانی مفید بود که
مطابق بیان آیات ۱۰۰ و ۱۰۱ سوره یونس اهل خرد و ایمان بودند.

در فرهنگ قرآن شالوده علم طرح جامع شناخت است که از تجربه
حسی، تعقل، ایمان و عمل صالح بر می آید. بنابراین، اگر در هر یک از
این ارکان خللی پیدا شود، از مسیر صحیح بندگی و شکرگذاری منحرف
شده و در انجام مسئولیت آن ها کژی افتاده است. هم از این رو،
همان گونه که خداوند مردمان بی ایمان و بی تقوا را سرزنش می کند و
کسانی را که اهل تدبّر و خردورزی نیستند، ملامت می نمایند، در آیات
فراوانی گمراهان را، که حواس ظاهری خود به درستی و براساس طرح
جامع شناخت به کار نمی گیرند، توبیخ می نماید:(۲۱)

«اَمْ تَحسُبُ اَنَّ اَکْثَرَهُم یَسمَعُونَ اَوْ یَعقِلون اِنْ هُم اِلاّ کَالأَنْعامِ بَلْ هُم
اَضَلُّ سَبیلاً.» (فرقان: ۴۴)

وقتی حواس ظاهری با حواس باطنی در فرایند تحقق دانش مشارکت
نکنند، گویی شخص فاقد آن حواس ظاهری است؛ زیرا به درستی و در
سازماندهی مثمر ثمر و معنادار عمل نکرده است: «وَ مَنْ کانَ فِی هَذِهِ
أَعمی فَهُوَ فِی الآخِرَهِ أَعمی وَ اَضَلُّ سَبیلاً»(اسراء: ۷۲) در جای دیگر
می فرماید: «تَابَ اللّهُ عَلَیهِم ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثیرا مِنهُم.» (مائده: ۷۱)

حضرت علی علیه السلام در این باره فرموده اند: «نَظَرُ البَصَرِ لایَجْدِی اِذا عَمِیَتْ
البَصیرَهُ»(۲۲) بدین معنا که چشم ظاهری فایده ای ندارد، در حالی که
چشم باطن و بصیرت آدمی نابینا و معیوب باشد.

مبانی دانش تجربی در قرآن

دانش تجربی نیازمند مبانی و پایه هایی است. پاره ای از این مبانی در
علم سکولار و علم به مفهوم قرآنی مشترک است و بخشی دیگر، تنها در
طرح جامع شناخت قرآنی جایگاه یافته و از آنجا تأمین می شود؛ چنان که
پاره ای مبانی ویژه علم سکولار بوده و در نگاه قرآنی جایگاهی ندارند.

البته مبانی خاص قرآنی علوم تجربی ضامن حیات و بقای مبانی
مشترک است، چنان که در فلسفه علم این مبانی مشترک به چالش
کشیده شده و راه نجات از بحران تزلزل در مبانی دانش تجربی تنها
تمسّک به طرح جامع شناخت در قرآن منیر است.

اولین و مهم ترین مبنا در مطالعه پدیده های مادی عالم اعتقاد به
واقعیت خارج است. هر چند پذیرش این اصل به ناچار بر همه لازم است
و کسی را گریز از آن نیست، اما حل این موضوع در مقام نظر و اندیشه،
مباحثی را در فلسفه پدید آورده و برخی از بزرگان اساسا پذیرش اصل
واقعیت را مرز میان فلسفه و سفسطه دانسته اند.(۲۳)

در قرآن مجید آیات بسیاری به این موضوع اشاره کرده و پذیرش این
اصل را به روشی معقول بیان نموده است. مهم ترین آیه در این زمینه در
سوره مبارکه فصلّت قرار دارد که می فرماید: «سَنُریهِم ءایتِنا فِی الافاقِ وَ
فِی اَنْفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّه الحقُّ اَوَلَم یَکفِ بِرَبِّکَ أَنَه علی کُلِّ شَی ءٍ
شَهید»(فصلت: ۵۳) در قسمت اول آیه تا کلمه «الحق»، به هستی پایدار
و واقعیت ثابت عالم که با نظر در آیات آفاقی وانفسی کشف می شود اشاره
نموده، اما در بخش دوم به حقیقت چنان نزدیک می شود که می فرماید:
حقیقت معنای آیات الهی که ذات باری تعالی است، پیش از آن آیات
مشهود است. بدین سان، به برهان «لِمّ» و با سیر از علت به معلول
واقعیت عالم را اثبات می کند. در اینجا، شهید به معنای مشهود است و
معنای فراز دوم آیه چنین است: «آیا کافی نیست برای وجود پروردگارت
که او برتر از همه چیز آشکار و مشهود است.»(۲۴) بدین سان، با وجود
پروردگار هستی بخش حقیقت عالم و آیات الهی اثبات می گردد. این آیه
مبارکه با عنایت به ضرورت ازلیه هستی ذات پروردگار بر وجود امور فانی
و در حال گذر استناد می کند و مسیر برهان را بر خلاف فراز نخستین
تغییر جهت می دهد. دومین مبنا، اعتقاد به نظام علّی و اسباب و
مسبّبات است. مثلاً درباره ذوالقرنین فرمود: «إنّا مَکَّنّا فِی الأرْضِ
وَءَآتینهُ مِن کُلِّ شِی ءٍ سَبَبا.» (کهف: ۸۴ و ۸۵)

در علوم جدید بارها این اصل مورد تردید قرار گرفته است. در فیزیک
کوآنتوم با طرح اصل عدم قطعیت هایزنیرگ اصل علیت به چالش
کشیده شد. هر چند که ربط این دو، چندان صواب نبوده، ولی به هر روی
با موقعیتی که در فلسفه هیوم و اندیشه کانت داشته، و متزلزل گردیده، با
هر نسیمی می لرزد و نیاز به دفاع و باز تعریف دارد.

گروهی از آیات بر این اصل تأکید می ورزند:

۱. آیاتی که قطعی بودن سنن الهی را بیان می کنند:

ـ «وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللّهِ تبدیلاً»(احزاب: ۶۲) همچنین اسراء: ۷۷ /
احزاب: ۳۸ / نساء: ۲۶ / رعد: ۱۱ و ۱۷ / نور: ۵۵ / آل عمران: ۳۹ / هود:
۱۱۷ / فاطر: ۴۳.

۲. آیاتی که مبیّن سیر برخی از پدیده ها هستند:

۲ـ۱. مسیر تکاملی و مراحل رشد جنین؛ (مؤمنون: ۱۲ و ۱۳)

۲ـ۲. باران و رویش گیاهان؛ (بقره: ۲۲)

۳ـ۲. طلوع و غروب و پدیده های وابسته به آن ها؛ (بقره: ۲۵) و (یس:
۳۸ و ۴۰)

۴ـ۲. تأثیر بعضی امور در حوادث عالم؛ (فیل: ۳ و ۴)، (نحل: ۶۵ و ۶۷)،
(حجر: ۲۲)، توبه: ۱۴.

۳. صورت ریاضی پدیده های طبیعی و این جهانی یکی از مهم ترین
مبانی دانش تجربی و مطالعه آیات طبیعی است. صورت کمی و تبیین
مقداری از پایه های اساسی در کشف قوانین و روابط پدیده های فیزیکی
و روابط کمی آن هاست. بلکه معانی ژرف و حقایقی برتر در ورای این
صورت انتزاعی وجود دارد که دانش راستین به مفهوم قرآنی از این
صورت روزانه ای به معنای بی کران هستی می گشاید و دل های شنوا آن
حقیقت را از تسبیح همه ذرات عالم می شنود. قرآن عظیم با تأکید بر
توجه و تأمل و تعمق در معنای ژرف آفرینش بر توجه به صورت کمی و
ظاهری آن اصرار می ورزد. «وَ أَحاطَ بِمَا لَدَیهِمْ وَ أَحصی کُلَّ شَی ءٍ عَدَدا»
(جن: ۲۸)، «فَخَلَقَ کُلَّ شَی ءٍ فَقَدَّرَ تَقْدیرا»(فرقان: ۲)، (حجر: ۱۹ و ۲۱)،
(مریم: ۹۴)، (یس: ۱۲)، (انبیاء: ۴۷)، (نبأ: ۲۹)، (اعلی: ۳). البته لازم به
تذکر است که فیزیک معاصر در شناخت بنیادین ماده به پدیده هایی
برخورده که به جهت سرگشتگی در تبیین آن ها از نظم ریاضی روگردانده
و به راه های دیگر رو آورده است. که بر اساس آموزه های قرآنی باید هم
این لایه های رویین و محدود را دقیقا مطالعه کنیم و هم به معنای آن
عمی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.