پاورپوینت کامل عناصر نوین تأثیرگذار بر رفتار سیاسی اسرائیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عناصر نوین تأثیرگذار بر رفتار سیاسی اسرائیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عناصر نوین تأثیرگذار بر رفتار سیاسی اسرائیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل عناصر نوین تأثیرگذار بر رفتار سیاسی اسرائیل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

حمایت طرح خاورمیانه بزرگ

خاورمیانه بزرگ، طرحی است که در چند ساله اخیر، از سوی
سردمداران آمریکا برای سیطره بر بخش عمده ای از جهان، ارائه شده.
برای درک مفهوم طرح خاورمیانه، پرداختن به تاریخچه و ماهیت آن
ضروری است. بعد از فروپاشی شوروی،و از بین رفتن نظام دو قطبی،
آمریکا برای حفظ نظام تک قطبی، در صدد برآمد تا ضمن حفظ اتحاد
خود با اروپا، از قدرت پیدا کردن آن و کشورهایی چون، روسیه و
هند،جلوگیری، و در نتیجه، شکل گیری قطب های دیگر قدرت را خنثی
نماید، برای نیل به این هدف، لازم بود دشمن مشترک جدیدی را
جایگزین دشمن قدیمی، یعنی شوروی کند. از این رو، مبحث تروریسم،
که رنگ و بوی اسلامی داشت را،مطرح نمود.

سردمداران آمریکا، منشأ تروریسم مذهبی و دینی را خاورمیانه معرفی
کردند، و آن را تهدیدی برای آمریکا و غرب بر شمردند. حادثه یازدهم
سپتامبر ۲۰۰۱/۱۳۸۰، نیز فرصتی برای آن ها مهیا کرد، تا آمریکا،
اصول و مبانی سیاست خارجی خود را در این راستا قرار دهد،و کوشید با
تبلیغات گسترده، مرکزیت داشتن خاورمیانه در امر تروریسم را در اذهان
عمومی جای بیندازد، که در این پروسه تبلیغات، دین اسلام و مفاهیم
مقّدس، مثل جهاد و شهادت به عنوان عوامل اصلی پیدایش تروریسم
در خاورمیانه معرفی شدند. بنابراین، آمریکایی ها اعلام کردند، که قصد
دارند تروریسم را از بین ببرند، و این مستلزم آن است که تحولات
اساسی در خاورمیانه انجام پذیرد، از این رو، طرح خاورمیانه بزرگ را ارائه
دادند، و این را در رسانه ها تبلیغ و حتی در اجلاس های جهانی، نیز،با
قوت و شدت مطرح کردند.

بوش رئیس جمهور آمریکا اظهار نمود، همان طوری که با فراگیر شدن
دمکراسی در اروپا موجب شد، جنگ ها و درگیری ها خاتمه یابند،و اروپا
به رشد برسد، می بایست در منطقه خاورمیانه نیز، دمکراسی را پیاده
کنیم، چرا که با پیاده شدن دمکراسی در این منطقه، رژیم های
استبدادی و دیکتاتوری از بین می روند، و افراد می توانند با آزادی که پیدا
می کنند،به خواسته های سیاسی خود برسند،لذا، دیگر جایی برای
پیدایش گروه ها و سازمان های تروریستی نمی ماند،و از این
طریق،تروریسم را از بین خواهیم برد.

آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم و پیاده کردن دمکراسی در
خاورمیانه بزرگ،دست به تغییر و جابه جایی پایگاه های نظامی خود در
نقاط مختلف دنیا زد، و پایگاه های خود را در منطقه خاورمیانه، افزایش
داد، و حتی با عملیات نظامی، کشور افغانستان و عراق را اشغال نمود، که
البته اصطلاحاتی چون: مبارزه با تروریسم، دمکراسی، سلاح های
هسته ای و… بهانه ای بیش نیست، و هدف اصلی آن ها از یک سو، نابود
کردن ایدئولوژی و تفکر ضد استعماری و ضد استکباری در کشورهای
اسلامی، و از طرف دیگر، دست یابی به منابع عمده انرژی در منطقه
خاورمیانه و از آن طریق کنترل قدرت های دیگری، مانند: اتحادیه اروپا،
چین و روسیه می باشند.

آمریکایی ها، محقق شدن اهداف خود را در گرو عملی کردن
برنامه های سلطه جویانه اش در به اصطلاح خاورمیانه بزرگ، می داند، و
آن را شامل کشورهای،بحرین، امارات متحده عربی، الجزایر، جیبوتی،
مغرب، فلسطین، اسرائیل عراق، کویت، قطر، لبنان، مصر، موریتانی،
سومالی، عربستان سعودی، سودان، سوریه، تونس، ترکیه، عمان، اردن و
یمن و حتی پاکستان، افغانستان و ایران بر می شمارند،(۱) که اسلام، ویژگی
مشترک این کشورها،به جز اسرائیل،است و مسلمانان اکثریت جمعیّت
آن ها را تشکیل می دهند.

رژیم صهیونیستی از آن جا که مورد حمایت بی چون و چرای غرب، به
ویژه آمریکا می باشد، در طرح خاورمیانه بزرگ با آمریکا همنواست، چرا
که با پیاده شدن این طرح، که به زعم آن ها فراگیر کردن دمکراسی در
منطقه خاورمیانه است،و برقراری صلح را نویدی دهد، علاوه بر منافع
آمریکا، تضمین امنیّت اسرائیل را در پی خواهد داشت. از این
رو،اسرائیل با اهداف از پیش طراحی شده، از این طرح استقبال نموده،و
نهایت کوشش و تلاش خود را در راستای تحقق آن به عمل می آورد.
رژیم اشغال گر قدس با این همنوایی،درصدد است تا امنیّت،موقعیّت و
مشروعّیت خود و…،را بیش از پیش تثبیت نماید،و از آن جا که فلسطین،
سرزمینی است که فاقد منابع نفتی و منافع مهّم دیگر می باشد،با پیاده
شدن این طرح، اسرائیل می تواند، مشکل انرژی، مواد خام و…،خود را از
طریق منطقه خاورمیانه تأمین نماید.

اسرائیل نیز، همچون آمریکا پیاده شدن دمکراسی در منطقه
خاورمیانه را به ریشه کنی تروریسم، آن هم تروریسم مذهبی می داند.بر
اساس این که، کشورهای در محدوده خاورمیانه بزرگ اکثریت مسلمان
می باشند،و در دین اسلام،مفاهیم مقدّسی، مانند: جهاد و شهادت وجود
دارد،و مسلمانان بر اعتقادات دینی خود پای بند هستند،و پای بندی به
آن، موجب شکل گیری مبارزات علیه دشمن خود می شود، و انجام
عملیات های شهادت طلبانه و…،اسلامی است، که آمریکا و اسرائیل و…
در جهت مقابله با آن ذلیل و خلع سلاح شده اند، لذا منشأ تروریسم را
مفاهیم مذهبی دانسته و مرکزیت آن را، خاورمیانه قلمداد می کند، و تنها
راه خلاصی از این خطر بزرگ برای خویش و اربابانش را، نفوذ در
فرهنگ و سست کردن اعتقادات مردم منطقه بر می شمرد و در این باره،
از هرگونه تلاش در جهت تحقق طرح خاورمیانه بزرگ دریغ
نمی کند،چرا که تغییر فرهنگ دینی مردم منطقه، روحیه استکبار
ستیزی (آمریکا) و اسرائیل ستیزی را از بین خواهد برد،و آمریکا و
اسرائیل راحت می توانند به غارت منابع منطقه بپردازند، و از طرفی،با
تسلط بر منطقه به لحاظ موقعیت استراتژیکی و دارا بودن قسمت عمده،
منابع مورد نیاز صنعت غرب و اروپا، از شکل گیری قطب های قدرت
دیگر، چون روسیه، چنین، اتحادیه اروپا و… جلوگیری می کند.

وجود کشور اسرائیل در منطقه،یک ذخیره استراتژیک برای
آمریکاست، و اصلاً، انتظار آمریکا از اسرائیل، به همین دلیل است که
رژیم صهیونیستی، مدافع منافع آمریکا در این منطقه باشد، از این
رو،طرح خاورمیانه بزرگ، حداقل از نظر جغرافیایی، شباهت بسیار زیادی
با ایده اصلی صهیونیست، که در حقیقت، اسرائیل بزرگ، یعنی شعار از
نیل تا فرات است، دارد. اسرائیل بزرگ شامل:تمام صحرای سینا،تمام
فلسطین، اردن، سوریه، لبنان، عراق، بخشی از جنوب ترکیه، بخشی از
کویت و شمال غرب عربستان سعودی می باشد.(۲)

تشکیل امپراطوری اسرائیل،از نیل تا فرات، از جمله اهدافی است، که
در پروتکل های صهیونیسم دیده می شود، و رهبران اسرائیل در گفتار و
کردار خود، تلاش برای رسیدن به این آرمان را ابراز داشته اند،از جمله:

۱ ـ این که بن گورین،اولین نخست وزیر اسرائیل،در مقابل گروهی از
دانش آموزان و دانش جویان صهیونیستی چنین گفته است:«… میهن
اسرائیلی باید از نیل تا فرات را در برگیرد.»(۳) وی ادعا می کند که «این
امپراطوری هم از راه تهاجم بنا خواهد شد،و هم از راه سیاست.»(۴)
هم چنین بر درب ورودی پارلمان رژیم صهیونیستی نوشته اند:«ای
یهودیان میهن شما از نیل تا فرات است.»(۵) پرچم رژیم صهیونیستی
که دارای دو خط موازی آبی رنگ است،و ستاره ای در بین آن قرار دارد،
گفته می شود که این دو خط آبی،نمایان گر رودهای نیل و فرات است.
اسرائیل با تلاش در تحقق خاورمیانه بزرگ در پی اهدافی است، که در
طرح اسرائیل بزرگ وجود دارد و آن اهداف عبارتند از:

ایجاد امنیّت برای رژیم صهیونیستی و حفظ موجودّیت آن، تشکیل
حکومت از نیل تا فرات، جذب مهاجران یهودی برای تأمین نیروی
انسانی مورد نیاز و توسعه روابط با کشورهای جهان برای کسب پرستیژ
بین المللی و خروج از انزواست.»(۶) طرح خاورمیانه بزرگ حاوی این
مطلب است که رهایی کشورهای خاورمیانه،از فقر و عقب ماندگی،
مستلزم وقوع اصلاحات همه جانبه در زمینه های سیاسی، اقتصادی،
فرهنگی و…،در این منطقه می باشد، و این امر،از عهده آمریکا، با
همکاری و پشتیبانی اسرائیل ساخته است.

رژیم صهیونیستی در حمایت از طرح خاورمیانه بزرگ، یعنی نهادینه
شدن دمکراسی، روی کار آمدن حکومت های به اصطلاح مردمی،
گسترش و فناوری در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصت های مناسب
اقتصادی که منافع دراز مدّت غرب، آمریکا و اسرائیل را تأمین می کند،
هم گام و هم نوا با آمریکا در پیاده کردن این طرح فّعال می باشد.به عنوان
مثال: با حضور در کشورهای اشغال شده، افغانستان و عراق و سعی در
توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، بستن قراردادهای نفتی، و
مهّم تر از همه، کشتار وحشیانه مردم مظلوم فلسطین، که مدافع حقّ
مشروع خود (آزاد سازی فلسطین) هستند، در قالب مبارزه با تروریسم،
آمریکا را یاری نموده،و تمام توان تبلیغاتی و عملی خود را بسیج، و
هماهنگ با آمریکا عمل می کند.

همواره از هدف های آمریکا،دست یابی آسان به نفت و گاز فراوان و
ارزان خاورمیانه و جذب دلارهای نفتی از طریق افزایش صادرات کالا به
کشورهای نفت خیز و کنترل قدرت های دیگر است، و این امر،زمانی
تحقق پیدا می کند که موجودیّت اسرائیل حفظ و تقویت شود،
زیرا،اسرائیل ابزاری مطمئن برای تأمین منافع غرب و آمریکا در منطقه
به شمار می رود،در حالی که بقای اسرائیل هم بدون حمایت های غرب
آمریکا ممکن نیست.(۷)پس،اسرائیل با اجرای سیاست های نظامی،
اقتصادی، و فرهنگی خود در منطقه خاورمیانه، یک تهدید بالفعل برای
کشورهای منطقه می باشد.

اسرائیل در پروژه خاورمیانه بزرگ،در پی آن است ، کشورهای مسلمان
و عربی ،دست نشانده آمریکا باقی بمانند،تا برای حفظ امنیت و
موجودیت خود دست به دامان آمریکا باشند، و حفظ تخت حکومتی خود
را در گرو پیروی از سیاست های امریکا بدانند، و این خود کمک بزرگی
است برای دست یابی به اجرای هر چه سریع تر طرح آمریکا و سلطه بر
خاورمیانه. هم چنین،از بین بردن اسلام گرایی و از میان برداشتن تهدید،
علیه غرب و آمریکادر گرو این پدیده است.

توسعه دیوار حائل

با توجه به زمینه فکری توسعه طلبی صهیونیستی، که از سوی رهبران
و پیش گامان صهیونیسم در گذشته ارائه شده، رژیم صهیونیستی از
ابتدای تشکیل دولت مستقل اسرائیل، که خود مصداقی بر توسعه طلبی
آن می باشد، در طول چند دهه ای که از آن می گذرد، همواره در صدد
تسلط کامل بر سرزمین فلسطین بوده،از این رو، در مراحل گوناگون، این
اندیشه خود را به بهانه های مختلفی به اجرا گذاشته،و قسمتی از خاک
فلسطین را ضمیمه اسرائیل نموده است. از آن جایی که رژیم
صهیونیستی،با اصل اسلام و مسیحّیتّ مشکل دارد، در صدد نابودی
آن هاست.(۸) این رژیم،در اجرای برنامه های خود سعی نموده،به گونه ای
عمل نماید، که علاوه بر تصرف زمین، دین زدایی را نیز،در دستور کار خود
قرار دهد.

از بدو تأسیس اسرائیل، این تفکر در نزد رهبران آن رژیم بوده است، که
پایتخت اسرائیل را به بیت المقدس انتقال بدهند، و این اندیشه،در گفتار
رهبران صهیونیستی به وضوح دیده می شود. آن ها مدعی هستند، قدس
از آن صهیونیست هاست، و باید فلسطینیان را از آن جا بیرون راند، و آن
را پایتخت همیشگی اسرائیل قرار داد. به طور مثال،بن الیعاذر-
بنیامین، که یکی از فرماندهان برجسته ارتش اسرائیل است،
می گوید:من قدس شرقی را قبول ندارم و تنها قدس یک پارچه را باور
دارم.(۹) لذا،در تحقق این خواست خود، فشارهای زیادی را بر فلسطینیان
قدس وارد می کند، تا آن ها، آن جا را ترک کنند.

علی رغم آن که، طرح مسأله جدایی و انفصال مناطق از یکدیگر،
اولین بار توسط بن گورین،مطرح گردید،و به دنبال آن،در سال
۱۹۹۴/۱۳۷۳، موشه شاحال، وزیر پلیس این رژیم، در دوران نخست
وزیری اسحق رابین، طرح اجرایی آن را ارائه نمود،ولی آریل
شارون،نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی، اولین کسی بود که در
سال ۲۰۰۲/۱۳۸۱، با طرح دیوار حائل (دیوار امنیتی) آن را به اجرا در
آورد.(۱۰) طرح این دیوار ناشی از برنامه ای است که رژیم صهیونیستی
برای آینده منطقه در نظر گرفته، آن که با نابودی فلسطینیان، و
جایگزین نمودن یهودیان مهاجر در آن مناطق، پایداری خود را تضمین
نماید. این مسأله از آن جهت اهمیّت دارد که هدف این رژیم، از احداث
این دیوار، تنها استقرار دولت صهیونیستی در مناطق فلسطینی و تشدید
اقدامات نژاد پرستانه علیه فلسطینیان خواهد بود.(۱۱)

بنای دیوار حائل، یکی از مسائل مهّمی است که، این رژیم علی رغم
مخالفت های جهانی، در سومین سال انتفاضه مردم فلسطین، به بهانه
اقدامات امنیتی و به منظور جلوگیری از نفوذ نیروهای مقاومت
شهادت طلب، به داخل اسرائیل، آن را به اجرا در آورد. طرح ساخت این
دیوار پروژه مشترک وزارت جنگ و ارتش اسرائیل می باشد. هر چند در
ضرورت احداث این دیوار،جلوگیری از حملات شهادت طلبانه مطرح
می شود، امّا احداث این دیوار،دارای ابعاد پنهانی گسترده ای است.
دیوار امنیتی تنها جدا کننده فلسطینی ها از اسرائیل ها نیست، بلکه این
دیوار، بین فلسطینی ها هم جدایی می اندازد، که با این اقدام،تعداد
زیادی از ساکنان کرانه باختری در حالت جدا، و تحت نظارت شدید
نیروهای امنیتی اسرائیل قرار خواهند گرفت.

ساخت دیوار حائل، یک اقدام کاملاً نژاد پرستانه است، و اسرائیل از
ساخت آن اهدافی را دنبال می کند که عبارتند از:

۱ـ استیلا بر اراضی بیشتری از فلسطین و مصادره آن ها برای ساخت
شهرک های جدید.

۲ـ پاره پاره کردن مناطق فلسطین، و انزوای فلسطینی ها در مناطق
تفکیک شده.

۳ـ سیطره کامل بر ملّت فلسطین،و کنترل شدید مخالفان آن رژیم

۴ـ انتقال پایتخت از تل آویو به بیت المقدّس و استفاده از این دیوار به
عنوان ابزار سیاسی و اقتصادی علیه فلسطینیان.(۱۲)

رژیم صهیونیستی، ساخت این دیوار را در سه مرحله پیش بینی نموده،
و برای هر مرحله برنامه ریزی خاصی انجام داده است.(۱۳) در مرحله
اوّل،این دیوار ۳۶ کیلومتر طول دارد،و از روستای سالم واقع در دورترین
نقطه کرانه غربی شروع و تا کفرقاسم ادامه پیدا می کند. مرحله دوّم،
ساخت دیواری به طول ۴۵ کیلومتر از قریه سالم تا شهرک تیاسیر، در مرز
اردن می باشد. در مرحله سوّم، این دیوار، از شهرک صهیونیستی الکنا تا
منطقه بحرالمیت امتداد می یابد. دیوار حائل در عمق سرزمین های
کرانه غربی رود اردن ساخته می شود،و بیشتر شهرک های صهیونیستی،
در غرب این دیوار واقع خواهند شد.

به گزارش شبکه تلوزیونی نیل مصر،مقام مسئول احداث دیوار حائل در
کرانه باختری، عنوان کرد، این دیوار ۸۲ کیلومتر طول دارد. که با احداث
آن، اسرائیلی ها می توانند تردد فلسطینی ها را،که از کرانه باختری عازم
بیت المقدّس می شوند، با استفاده از دستگاه های تصویربرداری حساس
تحت کنترل دقیق قرار دهند.(۱۴) این دیوار دارای ۱۱ درب ورودی
می باشد که به وسیله آن می توان از کرانه باختری وارد بیت المقدّس شد.
این گذرگاه ها به دستگاه های پیشرفته کنترل، به ویژه بازرسی مجهّز
خواهند شد، که قادر است هر فردی را تنها در دو دقیقه مورد بازرسی
کامل قرار دهد. بنابر گفته مسئول احداث این دیوار، تاکنون قسمت هایی
از آن در شمال بیت المقدّس و جنوب آن، به طول ۲۳ کیلومتر بنا شده،و
صهیونیست ها می گویند، قرار است حدود ۸۰۰ نگهبان مرزی وظیفه
حمایت از آن را بر عهده بگیرند.

صهیونیست ها، سالهاست که در تبلیغات خود از بیت المقدّسس به
عنوان پایگاه حکومت خود یاد می کنند. آنان در این سیاست که توهینی
آشکار به احساسات ۵/۱ میلیارد جمعیّت مسلمان جهان محسوب
می شود،متأسفانه از حمایت آمریکایی ها نیز،برخورد دارند.این اقدامات
رژیم صهیونیستی،و آن حمایت های آمریکایی،از جمله دلائل بن بست،
روند صلح خاورمیانه، و شکست آمریکا در آن بود است،و این نشان داده
که صهیونیست ها، در هر تعرضی علیه باورها و اعتقادات مذهبی
مسلمانان جهان، از حمایت متولیّان کاخ سفید برخوردارند. هم آن هایی
که طی سال های اخیر،خود را میانجی اعراب و اسرائیل در مذاکرات صلح
قلمداد کرده اند.

بیت المقدس شهری است، که نزد پیروان تمامی ادیان الهی ارج و
منزلت خاصی دارد،چرا که قدس شریف به دستور خداوند و به دست
حضرت داوود بنا شده، و توسط حضرت سلیمان به اتمام رسیده.(۱۵)
بیت المقدس جایی است که اولین قبله مسلمانان،و معراج پیامبر
است.هم چنین،به نقل از روایات ،حضرت مهدی (عج) از مکّه به
بیت المقدّس مهاجرت می کند،و در آن جا ساکن می شود.(۱۶) از این
رو،این شهر به واسطه تفکّرات شوم صهیونیستی، که از بین بردن ایمان
الهی است، هیچ گاه از گزند آزار صهیونیست ها در امان نبوده است.

مردم فلسطین،دیوار حائل را دیوار برلین و دیوار نژادپرستی می نامند.
آن ها معتقدند، که کشیدن این دیوار، دلالت بر تلاش رژیم صهیونیستی
برای تفکیک نژادی دارد.با کشیدن این دیوار، عملاً هزاران فلسطینی از
حدود ۴۵ هزار یهودی تفکیک می شوند. علاوه بر
فلسطینی ها،کشورهای عرب مثل مصر، اردن و عربستان،رسما با
احداث این دیوار مخالفت کرده، و ادامه ساخت آن را محکوم
نمودند.مروان معاشر،وزیر امور خارجه اردن در واکنش به دیوار حائل
گفت:این دیوار تهدید مستقیم علیه امنیّت اردن است. از این رو، باید
برای رفع این تهدید اقدام پیش گیرانه انجام داد، و مانع از ساخت این
دیوار شد.(۱۷) در این راستا، سعود الفیصل،وزیر امور خارجه عربستان
سعودی نیز، در محکومیت این اقدام اسرائیل گفت:طرح دیوار حائل با
هدف تقسیم کرانه باختری و جدا ساختن فلسطینیان و نیز،اخراج دیگر
فلسطینی های باقی مانده به اردن،از سوی اسرائیل، انجام می گیرد.(۱۸)

علی رغم اصرار رژیم صهیونیستی برای بنای حائل، بسیاری از
نیروهای نظامی، افسران و شخصیّت های صهیونیستی،این دیوار را
مانعی برای عملیات فلسطینی ها نمی دانند، بلکه آن را خطری بزرگ
برای امنیّت اسرائیل می شمارند. در همین راستا،۱۰۱ افسر احتیاط
اسرائیل، که عضو مجلس صلح و امنیّت می باشند، در نامه ای به وزاری
اسرائیل نوشته اند، که مسئولیّت کشتارهایی را که ممکن است با بنای
دیوار صورت پذیرد،به عهده آن ها می باشد. آن ها اشاره نمودند که وقت
به سرعت می گذرد،و دیوار به سرعت ساخته می شود،و ما همگی تاوان
خونینی پس خواهیم داد.(۱۹)

رژیم صهیونیستی که احداث دیوار حائل را دیوار امنیّتی برای
اسرائیل ها قلمداد می کند،فعالان مقاومت فلسطین، با نفوذ در آن سوی
دیوار و اجرای عملیات شهادت طلبانه، ناکارآمدن این طرح را ثابت
کرده اند،و امیدوارند که فلسطینی ها در به شکست کشیدن آن موفق
شوند.

حزب اللّه لبنان کانون مقاومت

حزب اللّه لبنان عبارت است از یک جریان انقلابی مسلمان، که متعهد
به خط حضرت امام خمینی (ره) و رهبری آیت اللّه خامنه ای می باشد، و
در این چارچوب، حزب اللّه لبنان،تمام افرادی که دارای چنین آرمانی
باشند، را دربرمی گیرد.به طور کلّی،نخستین باری که اسم حزب الله، به
عنوان یک حرکت اسلامی بر سو زبان ها آمد،موقعی بود که تجاوز
اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲/۱۳۶۱، آغاز شد، و نیروهای
صهیونیستی قسمت گسترده ای از سرزمین های لبنان را اشغال نمودند.(۲۰)
مقاومت دولت و ارتش لبنان شکست خورد، و دیگر نتوانستند کاری
انجام دهند،و مردم با شکست احزاب و گروه های لبنانی،ناامید شده و
چنین پنداشتند که دیگر هیچ قدرتی غیر از اسرائیل در منطقه نیست، و
لبنان جزیی از کشور اسرائیل شده،و هرگز توان رهایی از آن،وجود
ندارد.

در آستانه سقوط لبنان، تنها یک نیرو وجود داشت که عزم جّدی برای
مبارزه و نبرد با دشمن صهیونیستی داشت، و آن هم مؤمنین متعهد و پیرو
خط امام بودند، که بعدها نام حزب الله انقلاب اسلامی لبنان به خود
گرفت، و به تدریج به یکی از انقلابی ترین تشکّل های سیاسی، در جهان
اسلام تبدیل شد،و حرکت عظیمی را علیه آمریکا و اسرائیل و هم پیمانان
آنان بوجود آورد. حزب اللّه لبنان و حرکت عظیم آن،در حقیقت
پرتویی از انقلاب اسلامی است که از مساجد و مراکز روحانی نشأت
گرفته و با برخورداری از ویژگی های عمیق و حیات بخش اسلام راستین،
به دور از تنگ نظری ها و خود محوری های حزبی و گروهی، توده های
وسیعی از مردم لبنان را در برگرفته است.

سیدحسن نصراللّه، دبیر کّل حزب اللّه، در پاسخ به این سؤال که خط
فکری و سیاسی حزب چیست؟ چنین عنوان می کند.اسلام برای ما،
دین مسجد و مدرسه و خیابان و دولت است.همان گونه که در ایران ثابت
شد، اسلام قادر است در مشکل ترین شرایط و بدترین تهدیدها، انقلاب
بر پا کند،و اقامه دولت نماید.(۲۱) هم چنین،شیخ طرد، یکی از روحانیون
حزب اللّه،در این خصوص بیان می کند:ایران و لبنان یک ملّت واحد و
یک کشور واحد هستند، و همان گونه که یکی از علمای ایران می گوید، ما
از لبنان پشتیبانی سیاسی و نظامی می کنیم.(۲۲) تأثیرپذیری ظاهری و
باطنی حزب اللّه از ایران باعث گردید تا در محافل داخلی لبنان
(جنبش های رقیب حزب اللّه چون امل)، و نیز،در منطقه و جهان،این
اتهام به حزب اللّه وارد گردد که ساخته دست ایرانیان و آلت دست آنان
می باشد. استعمارگران، دشمنان اسلام، همواره در صدد بوده و هستند،
که بین شیعه و سنّی لبنان، ایجاد اختلاف نمایند، امّا حزب اللّه لبنان این
توطئه را خنثی نموده،و شیعه و سنّی در حالی که دشمن مشترک خود را
شناخته اند، چنان صفوف خود را فشرده کرده، و در مقابل تمام
قدرت های شیطانی ایستاده اند، که نموداری از آن در صحنه
تظاهرات ها، از جمله تظاهرات عظیم صیدا، بعد از اولین گام پیروزی
علیه اسرائیل غاصب،را جهان شاهد بود، و این نتیجه عملکرد حزب اللّه
در جهت آگاه سازی مردم از توطئه مستکبران و تلاش در جهت
یک پارچگی مسلمانان لبنان در برابر تهدیدات آن ها می باشد.

حزب اللّه تنها جنبشی است که از بدو شکل گیری آن به جای شعار،به
عمل پرداخته، و به طور جّدی وارد مبارزه با اسرائیل و آمریکا شد، و با
اتکا بر خداوند و پیروی از ولایت فقیه و بهره گیری از نیروی مردمی،
ضربه های سخت و سهمگین، به ارتش اشغال گر اسرائیل وارد نمود، به
طوری که بارها، خود صهیونیست ها اعلام کرده اند که مقاومت در برابر
حزب اللّه بی فایده است،و نمونه آن، در پی به هلاکت رسیدن چهار
ژنرال ارتش اسرائیل، توسط حزب اللّه، در اوایل مارس ۱۹۸۳/ اسفند
۱۳۶۲ می توان مشاهذه کرد.موشه آرنز، وزیر جنگ رژیم غاصب
اسرائیل، ضمن اعتراف به قدرت و توانایی حزب اللّه، عجز خود را در
مقابل آنان ابراز داشت، و در ادامه گفت که سوریه مشوّق حزب اللّه در
عملیات نظامی علیه اسرائیل است.(۲۳)

از دلایل موفقّیت حزب اللّه، در مبارزات خود علیه رژیم صهیونیستی،
می توان به مواردی اشاره نمود که عبارتند از: استقلال و فعالیّت سرّی،
گستردن دامنه مقاومت،استفاده از روش های پیشرفته جنگی، مقابله با
دشمن و آرام سازی اوضاع داخلی . حزب اللّه بر خلاف جنبش های
مقاومت دیگر، از زمان پیدایش تاکنون در حملات خود به نیروهای
اشغال گر، هیچ گروه یا سازمانی را مشارکت نداده،، علّت این استقلال،
تمایل این جنبش به یک پارچگی عقیدتی میان نیروهای خود نیست،
بلکه این جنبش بیم آن دارد، که در صورت حضور نیروهایی با گرایش ها
و رویکردهای سیاسی و عقیدتی مختلف، به دلیل دشواری کنترل و
نظارت بر این نیروها، دشمن در صفوف آنان رخنه کند، چنان که این
تجربه تلخ برای گروه های دیگر، به خصوص گروه های فلسطینی،اتّفاق
افتاده، آنان به دلیل رخنه نیروهای امنیّتی دشمن در صفوف خود،
ضربه ها و ترورهای سختی را شاهد بودند.

سیدحسن نصراللّه، دبیر کلّ حزب اللهّ، تشکیل گروه های مسلح لبنانی
برای مقاومت در برابر اسرائیل را به عنوان چارچوبی جامع، برای تمام
علاقه مندان به مشارکت در مبارزه مسلحانه با نیروهای اشغال گر، در
جنوب لبنان را مطرح کرد،و هم چنین، تأکید کرد که این تشکیلات در
عین مستقل بودن، برای انجام اقدامات نظامی و امنیّتی در مناطق
اشغالی لبنان، مقاومت اسلامی را یاری خواهد نمود.

اعلام تشکیل مقاومت، در برابر نیروهای اشغال گر، بدون هیچ
محدودیّت عقیدتی نه تنها اقدامی برای دفع تهمت انحصارطلبی در
مقاومت،و نه تنها به عنوان علاقه مندی به حفظ چارچوب سازمانی،
امنیّتی و نظامی نیروهای مقاومت اسلامی، بلکه به معنای درک اهمّیت
توسعه دامنه مبارزه با دشمن، در جامعه لبنان است،که با تشکیل این
هسته ها با محوریّت رهبران حزب اللّه،چندین هدف را دنبال نمود،از آن
جمله:نهادینه سازی مسأله مبارزه با دشمن و آزادسازی اراضی اشغال
شده، مبارزه با روند سازش، ناکام گذاردن تلاش های دشمن برای تثبیت
پایه های اشغال گری و موجودّیت غاصبانه اش، به عنوان واقعیّتی قانونی
در قلب خاورمیانه، و خلق یک نقطه اجماع بزرگ ملّی، قومی و اسلامی
که شامل انواع نیروها، رهبران، گروه های اجتماعی، مذاهب دینی و
باورهای سیاسی، فرهنگی و فکری،می باشد. حزب اللّه در راستای
مبارزات خود،از شیوه های جنگ چریکی، مین گذاری یا کمین گذ