پاورپوینت کامل الهیات پسامدرن ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل الهیات پسامدرن ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الهیات پسامدرن ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل الهیات پسامدرن ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
نویسنده: دانیل جی آدامز
اکنون ما دقیقا میان عصر مدرنیته و دورانی قرار گرفته ایم که هنوز
فرانرسیده و نامی برروی آن نهاده نشده است. از این رو اتخاذ تصمیمی
صحیح در این زمینه نقشی حیاتی دارد.
«دانیل جی آدامز» از محققان علوم دینی، وابسته به کلیسای پروتستان
است که در مدرسه علوم دینی هانیل (Hanil Theological
Geminary) در کشور کره تدریس می کند. مقاله او اولین بار در سال
۱۹۹۷ م و در شماره های بهار و تابستان فصل نامه «متانویا»
(Metanioa) به چاپ رسید. این مجله فصل نامه ای بین المللی است
که در پراگ (Prague) منتشر می شود.
پسامدرنیزم واژه ای است که این روزها در مراکز آکادمیک بسیار مورد
استفاده قرار می گیرد و همانند تمامی واژه های این چنینی و جنبش ها و
تحولاتی که در پی دارند، تأثیر قابل ملاحظه ای بر علم الهیات رایج در
بر دارد. اگر بخواهیم به مفهوم پسا مدرنیزم و اهمیت آن در حیطه حیات
و عمل علم الهیات پی ببریم، ابتدا باید تعریفی دقیق و منطقی از آن
داشته باشیم که پسامدرنیزم به چه معنا به کار می رود؟ پسامدرنیته به چه
معنایی است؟ آیا مفهوم این دو واژه متفاوت است و آیا می توان آنها را به
جای هم به کار برد؟
مشکل نخست آن است که اصولاً در مورد مفهوم واژه پسامدرن
سردرگمی فراوانی به چشم می خورد. یکی از محققین علوم دینی، آقای
تایرون اینبادی (TyronInbody)، این کلمه را با «نوار عقلانی که دور تا
دور فرهنگ پیچیده شده باشد» مقایسه کرده و بیان می دارد که می توان
آن را برای توصیف تقریبا هر آنچه که در نظر فرد مورد تایید، یا عدم
تایید باشد، به کار برد.
به سوی تعریف واژه پسامدرن
محققان علوم الهیات تنها کسانی نیستند که در تعریف واژه پسامدرن
دچار سردرگمی هستند؛ چرا که در زمینه علوم فلسفی و ادبی کمتر
واژه ای را می توان یافت که مانند پسامدرنیزم در تمامی زمینه های
مذکور کاربرد داشته باشد و در عین حال در هیچ یک از آنها مفهوم دقیقی
از آن در دست نباشد. آقای «امبرتو اکو» (Umberto Eco) ـ که خود
اصولاً به خاطر نگارش کتاب «نام گل رز» (the Neme of the
Rose) در زمره نویسندگان پسامدرن محسوب می شود ـ در مورد
پسامدرنیزم می نویسد: «به نظرم می رسد که این واژه امروزه در مورد
هرآنچه که مطلوب به کاربرنده واژه باشد مورد استفاده قرار می گیرد»
فرایند تعریف این واژه در اثر کثرت استعمال دو واژه پسامدرنیته و
پسامدرنیزم به جای هم، دست خوشِ ابهام بیشتری شده است. اکثر
دانشمندانِ علوم اجتماعی کلمه پسامدرنیته را به کار می برند، در حالیکه
کلمه مورد استعمالِ اهل فن در زمینه علوم انسانی اکثرا پسامدرنیزم
است.
واژه پسامدرنیته بیشتر اشاره به اوضاع و احوال فرهنگی دارد، در
حالیکه پسامدرنیزم غالبا به یک تحول فرهنگی، یا مجموع تحولات
درونِ فرهنگ اشاره می نماید.
به عبارت دیگر: پسامدرنیته، شرایطی است که فرهنگ اواخر قرن
بیستم، خود را در آن می یابد؛ در حالی که پسامدرنیزم بازتاب آن شرایط و
پاسخ به آن محسوب می گردد.
شاید بهترین عبارتی که در مورد پسامدرنیته و پسامدرنیزم می توان
به کار برد این باشد که این دو بیشتر از هر چیز، یک وضعیت ذهنی
محسوب می شوند.
برای شروع، باید گفت که پسامدرن، شیوه ای است جهتِ نامگذاری بر
واقعیتِ فرهنگی ـ اجتماعی کنونی، توسط افرادی که درگیر چنین
مسایلی می باشند. این واژه توسط فلاسفه، جامعه شناسان، منتقدان
ادبی، معماران و هنرمندان به کار گرفته شده و همین افراد هستند که
غالبا آن را مورد استفاده قرار می دهند.
به علاوه، پسامدرن اصولاً پدیده ای نشأت گرفته از فرهنگ خوب
می باشد. بنابراین پسامدرن، تحولی است که در واکنش به مدرنیزمِ
تمدن غرب شکل گرفته، اما در عین حال این پدیده، بخشی از تحولات
وسیع تر و عمیق تر است که در حال حاضر در جهان جاری است. و این
مسأله بخاطر تأثیر گسترده فرهنگ غرب در سراسر جهان و نیز زاییده
این واقعیت است که فرایند مدرن سازی هم چنان در حال اشاعه
سرمایه داری، شهرنشینی، فن آوری، ارتباط از راه دور و فرهنگ فراگیر
غرب به تمامی گوشه و کنار دنیا می باشد.
اگرچه پسامدرن اصولاً تحوّلی است که زاییده فرهنگ غرب می باشد،
ولی بر حیات عقلانی بسیاری از فرهنگ ها؛ ازجمله فرهنگ های
آسیاسی در حال تأثیرگذاری است. برای مثال، در کشور «کُره» تلویزیون
ایالتی «K.B.S» در اوایل سال ۱۹۹۳ دو عنوان برنامه در مورد
پسامدرنیزم و تأثیرات آن در جوامع پخش نمود. این برنامه ها هم چنین
شامل بخش هایی بودند که به تأثیر پسامدرنیزم بر الهیات می پرداخت.
در ماه ژولای سال ۱۹۹۵ همین شبکه مصاحبه ای را با دکتر «سی، ای،
وان پرسن (Dr.C.A Van Peursen) از هلند پخش نمود که موضوع
آن، «دنیای پسامدرن و فرهنگ امروز» بود.
مصاحبه گر این برنامه، دکتر سانگ بونگ هو (Song Bong Ho)
بود. وی پروفسور دانشگاه ملی سئول و یک فیلسوف برجسته مسیحی و
فعال از فرقه پروتستان می باشد. بسیاری از گالری های هنری در سئول،
نمایشگاه هایی با موضوع هنر پسامدرن برپا نمودند و کتب بسیاری در
مورد فلسفه پسامدرن و نظریه انتقادی منتشر کردند. اگرچه برخی از
منتقدین اصرار می ورزند که چون پسامدرن در آسیا یک فرهنگ
وارداتی از غرب، است؛ لذا هیچ کاری به این منطقه ندارد، اما تأثیر آن
همچنان احساس می گردد، بخصوص در کشورهایی که تحولِ اجتماعی،
بارزتری نسبت به کشورهای دیگر دارند. لازم به یادآوری است، که
فرایند مدرن سازی در این کشورها در پیشرفته ترین حدّ خود دیده
می شود.
البته نباید تأثیر پسامدرن را حیرت انگیز دانست؛ زیرا پسامدرن، راهی
است برای تشخیص آن که جهان در دورانِ برزخ و انتقال از مرحله ای به
مرحله دیگر به سر می برد. این دنیایی است که هنوز نتوانسته است
چیستی خود را بنمایاند، بلکه فقط مشخص ساخته است که فعلاً در سنخ
چه چیزی قرار ندارد.مشخص است که مدرنیزم به عنوان یک
جهان بینیِ برخاسته از فرهنگ غرب، در یک بحران جدی گرفتار شده
است، ولی در حالِ حاضر، کسی به طور یقین نمی داند که چه چیزی جای
مدرنیزم را خواهد گرفت. بنابراین پسامدرن، به فاصله میان دوران
تجربه شده و دورانی اطلاق می شود که هنوز فرا نرسیده است.
در عین حال یکی از جامعه شناسان، وجه دیگری از پسامدرن را به
«غیرسکولارسازی دنیا» تعبیر نموده است. نه تنها تحولات مذهبی
جدیدی در حال شکل گیری است، بلکه مهم تر از آن شاهد احیا و
قوت گیری مذاهب سنتی نیز هستیم. البته در غربِ غیرمذهبی؛ یعنی
جایی که این چیزها غریب هستند، به این احیا و قوت گیری مذاهبِ
سنتی، لقب ناشایست اصول گرایی داده اند. درواقع رابطه مستقیمی میان
زوالِ مدرنیزم و احیای مذاهب سنتی وجود دارد. در دهه های اخیر شاهد
زوال و سلب مشروعیت از جنبش های شبه مذهبی؛ هم چون کمونیزم،
ملی گرایی غیرمذهبی و باور غرب مبنی بر محتوم بودن پیشرفت و ترقی
بشری بوده ایم. به بیان یکی از ناظران، مردم «شاهد سرنگونی خدایان
دروغین بوده اند» بنابراین خدایان پیشین در حال بازگشتند.
در زمینه پسامدرن این حرکتِ اخیر؛ یعنی حرکت به سوی مذهب، هم
از بُعد منفی و هم از بُعد مثبت، مورد توجه قرار گرفته است. زیگمونه
بومان (Zygmunt Bauman) می گوید: آنچه را مدرنیته با گستاخی از
جهان سلب نموده بود، پسامدرنیته به آن بازمی گرداند. یا به عبارتی
می توان گفت: طلسمی را که مدرنیته درصدد شکستن آن بود مجددا در
جهان ابقا می شود. به عبارت دیگر «مدرنیته» با خود مذهب زدایی را به
ارمغان آورد، اما «پسامدرنیته» تقدس را به همراه دارد. از سوی دیگر
آقای گابریل موران (Gabriel Moran)، با طرح سؤال ذیل، جانب
احتیاط را رعایت کرده که «آیا دنیای پسامدرن، رجعتی است به دنیای
ماقبل مدرن» در نظر او، بازگشت خدایان پیشین به همراه ظهور «عصر
جدید» بیش از آن که یک پیشرفت به حساب آید، یک سیر قهقرایی
محسوب می شود. ولیکن هر موضعی که انتخاب کنیم، خواهیم دید که
مذهب در قلب اوضاع پسامدرن قرار دارد.
چهار ویژگی پسامدرنیته
عصر پسامدرن را از طریق چهار ویژگی می توان به بهترین نحو
شناخت ۱. فروپاشی غرب؛ ۲. بحران مشروعیت؛ ۳. بازار عرضه اندیشه؛
۴. فرایند ساختارشکنی. درواقع می توان گفت: این چهار ویژگی معرفِ
مفهوم پسامدرنیته هستند.
اولین مشخصه پسامدرنیته عبارت است از: «فروپاشی غرب» فلسفه
غرب به انتهای راه تجزیه و تحلیلِ کلامی، خویش رسیده و دیگر راه به
جایی ندارد. «هنر غرب» در وادی خیالات و اوهام سرگردان است و «علم
غرب» در آلودگی ای که خود به وجود آورده و در آن دست وپا می زند، در
حال خفگی است. نظریه سیاسی دموکراتیک غرب، هم با
نئو ـ کنفوسیونیزم ـ (Neo_ Confucianism) و هم با اسلام در چالش
افتاده است، کمونیزم مضمحل گشته و مذاهب غربی میان تردید دو
شاخه سکولاریزم از چپ و دینداری از راست گرفتار آمده است.
دیدگاه مدرن، نسبت به جهان، بر مبنای مفروضات غربی در مورد
محتوم بودن پیشرفت و ترقی، شکست ناپذیری علم، مطلوب بودن
دموکراسی و حقوقِ تردیدناپذیری فردی شکل می گیرد. فرض بر این بود
که «غرب مدینه فاضله» است و تمامی فرهنگ های دیگر سرانجام از
ارزش های غرب، که به تدریج جهانی می شد، الگو خواهند گرفت. طبق
این دیدگاه، غرب از یک برتری فرهنگی ذاتی، برخوردار بود و ترقی و
پیشرفت، فرایندی بی پایان به شمار می آید. ولی تمامی این باورها
دست خوشِ تغییر شده و «آنچه دیروز قطعی و متقن به نظر می رسید،
امروز از دید خوش بینانه، ساده انگاری و از دید منتقدانه نژادپرستی،
محسوب می شود.»
این دورنمای جدید، از طریق تجدیدنظر در نگارش تاریخ دوران
مشهور به دوران مدرن تشریح می گردد. باورهای الهیاتی اجتماعی،
سیاسی؛ هم چون الهیات آزادی بخش (Liberation theology)
نشأت گرفته از امریکای لاتین، و الهیات مینجانگ (Minjung
theology) از کره، الهیات وطن (homeland theology) از تایوان و
الهیات مجاهدت (theology of stiaggle) از فیلیپین با تاریخ های
رسمی گذشته و الهیاتی که به همراه داشته در چالش می باشند. این
برخورد میان تواریخ طی مراسم بزرگداشتِ پانصدمین سالگرد «کشف
امریکا» توسط کریستف کلمب، به صورت بسیار گویایی ابراز
گشت.معلوم گشته که مدرنیته غرب به معنی محو و نابودی فرهنگ های
دیگر بوده است. امروز تلاش برای حفظ اجزا و قسمت های باقی مانده از
این فرهنگ ها و نیز حصول اطمینان از خاتمه استیلای فرهنگی غرب
در جریان است.
دومین ویژگی پسامدرنیته همان چیزی است که به بحران مشروعیت
معروف گشته است. فراروایت های معروفی که قبلاً مورد قبول همگان
بودند، اکنون مورد تردید قرار گرفته اند. نمونه ای از این فراروایت ها، ترقی
و پیشرفت نامحدود می باشد که توسط شماری از عوامل، مشروعیتِ
خویش را از دست داده، یا به عبارتی اعتبار آن از بین رفته است. این
عوامل عبارتند از: ۱. آلودگی محیط زیست؛ ۲. اتمام ذخایر طبیعی؛
۳. بیم از افزایش درجه حرارت کره زمین و پیشروی ضایعه وارده بر لایه
اُزن؛ ۴. حوادث جدی در مراکزی؛ هم چون کارخانه های مواد شیمیایی و
کارخانه های نیروی هسته ای؛ ۵. رشد فقر در بسیاری از نقاط جهان در
اثر رشد نابرابر و مشاهده این امر که ملل پیشرفته به انتهای راه ترقی
خود رسیده و در نقطه ای هستند که زوال اقتصادی آغاز گشته و کیفیتِ
عمومی زندگی، رو به نقصان گذاشته است. در عصر پسامدرن، مسأله
ترقی و پیشرفت بی انتها، یا حتی این مسأله که برخی از انواع ترقی لزوما
مناسب و پسندیده هستند، دیگر یک امر بدیهی محسوب نمی شود و از
پذیرش همگانی برخوردار نیست.
در جوامع غربی در اعتقادات شخصی افراد، فراروایت
یهودی ـ مسیحی، مربوط به اخلاق جنسی، تقریبا مشروعیت خود را از
دست داده است. تا همین اواخر، عفاف و پاکدامنیِ قبل از ازدواج یک
شرط محسوب می شد. البته همه افراد در عمل تا این حد پایبندی
نداشتند، ولی درواقع همگان آن را به عنوان یک ایده آل پذیرفته بودند،
اما اکنون اساتید دانشگاه گزارش می دهند که دانشجویانی وجود دارند که
حتی با معنای کلمه پرهیزکاری و عفاف بیگانه اند، چه برسد به درک
مفاهیم اخلاق جنسی، که در بطن این واژه ها نهفته است. داشتنِ روابط
جنسی قبل از ازدواج، زندگی مشترک بدون ازدواج، شیوه های ارضای
غیر از ازدواج؛ هم چون همجنس بازی و… در فرهنگ جاری غرب چنان
رواج یافته که بیشتر مردم شرایط جدید را یک امر طبیعی می دانند. در
واقع بحران مشروعیت تمام زوایای زندگی عصر حاضر را تحت الشعاع
خود قرار داده است. زمانی که فرا روایت های پیشین، قوت و پذیرش خود
را از دست می دهند، آنچه به دنبال آن اتفاق می افتد، پدیده تکثر
ارزش ها است. لذا اگر ارزش های پذیرفته شده جهان وجود نداشته باشد،
راهی برای مشروعیت بخشیدن و پذیرش جهانی یک نظام ارزشی
خاص، وجود نخواهد داشت. ماحصل این وضعیت تکثر ارزش ها و
نظام های ارزشی است که هر یک با دیگران در رقابت خواهند بود.
بعلاوه، در درون یک نظام ارزشی فرهنگی مفروض ممکن است،
حمایت سیاسی اخلاقی کافی برای تضمین مشروعیت آن وجود نداشته
باشد. این امر در فرهنگ غرب منجر به ازهم گسیختگی جامعه و تبدیل
آن به جناح بندی های مبتنی برنژادگرایی، مذهب و مسایل اقتصادی
شده است. این ازهم پاشیدگی، موجب رکود جریان سیاسی، نابودی
اعتقاد نسبت به مصالح عمومی و بروز رقابت شدید برای کسب منافع
سیاسی و اقتصادی انحصاری هرچه بیشتر شده است. شایان توجه آن
که، این از هم گسیختگی، در حال نفوذ در ارزش های بنیادین و الهیات
عصر حاضر می باشد.
سومین ویژگی پسامدرنیته به بازار عرضه اندیشه معروف است. در
گذشته دانش و ارزش فرهنگی و مذهبی کاملاً تحت کنترل نخبگان
سیاسی و علمی قرار داشت. والدین فرزندانشان را در کنترل داشتند.
معلمان، دانش آموزان را مراقبت می کردند. روحانیون، مردم حوزه خود را
رهبری می کردند. سیاست مداران شهروندان را در مهار خود داشتند و به
همین ترتیب الی آخر. دانایی افراد توانایی آنها محسوب می شد.
بنابراین انتشار دانش به شدت تحت کنترل بود. آنان که نشردانش را بر
عهده داشتند، اغلب می بایستی زحمت سال های تحصیل و آموزش
تخصصی را به جان می خریدند و قبل از مشغول شدن به کاردر زمینه
تخصصی خود از عهده آزمون های متعدد برمی آمدند.
پسامدرنیته تحولی بسیار مهم را با خود به همراه داشته است، دیگر
دانش و ارزش فرهنگی و مذهبی در دست مدبرانه نخبگان سیاسی و
علمی قرار ندارد. شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای، رایانه ها و
دستگاه های نمابر، سانسور و کنترل اطلاعات را منسوخ کرده اند.
«انتقال» تمامی این فن آوری ها از طریق شبکه های عظیم؛ از جمله
تلفن و فیلم های ویدیویی براهمیت این بازار می افزاید. ابربزرگراه
اطلاعاتی در حال تغییر دادن مسیر نشر دانش و ارزش در سراسر جامعه
می باشد. در ایالات متحده، توانایی دریافت پنجاه کانال تلویزیونی، از
طریق تلویزیونی کابلی، امری کاملاً بدیهی محسوب می شود. این
کانال ها، طیف وسیعی، از برنامه ها را پوشش می دهند که از جمله آنها
می توان به برنامه های معمولی، آموزش دروس تحصیلی، اخبار و گزارش
وضعیت آب و هوا، ورزش، سرگرمی، موسیقی، برنامه های مذهبی،
برنامه های مربوط به خانواده و فرزندان، پخش شبانه روزی فیلم های
سینمایی، پخش فیلم های صرفا سکسی، خرید از طریق تلویزیون در
خانه، مشروح اخبار مربوط به جلسات دولت اشاره کرد. اما تلویزیون
ماهواره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 